به گزارش فرارو به نقل از واشنگتن پست، «شبهای طاعون» رمان نوشته شده توسط «اورهان پاموک» که به تازگی به زبان انگلیسی ترجمه شده رمانی مملو از تناقضات است: طنزآمیز است و همزمان از نظر تاریخی وحشتناک به نظر میرسد و همزمان ساختگی است. داستان جزیرهای خیالی در سواحل ترکیه است که در سالهای رو به زوال امپراتوری عثمانی دچار طاعون شده و «پاموک» در چنین بستری به طور توامان نیروی برهم زننده بیماریهای همه گیر و ظهور اقتدارگرایی جهانی را از دریچهای تخیلی بررسی میکند.
علاقه «پاموک» به چنین مضامین معاصری کاملا تصادفی بوده است. او چندین سال پیش از شیوع ویروس کرونا نگارش این کتاب را آغاز کرد. با این وجود، استفاده او از طاعون به عنوان استعارهای برای شیوع اقتدارگرایی تصادفی نبوده است. تمثیلهای به کار برده شده از سوی پاموک از چشم قدرت در آنکارا دور نمانده و او به دلیل آن چه از سوی دستگاه قضایی ترکیه به عنوان توهین به پرچم ترکیه و «مصطفی کمال آتاترک» بنیانگذار جمهوری ترکیه قلمداد شده با مشکلات حقوقی و قانونی مواجه شده است. این نخستین باری نیست که پاموک خشم ملی گرایان را برانگیخته است. او پیشتر نیز به «توهین به هویت ترکی و ترکی بودن» متهم شده بود.
پاموک حتی زمانی که درباره این موضوعات مهم بحث میکند خوش بین است و تاکید دارد که ممکن است اوضاع در کشورش به سمت بهتر شدن تغییر کند.
در ادامه پرسش و پاسخهای مطرح شده از «اورهان پاموک» از سوی روزنامه «واشنگتن پست» خواهد آمد:
واشنگتن پست: «شبهای طاعون» به شکل شگفتانگیزی خندهدار است.
اورهان پاموک: من بیش از نیمی از داستان را پیش از شیوع کرونا نوشتم و همسرم سر کار میرفت و در آن سالهای پیش از شیوع کرونا به خانه باز میگشت و من برای او کتاب را میخواندم و به او میگفتم: «ببین، خیلی وحشتناک است. اتفاق میافتد! این همه مردم در حال مردن هستند! آتش سوزی، انقلاب، اعدام، به دار آویختن مردم و طاعون. از هر سه نفر، یک نفر میمیرد». همسرم میگفت: «آیا با خود فکر کردهای که مردم با خود فکر میکنند تو بیاحساس هستی»؟ و سپس میگفت: «خب، ادامه بده و بخوان». بنابراین، این گونه کتاب را به پایان رساندم.
واشنگتن پست: همان طور که اشاره کردید شما نگارش کتاب را پیش از شیوع کووید ۱۹ آغاز کردید. چه چیزی شما را به نوشتن داستان طاعون ترغیب کرد؟
اورهان پاموک: سالها پیش، فکر کردم یک رمان تاریخی بنویسم که طاعون در دوره عثمانی رخ میدهد. در واقع، در «خانه خاموش» یکی از کتابهای اولیه من یک مورخ عثمانی وجود دارد که در حال تحقیق در مورد اسنادی پیرامون شیوع طاعون در گذشته است و بعدا در اثر «قلعه سفید» نیز صحنههایی از طاعون وجود دارد.
مطالعه درباره اپیدمیهای قرن نوزدهم را آغاز کردم. از طریق مطالعه دریافتم که قیامهایی در لهستان و روسیه علیه اعمال قرنطینه رخ داده بودند. در آن زمان تقریبا بدون استثنا برای آن که قرنطینه کارآمد باشد دولتها رویکرد اقتدارگرایانه را در پیش میگرفتند. من وضعیت مشابهی را درباره اقتدارگرایی رو به رشد اردوغان و دولتاش در ترکیه دیدم. در نهایت با خود گفتم وقت آن است که رمانی تمثیلی و سیاسی بنویسم چون در شرایط حاکمیت اقتدارگرایی قرار داشتیم. با این وجود، پیش از آن که رمان را به اتمام برسانم اپیدمی کووید ۱۹ آغاز شد، یک همه گیری واقعی.
من میخواهم این داستان خندهدار را برای شما تعریف کنم. وقتی رمان را مینوشتم به این فکر میکردم که چگونه سه کتاب بزرگی که تاکنون در مورد طاعون بوبونیک (یا طاعون خیارکی، متداولترین حالت طاعون است که با نیش کک یا گازگرفتگی موش آلوده ایجاد میشود) نوشته شدهاند یعنی «مجله سال طاعون» نوشته دانیل دفو، رمان «نامزد» نوشته آلساندرو مانزونی و «طاعون» آلبر کامو که بهترین رمانها درباره طاعون هستند و همگی توسط نویسندگانی نوشته شدند که هیچ یک طاعون را تجربه نکرده بودند. واقع گرایانهترین رمان از نظر روانشناختی از رمانهایی که برشمردم اثر نوشته شده توسط «دانیل دفو» است زیرا او کتاب خود را بر اساس دفترچههای عمویش که طاعون لندن در سال ۱۶۶۵ را تجربه کرده بود به نگارش درآورد.
