صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۸۰۵۵۳۸
گروه هیئت تحریر الشام با تصرف بخش‌هایی از حلب و پیشروی به سمت حماه، موقعیت استراتژیک روسیه در سوریه را تهدید کرده است. این تحول ضعف‌های نظامی ارتش سوریه و محدودیت‌های عملیاتی روسیه را آشکار می‌کند. مسکو برای حفظ نفوذش به همکاری با ایران، ترکیه و کشور‌های عربی نیازمند است.
تاریخ انتشار: ۲۱:۲۰ - ۱۳ آذر ۱۴۰۳

فرارو- حمیدرضا عزیزی، پژوهشگر موسسه امور بین الملل و امنیت آلمان

به گزارش فرارو به نقل از نشریه فارن پالیسی، هفته گذشته، گروه‌های مخالف سوری به رهبری «هیئت تحریر الشام»  عملیات غافلگیرانه‌ای را آغاز کردند که طی آن بخش‌های مهمی از شهر حلب، یکی از بزرگ‌ترین شهر‌های سوریه، به تصرف آنها درآمد و پیشروی‌هایی به سمت جنوب استان حماه انجام شد. این عملیات که به عنوان بزرگ‌ترین موفقیت مخالفان در نزدیک به یک دهه اخیر شناخته می‌شود، ضربه‌ای به دستاوردی وارد کرد که روسیه آن را نقطه عطف مداخله خود در سوریه می‌دانست؛ یعنی «بازپس‌گیری شهر حلب در سال ۲۰۱۶»

پایگاه‌های طرطوس و حمیمیم: ستون‌های ژئواستراتژیک روسیه در مدیترانه

در دسامبر ۲۰۱۶، نیروی هوایی روسیه با همکاری ارتش سوریه و نیرو‌های مقاومت موفق به بازپس‌گیری شهر حلب شد. این عملیات، نمایش قدرت نظامی مسکو بود و جایگاه آن را به‌عنوان بازیگری تأثیرگذار در تحولات سوریه تثبیت کرد. این موفقیت، سایر بازیگران از جمله ایالات متحده که تمرکزش بر مبارزه با داعش بود و ترکیه که درگیر مقابله با نیرو‌های کرد در مرز‌های خود با سوریه بود، به حاشیه راند. از دست دادن حلب، نه تنها یک شکست نظامی بلکه چالشی نمادین برای ادعای روسیه در تعیین سرنوشت سوریه به شمار می‌آید.

در حالی که توان هوایی روسیه در سوریه نسبتاً ثابت باقی مانده است، اما بازاستقرار برخی نیرو‌های زمینی طی دو سال گذشته برای تأمین امنیت نقاط استراتژیک مانند طرطوس و لاذقیه، انعطاف‌پذیری مسکو را در مواجهه با تهدیدات جدید کاهش داده است. با این حال، با توجه به نفوذ منطقه‌ای تثبیت‌شده و سرمایه‌گذاری‌های کلان نظامی، روسیه نمی‌تواند از سوریه عقب‌نشینی کند.

پایگاه دریایی طرطوس دسترسی روسیه به مدیترانه را تضمین می‌کند؛ دارایی ژئواستراتژیک حیاتی که نقش کلیدی در قدرت‌نمایی مسکو در منطقه دارد. همچنین، پایگاه هوایی حمیمیم در نزدیکی لاذقیه به روسیه امکان می‌دهد تا قدرت خود را در سراسر منطقه به نمایش بگذارد و جایگاه خود را به‌عنوان بازیگری کلیدی در سوریه و فراتر از آن حفظ کند.

واکنش روسیه به حمله غافلگیرانه مخالفان، محدودیت‌های عملیاتی قابل‌توجهی را آشکار کرد. با آغاز حمله «هیئت تحریر الشام» به حلب، سرعت و غافلگیری این پیشروی، فرصت کافی برای مسکو جهت سازمان‌دهی پشتیبانی هوایی مؤثر باقی نگذاشت. اگرچه روسیه از ظرفیت هوایی لازم برخوردار بود، اما با چالش ایجاد سریع تعداد کافی عملیات هوایی برای مقابله با چنین تهاجم گسترده‌ای مواجه شد. تا زمانی که مخالفان به حماه نزدیک شدند، نیرو‌های روسی توانستند کارزاری هوایی هماهنگ‌تر ترتیب دهند و با همکاری جنگنده‌های روسی و سوری، مواضع مخالفان را در حماه، حلب و ادلب هدف قرار دهند. منابع روسی ادعا کردند که در این حملات، ابو محمد الجولانی رهبر «هیئت تحریر الشام»، کشته شده؛ اما این ادعا هنوز تأیید نشده است.

