به گزارش فرارو به نقل از فارین پالسی، روابط آمریکا و اسرائیل در مرکز دیدگاه واشنگتن از منطقه قرار دارد. این وضعیت از سال ۱۹۶۷ میلادی زمانی که اسرائیل برتری نظامی خود را بر کشورهای عربی همسایه نشان داد مشهود بوده است.
ایالات متحده برای تقویت این امر بیش از هر کشور دیگری از پایان جنگ جهانی دوم به اسرائیل کمک کرده است. دولت اوباما روابط پرتنشی با بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل داشت. با این وجود، کماکان این اقدام را ایدهای مناسب میدانست که کمک نظامی امریکا به اسرائیل ادامه یابد چنان چه کمک ایالات متحده به اسرائیل در فاصله سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۸ میلادی ۳۸ میلیارد دلار بود.
با این وجود، علیرغم وجود رابطه استراتژیک و تزلزل ناپذیر بین دو کشور اغلب به نظر میرسد این رابطه بسیار متزلزل است. به نظر میرسد اکنون تزلزل در رابطه میان امریکا و اسرائیل احساس میشود. علیرغم آن که بایدن خواستار ارامش و ثبات در خاورمیانه است اسرائیل متحد اصلی امریکا اوضاع را متزلزل میکند. رهبران اسرائیل بر واشنگتن فشار میآورند تا در قبال ایران رفتاری سختگیرانه از خود نشان دهد.
پرسشی که از سوی مفسران مطرح میشود این است که آیا نتانیاهو و جو بایدن میتوانند در مورد این پرونده به گونهای با یکدیگر به اجماع نظری برسند که در مورد مسئله فلسطین وجود ندارد. ایالات متحده از متحداناش انتظار دارد که بی، چون و چرا از واشنگتن تبعیت کنند. این نقشی نیست که سران اسرائیل دوست داشته باشند ایفا کنند.
متهورانهترین اقدام احتمالا زمانی بود که نتانیاهو در سال ۲۰۱۵ میلادی از یک سخنرانی در کنگره برای لابی کردن علیه توافق هستهای با ایران استفاده کرد. بسیاری در دولت اوباما نتانیاهو را در حال مبارزه با ایالات متحده و نه با ایران قلمداد کردند.
برای اسرائیلیها، اما این نشانه دشمنی نتانیاهو با دموکراتهای امریکا بود. با این وجود، میتوان پرسید اگر امنیت اسرائیل تا این حد به نیروی نظامی و اقتصادی آمریکا گره خورده چرا نتانیاهو رویارویی با متحد خود را انتخاب کرد؟ تضعیف این رابطه مطمئنا تهدیدی برای امنیت اسرائیل است.
آیا نتانیاهو اکنون از سال ۲۰۱۵ میلادی درسی آموخته است. روی این موضوع حسابی باز نکنید. بایدن و نتانیاهو به خوبی یکدیگر از جمله نقاط قوت و ضعف شان را میشناسند. در مقابل، نتانیاهو و اوباما در سال ۲۰۰۷ میلادی برای نخستین بار یک سال پیش از اولین پیروزی اوباما در انتخابات با یکدیگر دیدار داشتند. روابط آمریکا و اسرائیل در حال حاضر یک کیسه مختلط است. نکته مثبت برای اسرائیل این است که ایالات متحده از نظر حمایت نظامی از اسرائیل عقب نشینی نمیکند.
در ماه ژانویه، ایالات متحده و اسرائیل بزرگترین مانور نظامی مشترک خود را برگزار کردند. هم چنین، یک رزمایش نظامی در نوامبر گذشته صورت گرفت که پروازهای نظامی دوربرد را شامل میشود و به طور علنی با هدف ارسال پیام به ایران بود. این مانورها میتوانند محصول عصبانیت بایدن از ارائه تجهیزات نظامی ایران به روسیه هستند.
در مقابل، در مورد مسئله فلسطین ایالات متحده از دست اسرائیل عصبانی است. مقامهای امریکایی احساس میکنند نتانیاهو پیامهای امریکا را در این مورد نادیده گرفته و به راحتی به خواستههای شهرک نشینهایی که شرکای دولت ائتلافی اش هستند تن داده است. "آنتونی بلینکن" وزیر امور خارجه ایالات متحده فکر میکرد که سفر وی به اسرائیل برخی از طرحهای شهرک سازی و تخریب را خنثی کرده خواهد کرد. با این وجود، انتظار او محقق نشد.
نتانیاهو و همکاران اش به شدت پای شان را روی پدال گاز گذاشته اند. شهرکهای یهودی نشین یکی پس از دیگری ساخته میشوند. شهرک نشینها طبق قوانین اسرائیل قانونی میشوند و اجرای پروژه هفت هزار واحد شهرک در شرف تصویب است.
