فرارو– جاناتان فریدلند (Jonathan Freedland) ستون نویس و تحلیلگر سیاسی برجسته بریتانیایی روزنامه گاردین
به گزارش فرارو به نقل از روزنامه گاردین، به نظر میرسد دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالات متحده، بیشتر شبیه یک رئیس مافیا عمل میکند، اما تفاوت عمدهای که با یک رئیس مافیا دارد این است که او هیچگونه اصول اخلاقی را رعایت نمیکند. البته مقایسهاش با پدرخواندهای، چون کورلئونه ساده نیست. نه تنها به این دلیل که ترامپ احتمالاً از چنین تشبیهی خوشحال میشود، بلکه به این خاطر که پدرخوانده نماد قدرت و کاریزمای مردانه است، در حالی که ترامپ در برابر دشمنان آمریکا امتیاز میدهد و چیزی در ازای آن دریافت نمیکند.
با این حال، وقتی جهان در حال تغییر با چنین شتابی است؛ زمانی که کشوری که بیش از یک قرن متحد بوده، در چند هفته به دشمن تبدیل میشود، وجود یک راهنما میتواند مفید باشد. زمانی که لوک هاردینگ، روسیه تحت رهبری ولادیمیر پوتین را «دولت مافیایی» نامید، این ماهیت را به وضوح بیان کرد. اکنون شاید وقت آن رسیده که همین برچسب را به ایالات متحده تحت رهبری کسی که طرفدار پوتین است، اطلاق کنیم.
نگاهی بیندازید به شیوههای عملکرد کاخ سفید در دوران ترامپ، که تهدیدها و هشدارهایش به گونهای مطرح میشود که گویی در زبان سیسیلی اصیلشان به بهترین شکل قابل درک هستند. این هفته رئیسجمهور اعلام کرد که توافقی برای پایان دادن به جنگ روسیه علیه اوکراین «میتواند به سرعت انجام شود»، اما تاکید کرد: «اگر کسی نخواهد توافق کند، فکر میکنم آن شخص مدت زیادی دوام نخواهد آورد.» نیازی به مترجم نیست تا بفهمیم که او بهطور واضح به چه کسی اشاره دارد: «ولودیمیر زلنسکی».
روز پنجشنبه، دونالد ترامپ اطمینان داشت که اوکراینیها به زودی خواستههای او را خواهند پذیرفت، «زیرا فکر نمیکنم آنها انتخاب دیگری داشته باشند». او پیشنهادی به آنها داده بود که عملاً نمیتوانستند رد کنند؛ و البته، این کار را کرده بود. با قطع کمکهای نظامی و به اشتراک گذاشتن اطلاعات ایالات متحده با روسیه او عملاً یک اسلحه روسی را به سمت شقیقه اوکراین نشانه گرفته بود. تأثیر این حرکت، با اعلامیه ترامپ مبنی بر اینکه او «به شدت در حال بررسی» تحریمهای بانکی و تعرفهها علیه مسکو است، کاهش نیافت.
این اقدام بیشتر شبیه به یک نمایش بود. به نظر میرسید که ترامپ وانمود میکند به طور مساوی به دو طرف سختگیری میکند، اما در حقیقت، هیچکس نمیتوانست فریب این ترفند را بخورد. او انتظار داشت که زلنسکی بخش عمدهای از منابع طبیعی اوکراین را واگذار کند، دقیقاً مانند رقبای کورلئونه که برای نجات جانشان معیشتشان را قربانی میکردند. این، روش ایالات متحده برای عمل در جهان امروز است.
دونالد ترامپ، بیتوجه به آداب معمول، سهشنبه گذشته در سخنرانی سالانه خود در کنگره بار دیگر تهدید خود برای تصرف گرینلند را تکرار کرد: «به هر قیمتی، آن را به دست میآوریم.» او با یادآوری هشدار قبلیاش به کپنهاگ، تأکید کرد که اگر آنچه میخواهد به او داده نشود، پیامدهای سنگینی در پیش خواهد بود: «شاید مجبور شویم کارهایی در مورد دانمارک و تعرفهها انجام دهیم.» پیامی کاملاً واضح که میگفت: مکان زیبایی دارید؛ حیف است اگر برایش اتفاق بدی بیفتد.
