صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۱۰۶۹۲
موسوی جزایری عضو مجلس خبرگان رهبری گفت: وقتی نظر امام را شنیدم بر کاری که قصد انجامش را داشتم مصمم‌تر شدم و به تحقیق و پژوهش در اطراف جزئیات اختیارات و شرایط ولایت فقیه پرداختم. با بررسی کتب معتبر شیعه و روایات اهل بیت (ع) شرایط ولایت فقیه را استخراج کردم و در پیش‌نویس طرحم نوشتم.
تاریخ انتشار: ۲۱:۴۳ - ۳۰ بهمن ۱۴۰۲

یک عضو مجلس خبرگان رهبری گفت: برخی فکر می‌کنند ما از وضعیت زندگی و معیشت مردم، گرانی‌ها و تورم هیچ اطلاع نداریم یا اگر اطلاع هم داشته باشیم نسبت به آن بی‌تفاوتیم. در حالی که این مطالب همه خیالات و مهملات است. ما از این بابت بسیار نگران هستیم و دل ما نیز در رنج و عذاب است. ما روحانیون علاوه بر خانواده خودمان مسئول همه مردم کشور هستیم.

به گزارش انتخاب، آیت‌الله سید محمدعلی موسوی جزایری در جریان بررسی پیش‌نویس قانون اساسی در مجلس خبرگان قانون اساسی، مبتکر اضافه شدن اصل ولایت فقیه به این پیش‌نویس شد.

مشروح گفت‌وگوی تفصیلی خبرنگاران با آیت‌الله سید محمدعلی موسوی جزایری درباره چگونگی اضافه شدن اصل ولایت فقیه به پیش‌نویس قانون اساسی و برخی حوادث خونین انقلاب به خصوص خودزنی نظامیان هوانیروز در تاریخ ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ را در ادامه بخوانید.

چه اتفاقاتی موجب اضافه شدن فصل ولایت فقیه به پیش‌نویس قانون اساسی شد؟

در اواخر خرداد یا اول تیر سال ۱۳۵۸ برخی از جوانان انقلابی و در راس‌شان سید حسین علم‌الهدی نزد من آمدند و گفتند ما با ولایت فقیه نفس می‌کشیم، اما در پیش‌نویس قانون اساسی چیزی آورده نشده و از من خواستند در این باب مطلبی بدهم. بنده بعد از فکر کردن دیدم تذکرشان وارد است، اما قبل از هر اقدامی با خود گفتم نزد امام بروم و موضوع را با ایشان در میان بگذارم تا بدانم چه باید بکنم.

به این ترتیب به قم و به منزل شیخ محمد یزدی که منزلش را در اختیار امام و خانواده ایشان گذاشته بود و خودش و خانواده‌اش به خانه دیگری نقل مکان کرده بود، رفتم. مطالب زیادی را برای طرح با امام آماده کرده بودم، اما امام گفتند مهم‌ترین مطلب را بیان کن بنده هم ماجرای درخواست جوانان انقلابی را شرح دادم. امام بعد از شنیدن صحبت‌هایم فرمودند: «مکرر گفتم آقایان خبرگان با صلاحدید خودشان پیش‌نویس قانون را کم و زیاد کنند.»

من هم وقتی نظر امام را شنیدم بر کاری که قصد انجامش را داشتم مصمم‌تر شدم و به تحقیق و پژوهش در اطراف جزئیات اختیارات و شرایط ولایت فقیه پرداختم. با بررسی کتب معتبر شیعه و روایات اهل بیت (ع) شرایط ولایت فقیه را استخراج کردم و در پیش‌نویس طرحم نوشتم. بعد از آن موانع قانونی ولایت فقیه را در قالب بند دیگری پیش‌نویس کردم. در ادامه پیشنهادی را در باب اختیارات ولایت فقیه و رئوس اختیارات نوشتم، چون که قانون باید کاملاً شفاف و واضح می‌بود.

