صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۲۲۱۳۲
پیری یک فرآیند طبیعی است، اما سرمایه داری شما را وادار می‌کند باور کنید که این طور نیست.
تاریخ انتشار: ۱۷:۰۹ - ۱۷ فروردين ۱۴۰۲

فرارو- بلن فرناندز، ستون نویس الجزیره و از ویراستاران نشریه چپگرای ژاکوبین است. او برای "نیویورک تایمز" و "میدل ایست آی" نیز مقاله و یادداشت می‌نویسد. فرناندز چندین سال است که دست به تبعید خودخواسته از ایالات متحده زده و سفری بین المللی به کشور‌های مختلف از اروپا تا خاورمیانه و امریکای لاتین داشته است. از کتاب‌های نوشته شده او می‌توان به "تبعید: رد امریکا و یافتن جهان" (۲۰۱۹ میلادی) و "شهدا هرگز نمی‌میرند: سفر از طریق جنوب لبنان" (۲۰۱۶ میلادی) اشاره کرد.

به گزارش فرارو به نقل از الجزیره، ماه فوریه دوست ام میشل با من در دهکده ساحلی زیپولیت در ایالت جنوبی اوآخاکا در مکزیک ملاقاتی داشت جایی که از زمان آغاز پاندمی کووید در سال ۲۰۲۰ میلادی به این سو در آنجا سکونت داشته ام. من آخرین بار میشل را در سال ۲۰۱۴ میلادی در قزاقستان دیده بودم زمانی که هنوز ۳۰ ساله بودیم و پیش از آن که به لبنان و ویتنام بروم برای مدت کوتاهی به آپارتمان او در آستانه پایتخت قزاقستان رفته بودم. این روش زندگی من پیش از پاندمی کووید بود که عوامل مختلفی در آن نقش داشت از علاقه ام به سفر‌های بین المللی گرفته تا میل ظاهری برای خنثی سازی گذر زمان از طریق در حرکت مداوم باقی ماندن و اجتناب از تاثیر مخرب روانی وطن ام یعنی ایالات متحده.

البته آن زمان گذشت. میشل به واشنگتن بازگشت و من به طور موقت در مکزیک بی تحرک باقی مانده بودم و هر دو وارد ۴۰ سالگی شدیم. دیدار مجدد ما در سال ۲۰۲۳ میلادی با یادآوری خاطرات مان از قزاقستان و قرار دادن کف دستان مان بر روی اثر ساخته شده همراه با طلاکاری از "نور سلطان" نظربایف دیکتاتور وقت قزاقستان در بنای تاریخی بایترک در آستانه سپری شد.

میشل در آن دیدار گفت که در واشنگتن زادگاه ام اغلب اوقات در جمع افراد معمولی، اما بسیار جوان‌تر از خود بوده است. او به من گفت گاهی اوقات به خاطر چین و چروک دور چشمان اش احساس شرمندگی کرده بود. این موضوع مرا به فکر واداشت، زیرا به نظر می‌رسید میشل چیزی را بیان کرده که من آن را ناخودآگاه احساس می‌کردم حتی اگر هرگز خود را بیش از حد نگران ملاحظات فیزیکی نمی‌دیدم.

برای مثال، من از سال ۲۰۰۳ میلادی در جنوب اسپانیا حتی موهایم را برس نزده ام و آن را با سرکه می‌شویم یعنی به خود زحمت شستن موهایم را نیز نداده ام. شستن لباس هایم را در سطل با صابون انجام داده ام و دو دندان جلویی ام مصنوعی هستند چرا که حین پیاده روی در خیابان‌های ترکیه در سال ۲۰۱۹ میلادی پس از نوشیدن بیش از حد  و انجام حرکات آکروباتیک شکستند! با این وجود، زمانی که صادقانه به حرف‌های میشل فکر کردم من نیز احساس گناه و شرمساری از روند پیر شدن را داشتم و متوجه شدم اکنون که تار‌های خاکستری در موهایم نمایان‌تر می‌شوند و یا چشمان ام خسته به نظر می‌رسند احساس شرمندگی می‌کنم.

