سقوط دمشق و سرنگونی دولت سوریه نقطه عطفی در تاریخ معاصر خاورمیانه به شمار میآید که به باور ناظران نه تنها بر سرنوشت سوریه بلکه بر معادلات امنیتی کل منطقه تاثیرگذار خواهد بود.
به گزارش اعتماد، ناظران و تحلیلگران بینالمللی همچنین بر این باورند که بروز تحولات اخیر سوریه میتواند به تغییرات بنیادین در ساختار توازن قدرت در خاورمیانه منجر شود و بازیگران مختلفی را به سمت بازیگری فعالتر یا منفعلتر در این عرصه سوق دهد. این ناظران برای توجیه ادعای خود به تحرکات اخیر تلآویو در راستای تغییر ژئوپلیتیک خاورمیانه استناد میکنند. ادعایی که به باور این گروه از تحلیلگران به نظر میرسد آغاز آن از لبنان بوده و در فرآیندی دومینووار اکنون در بزنگاه سوریه در حال محقق شدن است.
در سالهای اخیر، نقش ایران و روسیه به عنوان حامیان اصلی بشار اسد در سوریه، به واسطه متغیرهای مختلفی به تدریج کاهش یافته است. این دو کشور که به طور سنتی به عنوان قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای در راستای حفظ منافع خود در سوریه عمل کردهاند، اما به دلایل مختلفی ازجمله تمرکز ایران بر محور مقاومت و مشخصا لبنان و نیز درگیریهای اخیر روسیه در اوکراین تصمیم بر عدم دخالت در دور جدید درگیریها در سوریه گرفتند.
اما این تحلیلگران در ادامه معتقدند که ترکیه به عنوان بازیگری فعال در تحولات اخیر سوریه، توانسته نقش موثری در آنچه این روزها در این کشور شاهد هستیم ایفا کند. آنکارا با استفاده از موقعیت جغرافیایی و روابط خود با گروههای معارض، به سرعت در صحنه سیاسی سوریه نفوذ کرده و همچنان به دنبال ایجاد یک منطقه نفوذ در شمال سوریه است. به باور گروهی از ناظران این تغییرات به ترکیه این امکان را میدهد که از بحران سوریه به عنوان ابزاری برای تامین منافع ملی خود استفاده کند و در عین حال، تهدیدات امنیتی ناشی از گروههای کرد را کاهش دهد.
آنچه، اما از نگاه ناظران به دور نمانده گروههای معارضی است که دیگر اکنون ظاهرا قدرت را در سوریه به دست گرفتهاند. این گروهها شامل طیف وسیعی از نیروها هستند که هر یک با اهداف و استراتژیهای متفاوتی در صحنه سیاسی سوریه فعالیت میکنند. به ادعای ناظران، حاکمیت احتمالی گروههای معارض و تروریست بر کشوری که زمانی متحد استراتژیک ایران بوده است، تهران را با چالشهای عدیدهای در عرصههای مختلف مواجه خواهد کرد، اما گروهی دیگر از تحلیلگران همچنان بر این اعتقادند که آینده سوریه و منطقه به شدت به توانایی این گروهها در مدیریت اختلافات داخلی و ایجاد یک دولت فراگیر و پایدار بستگی دارد. در این راستا، نقش بازیگران خارجی، به ویژه ترکیه، ایران و روسیه، همچنین اعراب و اسراییل و امریکا در شکل دهی به آینده سیاسی سوریه و تاثیرگذاری بر تحولات امنیتی منطقه، از اهمیت ویژهای برخوردار است. اکنون سوال اصلی این است که آیا این تحولات به ایجاد یک نظم جدید در خاورمیانه منجر خواهد شد یا دوباره شاهد بروز بحرانهای جدید خواهیم بود؟ این سوالی است که پاسخ به آن نیازمند زمان و همچنین تحلیلهای منسجمتری از شرایط کنونی منطقه است.
به این بهانه به منظور بررسی ابعاد مختلف سقوط زودهنگام دمشق و تاثیر آن بر معادلات امنیتی خاورمیانه و نیز نوع بازیگری کشورهای مهم منطقهای و فرامنطقهای در مسیر پیش رو با عبدالرضا فرجیراد، استاد ژئوپلیتیک و علیرضا مجیدی، کارشناس مسائل خاورمیانه گفتوگو کردهایم.
