صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۹۴۰۶۷
می‌توان گفت که نسبت طلاق به ازدواج حدودا یک‌سوم است؛ یعنی از هر سه ازدواج یک مورد به طلاق منتهی شده است،
تاریخ انتشار: ۱۵:۴۵ - ۰۴ دی ۱۴۰۲

سازمان ثبت احوال کشور اخیرا آمار ازدواج و طلاق را در چهار ماهه نخست امسال در سایت خود منتشر کرده که حاوی اطلاعات جالبی است. این آمار نشان می‌دهد در این مدت تعداد ۱۹۹ هزارو ۷۲۴ ازدواج و درمقابل ۶۵ هزارو ۳۵۴ طلاق روی داده است.

به گزارش اعتماد، بر این اساس می‌توان گفت نسبت طلاق به ازدواج حدودا یک‌سوم است. یعنی از هر سه ازدواج یک مورد به طلاق منتهی شده است، به عبارت دیگر در مقابل هر ۱۰۰ ازدواج حدود ۳۲ مورد طلاق اتفاق افتاده است.

این آمار به تفکیک استان‌ها نشان می‌دهد استان‌های مازندران به ترتیب ۴۸درصد، تهران ۴۱درصد، گیلان نزدیک ۴۰درصد و خراسان رضوی ۴۰درصد بیشترین نسبت طلاق به ازدواج داشته‌اند. در مقابل استان‌های سیستان‌وبلوچستان با ۱۲درصد چهارمحال‌وبختیاری ۱۹درصد و کهگیلویه‌وبویراحمد ۲۶درصد کمترین نسبت طلاق به ازدواج را به خود اختصاص داده‌اند. استان بوشهر هم با ۲۹درصد کمتر از متوسط کل کشور بوده است.

نکته جالب دیگر بالا بودن نسبت طلاق به ازدواج در استان‌های خراسان‌رضوی و قم که استان‌های مذهبی به شمار می‌روند، به گونه‌ای که از متوسط کشوری بیشتر است. در استان قم این رقم ۳۶درصد و در خراسان‌رضوی که مشهد به عنوان دومین کلانشهر کشور را در خود جای دارد ۴۰درصد است. این ارقام نشان می‌دهد جایگاه مذهبی و زیارتی بودن این استان‌ها عامل موثری در جلوگیری از روند رو به رشد طلاق نبوده است. این آمار و دیگر یافته‌های آماری نشان می‌دهد که در دهه‌های اخیر روند ازدواج کاهش و در مقابل روند طلاق افزایش داشته است و در این میان روند کاهش ازدواج بیش از روند افزایش طلاق بوده است.

به گونه‌ای که در بازه زمانی ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹، ازدواج ۳۶درصد کاهش پیدا کرده است درحالی که طلاق ۲۸درصد افزایش داشته است. نکته قابل توجه دیگر در ارقام فوق در مقایسه استان‌ها نشان می‌دهد که در استان‌های نسبتا توسعه‌یافته‌تر مانند تهران و مشهد، مازندران و گیلان درصد بیشتری طلاق رخ داده است. این نسبت در استان‌های محروم مانند سیستان‌وبلوچستان و کهگیلویه‌وبویراحمد کمترین بوده است.

در تحلیل این موضوع می‌توان به روند فردگرایی، شهرنشینی، افزایش آموزش و تحصیلات و تضعیف ساختار‌های سنتی جوامع که به عنوان مانعی برای طلاق عمل می‌کردند، اشاره کرد.

ازدواج و طلاق دو معیار مهم سلامت خانواده و استواری یا تزلزل آن قلمداد می‌شود. جامعه‌شناسان از خانواده به عنوان دیرپاترین و فراگیرترین نهاد اجتماعی یاد می‌کنند که نقش اساسی در جامعه بشری ایفا می‌کند. مقایسه این آمار‌ها نشان می‌دهد درصد کاهش ازدواج بیش از درصد افزایش طلاق است که این خود زنگ خطری برای سلامت جامعه از جهات متعدد از جمله مساله فرزندآوری است که بحث روز کشور هم هست. طبعا عوامل متعددی در کاهش ازدواج موثر بوده که بحران اقتصادی کشور یکی از عوامل است. در مقیاس کلی آمار‌ها نشان می‌دهند که تنها در فاصله ۱۹۹۰ تا ۲۰۲۰ کشور ایران چهار بار در دام رشد اقتصادی منفی گرفتار شده و رشد ارزش‌افزوده صنعتی نیز ۶بار به زیر صفر سقوط کرده است (دنیای اقتصاد، ۰۳/۰۸/۱۴۰۲). در مقایسه کشوری مانند چین در بازه زمانی ۱۹۹۰ تا ۲۰۲۱ حتی یک‌بار هم به ورطه رشد اقتصادی منفی نیفتاده است. بدون شک مشکلات اقتصادی مانند بیکاری، اشتغال ناقص یا اشتغال با درآمد اندک در مقابل هزینه‌های سرسام‌آور زندگی در شهر‌ها مانند مسکن، اقلام خوراکی و پوشاک و ... در دهه اخیر سبب سخت‌تر شدن ازدواج و تشکیل خانواده و فرزندآوری شده است. از طرفی دیگر کاهش رشد جمعیت نیز به پیری جمعیت در سال‌های آینده و فقدان نیروی انسانی جوان و در صورت عدم رشد اقتصادی مناسب، خطری مضاعف برای کشور به حساب می‌آید.

علاوه بر عامل اقتصادی، عوامل فرهنگی و اجتماعی مانند رواج روحیه فردگرایی در شهر‌ها نیز در تزلزل خانواده موثر است. جامعه‌شناسان شکل غالب خانواده را در جامعه امروزی خانواده هسته‌ای می‌نامند. شکلی که در مقابل خانواده گسترده قرار دارد. خانواده هسته‌ای به عنوان گروه نیز می‌تواند درنظر گرفته شود. این شکل خانواده دربرگیرنده حداقل دو فرد است. گروه دو نفره به تعبیر زیمل خاصیت متزلزلی دارد، زیرا هر یک از افراد چنانچه اراده کنند به فروپاشی آن منجر می‌شود؛ بنابراین شیوع طلاق در خانواده هسته‌ای و در شهر‌ها که پیوند‌های سنتی به سستی می‌گراید قابل پیش‌بینی است، اما آنچه بیشتر مایه نگرانی است کاهش شدید ازدواج است. مطالعات نشان می‌دهد تجرد در جامعه ایران بنا به دلایل اقتصادی و اجتماعی افزایش یافته و سن ازدواج نیز بالا رفته است. به نظر می‌رسد مجموع شرایط اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی در شکل‌گیری این وضعیت نقش دارد، اما شرایط اقتصادی پروزن‌تر است.

ارسال نظرات