ردپاهای سالممانده که به ردّپای سنگوارهای معروفند، پنجرهای جالب و تماشایی به دنیای دایناسورها هستند. این ردپاها درست مثل ردپاهای خود ما حین راه رفتن روی زمین نرم گلمانند شکل گرفتهاند، اما نه تنها از بین نرفتهاند بلکه با گذشت میلیونها سال سالم باقی ماندهاند.
به گزارش فرادید؛ همزمان با برداشتن یک گام توسط حیوان، زمین زیر پا یا دست او فشرده میشد و همین منجر به شکلگیری ردپاهایی میشد که بعضی از آنها بعد از میلیونها سال هنوز هم قابل مشاهده هستند. طول ردپاها از چند سانتیمتر تا یک متر متغیر است. ردپاها به عنوان قالبهای طبیعی بجا میمانند و از مادهای که ردپای اصلی را پر کرده ساخته میشوند. «مسیر ردپا» به آن ردّی گفته میشود که از تکرار گامهای یک حیوان شکل گرفته است.
(به رد دست یا پا، تِرَک (Track) میگویند. بیش از یک گام متوالی توسط یک حیوان به عنوان مسیر عبور شناخته میشود. این مسیر دایناسور در سازند Moenave در آریزونا، ایالات متحده آمریکا پیدا شده است)
چرا برخی از ردپاها فسیل میشوند؟
دایناسور میتواند ردپاهای بیشماری از خود به جای بگذارد، اما این فراوانی در مورد اسکلت او صدق نمیکند. با این حال، شکلگیری و سالم ماندن ردپاها مستلزم مناسب بودن شرایط محیط است. ثبات زمین روی شکل، اندازه و عمق ردپا اثر میگذارد. یک ردپای کامل و بیکموکاست روی زمینی شکل میگیرد که بیش از حد سفت یا شل نباشد.
اگر زمین بیش از حد سفت باشد، رد بجامانده بسیار کمعمق خواهد بود، درنتیجه نه فرمی دارد و نه جزئیات زیادی در اختیار محققان قرار میدهد و اگر زمین بیش از حد نرم باشد، ردپا به خودی خود از بین میرود و چنانچه در چنین زمینهایی سالم بماند، از ریختافتاده و غیرعادی به نظر میرسد. برای مثال، رد انگشت دست یا پا ممکن است به شکاف تبدیل شود نه انگشت واضح دست و پا. در چنین حالتی زمانی که ردپا شکل بگیرد ممکن است به راحتی ساییده، پر یا شسته شود.
زمینهای نرمِ خطوط ساحلی باستانی یا پهنههای گلی، مکانهای رایجی هستند که میتوان در آنها ردپاهای فسیلشدهی دایناسورها را پیدا کرد. برای مثال، ردپاهای یافتشده در سایت ردپای دایناسور رِد گالچ در وایومینگ آمریکا در دورهی ژوراسیک شکل گرفتند؛ زمانی که این منطقه خط ساحلیِ دریای ساندَنس بود.
برخلاف استخوانها که پس از مرگ دایناسور باید به سرعت پوشانده میشدند تا بقایای حیوان تا جای ممکن سالم بماند، ردپاها باید با نور خورشید به پختگی میرسیدند. این کار روزها و ماهها بسته به شرایط طول میکشید. پس از آن لایهای از گل، خاکستر یا مادهی مشابه به بقاء و سالم ماندن ردپا کمک میکرد.
در برخی مکانها، ردپاهای فسیلشده به گونهای است که انگار دایناسورها از شیبهای تند غیرممکن بالا میرفتند، مثلاً ردپاهای یافتشده در سایت تقریباً عمودیِ کَل اورکو در بولیوی. اما واقعیت این است که این دایناسور از دیوار راست بالا نرفته است! اینجا جاییست که شکل زمین در طول میلیونها سال به شدت تغییر کرده است و از حالت افقی به صورت عمودی درآمده. بنابراین میتوان گفت دایناسورها روی زمینهای بسیار صافتری راه میرفتند و حدود ۲۰۰ میلیون سال پیش، سایت کَل اورکو بستر رودخانه بوده است.
ردپای دایناسور چه اطلاعاتی را در اختیار ما قرار میدهد؟
ردپاهای دایناسور نوعی ردپای فسیلی و نشاندهندهی فعالیت یک حیوان در زمان حیاتش است، اما بخشی از خود حیوان نیست. دانشمندانی که این نوع فسیلها را مطالعه میکنند ایکنولوژیست نام دارند. نسبت دادن یک ردپا به یک گونه کاملا مشخص از دایناسور تقریباً غیرممکن است؛ برای مثال، بسیاری از ددپایان پاهای سهانگشتی شبیه به هم دارند. افزون بر این، استخوانها و ردپاها را به سختی میتوان با هم تطبیق داد زیرا استخوانها فاقد بافت نرمی هستند که ردپا را ایجاد کرده است.
استخوانهای یافتشده نزدیک سایتِ ردپاها نیز بعید است به دایناسوری تعلق داشته باشند که ردپاها مال اوست، چون (استخوان و ردپا معمولا تحت شرایط متفاوتی فسیل میشوند/) اگر چنین بود، حتماً تحت شرایط مختلف تا کنون فسیل شده بود. مسیرهای عبور و مرور پایانی یعنی جایی که فسیل دایناسور همراه با گامهای پایانی اوست، یافتهی به شدت نادری است.