این همان نوع باجگیری است که ترامپ علیه همسایه شمالی ایالات متحده نیز به کار میبرد. جاستین ترودو، نخستوزیر کانادا که دوران قدرتش در حال پایان است، هفته گذشته بهطور علنی اعلام کرد که ترامپ قصد دارد «اقتصاد کانادا را به طور کامل نابود کند تا الحاق ما به ایالات متحده را آسانتر کند.» او تاکید کرد: «ما هرگز ایالت پنجاهویکم نخواهیم شد.» این روش بهطور کامل با شیوههای تاریک و تهدیدآمیزی که روزگاری در گوشههای پنهان صنعت ساختوساز نیوجرسی رایج بود، همخوانی دارد؛ مجموعهای از آتشسوزیهای مشکوک که تنها زمانی متوقف میشوند که رقیب سرسخت از میدان خارج شود.
هم سبک و هم محتوای این رویکرد، بهوضوح یادآور شیوههای مافیایی است. وسواس ترامپ در مورد احترام، در برخورد هفته گذشتهاش با ولودیمیر زلنسکی در دفتر بیضیشکل آشکار شد. ترامپ و جیدی ونس سه بار رئیسجمهور اوکراین را به بیاحترامی متهم کردند، رفتاری که بیشتر به رهبران جهانی شباهت نداشت و بیشتر یادآور تامی دیویتو، شخصیت جو پشی در فیلم «رفقای خوب» بود. همچنین توجه به تحقیر زیردستان جالب توجه است. در سخنرانی خود در کنگره، ترامپ مارکو روبیو، وزیر خارجه را به عنوان کسی معرفی کرد که مسئول بازپسگیری کانال پاناما است. ترامپ با خنده گفت: «موفق باشی، مارکو. حالا میدانیم اگر چیزی خراب شد، چه کسی را مقصر بدانیم.» این گفته، خندههای عصبی دیگر زیردستان را به همراه داشت که حداقل برای لحظهای از اینکه خودشان هدف این تحقیر نبودند، احساس آسودگی کردند.
برای دستیاران و مخالفان ترامپ به یک اندازه دشوار است که خود را با روند تغییرات ناشی از سیاستهای او هماهنگ کنند، زیرا اعمال قدرت بهطور خودسرانه و غیرقابلپیشبینی انجام میشود. تعرفههایی که ابتدا اعلام میشوند و سپس بهسرعت لغو میگردند. دلیل اصلی علاقه ترامپ به تعرفههای وارداتی این است که میتواند آنها را بهطور فوری و تنها با یک فرمان اجرایی ریاستجمهوری به اجرا درآورد. این فرآیند شامل معافیتهایی نیز میشود که ترامپ میتواند به صنایع خاص آمریکایی اعطا کند. همانطور که کریس هیز از شبکهام. اس. ان. بی. سی اشاره کرده، «این کاملاً مشخص است که این روند به یک سیستم اخاذی تبدیل خواهد شد؛ جایی که ترامپ با یک امضا میتواند کسبوکار شما را نابود یا نجات دهد، بسته به اینکه چقدر مطیع باشید.»
ترامپیسم تنها به سیاست خارجی محدود نمیشود و روشهای «کوزا نوسترا» به وضوح در داخل کشور نیز خود را نشان میدهد. این هفته، رویترز گزارش داد که چندین قاضی فدرال در منطقه واشنگتن دیسی با پیتزاهایی ناشناس روبهرو شدند که به خانههایشان ارسال شده بود. پلیس این اقدام را بهعنوان نوعی تهدید تلقی کرد، نشانهای از اینکه آدرس هدف مشخص است. در همین حال، این قضات تحت حملات شدید قرار دارند؛ یک سیل از پستها از سوی ایلان ماسک که آنها را «فاسد» و «شرور» خوانده و آنها را به موانعتراشی در روند تخریب بخشهای مختلف دولت فدرال متهم کرده است. به گفته جان جونز، قاضی بازنشستهای که در سال ۲۰۲۱ بازنشسته شد: «هرگز ندیدهام که قضات اینقدر نگران باشند.»