بخش بعدی را به اختیارات و شرایط ولایت فقیه اختصاص دادم. شناسایی، ولی فقیه در دوران غیبت کبری با دوران غیبت صغرا متفاوت بود به همین دلیل منابع دینی را با دقت و عمق بیشتری مطالعه کردم. از نظر ائمه اطهار مرجع تشخیص، ولی فقیه «مردم» هستند، اما آنان چگونه می‌خواستند مرجع اَعلَم را شناسایی کنند به همین دلیل در طرحم، تشخیص و انتخاب، ولی فقیه که قاعدتاً از بین مراجع اعلم باید انتخاب می‌شد را دو مرحله پیش بینی کردم.

در مرحله اول ابتدا مردم مجتهدان محله‌شان را معرفی می‌کردند و در مرحله بعد فق‌ها و مراجع شرایط ولایت را در داوطلبان پیشنهادی مورد بررسی و تشخیص قرار می‌دادند و، ولی فقیه جامع الشرایط را برای انتخاب به مردم معرفی می‌کردند. شرایط ولایت فقیه را حدوثاً و بقائا در نظر گرفتم یعنی تا زمانی که مشتق بر ذات ثابت باشد حکم بر این ذات ثابت می‌باشد و اگر مشتق زائل شد حکم هم زائل می‌شود بنابراین خبرگان رهبری باید به صورت مرتب شرایط، ولی فقیه را رصد می‌کردند تا، ولی فقیه به دلیل پیری یا مرگ یا سایر شرایط از ولایت ساقط نشود.

بعد از نهایی شدن جزئیات طرح آن را به مجلس خبرگان قانون اساسی دادم تا به پیش‌نویس اولیه قانون اضافه کنند. در آن مقطع هیچ کمیسیونی به اسم ولایت فقیه در ترکیب کمیسیون‌های مجلس خبرگان قانون اساسی وجود نداشت به همین دلیل طرحم در کمیسیون مقننه به ریاست آیت‌الله حسینعلی منتظری، نایب رئیسی آیت‌الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی و سخنگویی شیخ محمد یزدی مطرح شد. این کمیسیون از نظر موضوع و محتوا نزدیک‌ترین کمیسیون به موضوع ولایت فقیه بود. این آقایان بعد از خواندن و تایید طرحم توصیه کردند در نطق قبل از دستور در جلسه مجلس خبرگان قانون اساسی طرح موضوع کنم و مسئله را برای نمایندگان این مجلس شرح دهم. بنده هم وقت گرفتم و ادله ولایت فقیه و ضرورت اضافه شدن آن به پیش‌نویس قانون اساسی را برای نمایندگان این مجلس شرح دادم.

بعد از نطقم دو واکنش نسبت به این موضوع در مجلس خبرگان اتفاق افتاد. از مجموع ۶۶ عضو این مجلس ۴۲ عضو با این پیشنهاد موافقت کردند، اما ۲۶ نفره دیگر که عمدتاً از جبهه ملی و طیف روشنفکر بودند با آن مخالفت کردند. به پیشنهاد آیت‌الله منتظری و آیت‌الله موسوی اردبیلی کمیته‌ای متشکل از آیت‌الله سید محمد بهشتی، آیت‌الله عبدالرحمان ربانی شیرازی، آیت‌الله سید حسن طاهری خرم آبادی و سید ابوالحسن بنی‌صدر که آن زمان عضو شورای انقلاب بود برای بررسی مفاد طرح ولایت فقیه تشکیل شد.

کمیته مذکور بعد از بررسی طرح، دو سه ایراد به آن گرفت که مهم‌ترین آن قرار داشتن نیرو‌های مسلح تحت امر رهبری رئیس ستاد مشترک ارتش بود نه، ولی فقیه. موضوع از این قرار بود که بنده تا قبل از آن تصور می‌کردم رئیس ستاد مشترک ارتش فرمانده کل نیرو‌های مسلح است که با تذکرات آقایان متوجه اشتباهم شدم و بر اساس اصلاحی که انجام دادم، فرماندهی کل نیرو‌های مسلح جمهوری اسلامی ایران جزو وظایف حاکمیتی، ولی فقیه گذاشته شد.

