فرارو- «شلوم لیپنر» (Shalom Lipner)، پژوهشگر ارشد غیرمقیم در برنامههای خاورمیانه شورای آتلانتیک
به گزارش فرارو به نقل از اندیشکده شورای آتلانتیک، «مانتی هال» (Monty Hall)، مجری افسانهای برنامه تلویزیونی «بیایید معامله کنیم»، از جمله حامیان برجسته اسرائیل محسوب میشد، اما دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده و نویسنده کتاب پرفروش «هنر معامله» همواره بر نقش خود بهعنوان «بهترین دوست اسرائیل در تاریخ» تأکید کرده است؛ ادعایی که توجه بسیاری را به خود جلب کرده است.
دورانی که به آغاز ریاستجمهوری دونالد ترامپ منتهی شد، سرشار از تنشهای دیپلماتیک و سیاسی بود. ترامپ که بهندرت به قواعد مرسوم سیاست خارجی احترام میگذاشت، بهسرعت مرکز توجهات قرار گرفت. تنها چند هفته پس از انتخابات نوامبر، او «استیو ویتکاف»، فرستاده ویژهاش در امور خاورمیانه را به منطقه اعزام کرد و به شکلی مبهم هشدار داد که اگر گروگانها تا پیش از مراسم تحلیف آزاد نشوند، «جهنم به پا خواهد شد.» همزمان، «مایک والتز» مشاور امنیت ملی ترامپ نیز اعلام کرد که آتشبسهای اسرائیل با حزب الله و حماس در لبنان و غزه به دلیل نزدیکشدن آغاز به کار دولت جدید شکل گرفته است.
نگرانی از رویکرد احتمالی دونالد ترامپ، بلافاصله پس از پیروزی او در انتخابات در بسیاری از پایتختهای جهان آشکار شد. این نگرانی نه تنها بر تحولات منطقهای، بلکه بر سیاستگذاریهای بینالمللی نیز تأثیر گذاشت. با این حال، روز ۲۰ ژانویه به عنوان آغاز رسمی دوران ریاستجمهوری او ترامپ نقطه عطف مهمی به شمار میآید؛ روزی که از آن به بعد، صرف سخنرانیهای پرشور و وعدههای انتخاباتی کفایت نخواهد کرد.
اکنون، شرکای ایالات متحده به جای اتکا به اظهارات، به دقت اقدامات عملی ترامپ را زیر نظر دارند تا اهداف و نیات واقعی او را بسنجند. در اورشلیم، مقامات دولتی و تحلیلگران سیاسی بهدقت انتصابات دولتی او را زیر ذرهبین گرفتهاند، با این امید که از طریق این چینشها، به الگوی سیاستگذاری دولت جدید دست یابند. با این حال، تصویر کلی این انتصابات هنوز روشن نیست. با وجود استقبال مقامات اسرائیلی از احتمال انتصاب چهرههایی مانند «مایک هاکبی» و «الیز استفانیک» در سمتهای کلیدی، نباید فراموش کرد که نقش دیپلماتها در تعیین سیاستها محدود است.
ترامپ بهتازگی در موقعیتی متناقض قرار گرفته است؛ از یک سو وعده پایان دادن به جنگها را مطرح میکند و از سوی دیگر، نتانیاهو را به انجام اقداماتی قاطع علیه دشمنان اسرائیل ترغیب میکند. در گذشته، این دو چهره سیاسی دورههایی از تنش و همکاری را پشت سر گذاشتهاند. با این حال، شرایط کنونی و چالشهای جدید منطقهای به نظر میرسد که این روابط را در مسیر تازهای قرار داده است.
با پیروزی ترامپ در انتخابات اخیر، تصمیم او برای کنار گذاشتن «مایک پومپئو» و «نیکی هیلی» که دو تن از معتمدترین حامیان اسرائیل در تیم قبلی خود به شمار میرفتند، بسیاری را شگفتزده کرده است. اکنون این جایگاهها توسط چهرههایی، چون «مارکو روبیو» بهعنوان وزیر امور خارجه و «مایک والتز» در مقام مشاور امنیت ملی پر شده است. هرچند این دو نفر سابقهای قوی در حمایت از روابط نزدیک میان واشنگتن و تلآویو دارند، اما تعداد قابلتوجهی از اعضای تیم جدید ترامپ هنوز تجربه کافی برای مدیریت ظرافتهای اتحاد استراتژیک میان ایالات متحده و اسرائیل را ندارند. همزمان، تغییرات در ساختار وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) نیز نگاهها را بهسوی خود جلب کرده است. این وزارتخانه که همواره نقش کلیدی در حمایت از امنیت ملی اسرائیل ایفا کرده، اکنون تحت نظارت افرادی قرار دارد که خواهان کاهش حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه هستند.
بنیامین نتانیاهو با مجموعهای از اولویتهای راهبردی رهسپار واشنگتن شده است. او خواستار تضمین ادامه حمایت ایالات متحده از عملیات اسرائیل در غزه، تسریع روند عادیسازی روابط با عربستان سعودی و جلب حمایت جدی واشنگتن برای مقابله با تهدیدهای هستهای ایران است. در حالی که دونالد ترامپ در ظاهر علاقه و گرایش مثبتی به این اهداف نشان داده، اما هنوز روشن نیست که آیا دیدگاههای او و نتانیاهو کاملاً با یکدیگر همخوانی دارند یا خیر.
