صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

این روز‌ها در سراسر دنیا، پدیده نفرت و بیزاری در جوامع با سرعت شگفت انگیزی در حال افزایش است. در گذشته، نفرت در سایه بود و نوعی شرم اجتماعی در مورد آن وجود داشت. اما، انگار امروزه برای انتشار و عمومی بودن آن مجوز صادر شده است.
تاریخ انتشار: ۱۴:۱۳ - ۰۱ آذر ۱۴۰۲

این روز‌ها در سراسر دنیا، پدیده نفرت و بیزاری در جوامع با سرعت شگفت انگیزی در حال افزایش است. در گذشته، نفرت در سایه بود و نوعی شرم اجتماعی در مورد آن وجود داشت. اما، انگار امروزه برای انتشار و عمومی بودن آن مجوز صادر شده است.

به گزارش دنیای اقتصاد؛ پادزهر نفرت چیست؟ عشق، محبت، همدلی و مراقبت؛ حتی در محل کار. اگر به افراد اهمیت می‌دهید، اگر می‌خواهید ارتباط و تعلق خاطر را در محل کار تجربه کنید، می‌توانید به یک رهبر خوش‌قلب و گشاده رو تبدیل شوید. اغلب ما مزایای یک ذهن باز و روشنفکر را می‌دانیم - کنجکاوی بیشتر، سطوح بیشتر نوآوری، قضاوت کمتر، و... شین اسنو در مقاله‌ای برای مجله کسب‌وکار هاروارد، در مورد روشنفکری می‌نویسد: «تغییر روش‌ها و ذهن‌های ما سخت است، اما در دورانی که تهدید به اختلال همواره در کمین است، اهمیت آن دوچندان می‌شود. در فرهنگ عامه، ما می‌توانیم این نوع انعطاف پذیری شناختی را «روشنفکری» بنامیم.

با افزایش اختلافات در جامعه، بقای کسب‌و‌کار‌ها و جوامع به رهبرانی وابسته است که این انعطاف پذیری را داشته باشند.»، اما داشتن قلب گشاده چطور؟ رهبران سازمانی با قلب گشاده، آزادانه احساسات گرم و محبت آمیز خود را ابراز می‌دارند. این نوع رهبران سازمانی آسیب پذیر هستند. آن‌ها انسان بودن خود را به نمایش می‌گذارند و نشان می‌دهند مواردی وجود دارد که آن‌ها با آن دست و پنجه نرم می‌کنند که توانایی حل آن‌ها را به تنهایی ندارند.

این نوع رفتار و برخورد، این مجوز را به اعضای تیم می‌دهد که بیشتر خود واقعی‌شان را نمایش دهند و آسیب پذیری خود را رو کنند. در این میان، مراقبت و حمایت جمعی شکل می‌گیرد و متولد می‌شود. ما به افرادی که احساس می‌کنیم خوب می‌شناسیم اهمیت می‌دهیم. شفقت و همدلی زمانی حاصل می‌شود که داستان طرف مقابل را بدانیم. همان‌طور که برنه براون گفته: «افراد از نزدیک شدن به دیگران به ندرت حس تنفر دارند.

پس اقدام کنید و با آن‌ها ارتباط بگیرید.» نگارنده مقاله می‌گوید، من به عنوان کوچ اجرایی، چند دهه است که از رهبری با قلب باز و مبتنی بر شفقت حمایت می‌کنم. زیرا این رهبران افرادی هستند که تیم‌ها و کارکنان به شدت از کارکردن با آن‌ها استقبال می‌کنند. رهبرانی که گشادگی دارند، خود را نسبت به تیم خود مسوول می‌دانند و از آن‌ها حمایت می‌کنند. آن‌ها مراقب تیم خود هستند؛ البته نه به این دلیل که منابع انسانی سازمان آن‌ها را به این سمت سوق می‌دهد. رهبران مشفق، قدردان تیم خود بوده و آن‌ها را تصدیق می‌کنند.

آن‌ها خوبی‌های افراد را به نمایش می‌گذارند، با دقت گوش می‌دهند و بر اساس چیزی که می‌شنوند اقدام می‌کنند. آن‌ها فرهنگی سالم و پرجنب و جوش پرورش می‌دهند که باعث نوآوری و نتایج عالی می‌شود. مشفق بودن رهبر سازمان، شجاعت بی نهایتی می‌طلبد. نشان دادن آسیب پذیر بودن خود به افراد ممکن است ترسناک باشد. جا دارد که رجوع شود به کلماتی از مایا آنجلو درباره شجاعت: «هزینه آن بالاست. اما پاداش آن نیز عالی است.»