این اقدام با بهره بردن از تجربه کودتا‌های نظامی ارتش در برخی کشور‌های منطقه انجام شد. به حمدالله ما از اولین روز‌های پیروزی انقلاب اسلامی صاحب ارتشی سالم و سپاه پاسدارانی قدرتمند شدیم که، چون سایه ولایت فقیه بالای سرشان بود با قدرت و قوت وظایف‌شان را به دور از حاشیه‌ها سیاسی انجام دادند.

اصل ولایت فقیه از جمله اصولی بود که در روز‌های آخر رسیدگی مجلس خبرگان قانون اساسی به پیش‌نویس این قانون مطرح شد و با سر و صدای زیادی تصویب شد.

با وجودی که بنده طراح اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان قانون اساسی بودم، اما آیت‌الله منتظری جزو حامیان اصلی این تفکر بود که در نطق‌شان به صورت کلی از جایگاه ولایت فقیه و ضرورت وجود آن در ساختار قدرت سیاسی نظام اسلامی صحبت کردند. با اضافه شدن اصل ولایت فقیه به قانون اساسی و نهایی شدن آن در مجلس خبرگان قانون اساسی امام امت در بیاناتی فرمودند: «پشتیبان، ولی فقیه باشید تا به کشورتان آسیب نرسد.»

علت اینکه در آن مقطع مسئله اداره شورایی رهبری مطرح شد، چه بود؟

از آنجایی که جمهوری اسلامی ایران در نخستین ماه‌های تشکیل ساختار قدرت تجربه‌ای از نظر نحوه اداره کردن دستگاه‌ها و مناصب حاکمیتی نداشت به همین دلیل مدیریت اکثر دستگاه‌های کشور به صورت شورایی انجام می‌شد، اما با گذشت زمان و مشخص شدن ایراداتِ این نحوه اداره کشور و همچنین به واسطه علوم عقلی و ادراکی، رویه‌ها به مرور اصلاح شد و بنده، آیت‌الله خامنه‌ای، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و بقیه علمای عضو مجلس خبرگان قانون اساسی و شخصیت‌های سیاسی با اداره شورایی کشور مخالف شدیم.

در جلسه بازنگری قانون اساسی که در سال ۱۳۶۸ انجام شد ۶ نفر برای اداره شورایی و ۶ نفر برای اداره فردی از جمله بنده، آیت‌الله محمدی گیلانی و آیت‌الله جنتی نطق کردیم. با رای گیری که در این مجلس انجام شد کلیه دستگاه‌های حاکمیتی از شمول اداره شورایی خارج شدند و تعیین روسای آن‌ها بر عهده، ولی فقیه گذاشته شد و این دستگاه‌ها به صورت فردی و ریاستی اداره شدند.

در همین اصلاحیه بود که شورای عالی قضایی حذف و رئیس قوه قضاییه جایگزینش شد. کلیه مناصبی که دچار تغییر شدند می‌توانستند مشاور متخصص داشته باشند، اما تصمیم‌گیری قاطع بر عهده رئیس آن‌ها بود.

این را هم بگویم که در جلسه‌ای هم که پیرامون انتخاب، ولی فقیه برگزار شد تنها نماینده‌ای در آن جلسه با ولایت فقیهی آیت‌الله خامنه‌ای مخالفت کرد، خود ایشان بود. ایشان در نطقی که انجام دادند خود را سزاوار این جایگاه ندانستند؛ که این سخنان البته موجب ناراحتی جمع زیادی از اعضای مجلس خبرگان بازنگری قانون اساسی شد. آقایان علما ایشان را دعوت به نشستن کردند که پس از نشستن آیت‌الله خامنه‌ای، این مجلس با رای بالایی ایشان را، ولی فقیه و جانشین امام خمینی تعیین کرد.

بنده ایشان را از نخستین سال‌های انقلاب اسلامی به خصوص از بعد از آغاز جنگ تحمیلی و رفت و آمد‌های مستمری که به جبهه‌های جنگ در استان خوزستان داشتند، می‌شناختم و از مقام علمی و توانایی‌های مدیریتی ایشان کاملا آگاه بودم.

