به گزارش فرارو به نقل از فارین پالسی، اختلافات آشکاری در دولت اوکراین در مورد این که آیا اوکراین باید فتح مجدد کریمه را به عنوان یک هدف غیرقابل مذاکره در تلاش جنگی خود قرار دهد یا این که آماده معامله حداقلی کنترل موقت روسیه بر آن شبه جزیره، در ازای دریافت امتیازات از روسیه در نقاط دیگر باشد در حال ظهور است.
این موضوع هم چنین ظرفیت بالقوه ایجاد شکاف عمیق بین کی یف و دولتهای غربی را در خود دارد. دولتهایی که نگران هستند کریمه و کنترل پایگاه نظامی استراتژیک سواستوپل نقطهای باشد که مسکو بخاطر آن به تشدید جنگ هستهای تمایل پیدا کند. این موضوع در حالی که اوکراین برای حملهای آماده میشود که به طور بالقوه به آن کشور اجازه میدهد مسیر زمینی بین روسیه و کریمه را قطع کند فوریتر میشود.
تحقیقات شخصی من در اوکراین در ماه گذشته نشان میدهد که "ولودیمیر زلنسکی" رئیس جمهور اوکراین در حمایت از آتش بسی که در جریان آن کریمه در دست روسیه باقی بماند با مشکلات داخلی بسیار زیادی مواجه خواهد شد.
این امر نه تنها با مخالفت شدید از سوی ناسیونالیستها (ملی گرایان) تندروی اوکراینی و ارتش اوکراین مواجه خواهد شد بلکه دولت اوکرین نیز به ایجاد این روحیه عمومی کمک کرده که کنترل کریمه باید به هر قیمتی بازپس گرفته شود.
"آندری سیبیها" معاون دفتر ولودیمیر زلنسکی رئیس جمهوری اوکراین هفته گذشته به "فایننشال تایمز" گفت: "اگر در میدان نبرد موفق به دستیابی به اهداف استراتژیک خود شویم و در مرزهای اداری و اجرایی کریمه قرار گیریم آماده هستیم تا صفحهای دیپلماتیک را برای گفتگو در این زمینه بگشاییم. با این وجود، این بدان معنا نیست که ما گزینه آزادسازی کریمه توسط ارتش خود را کنار خواهیم گذاشت".
"میخایلو پودولیاک" یکی از مشاوران ارشد رئیس جمهور اوکراین که روزنامه نگار سابق و سیاستمداری ناسیونالیست و تندرو است در مصاحبه تازهای که رادیو آزادی آن را بازنشر کرد موضعی کاملا متفاوت اتخاذ نمود و هرگونه سازش با روسیه را رد کرد. او گفته بود: "آیا میتوان در مورد راه دیپلماتیک برای خروج از کریمه صحبت کرد؟ بله، البته اگر مسکو امروز شروع به خروج این نیروها کند ما میتوانیم یک، دو یا سه روز صبر کنیم در حالی که آن نیروها همراه با ساکنان روس آنجا را ترک میکنند".
پودولیاک میگوید که پس از خروج روسیه از تمام خاک اوکراین مذاکرات باید در مورد پرداخت غرامت روسیه به اوکراین و مجازات جنایات جنگی همراه با ایجاد یک منطقه غیرنظامی ۱۰۰ کیلومتری در سمت مرز روسیه باشد.
او همچنین موضوع دیگری را مطرح کرد که اهمیت بسیار زیادی در مورد بازیابی مناطق تحت کنترل روسیه از سال ۲۰۱۴ میلادی توسط اوکراین دارد: سرنوشت جمعیتهای آن مناطق که بسیاری از آنان از لحاظ تاریخی با روسیه یکی شده اند. او با اشاره به طرفداران روسیه در کریمه از آنان تحت عنوان "مانکورت" (تقریب معادل بردههای مرگ مغزی شده) یاد کرد و گفت:"ما باید هر آن چه مربوط به فضای فرهنگی روسیه است را در آنجا کاملا ببندیم. ما باید هر آن چه روسی است را از بین ببریم. تنها باید فضای فرهنگی اوکراین یا فضای فرهنگی جهانی وجود داشته باشد. ما نباید در مورد این که آیا یک فرد حق استفاده از زبان روسی را دارد یا خیر گفتگو کنیم. ما نباید چنین جملهای را مطرح کنیم: "شاید این افراد مردم ما باشند شاید لازم باشد در مورد چیزی با آنان صحبت کنیم".
من دائما از مفهوم ادغام مجدد در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ میلادی و این استدلال که بیایید سرزمینهای اشغالی را با لبخند ادغام کنیم شگفت زده بودم. باندهای تبهکار در آنجا زندگی میکنند، جنایتکاران آنجا زندگی میکنند چندین نیروی نظامی و ادارههای اشغال شده در آنجا حضور دارند، اما بیایید با این شرایط با لبخند دوباره آنها را ادغام کنیم؟! واقعیت آن است که آنان باید اخراج و برخی از آنان حتی باید زندانی شوند".
این دیدگاه (که بسیاری در جهان احتمالا آن را معادل با پاکسازی قومی میدانند) در میان اکثر اوکراینیهایی که ماه گذشته طی مدت اقامت سه هفتهای خود در آن کشور با آنان صحبت میکردم وجود نداشت. اکثر افرادی که با آنان گفتگو داشتم به طور واضح میگفتند که کریمه باید به اوکراین بازگردانده شود، اما با انجام برخی اقدامات (معمولا نامشخص) به منظور ادغام مجدد مسالمت آمیز جمعیت آن منطقه.
با این وجود، اقلیت قابل توجهی میگویند که اوکراین باید آماده باشد تا کریمه را در ازای صلح و بازگرداندن سرزمینهایی که روسیه از فوریه گذشته تصرف کرده واگذار نماید. دلایلی که این افراد ارائه کردند متفاوت بود، اما سه دلیل اصلی در استدلالهای شان وجود داشت: نخست آن که در غیر این صورت این جنگ برای همیشه ادامه خواهد داشت. دوم آن که کریمه (که در سال ۱۹۵۴ میلادی با فرمان شوروی از روسیه به جمهوریهای شوروی اوکراین منتقل شد) هیچ گاه واقعا بخشی از اوکراین نبوده است و سوم آن که جمعیت طرفدار روسیه در کریمه یک مشکل داخلی دائمی برای اوکراین خواهند بود. براساس نتیجه نظرسنجیای که در ژوئیه گذشته صورت گرفت ۵۸ درصد از اوکراینیهایی که پاسخ دادند گفته بودند کریمه باید به اوکراین بازگردند این تعداد اکثریت پاسخ دهندگان بودند، اما نه اکثریتی قاطع و قابل توجه.
یک تفاوت قابل توجه بین این دو موضع در مورد کریمه و صلح از طریق مذاکره با روسیه وجود داشت. افرادی که من با آنان صحبت کردم و اظهار داشتند که بازگشت کریمه به اوکراین ضروری و غیرقابل مذاکره است عمدتا اجازه میدادند صدای شان را ضبط کنم. با این وجود، هیچ یک از طرفداران سازش حاضر نبودند صدای شان ضبط شود.
همان طور که یک مخالف سابق از دوران شوروی (و حامی اصلی انقلاب نارنجی ۲۰۰۴ میلادی) به من گفت:"مطمئنا بسیاری از مردم معتقدند که ما باید برای بازپس گیری کریمه بدون در نظر گرفتن تلفات به طور نامحدود بجنگیم. با این وجود، از نظر قلبی اکثر افراد عاقل میدانند که دستیابی به این هدف امکان ناپذیر است.
مشکل این است که گفتن این موضوع در ملاء عام بدون از دست دادن شغل و شاید سرنوشتی بدتر از آن تقریبا غیر ممکن شده است. میدانید که در زمان اتحاد جماهیر شوروی مردم از گفتن آنچه فکر میکردند میترسیدند. خب، باید بگویم که وضعیت مشابهی امروز در اوکراین وجود دارد. این به دلیل خشم و نفرت مردم است که از تهاجم روسیه و هم چنین سرکوب توسط دولت ناشی میشود. هرکسی که طرفدار سازش با روسیه باشد بلافاصله به طور علنی به عنوان خائن شناخته میشود و هدف اقدامات سرویس امنیتی اوکراین قرار میگیرد و برای سیستم مهم نیست که برای مثال، آن فرد همواره از آزادی و استقلال اوکراین حمایت کرده است".
همانند اکثر جنگهای سالیان اخیر در فضای عمومی اوکراین نیز شبکههای تلویزیونی و رادیویی طرفدار روسیه به خصوص در زمینه اخبار و تحلیلها سرکوب شده اند. اکنون تحلیلگران در شبکههای تلویزیونی اوکراین به شدت در حمایت از خط دولت آن کشور صحبت میکنند خطی که خواستار بازپس گیری کریمه و شرق دونباس است و آن را موضوعی غیر قابل مذاکره میداند. این فشار با مطالب منتشر شده در مطبوعات اوکراین تشدید میشود.
یک روزنامه نگار در شهر دنیپرو به من گفت:"بزرگترین مشکل فضای سانسور است. هیچ کس به طور مستقیم دستور نمیدهد، اما همه میدانند که اگر چیزهای خاصی بنویسید از طرف کارفرمایان و سرویسهای امنیتی با مشکلات بدی مواجه خواهید شد. بنابراین، بحث در حال حاضر صرفا در محدودههای بسیار محدود صورت میگیرد".
همانطور که "ولودیمیر ایشچنکو" تحلیلگر اوکراینی بیان کرده نتیجه این وضعیت ایجاد یک "مارپیچ سکوت" است که در آن دیدگاههایی که بسیاری از افراد در خلوت بیان میکنند در عرصه عمومی اصلا دیده نمیشوند.
چه حمله برنامه ریزی شده اوکراین موفق شود و نیروهای اوکراینی را به مرز کریمه برساند و چه با شکست همراه باشد و به بن بست مداوم منجر شود اوکراین احتمالا با درخواستهای فزاینده دولتهای غربی برای نوعی سازش موقت ارضی با روسیه همراه با تهدید مواجه خواهد شد.
کاهش کمکهای غرب نشان میدهد که برخی از مقامهای اوکراینی حداقل این موضوع را به خوبی درک میکنند. با این وجود، مانند بسیاری از جنگ ها، تبلیغات دولتی با هدف برانگیختن مردم به جنگ به ایجادِ موجودی کمک کرد که یکی از تحلیلگران اوکراینی آن را هیولای فرانکنشتاین خوانده بود.
او اشاره کرده بود این خلق و خوی عمومی جامعه است که به ایجاد آن هیولا کمک کرده و اکنون نمیتواند آن را کنترل نماید. "الکسی دانیلوف" دبیر شورای امنیت ملی و دفاع اوکراین گفته است:"اگر "ولودیمیر زلنسکی" رئیسجمهور اوکراین پیشنهاد مذاکرات صلح بین کی یف و مسکو را ارائه دهد این یک خودکشی سیاسی خواهد بود".
زلنسکی خود تاکنون در این باره چیزی نگفته است. با این وجود، تمام تحلیلگران اوکراینی که من با آنان صحبت کردم موافق بودند که تنها فشار عمومی شدید از سوی واشنگتن میتواند به زلنسکی اجازه دهد تا با مصالحه ارضی موافقت کند حتی اگر خود زلنسکی احساس میکرد که مجبور است به این فشارها در ملاء عام با اعتراض تلخ پاسخ دهد.