فرجیراد در این باب که سناریوی ادعایی تغییر ژئوپلیتیک خاورمیانه توسط اسراییل چقدر میتواند قابل اعتنا باشد، گفت: نتانیاهو به طور علنی در سخنان ادعایی خود به این گزاره اشاره کرده بود؛ اما آنچه قطعی است این است که قضایا در سوریه به پایان نخواهد رسید و او قطعا به دنبال باز کردن جبهههای دیگری ازجمله عراق و ایران خواهد بود.
مجیدی، اما در رابطه با معنای سقوط دولت بشار اسد در سوریه به عنوان متحد استراتژیک ایران برای کشورمان معتقد است که ایران احتمالا تعهداتی از معارضین در راستای عدم عبور از خطوط قرمز خود در این کشور گرفته است. اما دیگر امیدی به حفظ موقعیت لجستیکی حزبالله در سوریه وجود ندارد.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
عبدالرضا فرجیراد در پاسخ به سوال در باب چرایی عدم دخالت ایران و روسیه در دور جدید درگیریها در سوریه گفت: چندین عامل وجود دارد؛ اولا، روسیه دیگر توان بازیگری سابق خود را در سوریه نداشت؛ چراکه بسیاری از امکانات هوایی و زمینی خود را در جنگ با اوکراین صرف کرده است. این کاهش توانایی به معنای کاهش توانایی مداخله در بحران جدید سوریه بود. از سوی دیگر، ایران نیز باتوجه به تحولات اخیر در لبنان، تمرکز خود را بر این کشور گذاشته است.
علاوه بر این، اسراییل به طور مداوم پایگاههای ایرانی در سوریه را هدف قرار داده است. فرجیراد، اما در رابطه با دلایل داخلی سقوط دولت بشار اسد بر این باور است که بشار اسد به دلیل مذاکراتی که از طریق امارات با امریکاییها انجام میداد، اخیرا تمایل کمتری به همکاری با ایران نشان میداد و به دنبال بهبود روابط با کشورهای عربی و اثبات خودکفایی خود به اسراییل و دیگر کشورها بود، بنابراین این رویکرد او فضایی برای همکاری با ایران ایجاد نمیکرد.
همچنین، در مدت زمانی که مرز بوکمال، که مرز سوریه و عراق است، بسته شده بود این امر به کاهش کمکهای ایران برای تامین لجستیک و حمایت از نیروهای خود در سوریه منجر شده بود. این استاد ژئوپلیتیک، اما در رابطه با نوع بازیگری قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای و بروز درگیریهای جدید معتقد است که دولتهای ترکیه، امریکا و اسراییل پیش از این برنامهریزیهایی برای آموزش و تجهیز گروههای شورشی انجام داده بودند. این اقدامات در زمانی صورت گرفت که روسیه در وضعیت ضعف قرار داشت. این مجموعه عوامل بهطور همزمان باعث شدند که دولت سوریه نتواند از خود دفاع کند و درنهایت به سقوط آن منجر شد.
فرجیراد در میانه تحلیلهای خود به این موضوع اشاره کرد که گزاره تعمدی بودن عدم دخالت ایران در تحولات اخیر سوریه گزاره درستی نیست، چراکه ایران نمیتوانست یا نمیخواست تعمدا در مسائل سوریه دخالت نکند. اما یکی از موضوعات مهم این است که بشار اسد به تدریج از محور مقاومت و ایران فاصله گرفته بود و این روند نیز به یک سال پیش برمیگردد. در ابتدا بشار اسد مقداری محافظهکاری از خود نشان میداد، اما به مرور زمان آشکارا مانع از تحرکات ایران شد.
