صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۸۰۱۷۳
برنده کتاب سال جمهوری اسلامی ایران معتقد است نظام نیازمند چند تغییر اضطراری است اما هیچ بیگانه‌ای هم نگران کشور ما نیست و در عین حال به معترضان توصیه می‌کند که مطالبه گری را ادامه دهند.
تاریخ انتشار: ۲۱:۳۶ - ۲۱ مهر ۱۴۰۱

رضا امیرخانی، نویسنده شناخته شده و محبوب کشورمان در یادداشتی بلند که در کانال تلگرامی خود منتشرکرده به بهانه حوادث این روزهای کشور، به تحلیل برخی اتفاقات سالهای اخیر پرداخت و به جوان‌های معترض توصیه‌هایی کرد.

در این یادداشت با عنوان گذارنگار آمده است:

در آستانه‌ی پنجاه ساله‌گی نشسته‌ام و به گذشته می‌اندیشم. عمل‌گراتر از این هستم که بگویم از ۵۷ شروع شد یا از ۶۷ یا از ۷۱ یا از ۷۸ یا از ۸۴ یا از ۸۸ یا از ۹۶ یا از ۹۸ یا از ۱۴۰۱. دل‌م البته ۸۴ را نقطه‌ی چرخشِ جدی می‌داند. اما عمل‌گراتر هستم. انحراف از همین ام‌روز شروع شده است. برای هر تغییری باید از همین لحظه شروع کرد. بی‌خیال دوربرگردان‌هایی که می‌شد با سرعت بیست کیلومتر در ساعت مثل یک راننده‌ی پیرِ محتاط با راه‌نما از آن‌ها دور زد و مسیر را اصلاح کرد و تقریبا همه را نیز عقلا تذکر دادند. حالا کار به جایی رسیده است که یک مایکل شوماخر باید پیدا کنیم تا غربیلک این ارابه را با سرعت دویست و پنجاه کیلومتر در ساعت تو اولین دوربرگردان بچرخاند؛ دوبرگردانی که معلوم نیست اصلا به آن برسیم یا نه!

هر روز تاملات را پراکنده نوشته‌ام و هر روز به دوربرگردان‌ها فکر کرده‌ام.

روز اول:

وزارت اقتصاد ام‌روز خیمه‌ی سنگینی زده است روی حساب‌های بانکی. به راحتی می‌تواند همه‌ی حساب‌ها را بررسی و بازرسی کند. بفهمد هر شهروندی چه‌قدر درآورده است و کجا خرج کرده است و طبیعتا علی‌الراس برسد به عدد دقیق مالیات مودی!

به نظرم می‌توانیم چند ممیز زبر و زرنگ پیدا کنیم که با کمی هوش‌مندی و کمی هم تسلط به فرمول‌نویسی در اکسل، درآمد واقعی هر مودی را کشف کنند. همان اول به درگاه امور مالیاتی در سایت، چند بند دیگر را هم اضافه کنیم. مثلا به جز تاریخ تولد و نام پدر، مذهب را هم از مودی بپرسیم و اگر شیعه بود، اجازه بدهیم از میان گزینه‌های موجود مرجع تقلید را هم انتخاب کند. حالا با این کشف درآمد واقعی توسط اکسل ممیزان، چه ایرادی دارد اگر با توجه به مشخصات ثبتی مودی، همان‌جا به صورت آن‌لاین خمس درآمد آن دسته از مودیان شیعه به دفتر مرجع ثبت‌شده کارت به کارت شود و رسید هم جهت قبر و قیامت به رویت مودی برسد؟ آیا حکومت دینی نباید چنین کند؟ آیا نباید این مهم از فروع دین را احیا کند؟

مضحک است؟ ابدا! مگر نمی‌گویند حکومت دینی برای احیای همین امور دینی آمده است؟ آیا بد است اگر بنشینیم و مال شیعیان کاهل را مخمس کنیم؟!

حجاب قصه‌اش فرق می‌کند؟!

یقین بدانیم اگر این طرح بالا را در همین دولت رییسی اجرا کنیم، تعداد مقالات فقهی که درباره‌ی وجوب پرداخت خمس و آثار اجتماعی آن نوشته می‌شود، ده‌ها برابر آثار اجتماعی حجاب است. دلیل‌ش هم بر عقلا روشن است! به راحتی می‌توانم تصور کنم یک سخن‌ران جاافتاده را که توضیح می‌دهد «اختلاط مال مخمس با غیرمخمس لقمه‌ی شبهه می‌برد سر سفره‌ی مسلمانان! ای نامسلمان غیرمتدینی که می‌گویی من به این موضوع خمس اعتقاد ندارم، چرا این همه مسلمان باید سفره‌شان خراب شود با این تصمیم تو! از حکومت اسلامی انتظار می‌رفت که خیلی زودتر از این‌ها موضوع خمس را قانونی می‌کرد که سفره‌ها طیب و طاهر شوند...»