تعریف امام از جمهوریت چه بود؟

جایگاه مردم از نظر امام صادق (ع) که در راس امور شیعه بودند، بسیار بالا و با اهمیتی بود و امام نیز همان تفکر و اندیشه را داشتند. امام می‌فرمودند: «جمهوری اسلامی نه یک حرف کم نه یک حرف زیاد.» به همین خاطر تعیین ارکان قوای مجریه و مقننه توسط مردم انجام شد. مردم رئیس‌جمهور و نمایندگان مجلس را انتخاب می‌کنند و رهبری نیز رئیس‌جمهور را تنفیذ می‌کند.

قضیه سهم‌خواهی منافقین از اسلحه پادگان‌ها در ابتدای انقلاب چه بود؟

بعد از غائله خودزنی نظامیان هوانیروز در تهران و درز کردن خبر آن به بیرون پادگان دوشان تپه و افتادن مقادیری اسلحه به دست مردم و اعلام ارتش مبنی بر بی‌طرفی، سرلشکر غلامرضا شمس تبریزی فرماندار نظامی اهواز به رئیس شهربانی شهر دستور داد حالا که ارتش سقوط کرده اسلحه‌های پادگان‌ها به نیرو‌های انقلاب تحویل داده شود.

در این هنگام دو سه نفر از نیرو‌های سازمان مجاهدین خلق که همگی آنان را می‌شناختم نیز درخواست سهم کردند و برای به دست آوردن اسلحه درگیری لفظی به وجود آوردند، اما به هیچ وجه اجازه ندادیم که حتی یک فشنگ به دست آن‌ها بیفتد.

وضعیت زندگی مردم در دوران شاه چطور بود؟

اینکه برخی از دوره شاه به نحوی تعریف و تمجید می‌کنند که گویا آن دوره، مدینه فاضله بود صد در صد دروغ است. نیمی از عمرم را در دوران پهلوی گذراندم و از نزدیک شاهد وضعیت زندگی مردم در آن دوران بودم. زمان شاه مردم ایران بسیار فقیر بودند. از سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۴۵ ایران گرفتار خشکسالی بود و باران چندانی نمی‌بارید به همین دلیل حال و روز بخش کشاورزی ایران نیز خوب نبود. به علاوه تجار بسیاری در وضعیت ورشکستگی بودند و وضع شان خوب نبود.

مردم حتی در روستا‌های بزرگ آب و برق نداشتند و زن‌ها برای تامین آب شرب منازل‌شان مجبور بودند چندین کیلومتر پیاده بروند تا از چشمه آب بیاورند. بخش زیادی از مردم شهر فقیر بودند که تعدادی از آنان تحت پوشش پدر بنده که آن زمان از بزرگان شهر قرار داشتند. وضع شهر‌ها هم بهتر از روستا‌ها نبود. در آن موقع در شهرستان شوشتر کمتر از ۱۰ خودروی شخصی در شهر تردد داشت. اکثر خانه‌های مردم در این شهر خرابه بود. رییس دانشکده کشاورزی ملاثانی منطقه‌ای بین شوشتر و اهواز یک زن انگلیسی بود و این زن نفوذ بسیاری بر مردم و مقامات استان خوزستان داشت.

افرادی که از دوران رژیم پهلوی تعریف می‌کنند بدانند که از چه کسانی تعریف می‌کنند. این دانشکده چه بود که رئیسش توسط دولت انگلستان تعیین می‌شد؟ رئیس و معاون رییس شرکت نفت انگلیس و ایران در اهواز نیز آمریکایی بودند. این شرکت که توسط دکتر مصدق ملی شده بود بار دیگر توسط شاه به دامن انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها بازگردانده شد. این افراد به قدری خبیث بودند و به مردم خوزستان ظلم می‌کردند که بالاخره عرصه بر مردم تنگ شد و خودروی رئیس شرکت را بمب‌گذاری کردند و او را مجبور به فرار به آمریکا کردند و معاونش را نیز که مانع انتصابات در استان خوزستان بود را ترور کردند.