چه این اقدامات با هدف تهدید قضات باشد و چه با هدف کنترل مطبوعات، همه چیز طبق دستورالعملهای کورلئونه پیش میرود. نتیجه این اقدامات بهطرز شگفتآوری سریع بوده است، بهگونهای که سکوتی عجیب در فضای عمومی آمریکا پدید آمده. یکی از نمایندگان دموکرات کنگره میگوید همکاران جمهوریخواهش حاضر به انتقاد از ترامپ نیستند، زیرا از امنیت جانی خود و خانوادههایشان هراس دارند.
اما این تنها سیاستمداران نیستند که به چنین ترسی دچار شدهاند. روسای دانشگاهها که از دست دادن میلیونها دلار بودجه فدرال هراس دارند، هیچگونه اعتراض علنی نمیکنند. مدیران عامل شرکتها، نگران از تعرفههایی که میتواند به کسبوکارشان آسیب برساند، در سکوت فرو رفتهاند. نیویورک تایمز گزارش میدهد که ترس از حملات آنلاین از سوی ایلان ماسک و دونالد ترامپ و این نگرانی که این حملات ممکن است به خشونت علیه آنها یا عزیزانشان منجر شود در میان منتقدان بالقوه رو به افزایش است.
این وضعیت، ترامپ را در برابر انتقادها محافظت میکند و او را به ادامه تقلید از فساد و بیتفاوتی یک رئیس مافیا تشویق میکند. ببینید چگونه حالا آشکارا از مردم پول میگیرد تا با او در مار-آ-لاگو شام بخورند: ۵ میلیون دلار برای یک ملاقات خصوصی، ۱ میلیون دلار برای حضور در یک گروه. اگر هنوز متوجه نشدهاید، ترامپ بهصراحت اعلام کرده که ایالات متحده دیگر قانون «ممنوعیت اعمال فساد در خارج» را اجرا نخواهد کرد؛ قانونی که پرداخت رشوه به مقامات خارجی توسط آمریکاییها را ممنوع میکرد.
در همین حال، دادستان کل او تمام نیروهای ویژه مرتبط با فساد مالی در وزارت دادگستری را منحل کرده است؛ و در مورد بیرحمی، ببینید که ماسک چگونه با شادی از «ریختن آژانس توسعه بینالمللی آمریکا در دستگاه چوببری» سخن میگوید، اقدامی که منجر به مرگ بیماران و گرسنگانی خواهد شد که به دارو و غذای ایالات متحده وابسته بودند.
حداقل کورلئونهها به کد اخلاقی خود پایبند بودند. آنها معتقد بودند که یک خدمت باید به خاطر سپرده شود و در زمان مناسب جبران گردد. اما ترامپ ترجیح داده بهجای پرداخت بدهی به پیمانکارانی که قبلاً برای دولت آمریکا کار کردهاند، به دادگاه برود و هیچ ارزشی برای کسانی که ایالات متحده به آنها بدهی بزرگی دارد، قائل نباشد. اگر چنین نبود، چطور معاون او میتوانست خونهایی را که توسط متحدان آمریکا از جمله بریتانیا ریخته شده بود، نادیده بگیرد، هنگامی که پیشنهاد «۲۰،۰۰۰ سرباز از یک کشور تصادفی که ۳۰ یا ۴۰ سال است جنگی نکرده» را رد کرد؟
این افراد فاسد و نفرتانگیز هستند، حتی فاقد اخلاقیات یک تبهکار؛ و اکنون، همین افراد ایالات متحده را اداره میکنند؛ کشوری که از دوران ادواردیان نزدیکترین دوست ما بوده است. با توجه به همه این موارد، بدیهی است که بریتانیا باید در سیاست خود مسیری کاملاً جدید را در پیش بگیرد. چرا که دنیای برگزیت ۲۰۱۶ از بین رفته و جدا ماندن از نزدیکترین همسایگانمان اکنون نه تنها احمقانه بلکه خطرناک است. زمانی که قدرتمندترین کشور جهان به یک دولت مافیایی تبدیل شده، شما هر کاری که لازم است انجام میدهید.