تاجر سرشناس آهن كه از سوي چند مرد به مدت ۳۱ روز به گروگان گرفته شده بود ثانيههايي پيش از آنكه آدمربايان بخواهند او را به قتل برسانند، موفق به فرار از مخفيگاه متهمان شد.
عقربههاي ساعت ۹ صبح روز پنج شنبه ۱۱خردادماه را نشان ميداد كه اهالي كوچهاي در خيابان ظفر متوجه فريادهاي كمكخواهي مرد ميانسالي شدند كه به طرز وحشتناكي از پنجره طبقه پنجم ساختمان شش طبقهاي خود را به پشت بام شيرواني حسينيه كنار ساختمان پرت كرد. وي هراسان دوباره خودش را از پشتبام حسينيه به داخل كوچه انداخت و در حلقه مردم كه بلافاصله به كمك وي شتافته بودند، قرار گرفت.
او وحشتزده با دست به ساختماني اشاره كرد و گفت دو پسر جوان او را در آنجا به اسارت گرفته بودند كه حالا موفق به فرار شده است. دقايقي بعد مأموران كلانتري گاندي كه از طريق تماس مردم از ماجرا باخبر شده بودند، در محل حاضر شدند و با محاصره آپارتمان دو پسر گروگانگير – بهمن ۲۱ ساله و رحمان ۲۲ ساله - را دستگير كردند.
شاكي - علي ۵۰ ساله - بعد از تشكيل پرونده در طرح شكايتي مقابل قاضي آقايي داديار شعبه سوم دادسراي جنايي درباره راز تلخ اسارت ۳۱روزه خود گفت: من يكي از تجار بزرگ آهن كشور هستم. ساعت ۳ عصر روز يكشنبه ۱۰ ارديبهشت ماه در ميدان نوبنياد در خانه يكي از اقوام بودم كه مردي به بهانه اينكه ماشينش با ماشين من تصادف كرده است از من خواست به كوچه بروم. وقتي به كوچه رفتم ناگهان شش مرد كه يكي از آنها لباس پليس به تن داشت به من نزديك شد.
او حكم جلبي به من نشان داد و گفت كه متهم به اختلاس هستم. بعد هم به من دستبند زدند و چشمهايم را هم بستند و به داخل ماشين سمندي بردند. ساعتي بعد وقتي چشم باز كردم خودم را داخل يك خانه ديدم. آدمربايان خود را مأموران حفاظت سازماني معرفي كردند و گفتند كه به خاطر اختلاسي كه كردهام چند روز بايد در آن خانه بمانم.
بعد فهميدم آنها قصد زورگيري دارند. از من خواستند بخشي از اموالم را به آنها واگذار كنم. تعداد آدمربايان مشخص نبود و براي گرفتن اموالم هر روز مرا تحت فشار ميگذاشتند و شكنجه ميكردند. آنها ميگفتند به زودي بايد در دفتر ثبتي ۳ ميليارد تومان از داراييام را به نام آنها بزنم. چند روزي به همين شيوه گذشت تا اينكه نيمههاي يك شب محل نگهداري مرا تغيير دادند. در آن شب مردي به سراغم آمد كه صدايش را شناختم اما از ترس چيزي نگفتم. او مديرعامل شركت بزرگي بود. من دو سال پيش حدود ۲ ميليارد تومان استيل به او فروخته بودم كه چك آن وصول نشده بود.
چشمانم بسته بود اما صداي او و مدير بازرگاني و مدير مالياش را شناختم كه مرا به شدت مورد ضرب و شتم قرار ميدادند تا تسليم آنها شوم.
من كه جانم را در خطر ديده بودم به درخواستهاي آنها تن دادم و آنها در اين مدت مدير دفتر ثبتي را به اسارتگاه من آوردند و علاوه بر گرفتن چندين چك سفيد امضا، شش وكالتنامه ثبتي هم از من گرفتند. روزها و شبهاي سختي را سپري كردم به طوريكه زمان از دستم در رفته بود و فقط متوجه شدم در اين مدت مردان خشن شش بار محل نگهداري مرا تغيير دادند.
با توجه به حساسيت موضوع، پرونده به دستور قاضي آقايي براي دستگيري ديگر اعضاي باند آدمربايان در اختيار تيم زبدهاي از كارآگاهان اداره يازدهم پليس آگاهي قرار گرفت. كارآگاهان در نخستين اقدام در حالي كه مديرعامل شركت مورد نظر متواري شده بود، سيروس ۳۸ ساله مدير بازرگاني و شاهين ۴۱ ساله مدير مالي شركت را دستگير كردند.
در حالي كه پليس در تعقيب ديگر اعضاي باند آدمربايي است، صبح ديروز چهار متهم دستگير شده در شعبه سوم دادياري مورد بازجويي قرار گرفتند. همزمان با اعتراف دو متهم – بهمن و رحمان – به آدمربايي مدير بازرگاني و مدير مالي جرم خود را انكار كردند. در پايان متهمان براي تحقيقات بيشتر در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفتند.
مرجع: روزنامه جوان
تو این ده روز چک کردن ببینن درج این خبر به کسی بر نخوره یا خدای ناکرده قضیه سوتی خمینی شهر تکرار نشه