bato-adv
کد خبر: ۱۵۶۷۲۶

از آیفون قاتل تا شکار زنان در شهرک غرب

تاریخ انتشار: ۱۶:۳۸ - ۲۸ تير ۱۳۹۲
فرارو- قتل، دزدی و جنایت. گاهی تمامی صفحات یک روزنامه را هم به خود اختصاص می دهند. کم نیستند اتفاقاتی که رنگ خون و جنایت به خود می گیرد و ثبت می شود. فارغ از واکاوی جامعه و علل بروز چنین رفتارهایی، هر روز گزیده ای از آنچه در دنیای حوادث می گذرد را در این صفحه می‌خوانید.

هتک حرمت دختر جوان
عامل هتک حرمت دختر جوان در فضای مجازی توسط پلیس فتای خراسان رضوی شناسایی و دستگیر شد.

در پی شکایت خانمی مبنی بر سوء استفاده از عکس های خصوصی اش توسط فرد یا افرادی و انتشار آن در محیط اینترنت پلیس توانست با یک سری اقدامات فنی توانستند رد پای متهم را در اینترنت پیدا و او را شناسایی کنند. 

متهم که خانم جوانی بود با دیدن شواهد و رؤیت دلایل مستند لب به اعتراف گشود و با بیان اینکه شاکی از دوستان سابق وی بوده، هدف خود را از این کار تخریب شخصیت شاکی بین دوستان مشترکشان خواند و ضمن اظهار ندامت به بزه ارتکابی خود معترف شد و پرونده به همراه متهم برای تعیین تکلیف نهایی به مجتمع قضایی ارسال شد.

سرقت اینترنتی!
شخصی که با خرید اینترنتی از حساب یکی از بستگان نزدیک خود مبلغ یک میلیون و500 هزار ریال وجه برداشت کرده بود از سوی کارشناسان پلیس فتا شرق استان تهران دستگیر شد.

در پی دریافت پرونده شکایت از دادسرای عمومی و انقلاب ورامین به این پلیس مبنی بر برداشت غیر قانونی مبلغ یک میلیون و500 هزار ریال از حساب بانکی یکی از شهروندان ، بلافاصله پیگیری موضوع در دستور کار ماموران قرار گرفت.

پس از تحقیقات پلیسی و بررسی پرینت حساب های بانکی شاکی مشخص شد که این مقدار برداشت وجه از حساب به صورت خرید اینترنتی و در چند مرحله انجام گرفته است.

کارشناسان پلیس فتا با بکارگیری شیوه های کشف نوین جرم در نهایت موفق شدند رد پای فردی به هویت مشخص را شناسایی و پس از هماهنگی با مقام قضایی وی را دستگیر کنند.


متهم دستگیر شده در بازجویی های اولیه  منکر هرگونه جرمی شد، اما در مواجه حضوری با شاکی و ادله و مستندات پلیس، لب به اعتراف گشود و اقرار کرد با توجه به رابطه فامیلی نزدیک با شاکی، وی حسب اعتمادی که داشت شماره کارت و رمز دوم را در اختیار متهم قرار داده بود تا کارهای بانکی وی را انجام دهد؛ که متهم نیز از فرصت سوء استفاده و مبالغی را از حساب وی جهت خرید شارژ تلفن همراه برداشت کرده است.

قتل زن سالمند در پرونده ماموران قلابی
اعضای شبکه سرقت از زنان سالخورده در جریان تحقیقات پلیسی به قتل یکی از قربانیان خود اعتراف کردند.

در پی وقوع سرقت‌های سریالی از زنان سالخورده در شهرکرد تیمی از ماموران تحقیقات در این زمینه را آغاز کردند.

در بررسیهای پلیسی مشخص شد اعضای این باند با معرفی خود به عنوان مامور ادارات مختلف از جمله اداره آب، برق و کمیته امداد وارد خانه زنان سالمند شده و با اطمینان از اینکه طعمه‌هاي خود در خانه تنها هستند نقشه سرقت را اجرا مي‌کردند.

اعضای این باند با تهدید چاقو دست و‌پای زنان سالخورده را بسته و سپس پول و طلاهای آنها را به سرقت مي‌بردند. اقدامات مجرمانه اعضای این باند باعث ایجاد جو روانی نامطلوب در منطقه شده بود به همین خاطر کارآگاهان پلیس تجسس‌هاي گسترده ای را برای دستگیری آنها آغاز کردند. ماموران در نخستین گام با کمک مالباخته‌ها به چهره نگاری از اعضای این باند پرداخته و یکی از سارقان به نام حافظ را شناسایی کردند. حافظ از مجرمان سابقه داری است که پیش از این نیز به اتهام جرائم مختلف دستگیر و روانه زندان شده بود.