پیشروی به سمت حماه و حمص: تهدیدی برای خطوط ارتباطی روسیه در سوریه

این حمله، نقاط ضعف جدی و نگران‌کننده‌ای را در ساختار دفاعی ارتش سوریه نمایان کرد. بر اساس گزارش‌ها، نیرو‌های سوری در پایگاه هوایی کویرس، واقع در نزدیکی شهر حلب، بدون هیچ‌گونه مقاومتی تسلیم شدند و گروه هیئت تحریر الشام موفق شد مقادیر قابل‌توجهی از تجهیزات نظامی را به تصرف خود درآورد. این تجهیزات شامل یک بالگرد می – ۸ و یک هواپیمای نظامی ال -۳۹،  سامانه موشکی ضدهوایی اس ۲۰۰ و همچنین سامانه‌های دفاع هوایی استرلا-۱۰ و پانتسیر-اس۱ بوده است. از سوی دیگر، سقوط منطقه السفیره که یکی از مهم‌ترین مجتمع‌های صنعتی-نظامی سوریه و مرکزی کلیدی برای تولید تسلیحات به‌شمار می‌رود، نگرانی‌ها را دوچندان کرده است.

پیشروی نیرو‌های مخالف به سمت حماه، موقعیت استراتژیک روسیه در سوریه را به‌شدت تهدید می‌کند. در صورت تصرف حماه توسط هیئت تحریر الشام، احتمال انزوای استان‌های ساحلی افزایش می‌یابد؛ زیرا شهر حماه، که حدود ۸۰ کیلومتر با طرطوس فاصله دارد، به‌عنوان گره ارتباطی اصلی، مناطق داخلی را به سواحل مدیترانه متصل می‌کند. همزمان، پیشروی به سمت شهر حمص، که تقریباً ۱۲۰ کیلومتر با لاذقیه و ۸۰ کیلومتر با طرطوس فاصله دارد، می‌تواند ارتباط زمینی پایگاه‌های روسیه در لاذقیه و طرطوس را با نیرو‌های محدود آن در مناطق مرکزی و شرقی سوریه قطع کند.

این جداسازی جغرافیایی، توانایی روسیه در هماهنگی عملیات در سراسر سوریه را به‌شدت تضعیف خواهد کرد. شرایط ممکن است بدتر شود اگر سلول‌های خفته مخالفان در جنوب دوباره فعال شوند، که می‌تواند منجر به تجزیه سرزمین‌های تحت کنترل دولت سوریه و فشار بیشتر بر حضور نظامی محدود روسیه شود. روسیه در جنوب سوریه، به‌ویژه در استان‌های قنیطره و درعا در نزدیکی بلندی‌های جولان اشغالی، حضور دارد و پست‌های دیده‌بانی پلیس نظامی برای نظارت بر آتش‌بس و تنش‌های منطقه‌ای ایجاد کرده است.

چرخش ژئوپلیتیک روسیه: از توازن میان ایران و اسرائیل به همسویی با محور مقاومت

فراتر از دغدغه‌های نظامی فوری، این تحولات چالش‌های فزاینده مسکو در حفظ نفوذ خود در سوریه را نمایان می‌سازد. از زمان آغاز مداخله نظامی روسیه در سال ۲۰۱۵، پایه‌های نفوذ این کشور بر چند محور کلیدی استوار بوده است. از جمله شراکت با ایران و گروه‌های مقاومت، هماهنگی با ترکیه برای مدیریت تضاد منافع به‌ویژه در موضوعاتی نظیر نگرانی ترکیه از حضور نیرو‌های کرد و حمایت روسیه از نظام اسد و حفظ موازنه‌ای شکننده با اسرائیل برای جلوگیری از برخورد‌های ناخواسته و اجرای توافقات عدم درگیری. همچنین، تلاش‌های دیپلماتیک روسیه برای نزدیکی به کشور‌های عضو شورای همکاری خلیج فارس و حفظ مکانیسم هماهنگی با ایالات متحده، از دیگر ارکان این نفوذ به شمار می‌روند.

