عباس عبدی فعال سیاسی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: پرسش و مساله اصلی امروز انتخابات این نیست که به چه کسی رای دهیم؟ پرسش مهمتری وجود دارد که اگر درباره آن به توافق برسیم، بهطور قطع پاسخ این پرسش که به چه کسی رای دهیم نیز به سادگی داده خواهد شد. بنابراین ما باید به این پرسش بپردازیم که چرا باید در انتخابات شرکت کنیم؟
این پرسش جدی و بنیادی است. پاسخ سرراست و روشنی هم برای آن نیست. گرچه من موافق شرکت هستم ولی گمان میکنم که مخالفان شرکت هم هیچ دلیلی ندارد که تحلیل مرا بپذیرند، بخش مهمی از آنان خیرخواه، متعهد و خوشفکر هستند. رقیب ما در این مرحله نامزدهای دیگر نیستند، چون اگر مشارکت در سطح پایین باشد، در درجه اول نامزد موردنظر ما پیروز نمیشود، سپس حتی اگر پیروز هم شود فایده چندانی ندارد. نه فقط در این مورد، بلکه در گذشته هم مطلوبیت سیاسی هنگامی حاصل میشد که مشارکت بالا باشد.
پس کوشش خود را باید در جهت رسیدن به توافق مردم برای شرکت در انتخابات متمرکز کنیم. ظاهرا پیش از آغاز انتخابات فرصت کافی نبود و نمیتوانستیم درباره این پدیده گفتوگوی کافی کنیم تا به تفاهم برسیم، بنابراین میکوشم که در حد ممکن به برخی از پرسشهایی که منجر بهعدم مشارکت میشود، پاسخ دهم.
اطمینان دارم که خوانندگان محترم با حسن ظن به آنها نظر خواهند کرد. پیشاپیش هم بگویم که اگر میان دو رفتار سیاسی شک و تردید داشته باشیم، در اینجا مشارکت کردن و مشارکت نکردن در انتخابات، ترجیح دارد که عمل به احتیاط کنیم و از حالتی که احتمال زیانبار بودنش بیشتر است، پرهیز کنیم.
مبنای داوری من در درجه اول کاهش زیان و مرارت یک رفتار برای مردم است و نگاهم به سودآوری آن فرعی است. یعنی اگر سود رفتار ما احتمالی ولی زیان آن قطعی باشد، باید رفتار زیانآور را کنار گذاشت. با این مقدمه به پاسخ چند پرسش مقدر میپردازم. اولین پرسش این است آیا فرقی دارد که چه کسی رییسجمهور شود و اگر بلی چرا بنده در انتخابات ۱۴۰۰ شرکت نکردم؟ از نظر من قطعا فرق میکند و این فرق هم بسیار زیاد است. گرچه این فرق در نظام ما مطابق انتظارات نیست ولی میان افراد بسیار ملموسی وجود دارد. پس چرا در ۱۴۰۰ شرکت نکردم؟
به این علت که نتیجه آن انتخابات پیشاپیش روشن بود، اراده رسمی به انتخاب آقای رییسی تعلق داشت و مردم هم نمیخواستند که وارد این ماجرا شوند و بسیاری هم میگفتند بگذارید یکدست شوند شاید گرهای گشوده شد. پس دلیلی نداشت که خود را وارد این بازی کنیم. ولی اکنون هیچ کدام از این شرایط وجود ندارد.
ساختار رسمی از هیچ کدام از نامزدها هیچ حمایت ویژهای نمیکند. سخنان سخنگوی سپاه و عملکرد رسمی نشاندهنده این واقعیت است. هر چند اصلاحطلبان در شرایط مساوی آغاز مسابقه نیستند، ولی این هم بخشی از بازی است. آن اندازه عقب نیستند که نتوانند این فاصله را جبران کنند. به علاوه شکست فاحش سیاست یکدستسازی کاملا اثبات شده است و بسیاری از اصولگرایان و بدنه آنان نیز سرخورده هستند.
افراد پر سر و صدای آنان را نبینید، در بدنه آنان هستند کسانی که به دلایل گوناگون میخواهند به آقای پزشکیان رای دهند. از بازیهای سخیف نواصولگرایان خسته و شرمنده شدهاند. ولی این پرسش که آیا فرقی دارد که چه کسی رییسجمهور شود؟ پاسخ من این است که هم بله و هم خیر. بستگی دارد که از چه زاویهای نگاه کنیم. اگر فکر کنیم که رییس جمهور میتواند تغییرات عمیقی دهد، و مشکلات اساسی جامعه را تماما حل کند، قطعا اشتباه میکنیم.
نه فقط برای اینکه بخشهای دیگر قدرت هم مانع وی میشوند، بلکه وضعیت اجتماعی نیز مانعی بزرگ در اعمال هرگونه سیاست رادیکال ازسوی صاحبان قدرت است. حتی در کشورهایی که رییس جمهور بالاترین مقام است، باز هم در اجرای همه اهداف یا مطالبات عمومی، بهویژه مطالبات ساختاری ناتوان هستند، که طبعا در ایران این مشکل بیشتر است. وضعیت کنونی مجلس و دیگر نهادهای قدرت به روشنی این ادعا را ثابت میکند.
اگر از منظر دیگری نگاه کنیم و اینکه رییس جمهور مظهر اراده عدهای از مردم است که خود را محذوف تلقی میکنند، در این صورت انتخاب او پیش از هر چیز اقشار حذف شده را به میدان میآورد. ما با انتخاب فردی چون پزشکیان او را به عنوان نماینده خود راهی ساختار قدرت میکنیم. یعنی ما هستیم و این برخلاف جریانهایی است که میخواهند یک اکثریت مهم را حذف کنند.
در ۱۴۰۰ نه مردم میآمدند و نه امکان نشان دادن چنین ارادهای بود. تفاوت میان روسای جمهور اتفاقا در ایران بسیار زیاد است. کافی است دولت رییسی را با دولتهای روحانی، احمدینژاد و خاتمی و هاشمی مقایسه کنید تا تفاوتها را درک کنیم. البته من معتقدم که مخالفت عناصر قدرت با رییس جمهوری چون پزشکیان بسیار کماثر و کمرمقتر از گذشته خواهد بود.
مثل همین انتخابات فرمایشی چند تا گزینه بذار و بگو از اینا میشه واسه نظر دادن انتخاب کرد
نگران اینکه باز اصلاح طلب ها به تکاپو افتادن تا از این آب گل آلود استفاده کنن و باز هم با تکیه بر نادانی جماعتی ابله عبای قدرت و ثروت برای خود بدوزند.
چوبی که خودت بر سر خودت میکوبی دردش خیلی بیشتر از چوبی هست که دیگری بر سر تو می کوبد.
نکنید نکنید نکنید
شیخ را از گفتگو چون مطلبی حاصل نشد ،
دعوی ِ بیهوده و تطویلِ لاطائل چرا !؟
ناقصی کامل نگشت و سالکی واصل نشد ،
حرفِ بیمعنی چرا !؟ تکرارِ بیحاصل چرا !؟
خدا رحمتش كنه ... تو حرمِ امام رضا دفن شده !!!
البته شاید فشار مراجع بالاتر شما را مجبور به چنین نطقی کرده است !
لیکن جهت اطلاع شما و آنان من چندین بار این مواضع را پذیرفتم و شکست خوردم پس کافیست!
تو می دانی و من!
همان آش و همان کاسه!
مگه عباس عبدی و امثال اون از دیوار سفارت ها بالا نرفتن؟ مگه گروگان گیری نکردن؟ مگه هزینه برای مملکت نتراشیدن؟!
چه فرقیه بین عبدی ها و قالیباف ها؟ جز نوع دیوار و زمان بالا رفتن از دیوار!!!
سال 1400 هرکس میومد رای نمیاورد حتی خاتمی. چون روحانی گند زده بود به مملکت.
الان میدونند اوضاع رو به سامانه و مردم هم دل و دماغ رای دادن دارند، حالا اومدند سر سفره انداخته شده نشستند.
الان اوضاع رو به سامانه؟؟؟؟؟
شاید برای تو و مابقی دوستان غرق در نظام رفاه باشه ولی برای مردم نه
سامانه گوشت رسانی
سامانه تهیه مسکن
سامانه ازادی اینترنت
سامانه فرصت و ظرفیت و نقطه زنی
سامانه بورس
.
.
.
حالا که اوضاع رو به سامانه ؟!!!!!!!!!!!! خوابی یا بیدار ؟ یا خودت به خواب زده ای
کجا زندگی میکنی دوست عزیز؟
فقط اقلام خوراکی رو در تورم در نظر بگیری میفهمی اصلا هم رو به سامان نیست.
آخه امثال شما که از اقتصاد چیزی نمیدونید یاید هم اوضاع رو با اندازه ی ریش بسنجید.
طرف اومد چند هفته بعد از رییس جمهور شده قیمت روغت رو 10 برابر و قیمت برنج رو دو برابر کرد. بعد میگفت تو دو سال قیمت این اقلام خیلی تورم نداشت. خب دوست عزیز تو وقتی میای این اقلام رو چند برابر میکنی توقع داری گرونتر بشه.
دقیقا مثل این میمونه امروز یه قوطی روغن یک لیتری رو 600 تومن کنی بعد دو سال بعد بگی دیدین تو این دو سال تغییری نداشت.
در کنار مخالفین سنتی شرکت در انتخابات، شاهد موجی جدید از تمایل یا تردید هم هستیم.
نحوه عمل دولت رییسی باید در خاطرها بماند.
دولتی متشکل از عده ای جاه طلب کم سواد یا مطلق بیسواد که جز منفعت خود راه دیگری نمیدانند و با چاپلوسی سعی در بقای خود داشتند و دارند.
بنگرید به امثال صحرایی وزیر آموزش و پرورش که برای اثبات خوش خدمتی حتا از تندروترین آدم معمم حوزه علمیه قم هم سبقت میگیرد.
یا بنگریم به وزیر ارشادش که یک حرف راست و درست نزده..
هدف تندروها هم که معلوم است. آنها میخواهند سعید جلیلی را بالا بکشند که در حقیقت نه تنها به استمرار وضع موجود ادامه دهند بلکه دولتی تشکیل بدهند که شرایط کشور را به زیر صفر ببرد.
آیا ترس از حضور کسی مانند سعید جلیلی یا علیرضا زاکانی کافی نیست که بجنبیم؟!
قشر بهاصطلاح خاکستری باید و باید در همین زمان کوتاه به تصمیم برسد.
طرح سایه طرح نور شد