من طرف‌دار خمس هستم. همان‌گونه که طرف‌دار حجاب هستم. اما نیک می‌دانم که هیچ مرجعی با فهم درست از مقبولیت خود نمی‌تواند خمس اجباری از من بگیرد... اما اگر حکومت اسلامی را پیش بیاندازیم‌ حتما همه پشت‌ش خواهند ایستاد! قم خرج می‌کند و فاکتور را تهران پرداخت می‌کند...

(از نزدیکان‌م یکی می‌گفت که این را منتشر نکن. باور کن خمس را اجباری می‌کنند یک‌هو!! بی‌راه نمی‌گفت. احیای فروع دین اگر به شکل اجباری و حکومتی راه بیافتد، سازمان حج و زیارت هم شاید خودش را به آن سامانه‌ی وزارت اقتصاد متصل کند و در کنسرسیوم مشترک بین‌المللی با حج و اوقاف سعودی، از روی سامانه آن دسته از مودیان را که استطاعت مالی دارند، به صورت آن‌لاین ثبت نام کند و فیش حج‌شان را ای‌میل کند تا یک وقت حج آدم‌های مستطیع ضایع نشود و نامسلمان از دنیا نروند. احیای فروع دین است دیگر)

من نه فقط با گشت ارشاد حجاب که با گشت ارشاد خمس و نماز و روزه و... هم مخالف‌م و هر اجباری در آن‌ها اکراه در دین می‌دانم. اگر چه شخصا به حجاب و خمس و... معتقد باشم!

۱۵ سال از طرح این موضوع در رسانه‌های عمومی کشور گذشته است... بدون نتیجه!

روشن است که جامعه‌ی دینی را با مقیاس کمی اجرای احکام فهم نمی‌کنند، اتفاقا با حالت کیفی دین در میان شهروندان می‌سنجند...

روز دوم:

کشتی‌گیر با حریفی از رژیم صهیونیستی مبارزه نمی‌کند و در دور اول حذف می‌شود. فردا مسوول فدراسیون مصاحبه می‌کند که هوس شیشلیک کرده بود و خورد و دویست گرم اضافه وزن آورد! این یعنی دفاع از ملت مظلوم فلسطین؟! پیش‌تر در دهه‌ی هفتاد میلادی اسراییل با یکی دو بازی خود را به فینال جام ملت‌های آسیا می‌رساند؛ چون کشورهای عربی حاضر نبودند با او مسابقه بدهند. بعدتر رژیم آپارتاید افریقای جنوبی، با همین حربه، یعنی بازی نکردن تیم‌های اروپایی، دچار انزوای جدی بود. حالا چه کسی منزوی شده است؟ ما یا رژیم اشغال‌گر قدس؟! روش ما «مسابقه ندادن» بوده است؛ نه هدف ما. روش نه از مقدسات است نه از اعتقادات. روش را عوض می‌کنیم. هر کشتی‌گیری که کشتی گرفت بعد دو دست‌ش را به سمت دوربین هفتی می‌کند و بعدتر رمزگشایی می‌کنیم که این یعنی خانه‌ی فلسطینی. ایراد گرفتند که سیاسی است، چیز دیگری می‌گوییم و چیز دیگری می‌سازیم. این برد رسانه‌ای قوی‌تری دارد یا شیشلیک خوردن؟! سال‌هاست همین حرف‌ها را گفته‌ایم و گفته‌اند. رییس وقت فدراسیون، رسول خادم همین را گفت و کسی به او توجهی نکرد. و او کنار رفت... نفر بعدی این را نمی‌گوید و می‌ماند... برای حل مساله چه‌قدر وقت خواهیم داشت؟ مثلا موضوع حضور زنان در استادیوم را به یاد دارم که در سال ۸۴ طرح کردم و اتفاقا شنیدم که مخالفت جدی هم نداریم! شکر خدا بعد از ۱۷ سال با تاخیر کرونا و هم‌کاری فیفا موضوع حل شد و از هیچ خاک‌ریزی هم عقب ننشستیم و آب هم از آب تکان نخورد! این را هم البته قم فاکتور کرد و تهران پرداخت!

