فرارو- جشنواره فیلم فجر به روزهای پایانی خود نزدیک میشود. در این روزها فیلم «مرد آرام»، «ناتور دشت»، «موسی کلیم الله» و «بازی را بکش» مهمترین فیلمهایی بودند که در کاخ جشنواره به نمایش درآمدند.
به گزارش فرارو، فیلم مرد آرام به کارگردانی بهنوش صادقی به زندگی و مسائل مهاجران افغان در ایران میپردازد در عین حال فیلم بازی را بکش به کار گردانی ابراهیم عزیزی با ایدهای نو فساد و شرطبندی را به تصویر میکشد. در کنار این آثار، موسی کلیم الله به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا و ناتوردشت به کارگردانی محمدرضا خردمندان از فیلمهای مهم این روزهای جشنواره فیلم فجر هست. در این مطلب، با نگاهی اجمالی به این فیلمها خواهیم پرداخت.
این فیلم با نمایی از چاه و کندن آن آغاز میشود. چاه در این جا نه تنها نشان دهنده تلاش برای بقا، بلکه یک تمثیل از وضعیت اجتماعی و روانی شخصیت هاست. این تصویر ابتدایی با تاکید بر مفهوم حفرکردن، جستوجو و در عین حال در گل فرو رفتن میتوانست به فیلم عمق فلسفی ببخشد، اما روایت از ادامه و گسترش آن ناتوان است. انتخاب نام شخصیتهای اصلی، یعنی زمان و نوبهار نشان از دو نیروی متضاد دارد، یکی درگیر گذشته و تکرار و دیگری نوید بخش تغییر و رهایی است. فیلم در تلاش است این دوگانگی را به نمایش دهد، اما در نهایت بیش از آنکه به عمق درگیری شخصیتها بپردازد، تنها تصویری از یک زندگی سخت و چرخهای تکراری ارائه میدهد. ما نه به شکل ملموس فشارهای اجتماعی و سنتی را حس میکنیم و نه انگیزه درونی شخصیتها به ما نشان داده میشود.
یکی از مشکلات اساسی فیلم تناقض در رفتار شخصیت اصلی یعنی زمان است. او از یک سو به نوبهار همسر جوانش میگوید: «اگر دلبسته کسی هستی طلاقت میدهم» که نشان از وجود نوعی رفتار و تفکر متمدنانه برای زن دارد، اما سوال اساسی این است؛ اگر زمان چنین درکی از آزادی و اختیار دارد، چرا اصلا به ازدواج تحمیلی تن داده است. مرد آرام قصد دارد به مسائل اجتماعی مهاجران افغان و معضل کودک همسری بپردازد، اما در پرداخت دراماتیک و توسعه شخصیتها ناکام میماند. در نهایت فیلم مرد آرام با ریتمی کند نمیتواند کشش لازم را در روایت ایجاد کند.
فیلم ناتور دشت یکی دیگر از آثار حاضر جشنواره است که در میان مرزهای تردید، اخلاق و مسئولیت پذیری انسانی قدم میزند و با قصهای پیچیده بحرانهای اجتماعی را روایت میکند. داستان گم شدن بچه در ابتدا یک قصه ساده به نظر میآید، اما با گذشت زمان و گسترش بحران تبدیل به یک بحران احساسی و اخلاقی میشود. با این حال، فیلم با ریتمی کندی به خصوص در زمان تلاشهای بی وقفه برای پیدا یسنا مواجه اسن که این تکرارها میتوانست با هیجان و تنش همراه شود تا تاثیرگذاری بهتری داشته باشد.
ناتور دشت از جمله فیلمهای شخصیت محور است که بیشتر بر واکنشهای درونی شخصیتها و روابط پیچیده انسانی و بحرانهای روانی آنها تمرکز دارد. در این نوع فیلم ها، تحولات شخصیتی و روند تغییرات درونی از هر اتفاق خارجی مهمتر است. ناتور دشت با تمرکز بر شخصیتها و چالشهای درونی آنها، مخاطبان را به چالش میکشد و در نهایت تلاش میکند اثری ماندگار و تاثیر گذار در ذهن آنها بر جای گذارد.
فیلم موسی کلیم الله چنان در وسوسه بازسازی پرزرق و پرق عصر فرعون افراط میکند که قصه گویی را فراموش میکند. این فیلم پر از کلیشههای همه فیلمهای تاریخی است. همان فرعون مغرور شبیه شاهان سریال یوسف پیامبر را ما در این فیلم میبینیم.از سوی دیگر تصاویر پر طمطراق و جلوههای ویژه سعی میکنند شکوه را جایگزین حس کنند، اما موفق نمیشود. سکانس ریختن نوزادان در نیل میتوانست تبدیل به یک لحظه دراماتیک شود، اما بیشتر به یک سکانس خنده دار شباهت دارد. در واقع فیلم یا تاکید بیش از حد بر روی جلوههای ویژه تلاش احساس را فراموش میکند با این وجود یک مریلا زارعی دارد که تا انتها بار فیلم را بر دوش میکشد. در نهایت موسی کلیم الله چیزی جز یک قصه تکراری نیست.
فیلم از لحاظ ساختاری ترکیبی از درام خانوادگی، جنایی و یک تریلر اجتماعی است که حول محور شرط بندیهای غیرقانونی فوتبال میچرخد؛ اما مشکل نداشتن یک روایت منسجم است. بسیاری از صحنهها نه تنها داستان را جلو نمیبرند بلکه باعث کندی ریتم فیلم هم میشود. درامی که باید پیرامون مرگ مسعود و تلاش برای کشف حقیقت شکل بگیرد، با افتهای متعدد روایی از مسیر اصلی منحرف میشود.
داستان فیلم از یک ایده پر کشش آغاز میشود؛ مرگ مشکوک یک فوتبالیست جوان و شک خانواده به شرط بندی و فساد در فوتبال، اما فیلم در پرداخت ایده ضعیف عمل میکند. بسیاری از شخصیتها منفعل هستند و نبودشانتاثیری در قصه ندارد. بازی را بکش یک فیلم با پتانسیل بالا، اما جرای ضعیف است.