با شناسایی این عضو باند روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله تازه‌ای شد و کارآگاهان با ردیابی‌هاي پلیسی مخفیگاه اعضای این باند را شناسایی کردند. پس از اطمینان از حضور 4 نفر از سارقان در مخفیگاه شان، ماموران وارد عمل شده و متهمان به نام‌های عمار، میثم، سیروس و حافظ را دستگیر کردند.

سارقان در تحقیقات اولیه منکر هر گونه جرمی شده اما پس از روبه‌رو شدن با شاکیان لب به اعتراف گشوده و به 18 مورد سرقت به عنف از زنان سالمند با همدستی دو نفر دیگر از اعضای باند اقرار کردند. یکی از سارقان به نام میثم نیز در بازجویی‌ها گفت: سال نود در جریان سرقت از زن سالخورده‌ای به نام بخشنده او را به قتل رساندیم. در این سرقت نیز اعضای این باند دست و پای قربانی خود را بسته و او را خفه کرده بودند.

دستگیری قاتل پدر به اتهام شکار زنان میانسال
پسر جوان که با معرفی خود به عنوان طلاساز اعتماد زنان میانسال را جلب می کرد، طلاهایش را به سرقت می برد. متهم جوان 3 روز بعد از دومین شکایتش به دام پلیس افتاد.

اوایل تیر ماه امسال زن میانسالی به کلانتری رفت و از سرقت طلاهایش از سوی پسر جوانی خبر داد.

زن میانسال به مأموران گفت: چند روز قبل می خواستم برای انجام کاری به میدان شهرک غرب بروم و چون عجله داشتم سوار ماشین پژو پارسی شدم. راننده پسر جوانی بود و مرا به مقصد رساند. در میان راه صحبت را با من باز کرد و من هم غافل از دامی که قرار است در آن بیفتم از زندگی ام و مشکلات آن گفتم. پسر جوان گفت می تواند با گرفتن وامی مشکلم را حل کند و به همین بهانه شماره تماس مرا گرفت.

زن میانسال ادامه داد: فردای آن روز راننده پژو پارس با من تماس گرفت و به بهانه وام با من در یک رستوران قرار گذاشت. در آنجا با وعده هایی که به من داد اطمینانم را بیشتر جلب کرد و من او را به خانه ام دعوت کردم. پسر جوان با من وارد خانه ام شد و چون قبلا در صحبت هایم از محل اخفای طلاهایم با او صحبت کرده بودم، به بهانه ای خودش را به محل نگهداری طلاهایم رساند و آنها را سرقت کرد. آن روز متوجه نشدم اما چند روز بعد که به سراغ طلاهایم رفتم از سرقت آنها با خبرشدم.

با اعلام شکایت زن میانسال پرونده ای در پایگاه دوم پلیس آگاهی تشکیل شد و تحقیقات کارآگاهان برای شناسایی سارق طلاها آغاز شد.

در ادامه تحقیقات کارآگاهان به سراغ محل هایی رفتند که سارق جوان با مالباخته رفته بود و در یکی از این محل ها توانستند ردی از پسر جوان را به دست بیاورند و سارق جوان به نام کوروش 30 ساله را دستگیر کردند.

با توجه به احتمال وقوع سرقت های دیگر ماموران تحقیقات در این زمینه را آغاز کرده و متوجه شدند چندی پیش زن جوانی طی تماس با مرکز فوریت های پلیسی 110 از سرقت طلاهایش خبر داده و با طرح شکایت این زن جوان پرونده ای در این خصوص در پایگاه چهارم پلیس آگاهی پایتخت تشکیل شده بود.

این زن که از ناحیه پا فلج بود به کارآگاهان پایگاه چهارم گفته بود: برای انجام و پیگیری کارهای اداری ام نیاز به یک موتورسوار داشتم که در این رابطه با پسری به نام کوروش آشنا شدم. کوروش زمانی که وضعیت مرا دید گفت می تواند کارهای اداری و بانکی مرا انجام دهد. صحبت هایش طوری بود که من به او اعتماد کردم. کوروش خودش را طلاساز معرفی کرد و من که مقداری طلای تعمیراتی داشتم آنها را به او دادم تا باهم آنها را به یکی از طلافروشی هایی که می گفت از دوستانش است ببریم. کوروش وارد مغازه طلافروشی شد و بعد از مدتی برگشت و گفت طلاها را نمی شود اینجا تعمیر کرد و باید آنها را به بازار ببرم. با این بهانه ساعت مچی ام را که مارک بود از من گرفت. او گوشی تلفن همراهم را نیز از من گرفت تا با آن تماس بگیرداما هرگز برنگردانند. من که فکر می کردم کوروش آدم معقولی است طلاها را به او دادم اما دیگر خبری از او نشد. او حدود 3 میلیون طلا، گوشی تلفن همراه و ساعت مچی ام را سرقت کرده است.

