صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۷۹۷۲۸
ناصرالدین شاه به نوشتن خاطرات روزانۀ خود اهتمامی جدی داشت و این کار را در سفر‌های دور و درازش هم ترک نمی‌کرد. خود او نام یادداشت‌هایش را «روزنامه» گذاشته بود؛ این روزنامه‌ها جزئیاتی بسیار جالب و خواندنی از کار‌ها و احوالات روزمرۀ شاه و درباریانش را در اختیار ما می‌گذارند. در اینجا گزیده‌ای از خاطرات یک روز از سفر سوم شاه به فرنگستان را می‌خوانید.
تاریخ انتشار: ۱۴:۴۸ - ۱۳ آبان ۱۴۰۲

سومین سفر ناصرالدین شاه به اروپا در فروردین سال ۱۲۶۸ شمسی آغاز شد؛ او در این سفر ابتدا به روسیه رفت و سپس عازم کشور‌های آلمان، هلند، بلژیک، انگلستان و فرانسه شد.

به گزارش فرادید، این خاطره مربوط به روز دوشنبه ۲۸ مرداد سال ۱۲۶۸ شمسی است؛ در آن زمان، ناصرالدین‌شاه در جریان بازگشت از سفر فرنگ در منطقۀ وورتمبورگ آلمان به سر می‌برد.

در این بخش از خاطرات شاه دربارۀ زنی به نام مادام بلانش سخن گفته شده که تصویرش به عنوان یک «روح» بر دیوار یکی از کاخ‌ها آویزان بوده است. لازم به توضیح است که در افسانه‌های غرب اروپا بلانش یا «زن سفیدپوش» نام یک موجود ماورائی یا روح بوده که در جنگل‌ها و دشت‌ها گاهی خودش را به رهگذران نشان می‌داده و به برخی از آن‌ها آسیب می‌زده است.... درب عمارت که پیاده شدیم وزیر دربار و مهماندار‌ها حاضر بودند و ما را راهنمائی کردند...

عمارت بسیار عالی است، بخصوص اسباب‌های بسیار عالی از قبیل مجسمه‌های مرمر و پرده‌های نقاشی بسیار ممتاز... عکس‌های زیاد و نقاشی‌های مینیاتور خیلی داشت، تا آخر اطاق رفتیم، آنجا یک پردۀ کوچکی بود که صورت یک زن مقدس را مثل زن‌های تارک دنیا کشیده بودند، پرسیدم این کیست؟ گفتند این مادام بلانش است و همه خندیدند.

پرسیدم یعنی چه؟ گفتند وقتی عزایی به خانواده سلطنت رو می‌دهد و کسی از آن‌ها می‌میرد، این پرده روح است، به پای خودش می‌رود به منزل وزیر دربار و تسلیت می‌گوید، قراول و مستحفظین عمارت هم مکرر این را دیده‌اند، چون شاه خودش جنّی است و جن‌گیر و اعتقاد به جادو و این‌ها خیلی دارد، به این مادام بلانش هم معتقد است و حقیقت را اینطور می‌داند، این است که [نقاشی]او را در اطاق مخصوص خودش گذارده. از وزیر دربار پرسیدم شما این را دیده‌اید؟ نه اقرار کرد و نه انکار...

اعتقاد بر این است که هر وقت مصیبتی یا حادثه‌ای به خانواده سلطنت روی دهد، آن روح به همان شکل و صورت در عمارت قدیم که رو به روی عمارت جدید واقع است حاضر آمده خود را به قراولان و عملجات نشان می‌دهد و غایب می‌شود؛ مارشال دربار که در همان عمارت منزل دارد به اعتقاد تام و تمام به وجود آن معتقد است و معلوم می‌شود مکرر پیش او رفته...

برچسب ها: ناصرالدین شاه
ارسال نظرات