هیچ یک از این سه نویسنده طاعون را به طور شخصی تجربه نکرده بودند و من نیز چنین تجربهای نداشتم. ناگهان ویروس کرونا از ما سبقت گرفت و همگان شروع کردند به گفتن این که «اورهان تو چقدر خوش شانس هستی»!
واشنگتن پست: آیا شیوع واقعی کووید ۱۹ بر «شبهای طاعون» تاثیرگذار بود؟
اورهان پاموک: بله، در اوایل مارس و آوریل ۲۰۲۰ میلادی زمانی که کووید قدری مرموز بود، واکسیناسیونی در کار نبود و همگان ترسیده بودند من بالای ۶۵ سال سن داشتم و میترسیدم. شخصیتهای داستانام به اندازه من ترس نداشتند. بنابراین، ترس خود را به آنان در داستان تزریق و القا کردم.
واشنگتن پست: چرا فضای داستان را در یک مکان تخیلی قرار دادید و نه یک مکان واقعی؟
اورهان پاموک: من نگارش این رمان را به عنوان یک تمثیل سیاسی آغاز کردم اما تمثیلها کوتاه هستند و در نهایت به توصیفی پانورامیک (وسیع) از امپراتوری تبدیل شد. چرا به جزیره نیاز داشتم؟ من نمیخواستم با وقایع نگاران مکانهای واقعی بحث کنم. من یک مکان ایده آل میخواستم. نه جزیرهای از نوع جزیره آرمانشهر گونه یا اتوپیایی «توماس مور» بلکه ایده آل به نحوی که کلیات را نشان دهد.
واشنگتن پست: یک موضوع مشترک در سراسر کارهایتان وجود دارد: پرداختن به تنش میان سنت و مدرنیته به ویژه در رابطه با مذهب است. برای مثال، این مسئله موضوع محوری رمان «برف» شماست.
اورهان پاموک: در تمام رمانهای من این موضوع وجود دارد. مدرنیزاسیون، سنت و این مقولات ممکن است برای مورخان یا جامعهشناسان بسیار با ارزش باشند اما برای من باید در قالب یک داستان مطرح شود. یک داستان انسانی. تصور من از مردم این نیست که افراد خوب و مدرنیست وجود دارند و افراد سنتی وجود دارند. این گونه نیست. همه ما میل به مدرن شدن و میل به پذیرش گذشته یا سنت را با نسبتهای مختلف در ذهن خود داریم. رفتار من با شخصیتها در داستانهایم نیز همین گونه است.
واشنگتن پست: شما اشاره کردید که این رمان تا حدی به دلیل تمایل به پرداختن به ظهور اقتدارگرایی اردوغان رشد کرد.
اورهان پاموک: در ترکیه آزادی بیان وجود ندارد. این دقیقا همان چیزی است که من میخواهم در مورد آن بحث کنم. آزادی بیان همواره مورد حمله قرار میگیرد اما ما در دوران خطرناکی از این نظر زندگی میکنیم. دولت ترکیه بسیاری از نویسندگان و روزنامه نگاران و هم چنین تعدادی از موسیقیدانان را زندانی کرده است. این مشکلی است که در سراسر جهان وجود دارد و من نمیخواهم آن را تعمیم دهم یعنی حتی در آمریکای ترامپ آزادی بیان وجود داشت. آیا این گونه نیست؟ او توانست آزادی را در امریکا محدود کند. او حقوق زنان برای سقط جنین را محدود کرد یا دادگاهها این کار را انجام دادند.
پوپولیستهای دست راستی در اروپا وجود دارند. «ویکتور اوربان» در مجارستان در قدرت است اما او نتوانست آزادی بیان را محدود کند. این در حالیست که در ترکیه آزادی بیان وجود ندارد و شما نمیتوانید بدون آزادی بیان یک دموکراسی واقعی داشته باشید. ما یک دموکراسی انتخاباتی داریم. بسیاری از مردم به راحتی روانه زندان میشوند پس چگونه میتوان گفت در ترکیه دموکراسی کامل وجود دارد؟ من فکر نمیکنم دموکراسی کاملی در ترکیه وجود داشته باشد. بنابراین، نمیخواهم کلی گویی جهانی کنم. من در مورد ترکیه صحبت کنم.