روز سوم:

روشن است که دولت مقبولیت کافی ندارد. حتا اگر به آمار رسمی وزارت کشور نگاه کنیم، جمهور مردم به درستی این دولت را نماینده‌ی خود نمی‌دانند. درصد آرای باطله و مشارکت در آخرین انتخابات به نحوی وحشت‌ناک وضع رابطه‌ی مردم با حکومت را مشخص می‌کنند. در بحرانی که رسما سیاسی نیست و اتفاقا اجتماعی و فرهنگی است، باید از سرمایه‌ی اجتماعی استفاده کرد. آیا نمی‌شد شورای حقیقت‌یابی منصوب کرد که مثلا محقق داماد و علی دایی عضوش باشند و دکتر زاهدمهر قلب و دکتر علی رجایی که از قدیمی‌ترین المپیادی‌های ساکن ایران است و دیگرانی که سرمایه‌ی اجتماعی واقعی دارند. بعد هم آن‌ها بدون مانع تحقیق کنند و به طور طبیعی رسانه‌ها با آن‌ها مرتبط باشند. (چیزی شبیه به هیات‌های منصفه) طبیعی است که مردم نسبت به رای آن‌ها خاضع خواهند بود. چرا این در حادثه‌ی قتل/مرگ مهسا امینی چنین شورای حقیقت‌یابی ساخته نمی‌شود؟

چرا دادگاه به شکل علنی برگزار نمی‌شود؟ مثلا اگر دادگاه ستار بهشتی یا مهسا امینی علنی برگزار می‌شد چه اتفاقی می‌افتاد؟ دست بالا یک مامور خاطی شناسایی می‌شد. او برای تبرئه‌ی خودش حتما از نظام مایه می‌گذاشت. اما اگر دادگاه علنی منصفانه برگزار می‌شد، همه می‌فهمیدند که نظام پای خطای کسی نمی‌ایستد. شاید دلیل عدم برگزاری همین باشد... نکته‌ای که نظام متوجه نمی‌شود این است که در این پرونده‌ی قتل/مرگ مهسا امینی خودش متهم است! او نمی‌تواند در مقام دادستان یا قاضی قرار بگیرد. مضحک است وقتی نماینده‌ی نیروی انتظامی می‌آید و خودش گزارش می‌دهد که فوت در حال ارشادات طبیعی بوده است! تو در مقام متهمی الان، نه در مقام اقناع‌کننده‌ی افکار عمومی...

از آن سو به این فکر می‌کنم که آخوند باید برود نماینده‌ی مجلس شود و پاس‌بان مسوول امر به معروف و ارشاد؟!

منتظرم تا تغییراتی را ببینم...

روز چهارم:

اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب می‌شوند. نام محمود احمدی‌نژاد می‌درخشد! فقط من باید مرزبندی کنم؟! آیا اگر من یک پراید اوراقی داشته باشم، حاضرم آن را به حضرت آقای شیخ حسن صانعی بدهم که به شوش ببرد و بفروشد؟ بنیاد پانزده خرداد چه وضعیتی دارد؟ کارآمد بوده است؟! اگر نه، چه‌گونه او باید مصلحت نظام را تشخیص بدهد، آن هم در این روزگار پیچیده... جوان هجده‌ساله چه نسبتی دارد با این حکم‌رانی؟!

باز صبر می‌کنم تا تغییرات را ببینم. جمعه آقای احمد خاتمی خطبه می‌خواند... می‌گویند دفتر ایشان به لقب آیه‌الله حساس است، عیب ندارد... اصلا آیه‌الله‌العظما... همیشه برای‌م سوال است که ایشان چه‌گونه می‌آید و برای روز قدس خطبه می‌خواند؟ آیا تا به حال یک عبارت نو، یک فکر تازه راجع به فلسطین ارائه کرده است؟ مرحوم هاشمی در سخت‌ترین شرایط ناآگاهی اجتماعی کتاب اکرم زعیتر را ترجمه کرده بود که تا سال‌ها منبع تحقیق راجع به فلسطین بود. امام جمعه‌های تهران، مرحوم آیه‌الله طالقانی و آیه‌الله خامنه‌ای در مسجد هدایت تهران و مسجد امام حسن مشهد، توانسته بودند در رقابتی واقعی، در فقدان حمایت حاکمیت (و بل در تضاد با او) مخاطب حقیقی داشته باشند و بالا بیایند. کدام امام جمعه در سال‌های اخیر از مسیر طبیعی مسجد پرطرف‌دار بالا آمده است؟!

روز پنجم:

آیا از موضوع قتل/مرگ مهسا امینی بی‌گانه استفاده نکرده است؟

قطعا! هر اهل رسانه‌ای می‌داند که در شش ماه گذشته حجم اخبار مرتبط با گشت ارشاد در رسانه‌های بی‌گانه‌ی ضد ایران و ضد جمهوری اسلامی بالا رفته است. همه می‌دانیم که تصاویر مرتبط با گشت ارشاد –حتا از سال‌های قبل- مدام بازنشر می‌شوند. تعمیق گسل بی‌حجاب/باحجاب پروژه‌ای جدی است و البته در حقیقت اجتماع ما نیز ریشه دارد. جمهوری اسلامی با پروژه‌هایی مثل سپیده رشنو عملا در همان زمین بازی می‌کند. اگر دنبال نفوذ دشمن هستید، همین‌جا باید کنج‌ها را بکاوید!

