صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۰۳۰۷
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۷ - ۱۷ اسفند ۱۳۸۹


معاون بین الملل مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه در باره استراتژی آمریکا در قبال تحولات منطقه گفت: «آمریکا برخورد دوگانه‌ای را نسبت به تحولات منطقه در پیش گرفته است. در درجه اول از واقع گرایی سنتی سیاست آمریکا مبنی بر حفظ منافع ملی این کشور پیروی می‌کند و در درجه دوم از ارزش‌های دمکراتیک حمایت می‌کند. این دو گانگی نوعی تناقض در سیاست این کشور است که در نهایت نقش این کشور را در منطقه تضعیف می کند.»

کیهان برزگر در گفت‌وگو با در این باره که به نظر شما رویکرد آمریکا در قبال تحولات منطقه از زمان آغاز این تحولات در تونس تا به الان که چند کشور عربی دستخوش ناآرامی‌هایی بوده، چیست، گفت: «به نظر من آمریکا از ابتدا یک سیاست دوگانه‌ای را در پیش گرفت. یعنی در درجه اول به گونه‌ای خواست در برابر این تحولات مقاومت کند و آن را نپذیرد.»

وی افزود: «این مساله در اظهارات مقامات آمریکایی از جمله خانم کلینتون به خوبی مشهود بود. به طوریکه وقتی این تحولات به مصر رسید او به گونه‌ای اظهار نظر کرد که گویی این تحولات زیاد اهمیت و تاثیری ندارد و جدی نیست.»

این استاد دانشگاه ادامه داد: «در مرحله دوم زمانی‌که آمریکا دید این تحولات جدی و عمیق است، سعی کرد به نوعی بر این تحولات سوار شده و آن را به نفع خود کنترل و مدیریت کند. »

برزگر در توضیح اهداف آمریکا از مدیریت تحولات خاورمیانه گفت: «آمریکا با این هدف که تحولات اخیر کمترین آسیب ممکن را بر توازن فعلی قدرت در منطقه خاورمیانه داشته باشد، وارد میدان شد. بطور سنتی آمریکا و متحدین محافظه کارش در جهان عرب و رژیم اسرائیل سعی کرده اند تا تسلط خود را بر جریانات سیاسی-امنیتی منطقه حفظ کنند. تحولات جدید قطعا به ضرر منافع آمریکا و اسرائیل است زیرا که عواقب آن غیر قابل پیش بینی بوده و معلوم نیست که پس از این تحولات چه نوع حکومت‌هایی در جهان عرب بر سر کار می‌آیند.»

این کارشناس مسایل سیاست خارجی اضافه کرد: «طبیعتا به ضرر آمریکا و اسرائیل خواهد بود اگر ساختاری که روی آن تلاش شده بهم بریزد، مثلا نوع نگاه مصری‌ها به قرارداد صلح کمپ دیوید(1978) تغییر کند. این تحول کل استراتژی‌های سیاسی-امنیتی آمریکا و اسرائیل در منطقه را بهم می‌ریزد. »

وی در پاسخ به این سوال که استراتژی آمریکا برای مدیریت این تحولات چیست، گفت: «برای اینکه آمریکا بتواند تحولات خاورمیانه را کنترل و مدیریت کند، سعی کرد در مرحله اول از همان واقع گرایی سنتی در سیاست آمریکا پیروی کند، یعنی حمایت از حکومت‌های دوست و حافظ منافع آمریکا در منطقه.»

وی درباره مرحله دوم از استراتژی آمریکا توضیح داد: «اما آمریکا زمانی که دید تحولات خیلی جدی است در مرحله دوم تحت تاثیر افکار عمومی داخلی آمریکا و افکار عمومی جهانی و حتی افکار عمومی کشورهای منطقه، سعی کرد نشان دهد که به صورت مشروط با این تحولات پیش می‌رود.»

این تحلیل‌گر مسایل بین الملل با بیان اینکه آمریکا مانند همه تحولاتی که در دهه گذشته به وقوع پیوسته، مانند 11 سپتامبر و مبارزه با تروریسم، به گونه‌ای تلاش کرده که از آنها برای فرصت سازی استفاده کند، گفت: «بنابراین در این مرحله هدف آمریکا مدیریت و کنترل این تحولات برای تامین منافع و امنیت آمریکا است. در واقع آمریکا امنیت و منافع ملی خود را به گونه‌ای باز تعریف می‌کند که بتواند بر موج‌های ایجاد شده سوار شود. برای اینکه این کار انجام شود به اعتقاد من آمریکا یک سیاست دوگانه¬ای را انتخاب کرده است.»

برزگر در این باره توضیح داد: «اولا اینکه آمریکا می‌خواهد نشان دهد که این حرکت‌ها یک حرکت دمکراتیک و غیر ایدوئولوژیک هستند که عموما بر خواسته از خواست‌های عمومی طبقه متوسط و تقاضای مربوط به آزادی‌ها سیاسی، اقتصادی و شغلی است. در واقع آمریکا می‌خواهد عنصر ایدوئولوژی یعنی جریانات اسلامگرا را از این تحولات جدا کند.»