با این حال ایکنولوژیستها با استفاده از نشانههایی از قبیل اندازه و شکل رد پا میتوانند گروه دایناسوری که آن ردپاها را ساخته شناسایی کنند. مکان جغرافیایی و سن سنگها نیز ممکن است به محدود کردن گونههای بالقوه کمک کند. کارشناسان همچنین میتوانند بگویند یک ردپا متعلق به یک دایناسور دوپا است یا چهارپا. ردپاهای دایناسورهای دوپا یا متعلق به ددپایان است یا پرندهپاها؛ اگرچه این تصور وجود دارد که برخی از پرندهپاها مانند مانتلیساروس هم اوقاتی را به حالت چهار پا راه رفتهاند.
ددپایانی از قبیل تیرانوسوروس، بازیونیکس (سنگین پنجه) یا ولوسیراپتور (شکارچی چالاک) ردپاهای باریکتر و درازتری در قیاس با پرندهپاها دارند. ردپاهای ددپایان به طور کلی دارای انگشتهای دراز و باریک و یک نمای کلی V شکل است. ردپاهای پرندهپاها فاقد نشانهای واضح پنجه است و به طور کلی ظاهر گردتر با انگشتهای پهنتر دارد. زرهپوشان از جمله استگوسورها و آنکیلوسورها، سراتوپسیانها از قبیل تریسراتوپس و خزندهپایانی مانند دوتیرکی، چهارپا بودند.
تفاوتهای میان ردپاهای سراتوپسیان، استگوسور و آنکیلوسور جزئی است. هر کدام از آنها پنج انگشت داشتند، اما سراتوپسیانها چهار انگشت داشتند، استگورسورها سه انگشت و آنکیوسورها سه یا چهار انگشت. استگوسورها و آنکیلوسورها همپوشانی زمانی و مکانی داشتند، بنابراین تفکیک ردپاهای آنها دشوار است. سراتوپسیانها بسیار بعدتر از استگوسورها میزیستند و تعداد انگشتها به تشخیصشان از هم کمک میکند.
آنکیلوسورها به طور کلی در قیاس با سراتوپسیانها، انگشتهای کشیدهتری داشتند. افزون بر این، سراتوپسیانها شاید از نوک انگشتانشان برای راه رفتن استفاده میکردند بنابراین، یک اثر کامل از کف پایشان باقی نمیماند، در حالی که آنکیلوسورها با کف مسطح پاهایشان روی زمین راه میرفتند.
خزندهپایان در میان تمام دایناسورها، بزرگترین ردپاها را دارند. ردپای آنها عریض و مدور با پنج انگشت بود. جای دست خزندهپایان در قیاس کوچکتر بود و طرح کلی آن، هلالمانند بود. بیشتر خزندهپایان روی دستهایشان پنجه داشتند، اگرچه فقط روی انگشت شست بود، اما شواهد آن همیشه روی ردپاها دیده نمیشود. پاها همیشه سه پنجه داشتند.
در برخی مکانها، تنها ردپاهای خزندهپایان پیدا شده است. شاید دلیل این امر نوع زمینی باشد که روی آن راه میرفتند یا نحوهی توزیع وزنشان. به عقیدهی برخی از دانشمندان، این مدرکی است که نشان میدهد خزندهپایان شنا میکردند و از دستهایشان برای هل دادن خودشان در رودخانه استفاده میکردند.
دانشمندان شاید بتوانند در ردپاهای تولیدشده در شرایط کامل، نشانههایی از پوست یا مدارک دیگری از آناتومی نرم حیوانات را شناسایی کنند، همینطور نشانههایی از پنجه و نحوهی انعطافپذیر بودن انگشتان.
ردپاها مدرک چگونگی حرکت یک دایناسور هستند و اندازهی گام یک دایناسور را نشان میدهند. این موضوع را میتوان از فاصلهی میان ردپاها تفسیر کرد. حتی گاهیاوقات میتوان سرعت برداشتن گامهای یک دایناسور را هم تخمین زد. مجموعهای از ردپاهای موازی حاکی از آنست که حیوانات به صورت گروهی حرکت میکردند و این نشانهای از رفتار گلهایست. برخی کارشناسان این فرضیه را مطرح کردهاند که برخی ردپاهای ساخته از انواع مختلف دایناسور، مدرکی از صحنههای تعقیب و گریز ماقبلتاریخ است. با این حال، ردپاهای شکارچی و طعمه در یک مکان شاید با فاصلهی چند ساعت یا حتی چند هفته شکل گرفته باشند.
رابطهی مستقیم با گذشته
ردپای دایناسور در واقع تصویری است از دورانی که این حیوانات روی سیارهی زمین سیر میکردند. این ردپاها مدرک مستقیمی از چگونگی رفتار یک موجود در یک زمان خاص در گذشته هستند. استخوانهای فسیلشده لزوماً در زیستگاه حیوان یافت نمیشوند و شاید با جریان آب به مکان جدیدی منتقل شده باشند. اما ردپاهای دایناسورها رابطهی مهمی میان این حیوانات ماقبلتاریخ و زیستگاهشان هستند.