آمریکا و اسرائیل اهداف بلند مدت بسیار متفاوتی دارند. اسرائیل توقع دارد امریکا در مورد مسائل مرتبط با خاورمیانه از رویکرد آن کشور حمایت کند و با استفاده از حمایت امریکا دیدگاه خود را در مورد منطقه دیکته کند. برای مثال، این که امریکا به جنگندههای اسرائیلی اجازه دهد تا اهداف خود در منطقه را با آگاهی کامل درباره حضور نیروهای امریکایی در آن مناطق بمباران کند.
با این وجود، رهبری فعلی اسرائیل سناریوی دور شدن امریکا از اسرائیل در نظر دارد. نتانیاهو همواره رابطه نزدیکی با پوتین رئیس جمهور روسیه داشته است و حتی این رابطه را اکنون نیز حفظ کرده است. اسرائیل و چین رابطه بسیار نزدیکی دارند بسیار نزدیکتر از آن چه واشنگتن میخواهد.
با این وجود، اگر یک موضوع وجود داشته باشد که سیاستمداران امریکایی در سالیان اخیر بر روی آن توافق نظر داشته اند آن موضوع لزوم عقب نشینی امریکا از خاورمیانه و توجه بیشتر به اقیانوس آرام به ویژه مسئله چین است. بایدن نیز همانند اوباما نمیخواهد غرق در مسئله فلسطین شود. گزینه ارجح بایدن در مورد ایران امیدواری درباره گشایش دیپلماتیک است.
بلینکن هفته گذشته به صراحت گفت که مذاکرات به جایی نمیرسد، اما درها همیشه به روی "دیپلماسی رو به جلو" باز است. او افزوده بود: "خیلی چیزها بستگی به این دارد که ایران چه میگوید و چه میکند و این که آیا تعامل میکند یا خیر".
ایالات متحده و متحدان اروپایی آن کشور نمیتوانند جنگ با ایران را به ویژه به دلیل مسئله اوکراین تحمل کنند. اسرائیل نیز به سختی میتواند درگیری را تحمل کند. به نظر میرسد سرمایه گذاران در اسرائیل تا حدی به دلیل نبرد بزرگ نتانیاهو بر سر سرنوشت دادگاه عالی آن کشور در حال خارج ساختن پولهای شان از اقتصاد اسرائیل هستند. صحبت از امکان بروز درگیری با ایران تنها موجب تسریع فرار مالی از اسرائیل خواهد شد.
رئیس سیا به تازگی اعلام کرده که باور ندارد ایران هنوز در مورد ساخت تسلیحات هستهای تصمیم گرفته باشد. با این وجود، آژانس بینالمللی انرژی اتمی تشخیص داده که برنامه غنی سازی اورانیوم ایران به خلوص ۸۴ درصد رسیده و از لحاظ نظری ایران در مدت زمانی کوتاه میتواند به سلاح هستهای دست یابد.
ایران این موضوع را رد کرده و مدعی است که در عرصه غنی سازی از ۶۰ درصد فراتر نرفته است. در همین حال، برنامه موشکی آن کشور در حال پیشرفت به سوی دستیابی به توانایی حمل سلاح هستهای است. تنها هفته گذشته بود که ایران از موشک کروز پاوه خود رونمایی کرد موشکی که قابلیت رسیدن به اسرائیل را دارد.
اگر ایران در غنی سازی پیشرفت کند و برنامه حرکت به سوی ساخت سلاح هستهای را از سر بگیرد بایدن در موقعیت دشواری قرار خواهد گرفت. این امکان وجود دارد که دولت بایدن مجبور شود خود را در موضع تهاجمی تری قرار دهد. واشنگتن در حال تشدید لفاظیهای خود در قبال ایران است و احتمالا هدف از این کار بازدارندگی میباشد.
سخنان اخیر "تام نایدز" سفیر امریکا در اسرائیل سمفونیای گوش نواز برای نتانیاهو بود. همزمان بایدن نیز گفته که در صورت دستیابی ایران به سلاح هستهای امریکا صرفا نظاره گر رویدادها نخواهد بود. او گفت تمام گزینهها روی میز است.
ایران به خوبی از بحران سیاسی و اقتصادی اسرائیل آگاه است. هم چنین، ایران بخوبی میتواند عدم تمایل بایدن به جنگ را ببیند. آیا ایران سعی خواهد کرد از این موضوع استفاده کند؟ شاید. البته تهران گزینههای بسیار بهتری در جبهه دیپلماتیک نسبت به هر سناریوی نظامی دیگری دارد.