دنیای اقتصاد نوشت: در خاطرات در سفر سوم ناصرالدینشاه به فرنگستان آمده است: امروز باید از لندن برویم به خانه سالزبوری و شب آنجا بمانیم. امینالسلطان هم گرفتار کار است، باید خانه ولیعهد برود نشان ببرد به ولیعهد و پسرهایش بدهد، انعام به نوکرها و سرایدارهای عمارت بدهد، هرچه از او سوال میکنم جواب درست نمیدهد.
بعد از سوار شدن به قطار... اندکی نگذشت که به عمارت ییلاقی سالزبوری رسیدیم خودش جلوی راه ایستاده بود، پیاده شده با او دست دادیم و به اتفاق سوار کالسکه شده راندیم رسیدیم به عمارت و باغ که خیلی جای باصفایی است.
زن سالزبوری حاضر بود با او دست دادیم، بعد زن ولیعهد دیده شد، با او هم دست دادیم وارد باغ شدیم. خود ولیعهد هم در باغ گردش میکرد، نزد ما آمد، به او هم دست داده تعارف کردیم... قدری راه رفتیم و گردش کردیم ولیعهد و زنش با لرد سالزبوری و ... همراه ما بودند... این عمارت را سیصد سال است ساختهاند، قدیم مال الیزابت ملکه انگلستان بوده، به جد این سالزبوری بخشیده و از آن وقت تا حال مال اینها است.
در ساعت هشت لرد سالزبوری عقب ما آمده و ما را برداشته به سر شام برد. به اتاق شام وارد شدیم سر میز ما ده نفر بودند به این ترتیب که در دست راست ما زن سالزبوری نشسته بود و دست چپ زن ولیعهد و روبهروی ما ملکم خان و دیگران بودند، اشخاص معروفی که در سر میز ما بودند: ولیعهد، سالزبوری، امینالسلطان، وزیر هندوستان، وزیر ایرلند، ولف، لارین سن، پسرهای ولیعهد، دخترهای ولیعهد و باقی معاریف و معتبران زیاد بودند.
بعد از شام تمام زنها و خانمها از سر میز برخاسته به اتاق دیگر رفتند و ما با ولیعهد و سالزبوری و سایر اشخاصی که در سر میز ما بودند همینطور نشستیم حضرات قدری صحبت کردند.
به فاصله ساعتی برخاسته به اتاق زنها رفتیم آنجا یک شطرنجی روی میز حاضر بود پرسیدم از شماها کی بازی میتواند بکند، زن لرد سالزبوری که زن پیر ناقلای غریبی است و خوش بنیه و گردن کلفت است گفت من حاضرم، نشستیم شروع به بازی کردیم با اینکه هم خود زن سالزبوری شطرنج خوب میدانست و هم سایر اعیان و اشراف انگلیس که حاضر بودند به او یاد میدادند، طولی نکشید او را مات کرده و بازی را از او بردم. بعد هم ناظمالدوله با وزیر اسکاتلند یک دست شطرنج بازی کرد و ناظمالدوله برد.
این وزیر اسکاتلند همان کسی است که در مقدمه دعوای اول دولت با انگلیسها هنگام وزارت میرزا آقاخان با مستر موره متفق شده این اوضاع را فراهم کردند.
ماخذ: روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه در سفر سوم فرنگستان، به کوشش دکتر محمداسماعیل رضوانی، فاطمه قاضیها، ۱۳۷۱