فرارو- فیصل بن فرحان، وزیر امور خارجه عربستان در سازمان ملل گفت: «اساس و مبنای توافق ایران و عربستان، اصل عدم دخالت در امور کشورها است. عربستان خواهان توقف رقابتها برای دستیابی به تسلیحات هستهای است.»
به گزارش فرارو، وی در ادامه گفت: «ریاض در راستای اهداف منع گسترش تسلیحات هستهای که با درک ضرورت اجرای تعهدات جامعه بینالمللی در چارچوب معاهدات و ساختارهای قانونی موجود آغاز میشود، بر هدف دستیابی به جهانی عاری از سلاح هستهای و از جمله آن در منطقه خاورمیانه تاکید میکند.»
این اظهارات بن فرحان در شرایطی مطرح میشود که محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، در یک مصاحبه تلویزیونی در آمریکا از نزدیک شدن به توافق عادیسازی روابط با اسرائیل سخن گفته و هشدار داده است که اتمی شدن ایران به اتمی شدن عربستان منجر خواهد شد.
ایران و عربستان، در ۱۹ اسفندماه سال ۱۴۰۱، پس از ۷ سال قطع رابطه دیپلماتیک با وساطت چین، بار دیگر، روابط خود را آغاز کردند. از آن تاریخ تا کنون روند توسعه روابط دو کشور آهسته، اما پیوسته پیش رفته است. سفر وزیر خارجه عربستان به تهران، در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۲ را میتوان یک نقطه عطف مهم در روابط سیاسی دو کشور دانست. با این وجود، مسئله پیش شرطهای توافق دو کشور، همچنان روی میز است و هر از چندگاهی توسط مقامهای سعودی باز نشر میشود. این شرایط پرسشهایی را ایجاد میکند از جمله این که روابط ایران و عربستان در چه مرحلهای قرار دارد و چشم انداز این روابط چگونه خواهد بود؟ عبدالرضا فرجی راد، استاد ژئوپلیتیک و تحلیلگر سیاسی در گفتگو با فرارو، به این پرسشها پاسخ داده است:
وی افزود: «ایران و عربستان دو رقیب ژئوپلیتیک در منطقه هستند که طی ۶۰ الی ۷۰ سال اخیر با یکدیگر در رقابت قرار دارند. این رقابت در سالهای پس از انقلاب شدت گرفته و به کشورهای اطراف از جمله، لبنان، عراق، سوریه، پاکستان و در دوره اول طالبان به افغانستان و حتی آسیای مرکزی و قفقاز کشیده شده است. این رقابت سنتی به این شکل پیش میرفت که طرفین سعی داشتند، طرف مقابل را تضعیف کرده و خود، رشد کنند، اما اکنون عربستان، سیاست «توسعه گرا» را انتخاب کرده است. هدف نهایی عربستان این است که به قدرت بزرگی در سطح جهان برسد. بن فرحان در سازمان ملل حداقل روی ده موضوع صحبت کرد که از روابط با ایران تا مسائل سوریه و لبنان گسترده بود و این یعنی عربستان به دنبال احترام، همزمان با توسعه و تکنولوژی برتر است.»
این استاد ژئوپلیتیک گفت: «عربستان کاملا در مسیر سیاست موازنهای حرکت میکند یعنی با غرب و شرق در رابطه است. عربستان مایل است از نظر اقتصادی، حداکثر استفاده را از شرق و چین و ژاپن و ... ببرد، اما متحد غرب نیز بماند و به همین خاطر نیز اصرار دارد آمریکا امنیت عربستان را تضمین کند. اکنون که عربها به دنبال قرار گرفتن بین ۱۰ قدرت برتر جهانی است، به دنبال تندرویهای گذشته نیست. در نتیجه توسعه و ثبات را همزمان پایه ریزی میکند. برقرای ارتباط با ایران نیز در راستای همین ثبات منطقهای بود. محمد بن سلمان اعلام کرده به دنبال همگرایی منطقهای یا به عبارتی دقیقتر همگرایی عربی است؛ بنابراین تعریف چنین اهدافی در عربستان در کنار سرمایه فراوان، به استفاده از تکنولوژیهای مدرن نیاز دارد. کشورهای حاشیه خلیج فارس ۳ هزار میلیارد دلار ذخیره ارزی دارند؛ بنابراین به امنیت نیاز دارند. در سایه امنیت است که سرمایهها میتوانند در مسیر مناسب استفاده شوند.»
وی افزود: «هر کاری در حوزه دیپلماسی باید مبتنی بر هدف انجام شود. این هدف گذاری کمک میکند در بزنگاه ها، حداکثر استفاده و بهره برداری، انجام شود. وقتی روابط ایران و عربستان مجددا احیا شد، امیدهای زیادی را به دنبال داشت. حتی برخی مقامهای عربستانی از سرمایه گذاری در ایران، سخن گفتند. ایران نیز به این نوع جذب سرمایههای خارجی نیاز دارد. اما زمانی طولانی طی شد تا سفارت خانههای دو کشور، فعال شود. نکات تلخی نیز در روابط به وجود آمد که از مشکلات در میدان گازی آرش تا بیانیه مشترک عربستان با روسیه و چین در خصوص جزایر سه گانه ایران را شامل میشود. معتقدم دو طرف نتواستند به خوبی از امیدهایی که ایجاد شده بود استفاده کنند. وقتی امیدها بالا میرود باید در همان زمان بهره برداری را شروع کرد، در غیر این صورت شعلههای گرم شدن روابط، ضعیف، یا به طور کامل خاموش میشود. اعتماد فی مابین کشورها، بسیار مهم است. هنوز هم معتقدم دیر نشده، ولی فرصتهایی پر تعداد نیز از دست رفت. خواه درباره روابطمان با عربستان و خواه اروپا و آمریکا، نیاز به تدوین پنجره زمانی داریم. وقتی کار را در زمانی مشخص، پیش نمیبریم، درگیر خسارت میشویم. ایران باید تا حدی که میتواند وزن ژئوپلیتیک خود را افزایش دهد و این کار نیز در سایه افزایش روابط و مناسبات با کشورهایی انجام میشود که با ایران مشکلات حل نشده دارند.»