امیر وفایی در روزنامه قانون نوشت: اعصاب ملت اين روزها بدجوري داغان
است. آلودگي هوا، پارازيت، تورم، كاهش نرخ رشد جمعيت يا هر دليل ديگري كه
داشته باشد، روي اين نكته همه متفقالقول هستند كه اعصابها خراب است و هر
جرقه اي قابليت تبديل شدن به كوهي از آتش را دارد. جالب اين است كه همه ما
خيلي زود از رفتار بد خود شرمنده ميشويم، اما در لحظه نميتوانيم بر
عصبانيتمان غلبه كنيم. مثلا يك مقام مسئول قضايي اعلام كرده در جريان
تيراندازي معروف اتوبان بابايي وقتي طرفين دعوا از ماشينهاي خود پياده
شدهاند، راكب 206، مداح معروف را شناخته و به او گفته ما نوارهاي شما را
در خانهمان داريم. خلاصه با هم روبوسي كرده اند و ماجرا ختم به خير شده.
گويا دوربينهاي اتوبان هم فيلم ديالوگ رد و بدل شده بين آنها را پس از
پياده شدن از خودروها ضبط كردهاند.
- ميري پي كارت يا بازم شليك كنم؟
- اِوا آقا شماييد؟! من خيلي دوسِتون دارم. نوارهاتون رو گوش ميدم هميشه.
- جدي ميگي؟ ببخشيد تو رو خدا من شليك كردما. بيادبي نباشه.
- اختيار داريد آقا. صاحاب شليك باشيد.
- خواهش ميكنم شليك از ماست. بفرما منزل در خدمت باشيم.
يا مثلا همين آقاي كوچك زاده كه اخيرا در يك مصاحبه تلفني 30 ثانيه اي سه
بار به خبرنگار قانون گفته: «مردهشور خودتون و روزنامهتون و
دروغگوييهاتون رو ببره.» ايشان در حالت عادي اتفاقا خيلي هم انسان شوخ طبع
و بذله گويي است و از همه ميخواهد اگر ميتوانند سه بار پشت سر هم بگويند
"چه ژست زشتي".
با اين حال گويا آلودگي هوا روي اعصاب وي كميبيشتر از
ديگران تاثير گذاشته. وگرنه دليلي ندارد يك انسان فرهيخته وقتي در خانهاي
را ميزند در پاسخ به كسي كه ميپرسد: «كيه؟» بگويد: «باز كن مرتيكه مفنگي
بيخانواده. آشغال كله نفله وامونده... باز كن.»
بيانيههاي سرخابيها درآستانه دربي پايتخت را هم بايد به اين
بياعصابيها اضافه كرد. خود ما اخيرا رفته بودیم بقالي خريد كنيم. فروشنده
داشت در بين پول خردهايش دنبال 100 توماني ميگشت تا بقيه پولمان را بدهد.
ما هم به رسم ادب چند ثانيه يك بار ميگفتيم: «آقا اگه نيست باشه.» ناگهان
هرچه پول خرد در مشتش بود را پاشيد به صورتمان و فرياد زد: «دو دقيقه ببند
بذار حواسم جمع باشه ديگه.» البته خيلي زود پي به اشتباهش برد و عذرخواهي
كرد.
در اين دشت بيفرهنگي و بياعصابي، چه زجري ميكشند آدمهايي مثل استاد
جمشيد مشايخي. ايشان بعد از ماجراي حمله ايرانيها به پيج ليونل مسي گفته
بود «ايراني هرگز به كسي توهين نميكند.» ميخواست براي بوسيدن كتف مسي تا
اسپانيا برود. كاش استاد قبل از عزيمت به اروپا مجموعه بايدها و نبايدهاي
اخلاقي يك ايراني را منتشر كند تا مردم از اين همه بلاتكليفي خلاص شوند.
عجالتا قبل از كتفهاي خارجي، كتفهاي آسيبديده داخلي زيادي ماچلازم به
نظر ميرسند. در ادامه به بخشي از مرامنامه اخلاقي "يك ايراني" پرداخته
ميشود.
- يك ايراني هميشه به جاي "آره" ميگويد "بله". اگرهم حواسش نبود يا هوا
آلوده بود و گفت "آره"، طرف مقابل هرگز جواب نميدهد "آجر پاره".
- يك ايراني وقتي دستش را از بينياش بيرون ميآورد، يكراست يه سمت زير فرش نميبرد. خصوصا وقتي در خانه ايراني ديگري مهمان باشد.
- يك ايراني به خاطر يك متر و نيم جاي پارك، به ساحت خانواده يك ايراني ديگر توهين نميكند.
- يك ايراني هرگز براي بزرگتري كه 20 دقيقه يك نفس او را نصيحت كرده شيشكي نميبندد.
- و بالاخره مهمتر از همه اينكه يك ايراني ساعت 6 صبح روز جمعه محتویات
حلق و سينه اش را در
خيابان از اعماق وجودش بالا نميكشد و چنان پرتاب
نميكند كه حتي ساكن طبقه آخر يك برج 120 واحدي هم از خواب بپرد.
خدايا يارانه هامون و قطع كن ولي به ما آرامش و خرد عطاكن.
آمين