فرجیراد درخصوص بازیگری و تاثیرگذاری ترکیه در سقوط برقآسای دولت سوریه معتقد است که باتوجه به حوادثی که در منطقه به ویژه بعد از هفت اکتبر و بعد از آن در لبنان رخ داد، ترکیه از فضای ایجاد شده استفاده کرد. ازسوی دیگر، کارشکنیهای بشار اسد در مذاکره با اردوغان نیز به این وضعیت دامن زد، چراکه چندینبار اردوغان از او برای مذاکره درخواست کرده بود و او این درخواستها را نپذیرفته بود. این کارشناس مسائل سیاست خارجی در بخشهایی از تحلیل خود به شرایط داخلی سوریه به عنوان عامل سقوط دولت در این کشور اشاره کرد و گفت: نمیتوان از وضعیت اقتصادی بحرانی سوریه چشم پوشی کرد؛ تورم به سطحی افسارگسیخته افزایش پیدا کرده بود و حتی حقوق نظامیان به طور نامنظم و گاهی چند ماه یک بار پرداخت میشد.
این شرایط به شورشیان اجازه داد به سرعت وارد سوریه شوند و یکی از دلایل این مساله، عدم مقاومت نظامیان بود. اگر نظامیان سوریه مقاومت میکردند، سقوط دولت به این سرعت اتفاق نمیافتاد. زمانی که نظامیان از لحاظ مالی تامین نشوند، به راحتی توسط نیروهای خارجی خریداری میشوند و این مقامات و فرماندهان نظامی میتوانند مورد سوءاستفاده قدرتهایی ازجمله ترکیه، امریکا و کشورهای دیگر قرار بگیرند.
فرجیراد در پاسخ به دیگر سوال در رابطه با سناریوی ادعایی تغییر شکل خاورمیانه توسط تلآویو گفت: متاسفانه این سناریوی ادعایی قابل اعتنا به نظر میرسد، چراکه نتانیاهو پیش از این ادعا کرده بود که به دنبال تغییر شکل خاورمیانه است و بخشی از این تغییرات ژئوپلیتیک ادعایی با سقوط دمشق محقق شده است. در غزه، لبنان و سوریه نیز شاهد این تغییرات ژئوپلیتیکی بودهایم. اسراییل از این وضعیت ناراضی نخواهد بود که گروههای شیعی در عراق کنار بروند و عراق دچار تشتت و تشنج شود، زیرا روابط نزدیکی میان اسراییل و کردها وجود دارد و این کشور به دنبال ایجاد یک کردستان مستقل در خاورمیانه است.
فرجیراد در این رابطه اضافه کرد که نتانیاهو به طور علنی در سخنرانیهای خود به این سناریوی ادعایی اشاره کرده و آنچه که قطعی است این است که قضایا در سوریه به پایان نخواهد رسید. مهم این است که ما چه استراتژی و راهکارهایی را در قبال این تغییرات ژئوپلیتیکی اتخاذ کنیم و عراقیها چه تدابیری برای خنثی کردن این ادعاها و توطئهها در نظر بگیرند. این استاد ژئوپلیتیک در رابطه با معنای سقوط دولت سوریه برای ترکیه بر این باور است که اگر حاکمیت سوریه به دست ترکیه بیفتد، وزن ژئوپلیتیکی این بازیگر به شدت افزایش خواهد یافت و این افزایش وزن بر تحولات قفقاز نیز تاثیرگذار خواهد بود، چراکه ترکیه به دنبال ایجاد دالان زنگزور خواهد بود و آذربایجان نیز حالت تهاجمیتر به خود خواهد گرفت.
در این شرایط، ممکن است همسایگان شرقی یعنی طالبان در افغانستان رویکرد خود را تغییر داده و به صورت تهاجمیتر به ایران آسیبهایی وارد کند. فرجیراد در این رابطه معتقد است که باید تمامی این رویدادها به دقت رصد شوند و آمادگی لازم را برای هر سناریویی داشت. به باور فرجیراد یکی از راهکارهایی که میتوانیم برای خنثی کردن این توطئهها اتخاذ کنیم، به نتیجه رساندن مذاکرات با غرب است. تمامی رقبای ژئوپلیتیکی ما نگران این هستند که ایران گفتوگوهای خود را با غرب به نتیجه برساند. وقتی که مذاکرات ایران با غرب به نتیجه برسد، تحریمها برداشته خواهد شد و توافقاتی انجام خواهد شد. به عقیده من، تمامی این توطئهها که اتفاقا برنامهریزی شدهاند، اهدافی علیه ایران دارند و اسراییل در درجه اول و سپس کشورهای عربی و ترکیه به دنبال تضعیف ایران هستند.
