صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۶۹۶۹۱
یک کارشناس امور بین‌الملل در یادداشتی، نوشت: قطعاً رویکرد هر دولت در آمریکا از ابتدای تاسیس جمهوری اسلامی، برقراری رابطه و تماس با ایران بوده و پروند هردو حزب نیز در زمان کنترل دولت نشان از این دارد.
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۵ - ۱۰ مهر ۱۴۰۲

حمید کریم‌نیا در هم‌میهن نوشت: در سال‌های اخیر برای چندمین مرتبه تلاش‌هایی برای گفت‌وگوی مستقیم با آمریکا بر سر تسهیل معضلات مربوط به بدیهی‌ترین آنان، از جمله آزادسازی سرمایه‌های ملی در بانک‌های خارجی و (تاکید می‌شود که موضوع روابط با آمریکا مطرح نیست) جهت حل این معضلات دیرینه دو کشور فراهم شد که در قالب پرونده اتمی ایران، دولت دموکرات بایدن، به هر دلیل و با هر هدف، تلاشی را در جهت تسهیل این گفتگو‌ها به‌عمل آورد. البته این را می‌توان در راستای تحولات اخیر در خاورمیانه تعبیر و تفسیر نمود.

اشاره اینکه، در طی سال‌های اخیر تحولاتی کم‌سابقه و شاید در مواردی بی‌سابقه در این منطقه روی داد که حکایت از یک تغییر رویکرد سیاسی در ساختار جنگ‌افروزی منطقه دارد؛ از صلح علنی بی‌سابقه میان کشور‌های عربی با رژیم اسرائیل تا تحولات سیاسی و اقتصادی در روابط عربستان با کشور‌های چین و روسیه و طرح‌های تازه آن در همسویی با روسیه در تولید جهانی نفت گرفته تا پایان درگیری و جنگ با یمن و شاید تحول دیگر، برقراری روابط با ایران با وساطت چینی‌ها، از جمله این تحولات بوده است. برخی کارشناسان همچون «ولی نصر» معتقدند که محور اصلی معماری امنیتی منطقه از جانب آمریکا بوده است. اگر چنین فرضیه‌ای را ممکن تلقی کنیم، بنابراین می‌توان رفت‌وآمد‌های چندساله با جمهوری اسلامی و در پس پرده حاکی از این میل و اراده برای طرفین در قالب گفتگو‌های دیرینه برجام که می‌تواند اراده تازه‌ای را برای تسهیل گفتگو‌هایی منجر به گشایش در روابط زخم‌خورده باشد، تلقی کرد.

در این میان از آن‌سو گروه‌های لابی در تلاش بوده‌اند تا جو شکننده و مسمومی که در میان اعضای کنگره و لابی‌های قوی اسرائیلی در طی ده‌ها سال همواره فضایی سنگین را بر سر روابط ایجاد کرده‌اند را همچنان تداوم بخشیده و منافعی بی‌شمار که بر سر این راه وجود داشته را حفظ نمایند. از طرفی، در طول مذاکرات هسته‌ای در دولت کنونی فرصت‌هایی مناسب پدید آمد که به دلایل متعدد از این وضعیت استفاده نشد و این در حالی بود که می‌شد این بار فرصت‌سوزی نشده و در وقت مناسب هدف اصلی را نشانه گرفت. اما چنانچه اشاره آمد از این شرایط گذر شد. از سویی دیگر از آنجا که لابی‌های فعال فرصتی را داشته با دولت دموکرات ایفای نقش بنمایند می‌رفت تا نتایجی در چارچوب گفتگو‌های برجام و یا آزادی زندانی‌های دو طرف به ثمر برسد و البته در مورد اخیر این اتفاق افتاد. شاید این نخستین گام در چند سال اخیر بود که می‌توانست تحرکی را در تسهیل گفتگو‌های مستقیم به‌وجود بیاورد.

لیکن رسانه‌ها و سیاستمدارانی مخالف در داخل آمریکا با یکسری تبلیغات مغرضانه و جهت‌دار ارزش این موقعیت را در فضای حزبی و انتخاباتی به‌شکلی مطرح کردند که گویا دولت دموکرات دچار یک خطای قانونی و فسادبرانگیزی شده است. قطعاً رویکرد هر دولت در آمریکا از ابتدای تاسیس جمهوری اسلامی، برقراری رابطه و تماس با ایران بوده و پروند هردو حزب نیز در زمان کنترل دولت نشان از این دارد.

اتفاقاً رسانه‌های طرفدار لابی اسرائیل هربار با شیوه‌ای این روند را به اصطلاح افشا کرده و جریان گفتگو را نقش بر آب کرده و حتی این کار را نوعی جاسوسی درون دستگاه سیاست خارجی آمریکا معرفی کرده‌اند؛ اتهاماتی که این رسانه‌ها به گروه لابی از جمله «گروه بحران» زده‌اند توسط مسئول ایرانی‌تبار آن (علی واعظ) کاملاً رد شد و روند تماس‌های خود را شیوه‌ای مرسوم در داخل آمریکا دانست. این‌گونه ارتباطات برای کشور‌ها وجود دارد و همه آن‌ها از جمله اسرائیل و عربستان به‌شکلی بسیار گسترده و با تزریق پول و وعده‌های نرم‌افزاری سعی می‌کنند تا اهداف خود را در دستگاه‌های تصمیم‌ساز تشریح و روند کار را تسهیل بسازند.

در جناح‌های داخلی نیز موقعیت تکفیر برای گروه‌های ذینفع تحریم‌های جاری وجود داشته و در پس و پیش پرده همواره از هرگونه گشایشی به‌شکلی تعبیر به نفوذ دشمن و تخطئه یک روند آشکار و سازنده می‌دانند. حال باید چاره‌ای اندیشید و نوعی فضاسازی صحیح از طرف رسانه‌ها برای افکار عمومی ایجاد نمود تا تبلیغات رسانه‌های غیرداخلی فارسی‌زبان و دیگران را تا حد امکان خنثی و اذهان عمومی را روشن ساخت.

برچسب ها: آمریکا ایران
ارسال نظرات