صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۹۷۱۸۸
برای مشکلات کشور نمی‌توان آرام‌بخش تجویز کرد
وقتی تورم مواد خوراکی بالای ۶۰ درصد باشد یعنی حتما عده زیادی از هموطنان شب‌ها با شکم گرسنه خود و فرزندان‌شان سر بر بالین می‌گذارند، وقتی دولت درآمد لازم را نداشته باشد یعنی دریاچه ارومیه خشک خواهد شد، خشکسالی به عمق استخوان جامعه خواهد رسید و این‌ها با تغییر رییس بانک مرکزی خم به ابرو نمی‌آورند.
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۲ - ۱۲ دی ۱۴۰۱

اعتماد نوشت: سال‌ها پیش زن و مرد جوانی از اهل فامیل، خانه کوچکی در حومه شهر اجاره کرده بودند، آن زمان هنوز موبایل نیامده بود و خیلی از خانه‌ها تلفن ثابت نداشتند.

زن که باردار بود در نیمه شبی درد شدیدی احساس می‌کند ولی، چون هنوز زمان اعلامی دکتر برای وضع حمل نرسیده بود این بندگان خدا مستاصل شده و، چون هیچ تجربه‌ای هم نداشتند و کسی هم دردسترس‌شان نبود لذا عقل‌های خود را روی هم گذاشته، نتیجه گرفته بودند که زن قرص استامینوفن بخورد تا دردش آرام شود! بالاخره وقتی شدت درد افزون می‌شود وسیله‌ای تهیه و زن را به بیمارستان می‌رسانند ولی وقتی ماجرا را به پرستاران گفته بودند صدای خنده اهالی زایشگاه به هوا می‌رود که درد زایمان و قرص استامینوفن؟!

در شرایط خاص کنونی کشور انصافا رفتار بعضی مسوولان در برابر انواع بحران‌ها و مشکلات شبیه نوع چاره‌جویی همین زن و شوهر جوانی است که ذکرش در ابتدا آمد. در این فقره مثال‌های بسیار می‌توان آورد تا به سادگی روشن شود که سهل‌انگاری‌ها و عدم شناخت از موضوعات تا چه حد خسارت‌بار و درمان‌ها تا چه میزان ابتدایی و سطحی است. هنوز یادمان نرفته که در دولت آقای احمدی‌نژاد در یک نوبت برای کم کردن آلودگی هوای تهران هواپیمای سم‌پاش به کار گرفتند تا شهر را آبپاشی کند!

در همان زمان از کارشناسی خواندم که با محاسبه دقیق آورده بود برای اثرگذاری چنین روشی روزانه باید صدهواپیمای سم‌پاش ۲۴ ساعته روی شهر آب بپاشند تا بلکه موثر شود! روزگار نه چندان دوری دلار ۲۰ هزار تومانی وحشتناک می‌نمود و اقتصاددانان مرتبا هشدار می‌دادند که اگر برجام امضا نشود و وارد لیست سیاه FATF شویم ممکن است به چنین نقطه خطرناکی برسیم. دلار با خسارت‌های زیاد خصوصا فشار به معیشت مردم از ۲۰ هزار تومان گذشت ولی به هر صورت از آن عبور شد و اگر بحران‌ساز بود بحرانش زیر لایه‌های مکتوم جامعه لابه‌لای دیگر بحران‌ها رفت چنانچه کسی گفته باشد: دیدید هیچ نشد و توانستیم از آن بگذریم؟ نوبت به دلار ۳۰ هزار تومانی رسید و همه ترس‌ها متوجه آن شد و از قضا به آن هم رسیدیم و از آن‌هم عبور شد!

نوبت به دلار ۴۰ هزار تومانی رسید و تا ۴۴ هزار تومان هم پیش رفت و حالا رسانه‌ها پیروزمندانه اعلام می‌کنند که ارز نرخ کاهشی به خود گرفته تا ۳۸ هزار تومان هم پایین آمده است! به عبارت دیگر اگر چاره‌جویی اساسی صورت نگیرد شاید بتوانند فعلا دلار را روی ۳۵ هزار تومان تثبیت کنند و باز هم بفرمایند که دیدید نگذاشتیم نرخ ارز صعود وحشتناک به خود بگیرد؟!

این یادداشت اقتصادی نیست و نمی‌خواهد نوسانات ارزی را مورد کنکاش قرار دهد، بحث بر سر روندی است که سال‌ها جریان داشته و همواره با کمی تفاوت تکرار شده است و در سایه عادی شدن این تکرار چیزی که هرگز عادی نمی‌شود فشار روزافزونی است که متوجه اقتصاد مردم خصوصا معیشت محرومان جامعه است.

در زمان دولت اصلاحات با وجود مثبت شدن همه شاخص‌های اقتصادی و روند روبه‌رشد کسب و کار‌ها و معیشت مردم البته زیر سایه هر ۹ روز یک بحران برای دولت طی یادداشتی مستفاد از نظر اقتصاددانان نوشتم این‌ها همه خوب است ولی آنچه نیاز کشور است جهش اقتصادی است و جهش اقتصادی جز در سایه تنش‌زدایی کامل در روابط بین‌الملل و اصلاح ساختار‌های اقتصادی به دست نمی‌آید و اصلاح ساختار‌های اقتصادی هم نیازمند زمینه فراخ سیاسی است.

متاسفانه با روی کار آمدن دولت آقای احمدی‌نژاد همان روند روبه رشد ناکافی هم متوقف و بعضا دچار عقبگرد شد و حالا با غمی بزرگ و احساسی توام با افسوس و حسرت در محاصره روزافزون تحریم‌ها هستیم و نرخ دلار به تناوب با روح و روان و معیشت مردم بازی پرخسارت می‌کند و معلوم نیست اگر با همین روند ادامه دهیم به کجا خواهیم رسید؟ تغییر رییس بانک مرکزی پاسخی به فریاد‌های انتقادی بود که از هر طرف حتی از طرف علما و مراجع بلند شد ولی مگر آقای فرزین می‌تواند معجزه کند و مگر مشکلات به این بزرگی ناشی از سوءمدیریت یک نفر در بانک مرکزی است؟

به نظر می‌رسد اگر همه برندگان جایزه صلح نوبل اقتصادی گردهم آیند تا زمانی که سیاست‌های خارجی همین باشد و تحریم‌ها از بین نروند و در داخل عده‌ای وضع موجود برای‌شان زمان طلایی اندوختن ثروت باشد و از بالا رفتن نرخ ارز مشعوف شوند همه این اقتصاددانان برجسته هم کاری از دست‌شان برنخواهد آمد، چه بسا بگریزند تا دانش اقتصادی که اندوخته‌اند به‌هم نریزد!

موضوع کاملا روشن است نتیجه سیاست‌های کنونی همین است که می‌بینیم و اگر صدبار دیگر چاره کار در افزودن جلسات و بازدید‌ها و رفع مشکل مجوز فلان واحد تولیدی خلاصه شود جز ازدست رفتن زمان چیز دیگری عایدمان نخواهد شد. با یک حساب سرانگشتی می‌توان لمس کرد، فهمید و درک کرد که پرواز چند باره قیمت دلار چه بر سر اقتصاد خانواده‌های پرجمعیتی می‌آورد که همه درآمدشان ۵، ۶ میلیون تومان بیشتر نیست.

اعتراضات چند ماه گذشته برای سبک زندگی بود ولی شاخص‌های اقتصادی خبر از نارضایتی عمیق و گسترده‌ای می‌دهد که برای اصل زنده ماندن و رفع گرسنگی و داشتن سرپناهی محقر است. مشکل اصلی اینجاست و خطر فزاینده هم در این نقطه متمرکز است.

کمک‌های کمیته امدادی دیگر مسکن هم نیست، وقتی تورم مواد خوراکی بالای ۶۰ درصد باشد یعنی حتما عده زیادی از هموطنان شب‌ها با شکم گرسنه خود و فرزندان‌شان سر بر بالین می‌گذارند، وقتی دولت درآمد لازم را نداشته باشد یعنی دریاچه ارومیه خشک خواهد شد، خشکسالی به عمق استخوان جامعه خواهد رسید و این‌ها با تغییر رییس بانک مرکزی خم به ابرو نمی‌آورند. هزاربار گفته شده که دارد دیر می‌شود و چه بسا دیر شده باشد ولی تنها چیزی که مشاهده نمی‌شود تغییر است!

برچسب ها: دولت رئیسی تورم
ارسال نظرات