کارآگاهان پایگاه چهارم پلیس آگاهی به سراغ طلافروشی رفته که کوروش برای تعمیر طلا به آنجا رفته بود و مشخص شد که طلافروش کوروش را نمی شناخته است. از سویی تصویر پسر جوان از دوربین مداربسته طلافروشی بدست آمد.

در ادامه تحقیقات کارآگان پایگاه چهارم با شناسایی مخفیگاه کوروش قصد دستگیری او را داشتند که متوجه شدند این متهم توسط کارآگاهان پایگاه دوم پلیس آگاهی پایخت دستگیر شده است.

در بررسی سوابق متهم جوان مشخص شد کوروش حدود 10 سال قبل در درگیری با پدرش او را به قتل رسانده اما با رضایت خانواده و پس از تحمل حبس از زندان آزاد شده بود.

پسر جوان در بازجویی ها در رابطه با انگیزه خود از سرقت هایش گفت: از نظر مالی هیچ مشکلی ندارم و نه تنها بی سواد نیستم بلکه فوق دیپلم دارم. اگر اینجا هستم به خاطر نداری و فقر و مشکلات مالی نیست. به خاطر این است که دل مادرم را شکسته ام. او به من گفت ادامه تحصیل بده، ازدواج کن، اما من توجه نکردم و بی اعتنا به صحبت هایش به کار خودم ادامه دادم. برای همین اینجا هتسم چون به مادرم توجه نکردم.

او ادامه داد: نمی خواستم دست به سرقت بزنم، زمانی که  چشمم به طلاهای زن جوان افتاد وسوسه شدم و تصمیم گرفتم تا طلاهای او را سرقت کنم. به همین دلیل به او گفتم که من در بازار آشنا دارم و او بدون هیچ هزینه ای طلاها را برایت تعمیر می کند. زن جوان که به من اعتماد کرده بود طلاهایش را به من داد. من هم طلاها را به بازار بردم تا آنها را بفروشم اما از شانس بدم چون طلاها فاکتور نداشت کسی آنها را نخرید. من هم به ناچار سوار مترو شدم تا به خانه بروم اما طلاها را از من زدند. شاید هم طلاها را گم کردم و من حاضرم آن مقداری را که دزدیده ام  را برگردانم.

پسر جوان ادامه داد: من قبول دارم که طلاهای زن جوان را سرقت کرده ام اما مبلغ طلاها با ساعت مچی او حدود 7 میلیون تومان بود. اما سرقت دوم را قبول ندارم. من با شاکی دوم ارتباط برقرار کردم اما فرصت سرقت به من دست نداد.

قتل دختر ۱۶ ساله در مزرعه
برقراري رابطه دوستي بين يک دختر ۱۶ ساله دبيرستاني با يک پسر ۲۰ ساله در کرمان به قتل دختر توسط پدرش منجر شد.

دختر ۱۶ ساله دبيرستاني در يکي از شهرستان هاي استان کرمان در پي برقراري رابطه دوستي با يک جوان ۲۰ ساله از خانه خارج مي شود که حساسيت هاي خانواده را در پي دارد. 

در نتيجه وي بدون اطلاع خانواده اش به يکي از بستگان خود پناه مي برد و پس از ۳ روز غيبت به خانه باز مي گردد.

پدر، مادر و پسر خانواده در يک تصميم جمعي به اين نتيجه مي رسند که اين رفتار نتيجه اي به غير از مرگ ندارد و دختر جوان بايد به مجازات برسد. اين دختر بعد از يک کتک کاري شديد، هفته بعد از وقوع اين ماجرا در روند عادي زندگي به همراه پدرش به مزرعه مي رود که با شليک ۲ گلوله سلاح شکاري پدر به قلب و چشمش به قتل مي رسد و در عمق ۵ متري مزرعه که از قبل آماده شده دفن مي شود.

در پي اعلام مفقودي اين دختر، متهمان اين پرونده بعد از ۶ ماه دستگير شدند. آن ها بعد از انکارهاي طولاني به قتل اقرار کردند که با حضور مقام قضايي و راهنمايي خانواده مقتول، جنازه او با استفاده از بيل مکانيکي از قبر خارج شد.

مرد روستایی قربانی خیانت همسرش شد
مرد جنایتکار که برای ازدواج با زن روستایی همسر او را به قتل رسانده بود، پس از چهار ماه سکوت لب به اعتراف گشود. 

اوایل فروردین ماه امسال ماموران پلیس آگاهی شهرستان زنجان از کشف جسد مرد میانسالی در حوالی جاده دندی باخبر شدند.

تیم جناحی پس از حضور در محل در بررسی های اولیه احتمال مرگ مرد ناشناس بر اثر تصادف را مطرح کردند، اما در ادامه با بررسی دقیق صحنه و شدت جراحات وارد شده به مرد میانسال احتمال مرگ بر اثر تصادف کمرنگ شد.

