صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

علیرضا قربانی استاد آواز ایرانی است. خواننده‌ای فوق‌العاده با کیفیت و درجه‌یک که هر موسیقی دوستی قطعا می‌داند که قدرت او در موسیقی چقدر زیاد است.
تاریخ انتشار: ۱۶:۱۷ - ۱۱ مهر ۱۴۰۳

علیرضا قربانی در 15 بهمن سال 1351 در شهر تهران به دنیا آمد. او در یک خانواده مذهبی بزرگ شده و به همین دلیل در 6 سالگی به کلاس‌های قرائت قرآن رفت. علیرضا از همین دوران به مدت چندین سال به فراگیری قرائت قرآن نزد استادان مختلف پرداخت.

به ‌طوری‌که حتی در دوران دانشجویی به مقام دوم مسابقات دانشجویی کشور در رشته قرائت نائل آمد. از سال 1363 به‌طور جدی به فراگیری ردیف آوازی، تلفیق شعر و موسیقی، بینش و زیبایی‌شناسی در آواز ایران مشغول شد.

ورود به ارکستر ملی

بعد از فراگیری بسیار خوبِ آواز؛ علیرضا قربانی به ارکستر ملی ایران یافت. او پس از کناره گیری محمدرضا شجریان از ارکستر ملی حسین عمومی و علی تجویدی به فرهاد فخرالدینی (رهبر ارکستر) معرفی شد. قربانی از سال 1378 به عنوان خواننده ارکستر ملی ایران به رهبری فرهاد فخرالدینی به اجرای برنامه‌های متعددی در داخل و خارج از کشور پرداخته‌است.

آواز‌خوانی برای تیتراژ کیف انگلیسی

علیرضا قربانی از طریق ارکستر ملی ماموریت یافت تا برای سریال معروف کیف انگلیسی خوانندگی کند. کیف انگلیسی نام یک مجموعه داستانی تلویزیونی ساخته سید ضیاءالدین دری ساخته سال 1378 است که از شبکه یک ایران پخش شده‌است.

داستان کیف انگلیسی در دوران موسوم به دهه طلایی آزادی اتفاق می‌افتد؛ و داستان شخصیت سیاست‌مدار – روشنفکری را در این دوران به تصویر می‌کشد.

این مجموعه از مجموعه‌های موفق تلویزیونی دهه هفتاد بود که مورد توجه هر دو طیف مخاطبان خاص و عام قرار گرفت. آهنگساز این مجموعه فرهاد فخرالدینی است که آلبومی هم به همین نام به بازار ارائه داد که مجموعه‌ای از موسیقی‌های ساخته شده برای این مجموعه تلویزیونی بود.

اوج شهرت با تیتراژ سریال مدار صفر درجه

علیرضا قربانی عمده معروفیت ابتدایی خود را مدیون خوانندگی برای سریال مدار صفر درجه است. مدار صفر درجه مجموعه تلویزیونی به کارگردانی حسن فتحی است که در سال 1386 از شبکه اول سیما پخش شد.

گمان می‌رود این مجموعه براساس زندگی عبدالحسین سرداری ساخته شده باشد، اما هیچ‌گونه نشانه دقیقی برای تأیید این موضوع در سریال موجود نیست. (نه نام شخصیت‌ها و نه سرنوشت آن‌ها به عبدالحسین سرداری شباهتی ندارد.) این سریال با وجود شباهت اسمی به رمان مدار صفر درجه احمد محمود، از حیث وقایع، شخصیت‌ها، درونمایه و غیره هیچ ارتباطی با رمان مذکور ندارد.

اولین آلبوم

یک‌سال بعد، نخستین آلبوم صوتی او با نام «اشتیاق» به آهنگ‌سازی فرهاد فخرالدینی و اجرای ارکستر ملی ایران منتشر شد. قربانی تا سال 1388 و تا پیش از تعطیل شدن ارکستر ملی به صورت ثابت با آن همکاری داشت. سپس با بازگشایی ارکستر در سال 1390 به رهبری بردیا کیارس در چند اجرا آن را همراهی کرد و پس از آن از ارکسترهای دولتی کناره گرفت.

موسیقی اصیل ایرانی

علیرضا قربانی به موازات ارکستر ملی ایران، از سال 1375 فعالیت‌هایی در زمینه موسیقی اصیل ایرانی انجام داده‌است. فصل باران به آهنگ‌سازی مجید درخشانی، از خشت و خاک و روی در آفتاب به آهنگ‌سازی صادق چراغی، سوگواران خموش به آهنگ‌سازی پژمان طاهری و سرو روان به آهنگ‌سازی علی قمصری از جمله آثاری هستند که قربانی در بین سال‌های 1380 تا 1387 در زمینه موسیقی ایرانی خوانندگی آن را بر عهده داشته‌است.

فعالیت جدی و خوانندگی بر روی شعرهای مهم

علیرضا قربانی در عرصه بین‌المللی و در بسیاری از جشنواره‌های جهان در آسیا، اروپا و شمال آفریقا حضور داشته‌است. دو آلبوم او به نام‌های «جلوه گل» با همراهی داریوش طلایی و «سودایی» به آهنگ‌سازی سامان صمیمی در اروپا منتشر شده‌اند.

همچنین همکاری مشترک او با خواننده تونسی (درصف حمدانی) به نام سرمستی (Ivresses) بر روی رباعیات خیام نیشابوری در اروپا با استقبال مواجه شد و در تعدادی از جشنواره‌های جهان به اجرا درآمد.

او همچنین دو همکاری مشترک با گروه شمس به نام‌های برسماع تنبور و قطره‌های باران را منتشر کرده‌است. دو همکاری او با مهیار علیزاده، به نام‌های حریق خزان و دخت پری‌وار مورد استقبال قرار گرفتند.

اثر دیگر او به نام هم‌آواز پرستوهای آه با آهنگ‌سازی سیاوش ولی‌پور و بر اساس اشعاری از مهدی اخوان ثالث، از دیگر آثار علیرضا قربانی با آهنگ‌سازان موسیقی ایرانی است.

دو آلبوم دیگر به بازخوانی آثار آهنگ‌سازان معروف و قدیمی ایرانی ارتباط دارند. اولی بر اساس ساخته‌های همایون خرم به‌نام رسوای زمانه که سال 1388 و دومی بر اساس ساخته‌های علی تجویدی به‌نام رفتم و بار سفر بستم که در سال 1393 منتشر شد.

آلبوم مشترک او و فردین خلعتبری، من عاشق چشمت شدم نام دارد که مجموعه‌ای از همکاری‌های این دو هنرمند در زمینه موسیقی فیلم و تیتراژهای مجموعه‌های تلویزیونی است.

آلبوم فروغ نیز به آهنگ‌سازی سامان صمیمی از طرف مؤسسه فرهنگی هنری آهنگ اشتیاق وابسته به خود او منتشر شده‌است.

ازدواج و فرزندان

علیرضا قربانی سال‌ها پیش با خانم «منیر سادات غیاثی» ازدواج کرد که ثمره این زندگی یک پسر به نام حافظ و یک دختر به نام آواز است.

علیرضا می‌گوید بى‌شک با حضور و قدم نهادن این دو برکتِ پروردگار به این جهان، زندگى براى من و همسرم رنگى بسیار دلپذیرتر و پُرمعناترى پیدا کرد.

البته متاسفانه خانم آقای قربانی در سال 1402 به دلیل بیماری سخت فوت کرد.

از قرآن به آواز

همواره نیز گفته‌ام آن چیزی که باعث شد من از سمت قرائت قرآن بیشتر به سمت آواز گرایش پیدا کنم و تمرکز بیشتری روی این بخش داشته باشم، علاقه‌ی خیلی زیاد من بوده است. آواز بسیاری از اساتید گذشته بر من مؤثر بوده… به‌ویژه آواز مرحوم بنان.

در واقع جمله‌ای که همیشه بیان کرده‌ام این بوده است که: « آواز ایرانی نوعی شیدایی و شوریدگی در من ایجاد کرده و می‌کند. » و این شیدایی موجب سمت‌گیری من در جهت آواز خواندن شد.

تاثیر گرفته از استاد بنان

بیشترین تأثیر را روی من مرحوم بنان داشته‌اند. از ابتدا تا به امروز، آثار مرحوم بنان را از قوی‌ترین کارهای موسیقایی می‌دانم.

مرحوم بنان برای من جایگاه ویژه‌ای دارند و جزو معدود اساتیدی بودند که آثار ایشان جامعیت داشته است. این جامعیت شامل تصنیف‌خوانی، کارکردن با ارکسترهای بزرگ مانند ارکستر گلها و همچنین ارکسترهای کوچک بوده است و نیز آوازهای مختلفی که خوانده‌اند نشان از این جامعیت دارد.

گوناگونی آوازها از دیگر موارد جامعیت ایشان است. ایشان از اولین کسانی بوده‌اند که آواز را همراه پیانو اجرا نموده‌اند. البته اساتید دیگری نیز بر من مؤثر بوده‌اند از جمله مرحوم طاهرزاده، مرحوم ظلی و مرحوم ادیب خوانساری. اما باز تأکید می‌کنم که مرحوم بنان بیشترین تأثیر را بر من داشته‌اند.

همچنین مرحوم دکتر حسین عمومی بر من تأثیر زیادی داشته‌اند و جزو معدود افرادی بودند که خواندن ایشان به شدت مرا منقلب می‌کرد. ایشان در مکتب آوازی اصفهان بی‌نظیر بودند. خدا ایشان را رحمت کند. دوره‌ی کامل ردیف‌ها را نزد استاد مهدی فلاح گذراندم.

موسیقی بی‌کلام و با کلام

اگر بحث مقایسه و تطبیق بین موسیقی باکلام و بدون‌کلام مورد نظر باشد ؛ موسیقی باکلام ما خیلی جلوتر از موسیقی بدون‌کلام ماست.

به این دلیل که سال‌های بیشتری روی آن کار شده است و در واقع سابقه‌ی موسیقی باکلام بیشتر است. موسیقی باکلام به‌دلیل استفاده از شعر، نفوذ بیشتری بر شنونده دارد.

شما یک ارکستر بزرگ را که خواننده دارد در نظر بگیرید ؛ هنگامی که خواننده شروع به خواندن می‌کند، بدون اصرار شما، به طور ناخودآگاه بیشترین توجه و تمرکز متوجه خواننده می‌شود. این موضوع قدری دیدگاه را نسبت به جایگاه خواننده، حساس‌تر می‌کند.

البته خیلی‌ها در جهت تقویت موسیقی بی‌کلام تلاش نموده‌اند و کارهایی انجام داده‌اند. اما این به مفهوم تحت فشار قرار گرفتن موسیقی باکلام نیست. در تمام دنیا این آثار باکلام هستند که برای مردم جایگاه بالاتری دارند. البته جایگاه موسیقی بی‌کلام غیر قابل انکار است.

خواننده سالاری

من خواننده‌سالاری را به‌طور مطلق قبول ندارم. به‌طور طبیعی هرگاه خواننده‌ای بزرگ در کنار آهنگساز و نوازنده قرار بگیرد، آنها را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. شاید منشأ خواننده‌سالاری این است که همه‌ی نگاه‌ها به‌طور ناخودآگاه متوجه خواننده می‌شود.

یک سولیست وقتی در ارکستری بزرگ می‌نوازد، اگر برای ده دقیقه بنوازد، اسمش را جدا از بقیه می‌نویسند و علت آن این است که او به هرحال یک سولیست است. برای همین وقتی یک خواننده با این فرهنگ مکتوب غنی ما می‌خواند، مگر می‌تواند سولیست نباشد؟ مگر می‌تواند حائز اهمیت نباشد. در تمام دنیا این همه خواننده‌ی پاپ را همه می‌شناسند ؛ ولی کمتر کسی نوازندگان همان آثار را به همان خوبی می‌شناسد.

اما در عین حال برخی از خوانندگان به رشد کافی نرسیده‌اند. به‌عنوان مثال وقتی می‌خواهند لباسی متفاوت از دیگر اعضای گروه داشته باشند. موضوعات پیش‌پاافتاده‌ای از این قبیل چندان خوشایند نیست.

حالا شما فرض کنید من در کنار دوستانم نشسته‌ام، وقتی که کار من مانند یک سولیست است و شعر می‌خوانم، خودبه‌خود به چشم می‌آیم. همه کنجکاو می‌شوند که ببینند من چه‌کار می‌کنم. در واقع خواننده به‌دلیل اینکه یک سولیست محسوب می‌شود، به‌چشم می‌آید ولی اگر خواننده بگوید، « من » این کار را می‌کنم و یا « من » این تصمیم را دارم، یا لباس « من » چنین باشد و غیره، این « خواننده‌سالاری » است.

کار در تلویزیون از زبان استاد قربانی

بعضی از کارها مثل « کیف انگلیسی » و یا « روشنتر از خاموشی » کار استاد فخرالدینی بودند و « شب دهم » نیز کار آقای فردین خلعتبری بود. به کارهای آقای فخرالدینی به شدت علاقمند بودم. به ویژه سریال « روشنتر از خاموشی » که کار بسیار سنگینی بود.

برای « شب دهم » نیز قضیه‌ی خاصی پیش آمد که من این کار را انجام دادم. راستش دلیلی برای اینکه این کار را انجام ندهم، نداشتم. از طرفی آقای خلعتبری دوست صمیمی و نزدیک من است و کارهای او را نیز دوست دارم.

دلیل دیگر عاشورایی‌بودن این سریال بود. به دوستان خود نیز گفتم که به‌خاطر عاشورایی‌بودن این سریال حاضرم برای آن بخوانم. امیدوارم این کار ارتباط خوبی با مخاطب برقرار کرده باشد. خواندن برای سریال‌ها یکی از راه‌های ارتباط بیشتر با مردم است.

خدمت در سپاه پاسداران و مشکلات آن

در فروردین 1401 کنسرت علیرضا قربانی در لس آنجلس لغو شد. علیرضا قربانی که اقامت کانادا را دارد، با این‌که ویزای آمریکا را گرفته و سوار هواپیما شده بود، او را از هواپیما پیاده کردند و پس از چهار ساعت بازجویی درباره خدمت سربازی در سپاه پاسداران انجام داده بود، به دلیل فرمان اجرایی 13780 ویزای او را باطل کردند.

علیرضا قربانی گفته بود به هنگام درخواست ویزای آمریکا در کنسول‌گری آمریکا در تورنتو، او کارت پایان خدمت خود را ارائه کرده بود و با اطلاع از خدمت او در سپاه برای او ویزا صادر کرده بودند.

پیشرفت با حمایت راحت است

کسی که در این زمینه از پشتیبانی برخوردار نباشد کار سختی پیش رو خواهد داشت و پیشرفت او بسیار مشکل خواهد بود. بسیاری از خوانندگان، آهنگسازان و نوازندگان به‌دلیل ارتباط و حمایت‌های خاص راحت‌تر پیشرفت می‌کنند.

حتی برخی آشنایی نداشته و یا از حمایت خوبی برخوردار نیستند، اما پشتوانه‌ی مالی خوبی دارند. بنابراین برای این گروه نیز کار راحت‌تر است. من و شما می‌دانیم که بسیاری با پشتوانه‌ی مالی، سفارش ساخت آهنگ می‌دهند.

سال‌ها سختی کشیده‌ام

پیشروی برای کسانی که از توانایی‌های مالی و حمایت برخوردار نیستند بسیار سخت است. بعضی از بزرگان موسیقی بنده را به عنوان هنرجویی که خواهان ترقی هنر خود بوده، می‌شناسند. من نیز سال‌ها سختی کشیده‌ام ؛ بدون اینکه برای به‌روی صحنه رفتن و پخش کارهایم از تلویزیون عجله‌ای داشته باشم.

زمانی بود که کارهای خیلی از دوستان من در تلویزیون پخش می‌شد و علی‌رغم اینکه خیلی از من تقاضا می‌شد و کم و بیش مرا می‌شناختند، من نرفتم و حتی یک آهنگ هم نخواندم.

باور بفرمایید در این فستیوال‌هایی که در آنها شرکت می‌کنم، می‌توانم از افراد صاحب‌نام‌تری نیز استفاده کنم. اما این را خالصانه عرض می‌کنم که تمایل دارم از جوانان مستعد که نمی‌توانند جایی کارشان را عرضه کنند استفاده کنم. تا آنجایی که توان داشته‌ام از آنها خواسته‌ام که با من همراهی کنند تا آنها را هم به نوعی معرفی کرده باشم.