این کارشناس سیاست خارجی، اما علاوه بر انجام مذاکرات اعتمادساز با غرب به این گزاره معتقد است که با حذف تحریمها، مسائل داخلی و شکاف میان دولت و ملت در درون کشورمان نیز برطرف خواهد شد. اگر این شکاف برطرف شود و ملت به طور کامل پشتیبان دولت باشد و همزمان تحریمها برداشته شود، شرایط اقتصادی بهبود پیدا خواهد کرد و تمامی این توطئهها به خودی خود خنثی خواهد شد.
عبدالرضا فرجیراد در پاسخ به سوال در این باب که حاکمیت احتمالی گروههای معارض سوری با پیشینه افراطی که از آنها وجود دارد چه معنایی میتواند برای ایران داشته باشد، گفت: اکنون این گروهها سعی دارند چهرهای آرام و مثبت از خود نشان دهند و روابط و پیشینه خود با القاعده و داعش را به فراموشی بسپارند و ادعای تغییر داشته باشند. تا به امروز، این گروهها در این زمینه موفق عمل کردهاند، اما باید دید آیا میتوانند با این رویه پیش بروند یا خیر. همچنان که در میان این گروهها، لیبرالهای غیرمذهبی مانند ارتش آزاد سوریه نیز وجود دارند و باید بررسی شود که در تقسیم قدرت، تناقضات میان آنها چگونه برطرف خواهد شد.
شکافهای موجود بین این گروهها پیشتر منجر به درگیریها و کشتارهایی شده و اگر این شکافها ادامه یابد و گسترش پیدا کند اثرات منطقهای سقوط بشار اسد کمتر خواهد بود. به باور فرجیراد، اما اگر ترکیه به عنوان بازیگر مهم تحولات اخیر سوریه نتواند دولتی قوی در دمشق تشکیل دهد، وزن ژئوپلیتیکی خود را افزایش نخواهد داد. اما اگر آنکارا بتواند احاطه خود را بر سوریه افزایش دهد، از لحاظ ژئوپلیتیکی در منطقه دست بالا را خواهد داشت و این موضوع میتواند در مناطق دیگر تاثیر منفی داشته باشد و به زیان ما تمام شود. اما اگر کردها نتوانند با سایر گروهها به توافق برسند و در میان خودشان توافقی ایجاد نکنند و بر سر قدرت با یکدیگر درگیری داشته باشند، ترکیه نیز در سوریه دچار بحران خواهد شد و طبیعتا منافع خود را نمیتواند محقق کند و مناطق دیگر نیز کمتر آسیب خواهند دید.
فرجیراد، اما مشخصا در رابطه با ایران بر این باور است که این احتمال وجود دارد طالبان و افغانستان به تبعیت از این گروههای تکفیری رویکرد تهاجمیتری را در قبال ایران اتخاذ کنند، چراکه به نظر میرسد طالبان در افغانستان از تحولات اخیر سوریه خشنود هستند و در واقع در این قضایا متحد ترکیه بودهاند. فرجیراد این را هم گفت که گروههای تندرو در کابل نیز با ترکها در ارتباط هستند و برخی گروههای ترک در افغانستان همچنان فعالیت دارند. بنابراین، طالبان ممکن است احساس کنند که گروههای تحریرالشام که پیشینه آنها به القاعده باز میگردد، میتوانند از طالبان الگو بگیرند و به جاهای دیگر نفوذ کنند.
فرجیراد افزود: اگر تحریرالشام در سوریه قدرت را در دست خود بگیرند، ممکن است در قفقاز نیز بخواهد برای ایران مزاحمتهایی ایجاد کند. ایران در این شرایط باید بسیار هوشمندانه عمل کرده و وزن ژئوپلیتیکی خود را افزایش دهد. فرجیراد همچنان معتقد است تنها راه جلوگیری از بروز چنین اتفاقی ادامه مذاکرات با غرب است، چراکه او اعتقاد دارد اگر ایران بتواند این گفتوگوها را به نتیجه برساند، دست بازتری خواهد داشت تا هم سیاست داخلی خود را استحکام بخشد و هم حوزه پیرامونی خود را تقویت کند.