وضعیت ایران پس از انقلاب اسلامی چطور ارزیابی میکنید؟

ایران در حوزه هوافضا جزو چند کشور برتر دنیاست همچنین در حوزه موشک و پهپاد جزو معدود کشور‌های دنیاست. در صنعت پیچیده سدسازی نیز از مرحله طراحی تا اجرا توسط مهندسان و کارگران ایرانی انجام می‌شود. در حوزه نیروگاهی نیز توربین‌های پیچیده توسط مهندسان ایرانی ساخته می‌شود. در حوزه تاسیسات برق و شبکه‌های آبیاری نیز وضع به همین منوال است و هیچ خارجی در این حوزه‌ها حضور ندارد و این در حالی است که در زمان شاه پل کارون توسط ایتالیایی‌ها ساخته شد و ایرانیان هیچ نقشی در احداث آن نداشتند.

در صنعت نانو پنجمین کشور دنیا هستیم. در انرژی هسته‌ای نیز جز ۱۰ کشور برتر دنیایم. در صنعت اصلاح نژاد نباتات و حیوانات نیز جزو چند کشور برتر دنیا هستیم. در حال حاضر بیش از ۶۰۰۰ شرکت دانش‌بنیان در کشور وجود دارد. تعداد پارک‌های علم و فناوری به صد‌ها پارک رسیده است که هیچ کدام‌شان در زمان شاه وجود نداشت. این دستاورد‌ها به برکت انقلاب اسلامی حاصل شده است.

مسئولان از وضعیت معیشتی و اقتصادی مردم تا چه اندازه اطلاع دارند؟

برخی فکر می‌کنند ما از وضعیت زندگی و معیشت مردم، گرانی‌ها و تورم هیچ اطلاع نداریم یا اگر اطلاع هم داشته باشیم نسبت به آن بی‌تفاوتیم. در حالی که در این باره بیکار ننشسته‌ایم و برای رفع مشکلات فکر می‌کنیم. مردم، دانشمندان و تحصیل‌کردگان باید به میدان بیایند و راه‌حل‌هایشان را به دولت ارائه دهند. نباید ناامید بود؛ بدترین و خطرناک‌ترین فاجعه برای کشور نامیدی است. همانطور که در جنگ ۸ ساله و دوران نهضت انقلاب اسلامی به پیروزی رسیدیم در مشکلات اقتصادی نیز پیروز خواهیم شد.