سپس موضوع سلفی گرفتن با گوشی تلفن همراه و وسوسه همیشگی برای استفاده از تمام گزینه‌های کاهش چین و چروک در هر زمان که تصویر برای انتشار در رسانه‌های اجتماعی قرار می‌گیرد وجود دارد. در حالی که استفاده از چنین ویژگی‌های ویرایشی‌ای می‌تواند به راحتی به عنوان تمرینی برای خودفریبی، خودشیفتگی و تبلیغات کاذب مورد تمسخر قرار گیرد، اما همزمان می‌تواند راهی برای جبران احساس شرم و این حس باشد که فرد با پیر شدن به نوعی در زندگی متحمل شکست می‌شود.

با این وجود، با توجه به این که زندگی شامل پیر شدن است احساس خجالت در مورد آن راهی بسیار طاقت فرسا برای زندگی می‌باشد. مطمئنا عصر رسانه‌های اجتماعی صرفا باعث تشدید انگ‌های مرتبط با افزایش سن به ویژه برای زنان شده که به طور سنتی به طور نامتناسبی وظیفه زیبایی شناختی را بر عهده داشته اند.

در سطحی نگری طولانی مدتی که بر جامعه سرمایه داری به سبک ایالات متحده وجود دارد چین و چروک‌های پوست و سایر عیوب زنانه به عنوان شکست‌های فرد قلمداد و مطرح می‌شوند. براساس منطق سرمایه داری چنین شکست‌هایی را صرفا می‌توان با خرید محصولات زیبایی، پرداخت هزینه تنظیمات آرایشی یا کمک به چشم اندازی که اساسا به سود شرکت‌ها و نه سلامتی انسان است اصلاح و جبران کرد.

البه سلبریتی‌هایی نیز وجود دارند که در سنین بالاتر در برابر این احساس شرمساری موضع گیری می‌کنند با این وجود، واقعا هیچ تغییری از نظر دید سرمایه داری در این باره و یا پیشبرد فمینیسم یا ایجاد احساس بهتر در جمعیت غیر سلبریتی نسبت به مقوله بدن صورت نگرفته است.

در همین حال، گزارش تازه منتشر شده‌ای از انجمن روانشناسی امریکا نشان می‌دهد که "سن گرایی" یکی از "پیشداوری‌های قابل قبول اجتماعی در ایالات متحده" قلمداد می‌شود و تبعیض سنی "به قدری در فرهنگ امریکایی ریشه دار شده که امریکایی‌ها اغلب متوجه آن نیستند". در آن گزارش آمده جای تعجبی ندارد که سن گرایی "انبوهی از اثرات منفی برای رفاه جسمی و روانی افراد و جامعه به عنوان یک کل" را به همراه دارد.

انحمن روانشناسی امریکا به تحقیقات "بکا لوی" استاد روانشناسی در دانشگاه ییل اشاره می‌کند. او به این موضوع پرداخته بود که چرا ژاپنی‌ها از طولانی‌ترین امید به زندگی در جهان برخوردار هستند. یکی از اولین نکاتی که لوی به عنوان یک دانشجو در جریان سفر به ژاپن مشاهده کرد آن بود که با افراد مسن در آنجا رفتار متفاوتی صورت می‌گرفت و آنان در خانواده، در برنامه‌های تلویزیونی و حتی در داستان‌های کتاب‌های کمیک مورد احترام و ستایش قرار می‌گرفتند.

در واقع، بدون هرگونه تحول ناگهانی در زمینه جاودانگی بدیهی به نظر می‌رسد که رویکرد مثبت به پیری سازنده‌ترین گزینه روی میز است.

با این وجود، گفتن این موضوع آسان‌تر از انجام عملی آن است به خصوص زمانی که سرمایه داری می‌خواهد باور کنید که همواره مشکلی در شما وجود دارد.

مارس سال جاری یک ماه پس از ملاقات با میشل در زیپولیت من ۴۱ ساله شدم. اولین کسی که از طریق واتس آپ تولدم را تبریک گفت یک پناهجوی جوان ونزوئلایی بود که اخیرا در پاناما با او ملاقات کرده بودم. در پاسخ به سوال او مبنی بر اینکه چند ساله می‌شوم به دلیل این که مجبور شدم به این جوان جذاب نشان دهم که دوبرابر سن او هستم در یک حالت پیشگیرانه از گناه بزرگ فرو رفتم و در عوض تایپ کردم: "حتی نمی‌خواهی آن را بدانی" و او به نوبه خود پاسخ داد: "چرا که نه؟ خیلی طبیعی است". واقعیت امر این است که برای مقوله‌ای عادی مانند افزایش سن باید بسیار عادی‌تر نیز باشد.

برچسب ها: پیری
ارسال نظرات