صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

پیش‌نیاز‌های گمشده تحول اقتصادی:
آزادسازی قیمت‌ها یا سیاست ثبات قیمت‌ها؟ خصوصی‌سازی یا کنترل دولت بر بخش‌های مختلف اقتصاد؟ نقش دولت در اقتصاد مخرب یا سازنده؟ کم‌هزینه‌بودن دولت در جهت کاهش تورم یا توجیه هزینه‌کرد‌های دولت در جهت افزایش عدالت اجتماعی و خدمات عمومی؟
تاریخ انتشار: ۱۴:۲۹ - ۰۱ بهمن ۱۴۰۳

عطاالله صمدی؛ تقویت بخش خصوصی خدمت در جهت افزایش کارایی یا راهی برای فساد و رانت؟ همه این موضوعات و دوگانه‌ها به‌وفور توسط اقتصاددانان و علاقه‌مندان سال‌هاست موردبحث و مناظره قرار می‌گیرد. هر گروه از صاحب‌نظران و علاقه‌مندان معمولاً جانب یکی از دو طرف را می‌گیرند.

برخی از آنها هم‌نظرشان در میانه این دو طیف قرار دارد و در این راستا گاهی ساعت‌ها در جهت اقناع دیگران به مباحثه می‌پردازند. مخصوصاً در سال‌های اخیر با همه‌گیرشدن رسانه‌های اینترنتی تنور این مباحثه‌ها و مناظره‌ها داغ‌تر هم شده است. واضح است که گفت‌و‌گو درباره این مباحث باعث علاقه‌مندی افراد به علم اقتصاد و اعتلای این شاخه مهم از علوم‌انسانی در کشور می‌شود.

اما سؤالی که شاید به ذهن خطور کند این است که با آن که در طی دهه‌های گذشته افرادی از هر دو طیف مذکور در دولت‌های گوناگون سمت‌های مهمی در زمینه سیاست‌گذاری‌های اقتصادی داشته‌اند؛ اما در عمل چرا این بحث‌ها باعث تحول ملموس در وضعیت اقتصادی کشور نشده است؟

برای پاسخ به این سؤال که شاید در نگاه اول پاسخ به آن دشوار باشد بهتر است به این نکته توجه کرد که مسائلی که در اول مقاله مطرح شده و موضوع اصلی مناظره اقتصاددانان را شکل می‌دهد آیا برای حل مشکلات اقتصادی کنونی ایران دارای اولویت است یا باید قبل از طرح این سؤالات، به پرسش‌های اساسی‌تری پاسخ دهیم؟

سؤالات مطرح شده در ابتدای متن مشتی از خروار مباحثی است که اقتصاددانان و اقتصادخوانان نه‌تنها در ایران بلکه در جهان درباره آنها با درجات مختلف اختلاف‌نظر دارند.اما علی‌رغم این اختلافات مواردی وجود دارد که در اهمیت آنها برای پویایی و توسعه اقتصادی، اقتصاددانان تقریباً اختلاف‌نظری ندارند.

ازبین‌بردن انحصارها، احترام به مالکیت‌های مادی و معنوی، وجود فضای آرام در عرصه داخلی و خارجی و امکان تعامل در اقتصاد بین‌المللی از جمله مواردی هستند که در اهمیت آنها تا حدود زیادی شاهد اتفاق‌نظر بین نخبگان علم اقتصاد با هر ایده و مکتبی هستیم؛ بنابراین واضح است که موارد اشاره شده اهمیت بنیادی‌تری از سؤالات مطرح شده در اول متن دارند. 

اما اکنون باید از خود پرسیم این موارد بنیادین تا چه مقدار در ایران محقق شده‌اند. وضعیت رقابت سالم اقتصادی در کشور ما وجود دارد؟ آیا اصلاً خود رقابت وجود دارد یا می‌تواند وجود داشته باشد؟ آیا برخورد‌های سلیقه‌ای رمقی برای اقتدار حقوق مالکیت و امنیت سرمایه‌گذاری باقی گذاشته است؟ آیا باوجود تحریم‌ها  اصلاً امکانی برای هر گونه رشد اقتصادی حالا در قالب هر نظریه رشدی که باشد برای کشور باقی‌مانده است؟ آیا رشد اقتصادی مداومی داریم که درباره توزیع مناسب و عادلانه ثروت حاصل از آن اظهارنظر کنیم؟ این آیا‌های اساسی که پاسخ به آنها احتمالاً  آسان‌تر از سؤالات ابتدای متن است بسیار هستند که قبل از هر بحث دیگری باید به آنها پاسخ داد.  

وقتی جواب این سؤالات اساسی منفی است چه اهمیتی دارد که بدانیم مثلا سیاست تعدیل اقتصادی بهتر است یا اجرای سیاست‌هایی در جهت بهبود عدالت اجتماعی؟ درحالی‌که هر دو در عمل محکوم به شکست‌اند و تجربه این شکست‌ها نیز در دهه‌های گذشته برای مردم ایران آشنا و ملموس بوده است.  

بحث‌کردن درباره شکل چینش اسباب و اثاثیه یک‌خانه بسیار مهم است زیرا با یک چینش مناسب فضای مناسب برای زندگی خواهیم داشت. اما قبل از آن باید ببینیم آیا کلید ورود به خانه را داریم؟
 

ارسال نظرات