احمد زیدآبادی در روزنامه هم میهن نوشت: طرح صلح جمهوری خلق چین برای پایان دادن به جنگ اوکراین با واکنش سرد متحدان غربی روبهرو شده است.
چینیها در طرح ۱۲ مادهای خود، ضمن تأکید بر ضرورت احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی تمام کشورها، خواستار آتشبس بین اوکراین و روسیه و آغاز مذکرات صلح بین دو کشور شدهاند. چینیها در عین حال مخالفت خود را با تحریمهای اقتصادی خارج از چارچوب سازمان ملل متحد اعلام کردهاند.
مقامهای آمریکایی طرح چین را به سود ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه دانستهاند، اما ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین خواستار دیدار با شیجینپینگ همتای چینی خود برای گفتگو دربارۀ موضع چینیها در برابر تجاوز روسیه به خاک کشورش شده است.
ظاهراً چینیها تلاش کردهاند تا طرح صلحی «متوزان» برای پایان دادن به جنگ اوکراین ارائه کنند، اما طرحشان عمدتاً کلیگویی و دارای ابهامهای فراوان و فاقد جدول زمانی مشخص برای عملیاتی شدن مفاد آن است و در حقیقت میتوان آن را نوعی «اعلام مواضع کلان چین در برابر نظم جهانی» دانست.
به واقع طرح صلح چین از استعداد هر نوع تفسیر متفاوت برخوردار است و همین مسئله راه را برای مذاکره بر سر آن باز میگذارد. قاعدتاً زلنسکی مایل است بداند که منظور چینیها از «لزوم احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی تمام کشورها» چیست و پکن این گزارۀ کلی را در مورد اوکراین چگونه تفسیر میکند. چنانچه منظور چینیها از احترام به تمامیت ارضی عموم کشورها، لزوم بازگشت روسیه به مرزهای بینالمللی و خاتمۀ اشغال خاک اوکراین باشد، در آن صورت زلنسکی دلیلی برای مخالفت با طرح صلح چین نخواهد دید.
در مقابل، روسیه که به طرح صلح چین روی خوش نشان داده است، به مواد مربوط به آتشبس و لغو تحریمهای آمریکا و متحدانش علیه اقتصاد خود چشم دارد. اما مسئله اصلی این است که با چه مکانیسمی میتوان بین اصل «احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی اوکراین» با «برقراری آتشبس و لغو تحریم اقتصادی روسیه» پیوند برقرار کرد؟ طرح صلح چینیها به کلی فاقد تعریف هر نوع مکانیسمی در این باره است. از این جهت میتوان این موضوع را بزرگترین ضعفِ طرح صلح پکن دانست، اما شاید بزرگترین قوت آن هم همین نکته باشد چراکه راه مذاکره بر سر یک جدول زمانی و ترتیب اجرای مفاد آن را باز گذاشته است.
اگر مقصود چینیها از طرح خود، لغو فوری تحریمها و اعلامآتشبس در نخستین گام باشد، طبیعی است که علاوه بر متحدان غربی، دولت زلنسکی نیز به آن تن در نخواهد داد، زیرا چنین اقدامی دست روسیه را برای تقویت نظامی و اقتصادی خود برای تحکیم و تثبیت اشغال بخشهای بزرگی از خاک اوکراین باز میگذارد.
بنابراین، چینیها برای آنکه طرحشان در همان ابتدای کار سقط نشود، مجبورند آتشبس را از مسئلۀ لغو تحریمها به کلی جدا کنند. چنانچه این نکته به روشنی اعلام شود، آنگاه اعلام آتشبس بین دو طرف، میتواند بهعنوان نخستین گام در جهت پایان جنگ گزینهای واقعبینانه تلقی شود.
گام دوم به ناچار باید پیوندی بین لغو تحریمهای روسیه و «احترام به تمامیت ارضی اوکراین» برقرار کند، اما پیش از آن، چینیها باید «احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی اوکراین» را شفافسازی کنند. آیا منظور آنان از این عبارت، لزوم بازگشت روسیه به مرزهای بینالمللی است؟ اگر منظور همین باشد، مرزهای بینالمللی اوکراین از نگاه آنان کدام مرزهاست؟ آیا این مرزها شامل تمام منطقۀ اشغالی دونباس و شبهجزیرۀ کریمه نیز میشود؟
به واقع، عمق بحران در همین نقطه رخ مینماید چراکه اگر منظور چینیها، مرزهای شناختهشدۀ اوکراین باشد، روسیه به سادگی آن را نخواهد پذیرفت و اگر منظور جز این باشد، اوکراین و متحدان آن زیر بار نخواهند رفت.
با این همه، یک آتشبس کامل و فراگیر میتواند مسیر مذاکره دربارۀ نوع پیوند بین لغو تحریمهای روسیه و عقبنشینی آن کشور از خاک اوکراین را هموار و روند فزایندۀ بحران را کنترل کند.
از این رو، بهرغم بیمیلی آشکارِ متحدان غربی برای پذیرش نقشِ میانجیگری چین در یک بحرانِ مربوط به اروپا، طرح صلح پکن حاوی استعداد بالقوهای برای مهار آتش جنگ اوکراین است. به دلیل بنبستی که ادامۀ جنگ عملاً پدید آورده است، شاید طرفهای جنگ نهایتاً راهی جز کشف امکانات بالقوۀ طرح صلح چینی پیش روی خود نداشته باشند.