ارسال نظرات
ناشناس
۰۷:۴۶ - ۱۴۰۲/۱۲/۰۱
نزديك انتخابات همه مبتكر طرح ها ميشن
اين كيه
چرا از اهواز اومده تهران
ناشناس
۰۷:۳۰ - ۱۴۰۲/۱۲/۰۱
حاجی جان وقتش است که یکی هم متمم تشرف به ملکوت اعلی را به شناسنامه ات اضافه کند!
ناشناس
۰۴:۱۴ - ۱۴۰۲/۱۲/۰۱
همچین افتخار میکنه انگار بزرگ‌ترین خدمت به بشریت را کرده
ناشناس
۰۰:۴۲ - ۱۴۰۲/۱۲/۰۱
حالا حق و حسابش را میخواهی بگیری؟
امین میرزائی
۰۰:۳۲ - ۱۴۰۲/۱۲/۰۱
فراروجان ! سلام . میخوام یه بحثِ علمی بکنم لطفن سانسور نشه ...مشروحِ اینو چن جا دیگه ام نوشته م ،...عمده دلیلِ ولایت فقیه مقبوله عمرِ بن حنظله س ... یعنی روایتی که سندِ درست حسابی نداره راویشم (داوودِ بن الحصین) واقفی مذهب بوده و از طرفِ مشهورِ فقها و به تسامح تلقی به قبول شده ... واقفی مذهبا میگفتن حضرتِ کاظم مهدی موعوده ... نجاشی میگه ثقه س ولی شیخِ طوسی و علامه حلّی میگن قاطی داشته ... یعنی به اصطلاحِ رِجالیا جَرح شده ... حالا یه عده ام به صفوانِ بن یحیی (از اصحاب ِ اجماع) استناد میکنن که بگن اونم به یه طریقی اینو نقل کرده ... تازه حضرتِ صادق که تو مقبوله ازشون سؤال شده وقتی دوتا از اصحاب باهم اختلافشون شد چه کار کنیم !؟ میفرمان وقتی بین دونفر از علمای دینی اختلاف شد به اونی رجوع کنین که درایة الحدیثو بهتر بلده ... یَنْظُرانِ مَنْ کانَ مِنْکُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوى حَدیثَنا وَ نَظَرَ فِی حَلالِنا وَ حَرامِنا وَ عَرَف أَحکامَنا... فَلْیَرْضَوْا بِهِ حَکَماً فإنّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حاکِماً... فاذا حَکَمَ بحُکمنا فلم یقبله مِنه فانّما استخفَّ بحکمِ الله و علینا رَدَّ ... و الرّادُ علینا الرّادُ علی اللهِ و هو علی حدِ الشرک ِبالله (وسائل، ج۱۸، ص۹۹)... پس علمم سلسله مراتب داره به اصطلاحِ فلاسفه مقول به تشکیکه ... حوصله ندارم "تعادل تراجیح" درس بدم .... مرحوم امام خمینی و مرحوم خونساری هردو فقیه بودن ... آقای ِ خونساری مخالفِ ولایتِ فقیه بود خمس و زکاتم نمیگرفت ... میگفت فقیه هیچ نوع ولایتی نداره چه برسه به امورِ حِسبیه ...آقای خامنه ای یه خطبه نماز جمعه خوند امام یه نامه نوشت که اینی که شما گفتی ولایت فقیه نیست ...خلاصه کنم ... اگه کاسمولوژیست بودی میفهمیدی که جهان مرکز نداره ... ما نه وسطِ جهانیم ، نه همه چی رو شاخِ ما میچرخه ... هوالاول و الاخر و الظاهر و الباطنم همینو میگه ... بیخودی فکر کردی مجلسِ خبرگان وسطِ جهانه ...
رضا
۰۰:۱۶ - ۱۴۰۲/۱۲/۰۱
حرف های بی عمل امثال شما برای مردم ایران هییچ ارزشی ندارد
حرف بی عمل زدن و‌ خدعه و‌ فریب جامعه گناهی است بس بزرگ
ما از شماها رد شده ایم
اشتباهات متعدد شما و استفاده بیجا از اموال عمومی و قبول نکردن اشتباهات و کشتار مردم و ..، قابل جبران نیست
استعفا دهید
امين ميرزائى
۰۰:۱۰ - ۱۴۰۲/۱۲/۰۱
حاجی ! سلام ... یه چن تا چیز گفتی درباره زمانِ شاه ... به اين كار ندارم كه خوزستانِ زمانِ شاهو انگلیسا و امریکاییا ساختن رفاهشون اونقده بالا بود که آبادانیا و خرمشهریا که میومدن تهران به تهران داهات میگفتن ... یعنی خوزستان اینقده مدرن بود که تهرانیا مقابلش داهاتی بودن ... من بچه تهرانم ... جنوب ِ تهرانپارس طرفای ِ ترمینال شرق ... بعدنا تهرانپارس شلوغ شد رفتیم یه جا دیگه ... تهرانپارسِ قديمو فرانسویا و امریکاییا ساخته بودن بهش میگفتن تهرانپاریس یا کفرآباد ... اکثرِ آدماش طبقه متوسط بودن یکی ام ما و زردشتيا و ارمنيا ... پرِ خارجی