نگارنده می‌گوید که قبل از نوشتن این مقاله دو تماس تلفنی با همکارانم داشتم که هر دوی آن‌ها با ابراز محبت و دوست داشتن نسبت به هم تمام شد. شاید این نوع رفتار‌ها عرف نیست و اکثر ما به عنوان رهبر و مدیر در سازمان و کسب و کار خود، جلسات کاری مجازی را با گفتن کلمات محبت آمیز به همکاران خود خاتمه نمی‌دهیم. اما تجربه نگارنده می‌گوید که این مکالمه‌ها بسیار موثر، باز و محرک هستند. حضور افراد شگفت انگیزی که با یک تقدیر، حمایت، تصدیق یا ابراز محبت صادقانه ما، دستاورد‌های متفاوتی را در زندگی تجربه می‌کنند، برای ما در نقش رهبر سازمان یک هدیه است.

دشمن رهبری سازمانی مشفقانه، بدبینی است که این هم یکی دیگر از عوامل فاصله گرفتن احساسی است. اگر می‌گویید: «ما قبلا امتحان کرده ایم؛ این کار جواب نمی‌دهد» احتمال این وجود دارد که شما نه‌تن‌ها یک ذهن بسته، بلکه یک قلب بسته نیز داشته باشید. اگر خودتان را در حال پایین آوردن انتظارات، رویا‌ها و آرزوهایتان برای «واقع گراتر بودن» می‌بینید، به احتمال زیاد شما باز هم گشادگی را تجربه نمی‌کنید. اگر خودتان را در موقعیت «ما» و «آنها»، «درست» و «غلط»، چارچوب فکری «خوب» یا «بد» می‌بینید، باید بدانید که همه این‌ها از جایگاه قضاوت است و جلوی باز بودن و گشادگی شما را مسدود می‌کند.

بدبینی منجر به احساس تسلیم، تکبر، رفتار بد و سنگدلی یا سخت شدن دیدگاه شما نسبت به زندگی می‌شود. در این حالت تو از قلبت جدا شده ای. این موارد، چیز‌هایی هستند که منجر به تجربه گشادگی می‌شود: مراقبت از خود، تمرین شفقت، داشتن اشتیاق، احساس امنیت، احساس ارزشمند بودن و انتقال ارزش، قدردانی، حضور، سپاس گزاری، صدای خیر بودن و خیرخواه دیگران بودن، حس تعلق و ایجاد ارتباط درست و منطقی بین ارزش ها، چشم انداز و هدف. این نوشتار یادآور این است که همه ما به عنوان رهبر سازمان و تحت تمام عناوین حرفه‌ای و حفظ ظاهر‌های خود، یک انسان هستیم؛ با تمام پیچیدگی‌های آن که در ارتباطات بین‌فردی اثرگذار است. قرار نیست یک منجی باشید یا فردی بی عیب و نقص. بلکه می‌خواهید اصیل و واقعی باشید، توانایی برقراری ارتباط داشته باشید و از نظر احساسی در دسترس باشید.

در اینجا به برخی از نتایج بالقوه داشتن قلب باز در هدایت سازمان، اشاره می‌کنیم:

افزایش اعتماد:

رهبران سازمانی خوش‌قلب، اغلب شفاف‌تر و صادق‌تر هستند. این کار می‌تواند حس اعتماد بین رهبر سازمان و اعضای تیم را تقویت کند.

ارتباطات بهبودیافته:

یک رهبر سازمانی خوش قلب، معمولا تمایل بیشتری به گوش دادن به ایده‌ها و بازخورد‌های دیگران دارد. این می‌تواند منجر به بهبود ارتباطات در تیم شود.

تقویت روحیه تیمی:

یک رهبر سازمانی خوش‌قلب، اغلب تلاش‌های اعضای تیم خود را می‌شناسد و از آن‌ها قدردانی می‌کند. این کار می‌تواند روحیه را تقویت کرده و رضایت شغلی را افزایش دهد.

همکاری بیشتر:

رهبران سازمانی خوش‌قلب، معمولا محیطی را پرورش می‌دهند که در آن همکاری تشویق می‌شود. این می‌تواند به راه‌حل‌های نوآورانه‌تر و عملکرد بهتر تیم منجر شود.

توسعه رهبری:

رهبران سازمانی با مدل سازی رفتار باز می‌توانند الهام بخش دیگران برای توسعه این ویژگی‌ها باشند. این امر می‌تواند منجر به رشد رهبران درون سازمان شود.

در دنیای امروز، رهبری سازمان مستلزم نوعی شجاعت و شهامت است. رهبران سازمانی در میان دشواری‌ها نقش منحصر به فردی دارند. افراد سازمان اغلب به رهبران خود مراجعه می‌کنند تا یاد بگیرند که چگونه باشند و چه کاری انجام دهند. این مهارت‌ها قابل توسعه است و آموختنی. به یاد داشته باشید که تبدیل شدن به یک رهبر سازمانی خوش‌قلب، سفری است که شامل خودآگاهی، همدلی و تعهد به رشد شخصی است. این کار همیشه آسان نیست، اما مزایای آن می‌تواند ارزش تلاش را داشته باشد.

گردآوری و ترجمه: سید‌محمد اعظمی‌نژاد - مریم میرصادقی

منبع: Forbes

ارسال نظرات