فرجیراد در پاسخ به سوال پایانی در این باب که معنای سقوط دمشق برای روسیه چه خواهد بود، گفت: قطعا معانی و تبعات عمیقی دارد. او این فرضیه را که مدعی است روسیه در ازای دریافت امتیازاتی در اوکراین از منافع استراتژیک خود در سوریه چشمپوشی کرده، رد میکند و بر این باور است که ترکیه در تحولات اخیر سوریه، توانسته به نوعی به روسیه ضرباتی را وارد کند و این درحالی است که روسیه در سالهای اخیر به مراتب ضعیفتر شده است. دلیل این ضعف، درگیریهای روسیه با ناتو و غفلت از سوریه است که توان مداخله این کشور را مانند سال ۲۰۱۵ کاهش داده است.
این استاد ژئوپلیتیک در ادامه چرایی عدم مقابله روسیه با ترکیه در میدان سوریه گفت: شرایط موجود در این کشور و نیز عدم مداخله روسیه به ترکیه و دیگر بازیگران این فرصت را داد تا از ضعف این کشور بهره برداری کنند، چراکه اکنون روسیه حتی توان درگیری با ترکیه را نیز ندارد، زیرا بسیاری از تحریمهایی که بر روسیه توسط غرب اعمال شده، از طریق ترکیه جبران و خنثی میشوند. روابط اقتصادی دو کشور به حدود شصت میلیارد دلار رسیده و به همین دلیل روسها تمایلی به تیره کردن روابط خود با ترکیه ندارند. فرجیراد معتقد است روسیه نیز در تحولات اخیر سوریه متحمل شکست شده است. در این رابطه نهایتا احتمالا توافقاتی در سوریه در راستای حفظ پایگاه این کشور بندر طرطوس در مدیترانه صورت گرفته است. اما این واقعیت وجود دارد که روسیه نتوانسته است به اهداف استراتژیک خود در سوریه دست یابد و با چالشهای جدی مواجه شده و این نشاندهنده شکست این کشور در سوریه است.
علیرضا مجیدی در پاسخ به این سوال که تبعات سقوط دولت سوریه برای روسیه و ایران را چگونه ارزیابی میکند، گفت: روسیه یک ملاحظه کلیدی و اساسی در سوریه دارد و آنهم دسترسی به دریای مدیترانه است. این موضوع همچنان به قوت خود باقی مانده و فارغ از آن تغییرات قابل توجهی در روند استانهای ساحلی مشاهده نشده است. بنابراین نوع رویکرد مسکو در برابر هجوم گروههای مسلح و معارض به حدی نبوده که بتوان گفت به طور کامل مداخله کرده است لذا شرایطی را که در درگیریهای اخیر سوریه شاهد بودیم به هیچ عنوان مشابه درگیریهای سال ۲۰۱۵ و تلاشهای مشترک ایران و روسیه برای خروج سوریه از بحران نبود، بنابراین روسیه آسیب جدی از این درگیریها ندیده است. این کارشناس مسائل خاورمیانه، اما در مورد ایران بر این باور است که شرایط به مراتب دشوارتر است.
دغدغههای مذهبی، نظیر حفظ حرمهای مقدس و وضعیت شیعیان اثنی عشری، میتواند به عاملی برای کسب امتیازاتی توسط ایران از شورشیان تبدیل شود. با این حال، اما شرایط درباره تامین لجستیکی حزبالله پس از سقوط دمشق به نظر چالش برانگیز خواهد بود. به باور مجیدی در این باره باید منتظر ماند و شاهد باشیم که چه تحولات دیگری ممکن است پس از تصرف دمشق توسط گروههای معارض به وقوع بپیوندد. اما به صورت کلی، اکنون گروههای مختلفی در سوریه وجود دارند. مجیدی درخصوص اثرگذاری حاکمیت یک گروه تروریستی بر سوریه گفت: پس از تصرف دمشق توسط تحریرالشام نیز احتمالا تحولات جدیدتری در این حوزه استراتژیک خاورمیانه شکل بگیرد، چراکه فضای معارضه در تقریبا دو هفته درگیری در سوریه یک دست نبوده است. پیش از سقوط دمشق، شرق سوریه در دست دولت بود و غرب در دست علویان قرار داشت و دارد. ابهامات موجود و عدم انسجام در این فضا همچنان وجود دارد و عدم وجود یک دولت مرکزی مقتدر، فضای بازیگری را به میزان قابلتوجهی محدود خواهد کرد.
