صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

«عشق همه آن چیزی است که به آن نیاز دارید.» این جمله را جان لنون گفت. اما ما چه نوع عشق‌هایی را تجربه می‌کنیم و این عشق‌ها را در کدام نقاط بدن درک می‌کنیم؟
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۹ - ۱۰ آبان ۱۴۰۲

برطبق مطالعه‌ای که اخیرا توسط گروهی از محققان در دانشگاه فنلاند انجام شده است ما انواعی از عشق ـ از عشق پرشور تا عشق حیوانات و عشق خداوند ـ را در نقاط مشخصی از بدن‌مان و با درجات متفاوتی از بزرگی و معنا‌داری احساس می‌کنیم.

به گزارش راهنماتو، با توجه به اینکه محققان در این پژوهش ۲۷ نوع عشق را شناسایی و اندازه‌گیری کردند، می‌توان حدس زد که «عشق» مفهومی چتری است که طیف وسیعی از تجربه‌های انسانی را در بر می‌گیرد.

نقشه عشق در سراسر بدن

برای این مطالعه که در نشریه Philosophical Psychology منتشر شد است، ۵۵۸ مشارکت‌کننده اهل فنلاند به پرسش‌هایی مثل اینکه انواع عشق را در کدام نقاط بدن، با چه شدت و بسامدی تجربه می‌کنند، پاسخ دادند.

این ۲۷ نوع عشق شامل عشق به انسان‌ها (مثل عشق به خود، خواهر و برادر و همسایه)؛ عشق به غیرانسان‌ها (مثل حیوانات و طبیعت) و عشق به ایده‌ها (مثل خردورزی و میهن) می‌شود.

محققان بر مبنای «نمونه‌های اعلای نظریه عشق» که توسط بورولی فهر و سایر روان‌شناسان عمومیت یافته است، بیان می‌کنند که مرز‌های عشق «فازی» یا «بی‌انتهاست» و انسان‌ها به این عقیده گرایش دارند که برخی از انواع عشق در مقایسه با سایر انواع آن «اعلاتر» یا به مفهوم عشق نزدیک‌ترند (مثل عشق رومانتیک یا عشق پدر و مادر).

پارتیل رین، محقق فوق دکترا در گروه علوم اعصاب و مهندسی زیست-پزشکی که نویسنده ارشد این مقاله است، می‌گوید: «ما انواعی از عشق که در باور عموم نمونه‌های اعلاتری از عشق هستند را انتخاب کردیم و بعد نمونه‌های غیررایج‌تر را نیز که در فلسفه و متون مسیحی به عنوان عشق شناخته می‌شوند را به آن افزودیم.»

هدف از این تحقیق شناسایی و تعریف همه انواع عشق‌هایی که انسان‌ها تجربه می‌کنند نبود. زیرا این کار با توجه به فردی بودن ماهیت عشق و سخت بودن تعریف این احساسات از طریق صرفا به کار بردن زبان، دشوار است.

او توضیح می‌دهد: «ما معتقد نیستیم که گونه‌شناسی عشق یک سازه غیرمنعطف باشد؛ زیرا تجربه‌های انسان در این زمینه بسیار منعطف است و تصویرسازی و خیال‌پردازی با قطعیت به ما نشان می‌دهد که عشق می‌تواند هر چیزی باشد.».

اما هدف از این مطالعه پاسخ به سه پرسش اصلی درباره انواع متفاوتی از عشق بود:

۱. این انواع متفاوت عشق در کدام نقاط بدن احساس می‌شوند؟

۲. احساسات مرتبط با انواع مختلف عشق چگونه با ظرفیت عاطفی، تجربه جسمی و ذهنی و قابلیت کنترل مرتبط است؟

۳. انواع متفاوت عشق در نسبت با یکدیگر چه شباهت‌هایی در ذهن و بدن دارند؟

این تحقیق با استفاده از سه آزمایش انجام شد. یکی از آزمایش‌ها خودگزارشگری بود که بر اساس آن مشارکت‌کنندگان محل عشق‌های متفاوت را در روی نقاط مختلف بدن انسانی که روی صفحه نمایش به آن‌ها نشان داده می‌شد، رنگ می‌کردند.

در دومین آزمایش به مشارکت‌کنندگان اصطلاحاتی برای انواع متفاوت عشق و با نظمی تصادفی نمایش داده می‌شد و بعد از آن‌ها پرسیده می‌شد که این انواع عشق را با چه شدتی در ذهن یا بدن احساس می‌کنند، هر کدام از این عشق‌ها چه قدر برای‌شان لذتبخش است و تا چه اندازه‌ای می‌توانند هر کدام از آن‌ها را کنترل کنند و.

