bato-adv
کد خبر: ۱۶۲۳۵۴

جاده‌های ایران هنوز هم قربانی می‌گیرد

تاریخ انتشار: ۱۱:۴۸ - ۲۴ شهريور ۱۳۹۲
مطلب زیر را آقای احسان شوق‌الشعرا برای فرارو ارسال نموده‌اند


قرار بود تا لحظات دیگر در یکی از خانه های شهر آرام گیرند ،چراغ های شهر نوید ورود و پایان سفر می دهند که در یک آن همه چیز دچار تغییر می شود،صدایی وحشتناک،آتش و ناله های در آتش سوختن ، پایان سفر را تغییر می دهد. هیچ کس فاصله بین مرگ و زندگی را به این نزدیکی تا آن لحظه حس نکرده بود، هنوز کسی به فکر ماشین بی استاندارد و گارد بی کیفیت جاده نبود، هنوز کسی نمی دانست که برق ماشین اشکال دارد و با برخوردی آتش می گیرد و گرنه هرگز هیچ کدام از زندگان دیروز و جسدهای سوخته امروز پا در رکاب این ماشین نمی گذاشتند.

می گویند شدت سوختگی به حدی است که اجساد از هم قابل تشخیص و شناسایی نیستند ، می گویند هنوز بازماندگان در بهت و حیرت بسر می برند ، می گویند کارشناسان به دنبال مقصر می گردنند، مقصری که شانس راننده از همه آنها بیشتر است راننده ای که همراه با مسافرانش در آتش سوخته و نابود گشته است.

خبر کوتاه ، تکراری و البته تکان دهنده بود ، چهل و سه نفر ایرانی، به خاطر سهل انگاری برخی در آغوش پر حرارت مرگ با ناله و زجه آرام گرفتند و این قصه پر غصه جاده های ایران همراه با ماشین های بی کیفیت ، فرسوده و برخی رانندگان بی احتیاط هنوز ادامه دارد.

هنوز جاده های ایران جان می گیرد ، فرزند یتیم می کند ،پدر و مادر در سوگ فرزند می نشاند ، هنوز مسافرانش با دلهره و ترس به جاده می نگرند، هنوز ماشین های فرسوده و بی کیفیت با جان مردم به راحتی بازی می کنند ، هنوز جان بسیاری در دست برخی رانندگان بی دقت است که با جان انسان ها بازی می کنند.

براستی این داستان کی و کجا به پایان خواهد رسید؟جواب فرزندهای بی پدر و مادر و زجه های مادر داغدار را چه کسی می دهد ، جواب خون های بی گناهی که جاده ها را قرمز پوش می سازد را چه کسی خواهد داد؟

امروز در یکی از جاده های ایران مردمی در آتش خود نساخته سوختن ، نالیدن و تنها برخی با تنی مجروح و دلی خونی به بیمارستان های شهر سپرده شدند.

این بی مهری جاده و ارابه های مرگ از قبل ادامه داشته و خواهد داشت، هنوز خبر مرگ 14 مسافر خوزستانی،26 دانشجوی بروجنی و بسیاری دیگر از مرگ های خاموش از ذهن مردم پاک نشده است ، هنوز داستان ماشین های بی کیفیت چینی و ناامنی جاده ها و ترمزهایی که باید بگیرد و نمی گیرد به فراموشی سپرده نشده است که داغی تازه داغ های گذشته را تازه تر از پیش می کند.

چند روزی است رسانه ها تیرهایشان بوی مرگ می دهد و مردمی در سوگ هموطنان خود نشسته و بسیاری سفر پیشرو را کنسل می کنند و برخی پیام تسلیت برای یکدیگر می فر ستند، شهر در سوگ نبود آنها می گرید و اما به زودی این سانحه نیز مثل بسیاری دیگر از سوانح به فراموشی سپرده می شود و تنها بازماندگان این سانحه سالیان سال در سوگ خواهند نشست.

و مثل همیشه هیچ مسئولی استعفا نمی دهد ، هیچ کس گناهی ندارد و همه چیز در جاده به پایان می رسد و تنها آمارها در سالهای بعد سخن از مرگ انسان هایی می دهد که هنوز برای مردنشان بسیار زود بود.

به عکس های این تصادف نگاه می کنم بویی از زندگی و امید نمی بینم و ای کاش دوربین به داخل خانه های بازماندگان نیز می رفت تا ببنیم دل آنها سیاه تر است یا ماشین؟دل منتظری که مسافرش را چشم انتظار است سوخته تر است یا ماشینی که از آهن و فولاد است؟

بیاییم برای همیشه و تنها به خاطر مردم علت یابی کنیم و درد را از ریشه درمان کنیم تا دیگر شاهد اینگونه حادثه های دلخراش نباشیم و نیروی پویای جامعه را بیهوده به آغوش مرگ نسپاریم.
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
هم اکنون دیگران میخوانند
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv