صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۶۰۱۲۷۱
شاید ایران و اسراییل مسیر پیش‌روی سیاست خارجی واشنگتن در ۲۰۲۳ را مشخص کنند
اگر بازگشت نتانیاهو به قدرت تنش‌ها را در جبهه فلسطین افزایش دهد، اما همزمان ممکن است به فوریت بیشتر در موضوع هسته‌ای ایران منتهی شود. نتانیاهو جدال بر سر پرونده تهدید هسته‌ای ایران را به نام خود سند زده است و اکنون به نظر می‌رسد که او دقیقا با بازگشت به قدرت در حال ادامه انجام ماموریتش باشد.
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۲ - ۲۷ دی ۱۴۰۱

جو بایدن، رییس‌جمهور ایالات متحده، بسیار خوش‌شانس بوده که در دو سال نخست ریاست‌جمهوری‌اش از درگیری در خاورمیانه، جایی که اغلب ایده‌های سیاست خارجی ایالات متحده از خوب تا بد در آنجا به هدر رفته‌اند، مصون مانده است.

به گزارش اعتماد به نقل از فارن پالیسی، البته ممکن است بایدن در سال ۲۰۲۳ برای پرهیز از چنین تنشی در خاورمیانه با سختی‌های بیشتری روبه‌رو باشد. اولویت‌های اصلی دولت امریکا در سیاست خارجی، جنگ روسیه علیه اوکراین و مهار چین در حال رشد است.

با این حال، شاید قدرت‌های منطقه‌ای کوچک‌تر و در عین حال مصمم‌تر که مشتاق پیشبرد منافع خود هستند و تمایلی هم به اجرای قوانین ایالات متحده ندارند به زودی دستان بایدن را در خاورمیانه بند کنند. به گزارش فارن پالیسی، با وجود پنج کشور - سوریه، عراق، لبنان، یمن و لیبی - در مراحل مختلف بحران، جهان عرب منبع بی‌ثباتی باقی خواهد ماند؛ البته به استثنای کشور‌های ثروتمند خلیج فارس (عربستان سعودی و امارات متحده عربی) که هرچند مستقل از واشنگتن عمل می‌کنند، اما همچنان بر دریافت حمایت از ایالات متحده اصرار دارند.

در واقع این دو قدرت غیر عربی، ایران و اسراییل - یکی دشمن اصلی منطقه‌ای ایالات متحده و دیگری نزدیک‌ترین دوست منطقه‌ای واشنگتن – است که ممکن است دستور کار دو سال آینده را تعیین کنند و متاسفانه پیامد‌های چنین وضعیتی هم الزاما خوشایند نیست. با بازگشت بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسراییل به قدرت دولت بایدن اکنون با راست افراطی‌ترین دولت در تاریخ اسراییل روبرو شده است، دولتی که احتمالا باعث افزایش جدی تنش‌ها بر سر مساله فلسطین و برنامه هسته‌ای ایران خواهد شد.

اگر سخنان وزرای افراطی راست کابینه نتانیاهو را باور نمی‌کنید که البته دلیلی هم برای باور نکردن آن وجود ندارد، این ائتلاف مصمم است تا سیستم «دموکراتیک» اسراییل را تغییر دهد، مسیر جامعه را در امتداد خطوط انحصارگرایانه یهودی قرار داده، با شهروندان عرب اسراییل تنش ایجاد کند و سنگ قبری بر سر امید تشکیل یک کشور فلسطینی قرار دهد. اینکه وضعیت در کرانه باختری چقدر بد می‌شود به میزان نفوذ نتانیاهو بر شرکای ائتلافی‌اش وابسته است، فراموش نکنیم که نتانیاهو به این شرکا برای تصویب قانونی که محاکمه جاری او را اگر نگوییم باطل حداقل به تعویق بیندازد، نیاز دارد.

از آنجا که نتانیاهو به اندازه سایر اعضای حزبش راست‌افراطی نیست، شاید ائتلافی بدون افراط‌گرایان را ترجیح می‌دهد و ممکن است در مقطعی به گسترش دولت خود و بدون حضور این افراطیون فکر هم بکند. اما پرونده حقوقی که علیه نتانیاهو برقرار است دست و پای او را بسته و اگر از حمایت این شرکا برخوردار نباشد به‌طور حتم در صورت محکومیت با مجازات حبس یا جایگزین آن‌که امضای توافق نامه پایان دادن به فعالیت سیاسی باشد روبه‌رو خواهد شد. بنابراین او فعلا نمی‌تواند به ائتلاف با افراط‌گرایان پایان بدهد و باید آن‌ها را به نحوی مدیریت کند.

ظاهرا نتانیاهو برای محدود کردن شدیدترین سیاست‌های آن‌ها هر کاری که می‌تواند انجام می‌دهد، اما بر هیچ‌کس پوشیده نیست که کنترل آن‌ها به خصوص در مواجهه‌شان با فلسطینی‌ها در کرانه باختری و بیت‌المقدس سخت است.

فارن پالیسی در ادامه این گزارش به برنامه‌های وزرای تندروی کابینه نتانیاهو برای تصاحب زمین‌های بیشتر از فلسطینی‌ها اشاره کرده و می‌نویسد: نیاز به قوه تخیل زیادی نیست تا بتوان فهمید که چگونه اقدامات تحریک‌آمیز می‌تواند باعث ناآرامی‌های گسترده‌تر به خصوص در مناطق مرزی شود. نکته مهم اینجا است که تشکیلات خودگردان فلسطین توانایی و شاید هم اراده کمک به کنترل شرایط را از دست داده است و این مساله فقط افراط‌گرایان را در بین اسراییلی‌ها و فلسطینی‌ها تشویق می‌کند تا در چرخه تداوم و تبادل خشونت حرکت کنند.

در چنین شرایطی چه زود و چه دیر یک انفجار به مشکل بایدن تبدیل خواهد شد. بسته به اینکه وضعیت چقدر بد باشد، او احتمالا با اقدامی در شورای امنیت سازمان ملل متحد روبرو خواهد شد که او را مجبور به دفاع یا انتقاد از اسراییل خواهد کرد. این به نفع سیاسی جو بایدن نیست که بین جمهوری‌خواهانی که خواستار حمایت او از اسراییل هستند و تعداد زیادی از پیش‌رو‌ها در حزب دموکرات که از او می‌خواهند از اقدامات اسراییل علیه فلسطینیان انتقاد کند، گرفتار شود.

همزمان متحدان اروپایی جو بایدن را تحت فشار قرار خواهند داد تا نتانیاهو را مهار کند، همان‌طورکه کشور‌های عربی که پیمان ابراهیم با اسراییل را امضا کرده‌اند نیز چنین خواهند کرد. همان‌طورکه در ماه مه ۲۰۲۱ دیدیم، اقدامات اسراییل در بیت‌المقدس به تشدید تنش میان اسراییلی‌ها و حماس منتهی شد که تقریبا دو هفته به طول انجامید، به کار گرفت و در آن مقطع جو بایدن شخصا مجبور شد با نتانیاهو و رهبران مصر برای برقراری آتش بس گفتگو و به نوعی میانجیگری کند. این درگیری منجر به کشته شدن حداقل ۲۵۶ فلسطینی از جمله ۶۷ کودک و ۱۳ اسراییلی از جمله ۲ کودک شد. مطمئن باشید که رویارویی بعدی به راحتی می‌تواند بسیار بدتر باشد.

اگر بازگشت نتانیاهو به قدرت تنش‌ها را در جبهه فلسطین افزایش دهد، اما همزمان ممکن است به فوریت بیشتر در موضوع هسته‌ای ایران منتهی شود. نتانیاهو جدال بر سر پرونده تهدید هسته‌ای ایران را به نام خود سند زده است و اکنون به نظر می‌رسد که او دقیقا با بازگشت به قدرت در حال ادامه انجام ماموریتش باشد. نتانیاهو در اواخر دسامبر ۲۰۲۲ گفت: «من به یک دلیل اصلی به قدرت برگشتم، تا هر کاری که می‌توانم برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای انجام دهم».

شرایط اکنون برای تحقق دیدگاه نتانیاهو نسبت به چالش ایران مساعدتر از هر زمان دیگری است. دورنمای بازگشت به توافق هسته‌ای در این مقطع بسیار دور به نظر می‌رسد. بایدن حتی ماه گذشته اعتراف کرد که این توافق مرده است، اگرچه ظاهرا او نمی‌خواست آن را علنی بگوید.

برخورد ایران با معترضان به علاوه همکاری نظامی ایران با روسیه در جنگ اوکراین، خصومت ضد ایرانی را در واشنگتن افزایش داده است. با توجه به مخالفت کنگره با احیای برجام، سوال اینجاست که آیا دولت حتی می‌تواند درباره موضوع هسته‌ای با ایران توافقی انجام دهد؟ افکار عمومی در امریکا چنین مساله‌ای را در شرایطی که با معترضان در ایران برخورد خشن صورت می‌گیرد و روسیه اوکراینی‌ها را می‌کشد، به راحتی نمی‌پذیرد.

هربار که صحبت از افزایش ذخایر هسته‌ای ایران می‌شود، اسراییل بسیار دستپاچه و عصبی می‌شود چرا که تل‌آویو بیشترین آسیب را از یک ایران مجهز به سلاح هسته‌ای می‌بیند. البته این خود اسراییل بود که باعث افزایش این ذخایر با ترغیب دونالد ترامپ، رییس‌جمهور پیشین امریکا به خروج از برجام شد. از تابستان گذشته، بنی گانتز، وزیر دفاع وقت اسراییل، ایال هولاتا، مشاور امنیت ملی وقت اسراییل و دیوید بارنیا، رییس موساد، به واشنگتن سفر کرده‌اند تا از دولت بایدن بخواهند برای حمله به ایران، دور دیگری از رزمایش‌های مشترک را برنامه‌ریزی کند.

بنی گانتز در حالی که آماده ترک سمت خود با روی کار آمدن یک دولت جدید بود، گفت که مقابله با برنامه هسته‌ای ایران با ابزار نظامی چیزی است که اکثر اسراییلی‌ها با آن موافق هستند. این مقام اسراییلی همچنین خطاب به خلبانان جدید نیروی هوایی اسراییل گفت برخی از اسراییلی‌ها می‌دانند که حمله به ایران در آینده انجام خواهد شد.

فارن پالیسی در ادامه با اشاره به اینکه مقامات امریکایی از پیش‌بینی در این باره سر باز می‌زنند، نوشت:، اما هیچ‌یک از کارشناسان برنامه‌ریزی و مشورت نزدیک‌تر امریکا و اسراییل برای نوعی حمله به ایران را رد نکرده‌اند. سوال این است: چه نوع حمله‌ای؟ فقط ایالات متحده این توانایی را دارد که سانتریفیوژ‌های جاسازی‌شده در عمق زمین را بدون قشون‌کشی نظامی ازمیان بردارد.

فقط ایالات متحده از نظر نظامی این توانایی را دارد که با هواپیما‌های حامل بمب‌های خوشه‌ای از پایگاه‌هایی امریکایی مستقر در برخی کشور‌های عربی حاشیه خلیج فارس بلند شده به مراکز و اهداف تعیین شده حمله کند و تا زمانی که چیزی جز آوار باقی نمانده به مقر اولیه بازنگردند. این نشریه در ادامه ادعا می‌کند که برنامه‌هایی برای حمله نظامی به ایران در دولت باراک اوباما تعریف شده بود و اکنون اسراییل می‌تواند به این پروسه بپوندد.

بنابراین، جهان در حال حاضر با صحنه‌ای جالب توجه روبه‌رو است.

۱- ایران با انگیزه‌های قوی برای ادامه غنی‌سازی و وضعیت بین‌المللی که هزینه دیپلماتیک هرگونه اقدام نظامی را برای مهاجم کاهش می‌دهد.

۲- اسراییل که قصد خود را برای استفاده از زور اعلام کرده و یک اجماع ملی به نفع استفاده از آن را به نمایش گذاشته است.

۳- دولت ایالات متحده که به‌رغم روابط پرتنش با اسراییل، حمایت خود را از عملیات ترکیبی علیه ایران کاملا واضح اعلام کرده است.

۴- ارتش ایالات متحده که ظرفیت تخریب زیرساخت‌های هسته‌ای ایران را دارد.

همگی این تحولات نشان می‌دهد که ایالات متحده وارد مرحله جدیدی از رویارویی با خطر شده است. البته باید پرسید که چقدر از این فضاسازی‌ها تئاتر است. ورود ایالات متحده به این ماجرا می‌تواند بیشتر برای اطمینان دادن به اسراییل از حضور ایالات متحده باشد و در عین حال این پیام را منتقل کند که اسراییل به تنهایی نمی‌تواند موفق شود. صحبت در مورد اقدام نظامی مشترک توسط ایالات متحده و اسراییل ممکن است بیشتر برای تشویق ایران برای ورود مجدد به مذاکرات هسته‌ای و متوقف کردن غنی‌سازی در سطح تسلیحاتی باشد.

به‌طور خلاصه باید گفت که جو بایدن نمی‌تواند از خاورمیانه در سال پیش رو انتظار چندانی داشته باشد. ظرفیت واشنگتن برای شکل دادن به رویدادها، چه رسد به کنترل آن‌ها با دو چالش روبه‌رو است: چگونه از انفجار بین اسراییلی‌ها و فلسطینی‌ها جلوگیری کند و چگونه ترمز برنامه هسته‌ای ایران را بکشد. در حقیقت گزینه‌های بایدن از بد به بدتر پیش می‌رود. در چنین شرایطی اگر کسی احساس کند که ایالات متحده نه در مورد ایران و نه در مورد فلسطین، درک روشنی از دقیقا چه کاری باید انجام دهد، ندارد جای تعجب نخواهد بود.

تهدید به جنگ در برابر پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران شاید به خرید زمان بیشتر منتهی شود، اما این زمان هم در نهایت تمام خواهد شد. همزمان اگر پیش‌بینی‌ها درباره تندروی کابینه جدید اسراییل درست از کاردر نیاید، اما باز هم انفجار در پرونده فلسطین و اسراییل قطعی است و فقط درباره زمان آن سوال وجود دارد. به‌طور خلاصه، وضعیتی که جو بایدن با آن مواجه است مانند دست و پنجه نرم کردن با بد، پیش از بدتر شدن اوضاع است.

نویسندگان: آرون دیوید میلر و استیون سایمون

ترجمه: ستاره سعیدی

ارسال نظرات