در سومین بخش آزمایش از مشارکت‌کنندگان پرسیده شد که هر کدام از این انواع عشق چه‌قدر به همدیگر شبیه هستند؟

به لحاظ نقشه توپوگرافی عشق، مشخص شد که انواع متفاوت عشق در نقاطی متفاوتی از بدن و با سطوح متفاوتی از قدرت بروز می‌کند.

عشق حقیقی، عشق پرشور و عشق به زندگی با شدت و قدرت بیش‌تری در بدن احساس می‌شدند. ضمنا، عشق به خرد، عشق اخلاقی و عشق فاید‌ه‌محور نسبتا ضعیف احساس می‌شدند. به طور کلی، قوی‌ترین انواع عشق در سراسر بدن تجربه می‌شدند و همه انواع عشق در قسمت سر احساس می‌شد.

انواع عشق با قدرت و مکان‌های متفاوت

رین می‌گوید: «انتظار نداشتیم که همه انواع عشق در ناحیه سر احساس شود. به طور کلی، عشق‌ها در ناحیه فوقانی بدن بیش‌تر احساس می‌شوند، اما هر چه از عشق‌های قوی‌تر به عشق‌های ضعیف‌تر حرکت می‌کنیم، فعال‌شدن قفسه سینه نیز ضعیف‌تر می‌شود.»

چرا حتی ضعیف‌ترین انواع عشق مثل عشق به خرد، عشق به اخلاق و عشق به غریبه‌ها در ناحیه سر احساس می‌شود؟ شاید دلیلش آن است که انسان‌ها این انواع عشق را به تفکر منطقی یا فرایند‌های شناختی عامدانه نسبت می‌دهند یا شاید این‌ها احساسات خوشایند در سر هستند یا شاید افکار خوشایندی هستند.

عشق حقیقی و عشق پرشور انواع عشق بین‌فردی بودند که با بیش‌ترین شدت در بدن احساس می‌شدند. قوی‌ترین شکل عشق «غیرانسانی»، عشق به زندگی و عشق به طبیعت بود. ضعیف‌ترین نوع عشق بین‌فردی، عشق به غریبه‌ها و ضعیف‌ترین نوع آن، عشق به عقاید، عشق فایده‌محور یا عملی [مبتنی بر اهداف و ارزش‌های مشترک و ابعاد عملی یک رابطه]بود.

جالب بود که عشق به زندگی و عشق به طبیعت به اندازه عشق به خانواده و دوستان امتیاز بالایی کسب می‌کرد و حتی بالاتر از عشق به خویشتن قرار می‌گرفت. عشق به خویشتن به عنوان کنترل‌پذیرترین نوع عشق شناسایی شد، با‌این‌حال، مشارکت‌کنندگان گزارش دادند که این نوع عشق را در مقایسه با عشق‌های غیرقابل‌کنترل‌تری مانند عشق به خانواده و دوستان، کم‌تر تجربه می‌کنند.

تنها موردی که عشق به خود قوی‌تر از عشق به زندگی و طبیعت مشاهده شد، آنجایی بود که عشق به خود از طریق سنجه «لمس کردن» اندازه‌گیری شد که می‌تواند نشان‌دهنده ماهیت اجتماعی عشق باشد.

رین می‌گوید: «به نظر می‌رسد که ظرفیت، شدت و ابعاد عشق با لمس کردن همبستگی مستقیم و مثبت دارد. به نظر می‌رسد که قوی‌ترین احساسات عشق در روابط فردی صمیمانه تجربه می‌شود.

نمونه‌های بارز عشق نشان می‌دهند که احساس مثبت مرتبط با روابط بین‌فردی که در ذهن ایجاد می‌شود بسیار اهمیت دارد، بسیار لذت‌بخش است و شامل تماس فیزیکی (نه لزوما تماس جنسی) می‌شود. هر چه عشق‌ها ضعیف‌تر و انتزاعی‌تر باشند، به میزان کم‌تری با تماس و لمس فیزیکی مرتبط هستند.

بنابراین، این پژوهش نشان می‌دهد که ذهن و بدن بسیار بیش‌تر از چیزی که تصور می‌شود در تجربه عشق به هم مرتبط هستند.

رین می‌گوید: «یکی دیگر از یافته‌های جالب این پژوهش آن است که هر چه عشق در بدن قوی‌تر احساس می‌شود، در ذهن نیز قوی‌تر ادراک می‌شود و لذت‌بخشی آن نیز بیش‌تر است.»

رین می‌گوید: «با در نظر گرفتن اهمیت عشق در زندگی انسان و فرهنگ، هنوز دانش اندکی درباره عشق وجود دارد. ما امیدواریم که این پژوهش به علم عشق در راستای افزایش فهم نظری و هم‌چنین تسهیل بحث‌های فرهنگی و عمومی درباره آن، منجر شود.»

ارسال نظرات