«بتسلائل اسموتریچ»، وزیر دارایی اسرائیل و یکی از منتقدان سرسخت آتشبس جاری در غزه، بر تعهدات اعلامشده نتانیاهو برای تشدید عملیات نظامی در این منطقه و اعمال «تسلط تدریجی» استناد میکند. وی از حاکمیت اسرائیل بر کرانه باختری و غزه حمایت میکند و بارها تأکید کرده که هرگونه توافق دیپلماتیک با عربستان سعودی که به بهای امتیاز ارضی به فلسطینیها تمام شود، از سوی او رد خواهد شد.
گزارشها حاکی از آن است که ترامپ، با میانجیگری «استیو ویتکاف» تمایل دارد آتشبس در غزه تمدید شود تا ضمن آزادسازی همه گروگانها، ثبات نسبی در منطقه برقرار شود. چنین توافقی نه تنها میتواند راه را برای عادیسازی روابط میان اسرائیل و عربستان سعودی هموار کند، بلکه ممکن است شانس ترامپ را برای دستیابی به جایزه نوبل صلح نیز افزایش دهد. در مورد ایران نیز رویکرد ترامپ به سمت دیپلماسی اولویت دارد. به نظر میرسد او ترجیح میدهد پیش از هرگونه اقدام نظامی، فرصت بیشتری برای مذاکره و راهحلهای دیپلماتیک فراهم کند.
گام بعدی در این روند به تصمیم ترامپ بستگی دارد. «استیو ویتکاف»، فرستاده ویژه ترامپ، در تاریخ ۳۰ ژانویه با «بتسلائل اسموتریچ» دیدار کرد تا حمایت وی را برای پیشبرد ماموریت خود جلب کند. با این حال، این موافقت مشروط به جزئیات و مفاد طرح پیشنهادی است. در همین حال، برخی از جناحهای راستگرای اسرائیل که به شدت امیدوارند ترامپ مواضع آنان را بپذیرد، به تمایل آشکار او برای انتقال جمعیت غزه به مصر و اردن اشاره میکنند. با وجود این، عملیبودن و عقلانیت این ایده همچنان موضوعی مورد بحث است. علاوه بر مخالفت شدید فلسطینیها، کشورهایی که در این طرح مورد نظر قرار گرفتهاند نیز به وضوح با چنین اقدامی مخالفت کردهاند.
اسرائیل در آستانه تصمیمات حیاتی قرار دارد. آتشبسهای شکننده در لبنان و غزه بهسرعت به آزمون کشیده میشوند، در حالی که کابینه نتانیاهو نیز با بحرانهای داخلی عمیقی مواجه است. درون ائتلاف حاکم، اختلافات بر سر قانونی بحثبرانگیز برای معافیت یهودیان ارتدوکس افراطی از خدمت سربازی، تصویب بودجه ملی را پیش از مهلت ۳۱ مارس به چالش کشیده است. «بتسلائل اسموتریچ»، وزیر دارایی هشدار داده که اگر نیروهای دفاعی اسرائیل عملیات خود در غزه را از سر نگیرند و همزمان فشارها را در کرانه باختری افزایش ندهند، او از ائتلاف خارج خواهد شد. این تهدیدها، علاوه بر چالشهای داخلی، بر میزان توانایی نتانیاهو در اجرای برنامههایش تأثیر میگذارد. در این میان، چشمانداز سیاستهای دونالد ترامپ نیز نقشی تعیینکننده خواهد داشت. آزادی عملی که رئیسجمهور آمریکا به نخستوزیر اسرائیل اعطا میکند، نه تنها بر آینده سیاسی نتانیاهو، بلکه بر مسیر تحولات کل منطقه خاورمیانه تأثیرگذار خواهد بود.
تعریف دقیق معنای دوستی آمریکا با اسرائیل در این مقطع حساس به تصمیمات و اولویتهای سیاست خارجی رئیسجمهور آمریکا بستگی دارد. آیا این دوستی بر حمایت کامل از نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) برای ادامه مبارزه با حماس و دستیابی به یک پیروزی قاطع متمرکز خواهد بود؟ اگر چنین باشد، ایالات متحده باید آماده باشد تا حتی به بهای کُند شدن یا توقف روند عادیسازی روابط با عربستان سعودی، به اسرائیل کمک کند؛ اهدافی که نتانیاهو وعده آنها را داده و بخش قابل توجهی از اسرائیلیها همچنان خواهان تحقق آنها هستند. از سوی دیگر، ممکن است دوستی آمریکا با اسرائیل بر کاهش عملیات نظامی اسرائیل و همزمان تأمین خواستههای عربستان برای آمادهسازی شرایط تشکیل دولتی فلسطینی تعریف شود. چنین مسیری میتواند به نتایجی منجر شود که اکثریت پارلمانی نتانیاهو را در کنست (پارلمان اسرائیل) متزلزل کرده و ائتلاف حاکم او را تحت فشار قرار دهد. احتمال دیگری که مطرح است، تبادل امتیازات میان ایالات متحده و اسرائیل است. در این سناریو، اسرائیل در برابر نشان دادن انعطاف بیشتر نسبت به فلسطینیها، حمایت قویتر و فعالتری از سوی آمریکا در مقابله با ایران دریافت میکند.
هر تصمیمی که ترامپ اتخاذ کند، پیامدها و چالشهای خاص خود را به همراه خواهد داشت، اما آنچه اکنون روشن است، این است که او بهعنوان فرمانده کل قوا، طیفی گسترده از ابزارهای تشویق و تنبیه را در اختیار دارد که میتواند برای پیشبرد سیاستهای دولتش از آنها بهره گیرد. اکنون نگاه جهانیان به کاخ سفید دوخته شده است تا ببینند آیا ترامپ قادر خواهد بود معاملهای به بنیامین نتانیاهو پیشنهاد دهد که برای اسرائیل غیرقابل رد کردن باشد یا خیر.