این کارشناس مسائل خاورمیانه در پاسخ به این سوال که تحولات سوریه چگونه معادلات خاورمیانه را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد، گفت: سوریه به لحاظ تمدنی و تاریخی، پس از مصر و عراق، دارای یکی از بالاترین وزنها و جایگاهها در تفکر و ادب عربی تا پیش از بحران ۲۰۱۱ بود. به همین دلیل، این کشور تا پیش از این تاریخ یعنی بحران اول قطعا تاثیرگذاری فکری و فرهنگی بالایی داشت. اما اگر اکنون یعنی در ۲۰۲۴ و بعد از بروز دور جدید درگیریها و سقوط دولت بشار اسد، نقش سوریه در سطح منطقه عمدتا و صرفا به عنوان حلقه اتصال زنجیره مقاومت تعریف شده و فراتر از آن نبوده است.
بنابراین دولت سوریه تحت رهبری بشار اسد، به ویژه پس از سال ۲۰۱۱، تنها کارکرد قابلتوجهی که در سطح منطقه داشته، ارتباط با حزبالله و ایفای نقش در زنجیره مقاومت بوده است. در سالهای اخیر، تلاشهایی برای بازگشت به اتحادیه عرب صورت گرفته، اما این کشور همچنان وزنی در این معادلات ندارد. مجیدی همچنین در این رابطه اشاره کرد که سوریه به دلیل عدم مشارکت جدی در چالشهایی که مقاومت طی سالهای اخیر با آن مواجه بوده است، وزن خود را در این زمینه نیز از دست داده است. با این وجود، آینده سوریه با توجه به جغرافیای خاص و تاریخ تمدنی غنی آن، موضوعی پیچیده است و پیشبینی آن دشوار به نظر میرسد.
مجیدی در رابطه با احتمال یا عدم احتمال تعامل ترکیه به عنوان بازیگر کلیدی تحولات اخیر سوریه با گروههای معارضی که خود به دستههای مختلفی ازجمله گروه تروریستی تحریرالشام تقسیم میشوند، گفت: اول باید این نکته را در نظر داشت که همچنان توافقی میان گروههای مسلح تروریستی (تحریرالشام)، با گروههای ترک و همچنین کردهای قسد، مشاهده نمیشود و این نکته برای ترکیه به عنوان بازیگری فعال در تحولات اخیر بسیار حائزاهمیت است، چراکه ترکیه به ویژه در شرایط کنونی فرصتی یافته تا به طور جدی به مساله کردها رسیدگی کند.
اتاق عملیاتی که از سوی این کشور ایجاد شد با همین هدف نیز شکل گرفت و همچنین به نظر میرسد این شکافها بعد از سقوط دمشق نیز ادامه خواهد داشت و به قوت خود باقی است. اما در حداقلیترین حالت، ما با سه اقلیم مواجه هستیم: یک اقلیم معارضه، یک اقلیم کردها و یک اقلیم علویان. این گروهها باید بتوانند با یکدیگر کنار بیایند و با هم توافق کنند.
این کارشناس مسائل خاورمیانه، اما در مورد فرآیند پذیرش یا عدم پذیرش حاکمیت احتمالی «جولانی» (رهبر گروه تحریرالشام) بر سوریه بر این باور است که در هر حال، این گروه به عنوان یک گروه تروریستی شناخته میشود و شخص جولانی نیز از دیدگاه امریکا، اتحادیه اروپا و شورای امنیت، تروریست محسوب میشود. اما دشوار است که پاسخ دهیم آیا جامعه جهانی به تشکیل حکومتی توسط این گروهها رضایت خواهد داد یا خیر. مجیدی، اما درنهایت در این زمینه بر این باور است که جامعه جهانی با حاکمیت این گروهها در سوریه موافقت نخواهد کرد و تجربه طالبان در این شرایط تکرار نخواهد شد.
