عبدالرضا خزایی؛ در تهران، جایی که حتی مردن هم دیگر ارزان تمام نمیشود، شورای شهر تهران اخیراً با تصویب ۳۰ درصد افزایش قیمت قبرها، عملاً به ما یادآوری کرد که در این شهر، نه تنها برای زندگی که حتی برای مرگ هم باید هزینه بپردازیم. این تصمیم نه تنها بار مالی سنگینی به مردم تحمیل میکند بلکه با تبدیل مرگ به یک کالای تجاری، نشان میدهد که در شرایط کنونی، حتی خانهی آخر انسانها هم به عرصهای برای سودآوری تبدیل شده است.
افزایش قیمت قبرها از ۴۰ تا ۵۰ میلیون تومان به صدها میلیون تومان، خود گویای بحران اقتصادی است که به هیچوجه از فشارهای روزمره مردم کاسته نمیشود. طبق آمارهای اخیر، در بهشت زهرا، که یکی از بزرگترین آرامستانهای تهران است، هزینههای دفن افراد در برخی قطعات به بیش از ۱۰۰ میلیون تومان رسیده است. این مبلغ، تنها برای خرید قبر است و هزینههای دیگر همچون کفن و دفن، مراسم، و سایر خدمات جنبی به این مبلغ افزوده میشود. در این میان، حتی اگر قبلاً قبری رزرو کرده باشید، با افزایش هزینهها و بهویژه با توجه به تغییرات جدید در سیستم مالی آرامستانها، باید هزینههای اضافی بپردازید. این یعنی حتی در مرگ هم نمیتوانی از فشارهای اقتصادی فرار کنی. اینجا دیگر مرگ هم تبدیل به یک معادله اقتصادی شده است؛ معاملهای که برای بسیاری از مردم، غیرقابل تحمل است.
این تحول در قیمتها، در حالی رخ میدهد که بسیاری از مردم ایران همچنان برای تأمین نیازهای اولیه خود دچار مشکلات عدیدهای هستند. طبق گزارشها، در حالی که حداقل حقوق یک کارگر به زحمت به ۱۰ میلیون تومان میرسد، حالا باید خانوادهها نگران این باشند که اگر روزی عزیزانشان چشم از دنیا بستند، هزینههای دفن آنها چگونه تأمین خواهد شد. این حقیقت تلخ که هزینه مرگ هم به طور روزافزون در حال افزایش است، خود به یک بحران اجتماعی تبدیل شده است. طبق آمارهای مرکز آمار ایران، نزدیک به ۲۵ درصد از مردم کشور زیر خط فقر زندگی میکنند و در این شرایط، به هیچ وجه نمیتوان از آنان انتظار داشت که برای مردن هم هزینههای سرسامآوری را پرداخت کنند.
اما آنچه که باید در اینجا مورد توجه قرار گیرد، تنها هزینههای مالی نیست. مسئلهای که به وضوح در این افزایش هزینهها دیده میشود، نادیده گرفتن کرامت انسانی است. وقتی یک فرد در شرایط سخت اقتصادی با مشکلات عدیدهای در زندگی مواجه است و نمیتواند برای معیشت خانوادهاش تأمین کند، چگونه از او انتظار میرود که برای مرگ عزیزانش هزینههای گزاف بپردازد؟ مرگ باید یک پدیده طبیعی باشد که نه تنها هیچ گونه فشاری به بازماندگان وارد نکند، بلکه بهعنوان یک مرحله از زندگی، با آرامش و احترام برخورد شود. ولی حالا به نظر میرسد که حتی این مرحله از زندگی به یک بازار سودآوری تبدیل شده است.
این افزایش قیمت قبرها در شرایطی که بسیاری از مردم هنوز برای تأمین نیازهای اولیه خود در تلاشند، باعث میشود که فاصله میان اقشار مختلف جامعه بیشتر و بیشتر شود. در این شرایط، وقتی مرگ نیز به یک پدیده گرانقیمت تبدیل میشود، نشان از بیعدالتیهای بزرگتر در جامعه دارد. این تصمیمات نه تنها فشار بیشتری به مردم وارد میکند، بلکه موجب ایجاد شکافهای عمیقتر اقتصادی و اجتماعی میشود. در حالی که این بحرانها همهگیر و روزافزون هستند، وقتی تصمیماتی همچون افزایش قیمت قبرها اتخاذ میشود، دیگر نمیتوان تنها از بُعد اقتصادی به آن نگاه کرد. بلکه باید به آن از منظر اجتماعی و انسانی نیز توجه کرد. به جای آنکه مسئولین تلاش کنند تا مردم را از این بحرانها نجات دهند، با چنین تصمیمات بیملاحظهای، فاصلهها را بیشتر و مشکلات را پیچیدهتر میکنند.
آیا شورای شهر تهران نباید بداند که مرگ نباید به یک دغدغه اقتصادی تبدیل شود؟ وقتی مردم برای زندگی خود با هزاران مشکل دست و پنجه نرم میکنند، چگونه میتوان از آنان خواست که برای دفن شدن هم هزینههای سرسامآور بپردازند؟ مرگ، که باید آخرین مرحلهی عدالت و آرامش باشد، به یک کالا تبدیل شده است. آیا این چه دنیایی است که حتی برای مردن هم باید قیمت پرداخت کرد؟
در این شرایط، آنچه که باید بیشتر از هر چیز مورد توجه قرار گیرد، کرامت انسانی و حقوق مردم است. شورای شهر باید بداند که سیاستهای اقتصادی نادرست نه تنها مشکلات مردم را دوچندان میکند، بلکه باعث ایجاد شکافهای عمیقتر در جامعه میشود. در دنیای امروز، جایی که عدالت اجتماعی یکی از مهمترین اصول حکمرانی است، مرگ نباید به یک چالش اقتصادی تبدیل شود. باید از تصمیمات بیملاحظهای که باعث بروز این بحرانهای اجتماعی میشود، جلوگیری کرد. مرگ باید یک حقیقت طبیعی باشد، نه یک معادله اقتصادی. وقتی زندگی به سختی پیش میرود، چرا باید مرگ هم به یک دغدغه مالی تبدیل شود؟ در تهران، حتی خانهی آخر هم از مردم دریغ شده است.