وی ادامه داد: «استراتژی دوم هم این است که به گونه‌ای بتواند دولت‌های ملی‌ای را که به ساختار حکومتی سابق وابسته هستند و با آمریکا سابقه روابط مالی و اطلاعاتی دارند تقویت کند. یعنی از درون این موج تحولات سعی کند حکومت‌های ملی طبقه متوسط را بر سر کار بیاورد که با منافع آمریکا نزدیکی بیشتری دارند.»

این استاد دانشگاه اظهارنظر آمریکایی‌ها درباره خواست جوانان و طبقه متوسط را در همین راستا ارزیابی کرد و گفت: «آنها می‌خواهند بگویند که این تحول یک جنبش اجتماعی است که اساسا بر یک سری از اصول و ارزش‌های غربی از جمله دستیابی به دمکراسی در منطقه ایجاد شده است.»

وی دمکراسی را یکی از ابزارهایی که آمریکا در تمام دنیا به عنوان یک ارزش آمریکایی روی آن مانور می‌دهد، دانست و گفت: «آمریکا در این ماجرا نیز می‌تواند روی دمکراسی مانور داده و آن را به خواسته اصلی ملت‌های منطقه تعبیر کند تا این مدل از حکومت‌ها هم بتوانند منافع آمریکا را تامین کنند. البته دمکراسی کنترل شده و مورد قبول غرب. چون آمریکا از دمکراسی های اسلامی مثلا از نوع برگزاری انتخابات آزاد در فلسطین و روی کار آمدن حماس به شدت هراسان است.»

برزگر با متفاوت خواندن مورد به مورد کشورهایی که در آنها تحولاتی رخ داده، گفت: «در مورد لیبی چون مساله جنایت علیه بشریت و شروع جنگ داخلی است که می‌تواند شمال آفریقا را تحت تاثیر قرار دهد آمریکا و ناتو در فکر دخالت نظامی‌ هستند. در این اینجا نیز استراتژی آمریکا بر منافع بشری و امیت منطقه ای و جهانی و به تبع علاقه به مسایل بشر دوستانه در سطح دنیا و هدایت عملیات در قالب کمک‌های بشردوستانه است.»

وی افزود: «اما این موضوع در کشوری مانند بحرین باز متفاوت است. برای اینکه مساله بحرین ارتباط با عربستان سعودی دارد و مساله عربستان نیز به حوزه امنیت انرژی بین امللی گره خورده، بنابراین نگرانی آمریکا در این حوزه بیشتر است و انتظار می‌رود که آمریکا سرسختی بیشتری نسبت به تحولات حوزه خلیج فارس داشته باشد.»

این تحلیل‌گر مسایل سیاست خارجی خلیج فارس را منطقه‌ای ژئوپولتیک و دارای اهمیتی حیاتی برای منافع وامنیت ملی آمریکا دانست و عنوان کرد: «آمریکا هنوز آماده نیست که تحولات خلیج فارس را براحتی بپذیرد.»

این کارشناس روابط بین الملل با تاکید بر اینکه آمریکا مساله تروریسم را به جنگ مقدس تبدیل و بلوک بندی جدید را ایجاد کرد، گفت: «آمریکایی‌ها در تاریخ نشان داده‌اند که قدرت و توان آن را دارند تا بر موج‌های ایجاد شده سوار شوند و آنها را باز تعریف کنند. بنابراین ملت‌های منطقه باید هشیار باشند.»

برزگر با بیان اینکه آمریکا هم برنامه حمایت از حکومت‌های فعلی را دارد و هم برنامه نوع برخورد با حکومت‌های آینده را، گفت: «شاید پتانسیل‌های لازم نیز در درون منطقه وجود داشته باشد که آمریکا بتواند ازاینها استفاده کرده و جهت جریان را به نفع منافع و امنیت ملی خودش عوض کند.»

این استاد دانشگاه در جمع بندی مطالب با بیان اینکه اگر آمریکا به سرعت موضع خودش را مشخص نکند تاثیراتی منفی در آینده نقش و اهمیت این کشور نزد ملت‌های منطقه پدید خواهد آمد، گفت: «بهرحال تحولات جهان عرب نشان می‌دهد که در آینده نقش ملت‌ها گسترش پیدا می‌کند و آمریکا چاره‌ای جز این ندارد که در استراتژی خود در برخورد با ملت‌ها تجدید نظر کند.»

وی ادامه داد: «تاکنون هدف اصلی و الویت آمریکا تعامل با رژیم های محافظه کار بوده و الان مساله تعامل با ملت‌ها پیش آمده و اگر آمریکا می‌خواهد موفق شود باید به گونه‌ای به خواسته‌های ملت‌ها احترام بگذارد.»

ارسال نظرات