علیرضا مجیدی درخصوص تاثیر سقوط دولت سوریه که به نظر میرسد متاثر از بازیگری فعال ترکیه و نیز انفعال روسیه بوده، گفت: ترکیه همچنان به اهداف معین شده خود در سوریه ازجمله بازگشت پناهجویان سوری به کشورشان و نیز اتمام کار کردهای سوری ادامه خواهد داد و اتفاقا منافع این کشور به سمت حداکثری شدن پیش میرود، چراکه به نظر میرسد که ترکیه پیش از این توافقاتی را با روسیه درخصوص سوریه به انجام رسانده و در حال حاضر به دنبال توافق جدیدی نیست.
اما این کارشناس مسائل خاورمیانه در مورد ایران معتقد است که احتمالا معارضین در سوریه تا حدودی از مصالح کشورمان را در نظر میگیرد و در ادامه سازوکار آستانه در این چارچوب نیز میتواند نقش مهمی ایفا کند. مجیدی بر این باور است که احتمالا امتیازاتی ناشی از توافقات صورت گرفته میان معارضین و ترکیه و ایران نیز رد و بدل خواهد شد، چراکه ظاهرا این گروههای معارض اعلام کردهاند که با نخست وزیر دولت سوریه هم همکاری خواهند داشت تا دولت انتقالی تشکیل شود.
این موضوع نشاندهنده این است که احتمالا این گروهها سطحی از مذاکرات را با طرفهای خود دنبال خواهند کرد. از طرفی ارتش سوریه نیز به نوعی پایان حکومت بشار اسد را اعلام کرده است و این نشان از آن است که احتمالا مذاکراتی نیز با ستاد کل نیروهای مسلح در لحظات آخر سقوط دولت انجام شده است.
مجیدی در پاسخ به سوال در این باب که امتیازاتی که احتمال دارد گروههای معارض به ایران بدهند شامل چه مواردی خواهد بود، گفت: در سوریه دو موضوع مشخص برای ایران وجود دارد: اول تامین لجستیک برای حزب الله؛ دوم وضعیت شیعیان سوریه و سوم حفظ حرمهای مطهر حضرت زینب، حضرت رقیه و حضرت سکینه. این مسائل به ویژه در این مقطع زمانی دغدغههای خاص ایران به شمار میروند. در مورد اول که به نظر میرسد دیگر امیدی به احیای لجستیک حزبالله وجود ندارد، اما درخصوص دو موضوع دیگر، به نظر میرسد که چراغ سبزهایی ازسوی ترکیه و تحریرالشام برای حفاظت از حرمهای مطهر، بهویژه حرم حضرت زینب، دریافت شده است. مجیدی، اما در مورد سازوکارهای ضمانت این توافق معتقد است که میتوان به تجمیع بخشی از جمعیت شیعه سوریه اشاره کرد.
به عنوان مثال، میتوان در راستای تجمیع جمعیت حدود ۲۵۰ هزار نفری شیعه که در بخشهای مختلف سوریه پراکنده شدهاند توافق کرد تا شیعیان همگی در منطقه زینبیه مستقر گردند. شیعیان نیز در سایر استانهای سوریه مانند درعا و المیادین نیز میتوانند همگی در یک منطقه مشخص کنار هم زندگی کنند تا حفاظت از آنها افزایش یابد. با استقرار شیعیان در زینبیه جمعیت بزرگی از شیعیان شکل خواهد گرفت که خودشان قادر به حفاظت از خود خواهند بود. تولیت حرم مطهر و اوقاف شیعی در حلب، دمشق و حومه نیز مناطقی هستند که میتوانند موضوعات مورد مذاکره ایران و گروههای معارض قرار گیرد. مجیدی این را هم در پایان اضافه کرد که در این زمینه، قاعدتا تعهداتی از طرف مقابل گرفته شده است، اما آنچه اهمیت دارد این است که باید در قبال این تعهدات، ضمانتهایی نیز اخذ شود تا امنیت و حفاظت از این مناطق تضمین گردد.