با این حال، هر یک از ستون‌های نفوذ روسیه در سوریه، به دلیل تغییرات میدانی در این کشور و پیامد‌های بحران‌های بین‌المللی همچون جنگ اوکراین و وضعیت بی‌ثبات لبنان، تحت فشار قرار گرفته‌اند. شراکت روسیه با ایران، به‌ویژه در زمینه تحقق اهداف مسکو در سوریه، نقش بسیار مهمی ایفا کرده است. این همکاری بر اساس نگرانی‌های مشترک از خطر فروپاشی نظام اسد و مقابله با تهدید افراط‌گرایی سنی شکل گرفته و ترکیبی از توان هوایی روسیه با نیرو‌های زمینی ایران و شبه‌نظامیان را پدید آورده است.

گروه‌های تحت حمایت ایران، شامل حزب‌الله لبنان، شبه‌نظامیان شیعه عراقی، لشکر فاطمیون افغان و لشکر زینبیون پاکستانی، در بازپس‌گیری مناطق استراتژیک سوریه نقش کلیدی ایفا کردند. این همکاری در بازپس‌گیری شهر حلب در سال ۲۰۱۶، که یکی از نقاط عطف مهم در جنگ داخلی سوریه به‌شمار می‌آید، به بالاترین سطح خود رسید و پیروزی‌های مهمی را برای محور مشترک تهران-مسکو به همراه داشت.

رویکرد روسیه نسبت به ایران در سوریه پس از حمله این کشور به اوکراین در سال ۲۰۲۲ دستخوش تغییرات قابل‌توجهی شده است. پیش از این، مسکو تلاش می‌کرد میان ایران و اسرائیل توازن حساس برقرار کند. نمونه‌ای از این رویکرد موازنه بخشی، توافق روسیه در سال ۲۰۱۸ برای دور نگه داشتن نیرو‌های مقاومت از مرز‌های اسرائیل و همچنین سکوت روسیه در قبال حملات هوایی مکرر اسرائیل به مواضع نیرو‌های مقاومت در سوریه بود. اما با آغاز جنگ اوکراین و پس از حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، رویکرد مسکو تغییر محسوسی یافته و این کشور به محور مقاومت تحت رهبری ایران نزدیک‌تر شده است.

روسیه با انتقاد آشکار از حملات اسرائیل، مواضعی را در مناطق مرکزی و شرقی سوریه به نیرو‌های مقاومت واگذار کرده است. این اقدام ظاهراً به منظور جلوگیری از بهره‌برداری مخالفان از کاهش نیرو‌های زمینی روسیه و حضور پیمانکاران نظامی خصوصی در شرق سوریه صورت گرفته است. همزمان، اسرائیل حملات خود را علیه منافع نیرو‌های مقاومت در سوریه شدت بخشیده و علاوه بر انبار‌های تسلیحاتی، به صورت نظام‌مند به حذف نیرو‌های مقاومت روی آورده است.

هیئت تحریر الشام و معادلات جدید در سوریه: هم‌گرایی تاکتیکی روسیه و ترکیه؟

روسیه و ترکیه بار‌ها بر سر دیدگاه‌های متضاد خود درباره آینده سوریه با یکدیگر دچار تنش شده‌اند. روابط این دو کشور در سال ۲۰۱۵ به اوج بحران رسید، زمانی که یک جنگنده اف ۱۶ ترکیه، یک بمب‌افکن سوخو ۲۴ روسیه را در نزدیکی مرز سوریه سرنگون کرد. با وجود آشتی دو طرف پس از این حادثه، حتی در چارچوب روند آستانه—که در سال ۲۰۱۷ با ابتکار ایران، روسیه و ترکیه برای تسهیل مذاکرات بحران سوریه و ایجاد مناطق کاهش تنش شکل گرفت—اختلافات همچنان باقی مانده است. روسیه خواستار بازگشت کنترل کامل مناطق سوریه به نظام اسد است، در حالی که ترکیه از نیرو‌های مخالف حمایت کرده و برای جلوگیری از خودمختاری کردها، حضور نظامی خود را در شمال سوریه حفظ کرده است.