بود ... فرانسوی و امریکایی و انگلیسی و آلمانی و حتی اسراییلی ، قبلِ انقلاب ... یکی دو سال بعدِ انقلاب تو مدرسه راهنمایی درس میخوندم ميرفتم امتحانِ اخرِ سال بدم ... شیک کرده بودم با تى شرت و شلوار کوتاه... يه دفعه ديدم يه هلیکوپترِ سیاهی با ارتفاعِ پایین اومد بالا سرم یه آخوندِ چاقی ام توشه ... بیخیالِ امتحان شدم دوییدم دنبالِ هلیکوپتره ... رفت و رفت نشست وسطِ شهرک حلب ... شهرک حلب یا حلبی آباد یه جایی بود وسطِ تهرانپارس ... با قوطی روغن و اینجور چیزا ساخته بودنش ... يادگارِ اصلاحات ارضی شاه و حاشیه نشینا ... به ما تهرانپارسیای متوسطِ اكثرن معلم زاده و کارگرزاده و هنری میگفتن سوسولای ِ غربزده به شهرک حلبیا میگفتن خلقِ انقلابى و ستمدیده ... تهرانپارس محلِ زندگی ستار و عارف و شجریان و رامش و فریدون تنکابنی و انوشیروان و شهردادِ روحانی و قاطبه و سیمین بهبهانی و فروهر و بقیه ام بود مثِ مامانِ سعیدِ راد ... یه چن تا سریالم توش ساخته بودن مثِ مراد برقی ... مرحوم اکبر عالمی ام بود ... به جز سینما هنرای دیگه ام داشت ... با داییم مینشستن کنار جوب آب گیتار میزدن و آواز میخوندن ... تو خیابون خسرو و ۱۲۶ و مهناز و بیژن ... خيابون بالاييمون يه كتابفروشى بود به اسمِ ماهى سياهِ کوچولو ... نوار و صفحه موسیقی ام داشت ... به اسمِ کتابِ صمدِ بهرنگی ... چپیا میگردوندنش ... خیابون پایینیمون یه کتابفروشی دیگه بود ... شازده كوچولو به اسمِ کتاب سنت اگزوپری ...مالِ ليبرالا پر کتاب طنز و مجله و نوار قصه ... پاتوق من بودن این دوتا ... بگذریم ... برگردیم به هلیکوپتره ... پاسدارا ریختن پایین چن تا معتادِ تابلورو انداختن تو هلی کوپتر ... یه صد متری که بلند شد یکی از معتادا خودشو پرت کرد پایین کلّه ش له شد خونش پاشید بهم ....با لباسِ خونی تا مدرسه دوییدم با همون لباسم امتحان دادم ... چن سال بعدش حلبی آبادو جمع کردن جاشو داد به خاک سفید ... یه جایی بالا تهرانپارس ... یه باغ انارم بود که کردنش شیره کش خونه ... چن وقت بعدش افسرِ تجسس شده بودم با کلّی مدال و نشون و درجه ... سه تا کُلتم داشتم ... برونینگ و ماکاروف و برتا ... به یه موتور تریل مشكوک شدم ... تو خیابون گلبرگ پیچیدیم جلوش ... راکبش یه پاسداری بود با کیفِ سامسونت ... مواد قاچاق میکرد میبرد خاک سفید ... يه زنگ زدم به فرمانده ش ... مقرشون پشتِ پارکِ فدکِ نارمک بود ... پایگاه شهید بهشتی ِ سپاه ... بهش گفتم اگه خلخالی بود میذاشتمت تو هلیكوپترش یه شیرجه بزنی تو پارکه ... ازون بالا !!!!!!!!
ناشناس
۲۳:۲۶ - ۱۴۰۲/۱۱/۳۰
ما روحانیون علاوه بر خانواده خودمان مسئول همه مردم کشور هستیم!!
توهم زدی ....مردم دیگه شما را به هیچ هم حساب نمی کنند.
ناشناس
۲۳:۲۰ - ۱۴۰۲/۱۱/۳۰
کاش شما روحانیون کاری به کار بقیه مردم نداشته باشید و فقط مسیولیت خانواده خودتان را بر عهده بگیرید
ناشناس
۲۳:۱۶ - ۱۴۰۲/۱۱/۳۰
ول بعد از ۴۵ سال نتیجه اش را میبینید که باعث شده روحانیتی که قبل از حاکمیت فقیه بر دلهای مردم حکومت میکرد امروز به چه حالی افناد که فقط با ضرب و زور اسلحهع حاکمیتش را حفظ کرده
ناشناس
۲۲:۵۳ - ۱۴۰۲/۱۱/۳۰
اگر راست می گویید پس در این 35 سال بعد از پایان جنگ تحمیلی ،چرا برای بهبود وضع زندگی مردم کاری انجام نداده اید؟
چرا شعار مرگ بر امریکا می دهید در حالی که فرزندانتان و خانواده تان را رهسپار آمریکا وکانادا می کنید؟
محسن
۲۲:۴۸ - ۱۴۰۲/۱۱/۳۰
علامه دهر کی بودی آخه تو
ناشناس
۲۲:۳۶ - ۱۴۰۲/۱۱/۳۰
جایزه می خوای؟