واشنگتن پست: شما دوباره به «توهین به هویت ترکی» متهم شده اید؟
اورهان پاموک: این بار نه. این بار به توهین به پرچم ترکیه و کمال آتاترک متهم شده ام. اتهام توهین به ترکی بودن و هویت ترکی در سال ۲۰۰۵ میلادی مطرح شد. اتهامات کم و بیش مشابه یکدیگر هستند. آنان از دست من عصبانی میشوند و میخواهند برایم مشکل ایجاد کنند اما واقعا نمیتوانند به این رویه ادامه دهند. دادستان مرا به دفتر خود فراخواند و گفت رمان «شبهای طاعون» توهین به آتاترک است. او در ماه مه سال جاری این حرف را به من زد و سپس موضوع در تابستان به رسانهها درز کرد. در نهایت گفتگو این گونه پیش رفت و گفتم در کدام صفحه توهین کردهام؟ دادستان نتوانست صفحهای ذکر کند. هیچ اتفاقی رخ نداد. پرونده من این بار در هزارتوی بوروکراسی در آنکارا گمشده است.
واشنگتن پست: آیا پرونده و بررسی درباره آن علیه شما هنوز باز است؟
اورهان پاموک: بله، پرونده هنوز باز است. آنان دنبال پیگیری نیستند، اما همزمان آن را مختومه نیز اعلام نمیکنند؛ چرا که ممکن است روزی به آن نیاز داشته باشند تا علیه من استفاده کنند.
واشنگتن پست: آیا میگویید این تلاشی برای ساکت کردن شماست؟
اورهان پاموک: شاید تلاشی برای ارعاب من باشد. با این وجود، آنان در نهایت میدانند که این حربه کارآمد نخواهد بود. این یک ژست سیاسی است برای این که به مخاطبان بگویند کتاب پاموک را نخرید! هنگامی که یک پرونده تحقیق وجود دارد زمانی که آن را بزرگنمایی میکنند بسیاری از مردم به این نتیجه میرسند پس حتما تخلفی از سوی نویسنده سر زده است. البته این یک سیاست ملی گرایانه است.
واشنگتن پست: در دنیایی که اقتدارگرایی در حال افزایش است نویسندگان یا هنرمندان برای مقابله با آن چه کاری میتوانند انجام دهند؟
اورهان پاموک: اول زنده بمان برای رفتن به زندان عجله نکن سپس بنویس. من نائب رئیس انجمن جهانی قلم (PEN International) هستم. من به آزادی بیان اهمیت میدهم. من به نویسندگانی اهمیت میدهم که ساکت و محدود شدهاند. من ساکت نمیشوم. میدانم نویسندگانی هستند که ساکت نخواهند شد. این تنها کاری است که میتوانیم انجام دهیم. هم چنین، ما باید متواضع باشیم. قدرت ادبیات محدود است. ما تنها میتوانیم قلب کسانی را که کتاب میخوانند به حرکت درآوریم. بیایید در مورد قدرت داستان گویی اغراق نکنیم.
واشنگتن پست: چه چیزی باید در ترکیه تغییر کند؟
اورهان پاموک: اولین چیزی که در ترکیه به آن نیاز داریم آزادی بیان است. از جنبه انسانی، ما به رهبرانی نیاز داریم که مهربانتر و دلسوزتر باشند. رهبرانی که به مردم رحم میکنند و صرفا به آمارها نگاه نمیکنند. مردم ترکیه واقعاً از فقر شدید رنج میبرند من هرگز ندیدهام کشورم یا هیچ کشوری در عرض دو یا سه سال تا این اندازه فقیر شود. درآمد سرانه کاهش یافت. مردم ترکیه کمتر میخورند و کمتر مصرف میکنند. آنان کمتر از زندگی لذت میبرند. من خشم را در وجودشان احساس میکنم.
واشنگتن پست: پیشتر در ترکیه فضای آرامتری وجود داشت. اکنون احساس میشود ترکیه کشوری بستهتر است آیا این امر ناشی از تشدید ناسیونالیسم (ملی گرایی) است؟
اورهان پاموک: ترکیه به دلایل دیگر بسته شده نه صرفا به دلایل ایدئولوژیک. فقر ترکیه را فراگرفته است. شما نمیتوانید غذا بخورید. به دلیل فقر نمیتوانید سفر کنید و ملت عصبانی هستند. من فکر نمیکنم کشور ملیگراتر از ده سال پیش شده باشد مردم عصبانی هستند. شاید آنان خشم خود را از طریق ملی گرایی ابراز میکنند. این گونه نیست که مردم به ناگهان ملی گرا شده باشند. این در حالیست که اگر پول، رشد و برابری طلبی وجود داشته باشد ترکیه به راحتی بازتر خواهد شد.
واشنگتن پست: ما در مورد موضوعات بسیار جدی صحبت میکنیم اما شما به طرز شگفتانگیزی خوش بین به نظر میرسید. آیا شما خوش بین هستید؟
اورهان پاموک: بله، من خوش بین هستم زیرا ائتلاف اردوغان در صورت برگزاری یک انتخابات صادقانه و دقیق زنده نخواهد ماند. ملت ترکیه آزادی میخواهد.
ترجمه: نوژن اعتضادالسلطنه