از آغاز جنگ روسیه در اوکراین، مسکو درصدد است روابط خود با ترکیه را تقویت کند. ترکیه، به‌عنوان عضو ناتو و یکی از شرکای تجاری مهم روسیه، جایگاه ویژه‌ای در این معادلات دارد. این تلاش روسیه، همراه با کاهش منابع آن در مناطق مختلف، ترکیه را در موقعیتی نسبتاً برتر قرار داده است. این وضعیت به‌ویژه در قفقاز جنوبی قابل مشاهده است؛ جایی که ترکیه با حمایت از آذربایجان در برابر ارمنستان، نقشی فعال‌تر در شکل‌دهی به تحولات منطقه ایفا کرده است.

ظهور مجدد هیئت تحریر الشام و شورشیان مورد حمایت ترکیه احتمالاً روسیه را به سمت دستیابی به تفاهمات جدیدی با آنکارا در سوریه سوق خواهد داد. اگرچه مسکو پیش‌تر انتقاد‌های تندی از ترکیه بابت فعالیت شورشیان در ادلب داشت، اما محدودیت‌های نظامی کنونی روسیه و نیاز به همکاری با ترکیه در بحبوحه جنگ اوکراین—به‌ویژه در زمینه مسیر‌های تجاری حیاتی، دسترسی به تنگه بسفر برای عملیات دریایی و جلوگیری از ارسال تسلیحات پیشرفته ترکیه به اوکراین—واکنش روسیه را محتاط‌تر کرده است. به‌جای محکوم کردن ترکیه به‌دلیل ناتوانی در کنترل هیئت تحریر الشام، مقامات روسی بر اهمیت روند آستانه به‌عنوان ابزاری برای ایجاد ثبات تأکید کرده و نشان داده‌اند که مسکو به‌دنبال همگرایی و تعامل با آنکارا است، نه تقابل.

تلاش روسیه برای جذب سرمایه‌گذاری عربی در بازسازی اقتصادی سوریه

روسیه تلاش کرده است عادی‌سازی و ادغام مجدد نظام اسد در جهان عرب را پیش ببرد. این تلاش‌ها در بازگشت سوریه به اتحادیه عرب در مه ۲۰۲۳ به نقطه اوج خود رسید، زمانی که کشور‌های شورای همکاری خلیج فارس با پذیرش واقعیت کنترل نظام اسد بر بخش عمده‌ای از سوریه، تصمیم گرفتند با دمشق وارد تعامل شوند تا نفوذ ایران را متوازن کنند. هدف روسیه از این روند، جذب منابع مالی کشور‌های حاشیه خلیج فارس برای بازسازی و بهبود اقتصادی سوریه و تقویت مشروعیت بین‌المللی رژیم اسد بوده است.

نشانه‌ای از روند عادی‌سازی پس از حمله هیئت تحریر الشام زمانی آشکار شد که بشار اسد تماس تلفنی با محمد بن زاید، رئیس‌جمهور امارات متحده عربی، برقرار کرد و او حمایت امارات از «حاکمیت» سوریه را اعلام کرد. با این حال، تهدید‌های مداوم گروه‌های مخالف مسلح نشان می‌دهد که عادی‌سازی روابط با کشور‌های عربی، گرچه از منظر دیپلماتیک اهمیت دارد، تأثیر ملموس چندانی بر تثبیت اوضاع میدانی ندارد. به نظر می‌رسد راهبرد آینده روسیه در سوریه بر مبنای عملگرایی و تطبیق با شرایط باشد، نه عقب‌نشینی یا بازنگری کلی. این رویکرد ممکن است روسیه را وادار کند تا کاهش نفوذ نظامی خود را بپذیرد و در تعامل با قدرت‌های منطقه‌ای انعطاف بیشتری نشان دهد.

این تحولات نشان می‌دهد سوریه به‌طور فزاینده‌ای به حوزه‌های نفوذ تقسیم شده است، در حالی که روسیه تمرکز خود را بر حفظ منافع اصلی‌اش در امتداد سواحل مدیترانه معطوف کرده است. هرچند بعید به نظر می‌رسد که روسیه نیرو‌های زمینی خود را از اوکراین به سوریه منتقل کند، اما هرگونه تهدید علیه دارایی‌های آن در طرطوس و لاذقیه احتمالاً با اعزام پیمانکاران نظامی خصوصی یا تلاش برای جلب حمایت ایران جهت تقویت نیرو‌های زمینی پاسخ داده خواهد شد. مسکو، به‌جای بازنگری در تعهد خود به نظام اسد، به نظر می‌رسد بر حفظ حضور خود در سوریه با اصلاح و تنظیم روش‌های خود مصمم است.

ارسال نظرات