فرارو- اخیرا شبکه بلومبرگ مدعی شده که نظارت بر برنامه هستهای ایران در سال گذشته میلادی با کاهش ۱۰ درصدی رو به رو شده است. منبع خبری بلومبرگ در طرح این ادعا، سخنان رافائل گروسی دبیر کل آژانس بین المللی انرژی هستهای است. این شبکه خبری بر کاهش نظارتهای آژانس پس از حذف دوربینها و تجهیزات نظارتی آژانس بینالمللی انرژی اتمی، توسط مقامات ایرانی تاکید میکند.
به گزارش فرارو، ادعای شبکه خبری بلومبرگ در شرایطی مطرح میشود که از یک سو، محمد اسلامی رییس سازمان انرژی اتمی ایران مدتی پیش روند پیشرفت مذاکرات ایران و آژانس را مثبت ارزیابی کرده بود. از سوی دیگر، جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز در اظهاراتی از پیشرفت مثبت فعالیتهای نظارتی آژانس بینالمللی انرژی اتمی سخن به میان آورده بود.
این نخستین بار نیست که چنین تناقضاتی میان گفتههای مقامات آژانس بین المللی انرژی اتمی و مقامات آژانس انرژی اتمی ایران مطرح میشود. پیش تر، نمونههایی درباره اختلافات در خصوص وضعیت سانترفیوژها، دوربینها وسطح غنیسازی را شاهد بودیم. اکنون و در این شرایط که امیدها برای احیای برجام به پایینترین سطح خود رسیده، پرسشهایی مهمی قابل طرح هستند. از جمله این که ریشه تناقضات موجود در موضعگیریهای پیرامون روابط ایران و آژانس چه هستند؟ لابیهای ضدبرجامی چه نقشی در روند کنونی دارند؟ و اینکه آیا میتوان طرحهای منطقهای را جایگزینهایی جدید برای برجام دانست؟ در نهایت هم مساله این است که آیا هنوز برجام قابل احیا است یا خیر؟ فرارو در راستای پرداختن به این پرسشها با مهدی مطهرنیا، تحلیلگر مسائل بین الملل گفتگو داشته است.
وی افزود: «ناآرامیهای سال گذشته ایران، مجموعه دولت را با چالشهای فراوانی مواجه کرد که همین امر در صحنه مذاکرات هستهای برای تهران مشکلات قابل توجهی را به همراه داشته است. در عرصه منطقهای، باید به موضوع تنشزدایی مناسبات ایران و عربستان با میانجیگری چین در اسفند سال گذشته توجه داشت. بر این باور هستم که تنشزدایی میان دو کشور در شرایطی صورت گرفت که عربستان در موضع قدرت قرار داشت و نوع نگاه این کشور نسبت به ایران تغییری نکرده است.
رویکرد ریاض نسبت به تهران در عمل شدیدتر، اما در سخن لطیفتر شده است. عربستان به اسرائیل نزدیک شده، از اسلام سنتی بریده و پادشاه واقعی این کشور محمد بن سلمان است. در چنین بستری تنشزدایی ایران نه تنها با عربستان، بلکه با امارات متحده عربی نیز عملا ً گرهی را از تعلیق در مذاکرات هستهای باز نکرد.»
این کارشناس مسائل بینالملل در ادامه تصریح کرد: «در سطح فرامنطقهای، نیز باید توجه داشت که کشورهای غربی در صدد انزوای آرام، اما مستحکم ایران در نظام بینالملل هستند. محدودیتها علیه ایران به آرامی در حال افزایش است. برای نمونه پارلمان سوئد، علیرغم مخالفت وزیر امور خارجه این کشور، سپاه را به عنوان نهادی تروریستی (از دید خود) معرفی کرده است. افزون بر اینها، دو حزب جمهوری خواه و دموکرات تلاش میکنند در آستانه انتخابات ۲۰۲۴ فشارها را بر ایران افزایش و انزوای تهران را در سطح منطقهای و بینالمللی رقم بزنند. تمامی این مسائل در شرایطی است که چین و روسیه به عنوان متحدان استراتژیک تهران، به هیچ وجه حاضر نیستند هزینههای لازم را برای همیاری با ایران پرداخت کنند.»
مطهرنیا افزود: «در چنین بافت موقعیتیای، سخنانی که رئیس آژانس بین المللی هستهای میگوید میتواند زمینهای برای فعالسازی مکانیسم ماشه باشد. ایران به هر تقدیر از یک سو تحت فشارهای سه گانه داخلی، بین المللی و منطقهای است. همچینن، ابزارهای فشار و نیروهای پیشرانی که میتوانند اثر بگذارند حادتر شدهاند و عمق اثر پیدا کرده اند. آنچه که اکنون شاهد هستیم، از یک سو عدم تمایل ایران به سوی حل و فصل کامل پرونده هستهای و از سوی دیگر، تمایل آمریکا به حفظ ابزارهای فشار بر تهران در ارتباط با موضوع هستهای است. در چنین شرایطی اخبار مثبت پیرامون پیشرفت همکاریها بیشتر در لحن (سخن) است و نه در عمل؛ بنابراین به نظر میرسد که گزارش بلومبرگ از آنچه که در عرصه افعال (عینی) صورت گرفته، تمرکز دارد.»