ماموران در ادامه احتمال قتل و صحنه سازی برای تصادف را مطرح کرده و به تحقیق در این رابطه پرداختند. در شاخه دیگری از تحقیقات نیز هویت مقتول به نام محمد 48 ساله شناسایی شد. محمد در روستایی در نزدیکی محل کشف جسد زندگی می کرد و همسر و دو فرزند داشت.

کارآگاهان در نخستین گام همسر مقتول را به اداره آگاهی احضار کردند که او در بازجویی ها منکر هر گونه اطلاعی از مرگ همسرش شد. اظهارات متناقض این زن که نیلوفر نام دارد، باعث شد که ماموران به او مشکوک شده و تحقیقات را به روی او متمرکز کنند.

بررسی های پلیسی نشان داد نیلوفر با یکی از اهالی روستا به نام ناصر ارتباط پنهانی دارد، با کشف این سرنخ ناصر دستگیر و برای تحقیقات به اداره آگاهی منتقل شد.

او در بازجویی ها با انکار هر گونه دست داشتن در مرگ محمد اظهار داشت: محمد با مشکلات مالی در زندگی‌اش روبرو بود و من به او و خانواده اش کمک مالی می کردم.

ناصر در حالی منکر ارتباط با نیلوفر بود که ماموران با کشف سرنخ هایی در این زمینه او را دستگیر و دوباره تحت بازجویی قرار دادند.

مرد جوان که دیگر راهی برای فرار از حقیقت نداشت، لب به اعتراف گشود و گفت: من از مقتول پول طلب داشتم و او از پس دادن این پول امتناع می کرد، از سوی دیگر من و نیلوفر به یکدیگر علاقه داشتیم و محمد سد راه رسیدن ما بهم بود، به همین خاطر روز حادثه محمد را سوار ماشینم کردم و در میان راه دوباره موضوع طلبم را مطرح کرده و از او خواستم پولم را بدهد. بر سر این موضوع باهم درگیر شدیم و او از ماشین پیاده شد من هم برای انتقام چند بار با خودرو از روی او رشد شده و وقتی از مرگش مطمئن شدم جسدش را داخل صندوق عقب گذاشته و در محلی خلوت رها کردم.

پس از اعترافات ناصر، ماموران نیلوفر را دستگیر کردند که او هم در بازجویی ها به ارتباط پنهانی با متهم ردیف اول و اطلاع از ماجرا اقرار کرد. پس از تکمیل بازجویی ها و بازسازی صحنه قتل متهمان با قرار قانونی روانه زندان شدند.


آیفون قاتل!
یک زن جوان چینی هنگام تماس تلفنی با گوشی آیفون 5 که در حال شارژ شدن بود دچار برق گرفتگی شد و در دم جان سپرد.

ما آیلون یک زن 23 ساله چینی در خانه مسکونی اش در حالی که گوشی آیفون خود را شارژ می کرد با آن یک تماس تلفنی گرفت. این مساله باعث شد وی دچار برق گرفتگی شدید شد و در دم جان سپرد.

ما آیلون گوشی آیفون 5 را در دسامبر گذشته خرید و هنوز دارای گارانتی بود. گوشی و شارژر آن برای تحقیقات در اختیار پلیس گذاشته شده و خانواده دختر از شرکت اپل خواستار غرامت شده اند.

شرکت اپل به نوبه خود به خانواده دختر  تسلیت گفته و این حادثه را بسیار جدی تلقی کرده است. اپل به مقامات تحقیق تعهد هرگونه حمایتی را داده است.
برچسب ها: آیفون قتل زنان
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۹
منم آيفون ٥ دارم موقعي كه به شارژه اگه بهش دست بزني يه لرزش خفيف احساس مي كني انگار برق دزدي داره براي همين زماني كه به شارژه باهاش مكالمه نمي كنم
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۱۱ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۹
"قتل دختر ۱۶ ساله در مزرعه"
فاجعه بود. نشان می ده که سطح فکر بعضی هم وطنان زیر صفره. زیر خط انسانیت. زیر خط قانون
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۱:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۹
خدا وکیلی اغفال زنان چقدر ساده شده است.
علي
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۸
اينجا رو دقت كنيد : "پسر جوان در بازجویی ها در رابطه با انگیزه خود از سرقت هایش گفت: از نظر مالی هیچ مشکلی ندارم و نه تنها بی سواد نیستم بلکه فوق دیپلم دارم. اگر اینجا هستم به خاطر نداری و فقر و مشکلات مالی نیست. به خاطر این است که دل مادرم را شکسته ام."

سرقت و زور گيري و از اين جور چيزها فقط دليلش ناتواني مالي و فقر و ... نيست.
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۴
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv