صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۶۷۷۵۰
در هشتاد سالگی آن اتفاق نامبارک که بدون هیچ توضیح و شرحی و تنها با دوخط یادداشت به دولت ایران صورت گرفت می‌توان آموخت که قدرتمند شدن کلید اجرای تفاهم، توافق یا صیانت از منافع یک ملت است.
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۳ - ۰۴ شهريور ۱۴۰۳

عصر ایران در یادداشتی با اشاره به اشغال ایران در سوم شهریور ۱۳۲۰ نوشت: سوم شهریورماه در تقویم خورشیدی یادآور تهاجم قوای بریتانیا و شوروی به خاک ایران در سال ۱۳۲۰ در جریان جنگ جهانی اول است. البته در ادامه قوای ایالات متحده آمریکا نیز به دو نیروی اشغالگر پیوست و به‌طور مشخص در زمین‌های امیرآباد فعلی تهران اقامت گزیدند.

پیرامون این تهاجم و اشغال از زوایای گوناگون گفته و نوشته شده است، اما این یادداشت از پی آن است تا مفهوم قدرت و اهمیت آن در اجرای مفاد معاهدات و توافقات و تصمیمات در یک کشور را با تکیه بر رویداد شوم سوم شهریورماه ۱۳۲۰ بررسی کند.

نیمه شب سوم شهریور هشتاد سال قبل سفیران بریتانیا و شوروی مشترکا یادداشتی را تسلیم نخست وزیر وقت ایران می‌کنند و در آن یادآور می‌شوند به سبب عدم اهتمام ایران به موازین بی‌طرفی در جنگ جهانی و عدم اقدام به اخراج اتباع آلمانی ارتش‌های دو کشور متفقا به خاک ایران حمله کرده‌اند.

با این اقدام خاک ایران برای پنج سال تحت اشغال قرار می‌گیرد و مصائب بزرگی، چون قحطی، بیماری‌های همه‌گیر و اجحاف و تضییع حقوق، دامن ملت ایران را می‌گیرد. سه نکته در این میان حائز اهمیت است.

اول: با آغاز جنگ جهانی دوم در قلب اروپا و تسری آن به شرق دور و شمال آفریقا دولت ایران طی بیانیه‌ای رسما اعلام می‌کند که در این جنگ بی طرف است و جانب هیچ‌کدام از طرفین منازعه را نمی‌گیرد و از دول درگیر در جنگ نیز می‌خواهد تا رعایت جوانب بی طرفی ایران را بنمایند.

مطابق اصول و قواعد بین‌الملل به سبب عدم دخالت دولت ایران در جنگ و اعلان رسمی بی‌طرفی در منازعه باید تمامیت، استقلال و تصمیم دولت ایران مورد احترام تمام دولت‌های درگیر قرار می‌گرفت، اما به دلیل فقدان قدرت لازم برای اجرای تصمیم بی‌طرفی تقریبا از سوی تمام دولت‌های درگیر با کیفیت و ابعاد متفاوت نقض گردید! نهایتا و برای این که در نبرد سهمگین میان شوروری و آلمان به شوروی امداد رسانده شود خاک ایران با یک یادداشت کوتاه به اشغال درآمد.

دو ناوچه ایران در خلیج فارس علیرغم مقاومت جانانه پرسنل و خدمه غرق گردید و مدافعان وطن به شهادت رسیدند و شهر‌های شمالی ایران نیز آماج بمباران هواپیما‌های شوروی قرار گرفتند.

همان روزگار رادیوی تازه کار بی بی سی فارسی متنی را زیر عنوان یک لیوان آب زلال قرائت کرد و در آن برخلاف مشی اولیه خود به شاه مستعفی ایران حمله کرده و او را دیکتاتور خطاب می‌کند! به راحتی و به سبب ضعف کشور و عدم توان بازدارندگی استقلال و تصمیم کشور مورد خدشه قرار می‌گید و ضرر‌های جبران ناپذیر به کشور وارد می‌شود.

دوم: در سال ۱۳۱۶ و درست سه سال و نه ماه قبل از حادثه شوم شهریور بیست، پیمان سعدآباد به میزبانی ایران و میان چهار کشور ایران، عراق، ترکیه و افغانستان به امضا می‌رسد.

کشور‌های امضاکننده این پیمان متعهد شدند از مداخله در امور داخلی یکدیگر خودداری کنند، مرز‌های مشترک را محترم بشمارند، از هرگونه تجاوز نسبت به‌خطوط مرزی یکدیگر خودداری ورزند و از تشکیل جمعیت‌ها و دسته‌بندی‌هایی که هدف آن‌ها اخلال میان کشور‌های هم‌جوار و هم‌پیمان باشد جلوگیری کنند.

کمتر از چهار سال بعد و به سبب ضعف قدرت اقتصادی ـ نظامی طرفین قرارداد عملاً توانی برای اجرای آن وجود ندارد و تنها روی کاغذ به مثابه جوهری خشک شده باقی می‌ماند.

خاک عراق تبدیل به یکی از پایگاه‌های اصلی نیرو‌های بریتانیا برای حمله به خاک ایران می‌شود و لجستیک این نیرو‌ها عملا و بدون اطلاع یا اراده دولت وقت پادشاهی عراق صورت می‌گیرد!

ماده چهار پیمان سعد آباد به این شرح است "هر یک از دول متعاهد در مقابل یکدیگر متقبل می‌شوند که در هیچ مورد خواه به تنهایی و خواه به معیت یک یا چند دولت دیگر به هیچ‌گونه عملیات متجاوزانه علیه یکدیگر مبادرت ننمایند. عملیات ذیل تجاوز محسوب می‌شود:

اول اعلان جنگ. دوم: تهاجم به وسیله قوای مسلح یک مملکت حتی بدون اعلان جنگ به خاک مملکت دیگر. سوم: حمله به وسیله قوای بری و بحری یا هوایی حتی بدون اعلان جنگ به خاک یا به سفاین یا به هواپیما‌های مملکت دیگر. چهارم: کمک یا همراهی مستقیم یا غیرمستقیم به متجاوز. "، اما دریغ که در منطق روابط بین‌الملل بدون قدرت و اراده معاهدات مغفول می‌مانند و کاغذ‌ها تنها بایگانی‌ها را پر می‌کنند.

سوم: با اشغال کامل خاک ایران و فرمان ترک مخاصمه از جانب دولت ایران به قوای کشور در پنج شهریورماه همان سال معاهده‌ای میان دولت ایران و دول اشغالگر منعقد می‌شود که به موجب آن دولتین متعهد می‌شوند که شش ماه پس از پایان جنگ قوای خود را از خاک ایران بیرون ببرند.

محمدعلی فروغی نخست وزیر وقت در دفاع از این توافق در مجلس شورای ملی و در پاسخ به پرسش یکی از نمایندگان درباره قوای اشغالگر می‌گوید "می‌آیند و می‌روند و به شما کاری ندارند! "، اما شش ماه از پایان جنگ می‌گذرد و دولت شوروی قوای خود را از ایران خارج نمی‌کند و موتور محرکه فتنه تازه در آذربایجان و کردستان می‌شود.

آن جریانات به روایتی با تدبیر احمد قوام نخست وزیر و قت و به روایتی با التیماتوم ایالات متحده به شوروی در اولین مواجهه از نوع جنگ سرد خاتمه می‌یابد، اما باز نشان می‌دهد هیچ تفاهمی بدون قدرت ضمانتی برای یک کشور و ملت نمی‌شود.

در هشتاد سالگی آن اتفاق نامبارک که بدون هیچ توضیح و شرحی و تنها با دوخط یادداشت به دولت ایران صورت گرفت می‌توان آموخت که قدرتمند شدن کلید اجرای تفاهم، توافق یا صیانت از منافع یک ملت است.

نویسنده: احسان اقبال سعید

ارسال نظرات