مبتدی‌ها می‌خواهند شجریان شوند

وقتی که یک مبتدی می‌خواهد آواز را شروع کند، می‌گوید: « می‌خواهم به جایی برسم که شجریان رسیده است. » و بر این اساس تا آخر در این خط می‌ماند و تحریرها، نوع جمله‌بندی‌ها و یا انتخاب اشعارش مانند ایشان می‌شود. این بد است حتی اگر من هم انجام دهم.

زمانی بالای در کلاس استاد ابوالحسن صبا نوشته بودند: « هنر با تقلید آغاز می‌شود ولی وای به آن روزی که در تقلید باقی بماند. » این جمله خیلی قشنگ است. خود مرحوم دکتر حسین عمومی، بارها و بارها به من گفتند که من برای مرحوم ادیب خوانساری می‌خواندم و آقای ادیب که در سن و سال پیری بودند، می‌خندیدند.

من می‌گفتم: « به چه می‌خندید؟ » ایشان می‌گفتند: « این‌قدر شبیه به من نخوانید! » دکتر عمومی می‌گفتند که من در شما ذوب شده‌ام ؛ نمی‌توانم خود را از شما جدا کنم.

بنابراین ذوب شدن و تحت‌تأثیر قرار گرفتن برای همه وجود دارد. به‌ویژه در آواز. چون بحث، بحث یک نفر است که استادانه کار خود را ارائه داده است و همه را تحت‌الشعاع قرار داده. البته بیش از همه باید خودم تلاش کنم که در بند تقلید گرفتار نشوم.

علایق شخصی علیرضا قربانی

تمام فرصت، توان و انرژی من صرف خوانندگی و موسیقی می‌شود. اگر فرصتی باشد ورزش می‌کنم و کتاب می‌خوانم. یک روز در هفته هم تدریس می‌کنم و چون کارهایم خیلی فشرده است، کلاس‌های آزاد دانشگاه هنر را تعطیل کرده‌ام و بیشتر مشغول مطالعه و موسیقی هستم.

دلم می‌خواهد بین مردم باشم

من به عنوان یک آدم بسیار بسیار معمولی با همین مردم زندگی می‌کنم و هیچ وقت دلم نخواست توی شو باشم و خیلی شوآف عجیب و غریبی داشته باشم.

خیلی راحت‌تر از آنچه که شما ممکن است متصور باشید دلم می‌خواهد بین مردم باشم، چون از همین نگاه مردم احساس می‌گیرم و خودم را پر می‌کنم تا بتوانم موسیقی اجرا کنم.

اینکه اختلاف طبقانی وجود دارد و ممکن است برخی از آرتیست‌ها با مردم فاصله داشته باشند، یک واقعیتی است و پرهیزی ازش نیست.

تاثیر فرم در موسیقی

بزرگان فرم در موسیقی را خیلی خوب می‌شناسند. مرحوم بنان می‌گویند: « صدایتان را خوب بشناسید تا بتوانید خوب از آن استفاده کنید. » و این خوب شناختن نیازمند هوش کافی است. ممکن است خیلی‌ها به صورت ذاتی خوب بخوانند، ولی آنها که به صورت ذاتی خوب نمی‌خوانند یا خوب می‌خوانند، اگر باهوش باشند خیلی راحت‌تر تشخیص می‌دهند که چطور باید بخوانند و چگونه مشکلات خود را رفع کنند. صد در صد آنی که باهوش هست می‌داند که الآن باید خودش باشد و باید یک خط فکری خاص برای خود تعریف کند.

سخن پایانی

ممنون که تا آخر همراه سایت ادبی و هنری روزانه بودید. ما امروز و در این مقاله سعی کردیم درباره یکی از استادهای بزرگ کشورمان یعنی علیرضا قربانی بنویسیم. ما زندگی شخصی او از آغاز تا به امروز را زیر ذره‌بین برده و سعی کردیم سبب آشنایی بیشتر شما دوستان با استاد علیرضای عزیز شویم. در پایان امیدواریم که از خواندن این مقاله نهایت لذت را برده باشید.

منبع: روزانه

ارسال نظرات