صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

زندگی مملوء از اتفاقات حیرت انگیز و تناقضات غیر قابل توضیح است؛ و هر قدر هم که سلبریتی‌ها دور از ما به نظر برسند، زندگی آن‌ها هم با همین قاعده پیش می‌رود.
تاریخ انتشار: ۲۰:۰۴ - ۲۸ شهريور ۱۴۰۲

زندگی مملوء از اتفاقات حیرت انگیز و تناقضات غیر قابل توضیح است؛ و هر قدر هم که سلبریتی‌ها دور از ما به نظر برسند، زندگی آن‌ها هم با همین قاعده پیش می‌رود.

تام کروز از همسرانش در۳۳ سالگی شان جدا می‌شود

روشن نیست که آیا صرفاً یک تصادف است یا تأثیر فرقه‌ی ساینتولوژی بر روی زندگی عاشقانه‌ی این بازیگر مشهور (در ساینتولوژی، ۳۳ یک عدد ویژه است)، اما ازدواج‌های تام کروز همگی بعد از ۳۳ ساله شدن همسرانش به پایان رسیدند؛ و همیشه هم همسرانش ۱۱ سال کوچک‌تر از نفر قبلی خود بوده اند.
همسر اول او، میمی راجرز (متولد سال ۱۹۵۶)، تام کروز را با ساینتولوژی آشنا کرد. زندگی مشترک آن‌ها بعد از ۲ سال به پایان رسید.
کروز به مدت ۱۰ سال همسر نیکول کیدمن (متولد سال ۱۹۶۷) بود. این دو بازیگر تنها حدود ۲ ماه بعد از تجدید پیمان زناشویی شان از یکدیگر جدا شدند.
کروز از همسر سومش، کیتی هولمز (متولد سال ۱۹۷۸) بعد از ۶ سال زندگی مشترک جدا شد. هولمز به این دلیل تصمیم به جدایی از کروز گرفت که نمی‌خواست او دخترشان، سوری را با ساینتولوژی آشنا کند.

روآن اتکینسون تنها در فیلم هایش شجاع نیست


روآن اتکینسون تجربه‌ی موقعیت‌های دشوار و خطرناکی را داشته است، اما نه فقط در فیلم‌ها و او به همان شجاعت شخصیت مستر بین است. اتکینسون یک بار به همراه همسر و فرزندانش سوار یک هواپیما شده بود که با از هوش رفتن خلبان، مجبور شد هدایت هواپیما را در دست گیرد. اتکینسون و همسرش در ابتدا سعی کردند با پاشیدن آب و زدن سیلی، خلبان را به هوش آورند، اما بی تأثیر بود.
در نهایت، اتکینسون با وجود آنکه هیچ تجربه‌ای در خلبانی نداشت، هدایت هواپیما را در دست گرفت؛ و درست زمانی که اتکینسون و همسرش تصور می‌کردند هواپیما سقوط خواهد کرد، خلبان بالاخره به هوش آمد، اما او حتی متوجه بیهوش شدن خود نشده بود و در نهایت، هواپیما به سلامت فرود آورد.

جکی چان شجاع ترس از آمپول دارد


جکی چان بدلکاری‌های حیرت انگیزی، مانند پرش از هلیکوپراز ارتفاع ۷۰ متری داشته است. گرچه به نظر می‌رسد که هیچ چیزی در این دنیا وجود ندارد که او از آن ترس داشته باشد، چان از آمپول زدن بیزار است و حتی با دیدن سرنگ از هوش می‌رود. او می‌گوید اگر انگشتش سر صحنه بشکند، خودش آن را جا می‌اندازد و کار را ادامه می‌دهد، اتفاقی که واقعاً هنگام ساخت فیلم «جنجال در شهر» (Rumble in the Bronx) رخ داده بود. با آنکه یک روز صبح مچ پایش شکسته بود، بعد از ناهار، کار را از سر گرفته بود.

آنتونی هاپیکینز کتابی که برای فیلمش لازم داشت را در مترو پیدا کرد


آنتونی هاپکینز پیش از بازی در فیلم «دختری از پترووکا» می‌خواست رمانی که فیلمنامه‌ی کار از روی آن نوشته شده بود را بخواند. او تمام کتابفروشی‌های لندن را گشت، اما نتوانست این کتاب را پیدا کند. یک روز هنگام بازگشت به خانه، کتابی که به دنبالش می‌گشت را یک گوشه در ایستگاه مترو پیدا کرد.
هاپکینز بعد از مدتی با نویسنده‌ی کتاب ملاقات کرد و وقتی این ماجرا را برایش تعریف کرد، نویسنده به او گفت که نزدیک به یک سال قبل از آن، نسخه‌ی خود از آن کتاب را گم کرده بود. هاپکینز کتاب را به او نشان داد و معلوم شد که همان کتاب گمشده‌ی نویسنده بوده است.

شارلیز ترون به لطف احساساتش وارد سینما شد


شارلیز ترون پیش از ورود به هالیوود، در جوانی به لس آنجلس نقل مکان کرد. در آنجا او تا مدت‌ها با مشکل بی پولی درگیر بود، چون نتوانسته بود برای خود ایجنتی پیدا کند و به همین دلیل در یک مسافرخانه‌ی ارزان قیمت زندگی می‌کرد و بسیاری از اوقات گرسنه بود. وقتی به طور کامل بی پول شد، یک روز به بانک رفت تا چکی که مادرش برای او فرستاده بود را نقد کند. اما کارمند بانک از این کار خودداری کرد.

شارلیز عصبانی شد و در حالی که یک قشقرق حسابی به پا کرده بود نمی‌دانست در همان لحظات کسی در حال تماشای او است که زندگی اش را دگرگون خواهد کرد. وقتی شارلیز بالاخره دست از فریاد کشید، مردی به سمتش آمد و به او کمک کرد مشکل چکش را حل کند. این مرد که به استعداد شارلیز در بازیگری پی برده بود، بعداً ایجنت او شد و کمکش کرد وارد سینما شود.

منبع: روزیاتو

ارسال نظرات