این کارشناس مسائل بینالمللی در ادامه با اشاره به اینکه ایران در فواصل زمانی مختلف وعدههایی را در ارتباط با از سرگیری مذاکرات مطرح میکند، اظهار داشت: «در سوی مقابل ایران آژانس و غربیها نیز نظارتهای خاص خود را دارند. اکنون نیز شاهد هستیم این ارزیابیها از زبان رافائل گروسی در بلومبرگ نقل میشود. در چنین بافت موقعیتی ایران نمیتواند مطالبات خاص خود در بحث توافق را از غرب یا حتی از متحدان به اصطلاح استراتژیک خود در شرق بخواهد؛ چرا که تحریمها باقی ماندهاند و حتی بیشتر شدهاند.»
مطهرنیا در بخشی دیگر از اظهارات خود با مهم تلقی کردن گزارش اخیر بلومبرگ تصریح کرد: «بلومبرگ یک رسانه شناخته شده بین المللی است و از سابقهای موثر برخوردار است. اخبار این رسانه مانند برخی از خبرگزاریهای بزرگ جهانی مورد وثوق قرار میگیرد. این سازمان عریض خبری و رسانهای، به هر تقدیر دارای ابزاری برای کسب و انتقال اطلاعات از طریق بخشهای خبری برای اثرگذاری بر محیط اقدام است. حالا صحبت بر سر این است که آیا آن چه که بلومبرگ میگوید قابل راستی آزمایی است؟ تجربه نشان داده آن چه که بلومبرگ یا رسانههای مشابه میگوید در آینده تایید میشود.»
این کارشناس مسائل بین الملل، در ارتباط با بحثهای جدیدی که بعد از انتشار مقاله مشترک، ولی نصر و علی واعظ در «فارین افرز» پیرامون جایگزین شدن یک توافق منطقهای به جای برجام مطرح شده، به فرارو گفت: «نخستین فردی بودم که گفتم برجام مرده و کسی نمیخواهد نعش آن را هم بر عهده بگیرند. برجام نطفهای بود که نتوانست به یک اندامواره کامل تبدیل شود. برجام یعنی برنامه جامع اقدام مشترک و نه برنامه پرونده هستهای ایران. برنامه پرونده هستهای ایران میشود را باید «ب پ هـ ا» یا «بپها» نامید. برجام نارس متولد شد و نتوانست پا بگیرد و هنوز هم در ضعف قرار دارد. بر این باور هستم که اکنون نیز برجامی وجود دارد و اگر مذاکراتی تحت عنوان احیای این توافق نیز صورت میگیرد، بیشتر تلاش برای حفظ وضع موجود در مناسبات میان ایران با قدرتهای بزرگ جهانی است.»
مطهرنیا، در بخشی دیگری از اظهارات خود نزدیکی عربستان به ایران با میانجیگری چین را بخشی از نقشه غرب معرفی و تاکید کرد: «صلح میان ایران و عربستان بخشی از توافق میان ابر قدرتها است. بر این باور هستم که قدرتهای جهانی تصمیم میگیرند که ایران از یک سو با صلح با اعضای منطقه ابزار فشار و اهرمهای منطقهای خود را از دست بدهد. از سوی دیگر، با مکانیزمی از محاصره منطقهای، زمینههای خشک شدن عنصر مقاومت و گفتمان انقلابی را در ایران فراهم کنند.
این نکتهای است که من بارها گفتهام. از سال ۲۰۱۵ آمریکاییها به دنبال محدودسازی همکاریهای بین المللی با ایران و محاصره منطقهای تهران هستند. این محاصره منطقهای تهران، ضرورتا نمیتواند نظامی و یا مبتنی بر برخورد نظامی باشد. هدف این است که ایران از معاهدههای منطقهای کنار گذاشته شود و مجبور باشد از گفتمان انقلابی خود دست بکشد.
وی افزود: «از سال ۲۰۱۸، آمریکاییها به دنبال آن هستند که چالش ایران را به عنوان یک تله در حوزه نظم منطقهای و بینالملل مطرح کنند و دکترین قبلی را شدت ببخشند. در صحنه عملیاتی با رویکرد زدن ضربههای چندگانه چاقو به ایران، در منطقه و داخل کشور، گفتمان انقلابی تهران را محدود سازند.»
این کارشناس مسائل بینالملل اظهارات خود تاکید کرد: «از سال ۱۴۰۰ به بعد، انقلابیترین دولت سالهای بعد از انقلاب به ریاست ابراهیم رئیسی در راس کار قرار گرفته است. گفتمان و جریانی به قدرت رسیده که عملکرد حسن روحانی حتی احمدی نژاد و به مراتب بالاتر هاشمی رفسنجانی و خاتمی را به عنوان روسای جمهور قبلی، سازش کارانه، بدون قدرت و بدون توان ارزیابی میکرد. اما بعد از زمامداری آنها شاهد هستیم در عرصه سیاست خارجی و داخلی، بیمه، اقتصاد و بورس وضعیت به شدت ناگوار است.
بدون تردید، موسسات بزرگ جهانی نیز این وضعیت مدیریت کشور را رصد میکنند و آن را در تعاملات با ایران مدنظر قرار میدهند.»