فرارو- پیچیدگیها و ابهاما شرایط سوریه پس از سقوط بشار اسد در شرایطی همچنان بدون راه حل مشخص باقی مانده است که برخی مقامهای منطقه نیز با اظهارات خود به ایجاد پرسشهایی جدید دامن میزنند. رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه اخیرا گفته است: «اگر منطقه پس از جنگ جهانی اول تقسیم نمیشد، شهرهای حلب، شام، حماه و حمص همانند شهرهای غازی عنتب، استانبول به عنوان شهرهای ترکیه باقی مانده بودند و ما همچنان در یک کشور واحد بودیم.»
به گزارش فرارو، این اظهارات اردوغان در شرایطی مطرح میشود که درباره نقش ترکیه در تحولات سوریه و سقوط اسد، اما و اگرهای متعددی وجود دارد. با توجه به این شرایط پرسشهایی مطرح است از جمله این که هدف اردوغان از این سخنان چیست و احتمالات پیش رو در آینده وضعیت سوریه چگونه خواهد بود؟ اردشیر پشنگ، پژوهشگر ارشد روابط بین الملل و تحلیلگر امور منطقه خاورمیانه، در گفتوگو با فرارو به این پرسشها پاسخ داده است:
وی افزود:«همچنین شاهد ادعاهای مشابه ترکیه، نسبت به استان موصل قدیم که شامل کل اقلیم کردستان، کرکوک و موصل فعلی میشود نیز هستیم. قسمتهایی از خاک عراق از سال ۱۹۹۸ و بعد از ۲۰۰۳ به بهانه مبارزه با پکک، توسط ترکیه اشغال شده است و از سال ۲۰۱۹ هم به بهانه مبارزه با گروههای کُرد در سوریه، هم شهر و کانتون عفرین را اشغال کرده، هم در شرق فرات یک نوار مرزی، حدودا ۸۳۴ کیلومتری را اشغال کرده است. در رابطه با یونان نیز ترکیه چنین ادعاهایی دارد و حتی در منطقه قفقاز نیز به ضرر ایران در تلاش برای تغییر گذرگاه زنگزور است؛ لذا صحبتهای اخیر اردوغان با توجه به این رویه و نگاهی که مقامات ترکیهای چه پیش از حاکمیت حزب عدالت و توسعه و چه پس از آن دارند، حائز اهمیت است. پس از عدالت و توسعه مقامات ترکیه یک نگاه نوعثمانی جدید به پیرامون دارند، همه اینها باعث افزایش نگرانیها میشود. مضاف بر این که، پیروزی سریع تحریرالشام در سوریه و تسخیر دمشق، باعث شده ترکیه دست بالای بازیگران در منطقه را داشته و تا حد زیادی بر سرنوشت آتی سوریه تاثیرگذار باشد. طبیعیست صحبتهای اخیر اردوغان این نگرانی را ایجاد کرده که ترکیه نواحی اشغالی را همچنان تحت تصرف خود نگه دارد.»
این تحلیلگر ارشد مسائل منطقه خاورمیانه در ادامه گفت: «البته از سوی دیگر باید یک واقعیت محتمل را در نظر بگیریم حتی اگر فرض کنیم عوامل خارجی در سوریه وجود نداشته باشد، یعنی نه اسرائیل و نه ترکیه نقش فیزیکی نداشتند، باز هم سوریه به اندازه کافی فاکتورهای نگران کننده دارد. عقبه و پیشینه گروههایی که اکنون در سوریه، به قدرت رسیدهاند یا بخشی از قدرت را در دست دارند، باعث میشود آینده سوریه در هالهای از ابهام باشد. خوشبینانهترین حالت این است که نظام دموکراتیکی سر کار بیاید و مردم برای تعیین حق سرنوشت خود آزادی عمل داشته باشند و همه مردم سوریه اعم از علوی، کُرد و عرب و ارمنی از حقوق برابر برخوردار باشند. این یک آرزوی ایده آل است. اما نمیتوانیم فراموش کنیم ابومحمد جولانی، پرورش یافته و عضو رسمی القاعده و وفادار به ایمن الظواهری بوده است. پس این که انتظار داشته باشیم یک القاعدهای، الگویی برای اداره کشور داشته باشد که از دل آن دموکراسی و احترام به حقوق بشر بیرون بیاید، تا حد زیادی خوشبینانه است. اما اضافه شدن عناصر خارجی از جمله دخالتهای ترکیه و اسرائیل، پیچیدگیها و بحران را افزایش میدهد. با توجه به تضاد منافعی که نیروهای خارجی با یکدیگر دارند و با توجه به عدم فهم مشترکی که نخبگان سوریه دارند، بعید به نظر میرسد که سوریه به سرعت رنگ آرامش را ببیند و همه اینها دست به دست هم میدهد که آینده سوریه مبهم باشد.»
وی افزود: «اسرائیل بر اساس قطعنامههای شورای امنیت و سازمان ملل، نه فقط به خاک سوریه تجاوز کرده است، بلکه باید بلندیهای جولان را نیز به سوریه باز گرداند. اتفاقا برای دولت اسرائیل بدترین حکومت یک حکومت دموکراتیک در سوریه خواهد بود چرا که یکی از اولین خواستههای چنین حکومتی، پس گرفتن مناطق اشغالی است و دومین سناریوی بد برای اسرائیل یک حکومت اسلامگرا است. ترکیه نیز با پیچیدگیهایی رو به رو است و حمایت جدی ترکیه از تحریرالشام، به این معنا نیست که تحریرالشام چشم و گوش بسته بله قربان گوی ترکیه خواهد بود. درست همانطور که از سال ۲۰۲۰ و پس از حکومت طالبان، افغانستان با بزرگترین حامی طالبان (پاکستان) بیشترین چالش را دارد. با توجه به شباهتهای الگوهای فکری فاتحان دمشق با طالبان، بسیار محتمل است که همین شرایط برای ترکیه و تحریرالشام تکرار شود.»