از آن سو موضوع قتل/مرگ مهسا امینی می‌توانست برای حکم‌رانی فرصت باشد؟

به نظرم به راحتی... این موضوع و پی‌گیری آن خواسته‌ی قاطبه‌ی مردم ایران بود. فارغ از نگاه به حجاب، هیچ عاقل منصف بااطلاعات ایرانی نبود که از پی‌گیری این پرونده و کشف حقیقت و ترک خصومت ناراضی باشد. با تقریب خوبی همه‌ی مردم ایران نسبت به عمل‌کرد گشت ارشاد معترض هسنتد. نفس دست‌گیری و تخلفات احتمالی موضوعی بود که همه را خشم‌گین کرده بود.

حاکمیت به راحتی می‌توانست از این فرصت استفاده کند و از این وحدت کلمه استفاده کند. چه چیزی را می‌باخت؟ لکه‌ای می‌افتاد به دامن مقدس نظام؟ نیروی انتظامی هم جزو مقدسات است مگر؟!

این اعتراض می‌توانست به راحتی با اعطای مجوز –گیرم در کیلومتر بیست بیابان‌های تهران قم- شکل مدنی بگیرد و مطالبه‌ی واضح مردم دیده شود.

چه اتفاقی افتاد؟ همان دست فرمان قبلی. تبدیل اعتراض واقعی به آشوب... ایجاد گسل میان مردم... خاک‌مال کردن اصل موضوع و ریختن آشغال‌ها زیر فرش مقدس نظام! در این کار شاید برنامه‌ریزی دشمن جدی بود، اما شک نیست که ضعف در شیوه‌های حکم‌رانی جمهوری اسلامی و فقدان خلاقیت در مدیریت مسوولان این بازی را جلو برد.

باز تبدیل اعتراض آرام به آشوب. (البته رکاکت کلام در خیابان که از تفاوت‌های نسلی است...) و بعد راه‌پیمایی‌های تله‌ویزیونی دست‌کاری‌شده. موضوع اصلی اعتراض ربطی به بی‌گانه ندارد. به حکم‌رانی ما مرتبط است.

آیا این راه‌پیمایی‌های رسانه‌مالی‌شده، معترضان را خشم‌گین نمی‌کند؟!

در این اعتراض عمومی، به من اگر باشد ابتدا طراح پروژه‌ی «سلام بر فرمان‌ده» را احضار می‌کنم. در جامعه‌ای که مشکل اقتصادی دارد، مردم پای صندوق‌ها نشان داده‌اند که فاصله گرفته‌اند از روش حکم‌رانی، چرا کسی چنین گسلی را باید تعمیق کند؟! چرا نظام باید مردم را روبه‌روی مردم قرار دهد؟ مردمی که به دروغ به دلیل کرونا اما در اصل به دلیل فیفا از رفتن به استادیوم منع می‌شوند، می‌توانند برای «سلام بر فرمان‌ده» در همان استادیوم به شکل مختلط دور همی بگیرند. وقتی شما با جمعیت قدرت‌نمایی می‌کنی، در شرایطی که جامعه طبق آمار رسمی وزارت کشور خودت، نظر متفاوتی دارد، داری جمعیت را تهییج می‌کنی برای آمدن به خیابان...

همان‌هایی که می‌گویند نظام با یک هسته‌ی سخت معتقد چند درصدی می‌تواند هشتاد میلیون را کنترل کند... همان‌ها عامل اصلی اعتراض مردم هستند. همان‌ها عامل اصلی غیرقابل انعطاف بودن نظام هستند. همان‌ها نظام را از هر پیش‌رفتی پشیمان می‌کنند... و حالا در میانه‌ی خطر کجا هستند؟

آیا می‌توانند با همان هسته‌ی سخت کوچک‌ترین رفتار اقناعی داشته باشند؟!

روز ششم:

پیش‌تر در برنامه‌ای گفته بودم. علی کریمی برای علی کریمی شدن، هشتاد میلیون ایرانی را دریبل کرده است. این مهارت اوست و همین مهارت به او شهرت داده است. آیا او در این مهارت حق کسی را ضایع کرده است؟ به هیچ عنوان! آیا او سلبریتی نظام است؟ به هیچ عنوان! سلبریتی نظام کسی است که در رسانه‌ی نظام و در مراسم مورد توجه نظام نام‌آور می‌شود. مداح، سلبریتی نظام است. حسن عباسی و رایفی‌پور و پناهیان سلبریتی نظام هستند. رسانه به دنبال دریبل علی کریمی دویده است. اما حسن عباسی به دنبال رسانه‌ی نظام دویده است. به اولی می‌گویید سلبریتی و به دومی می‌گویید جوان مومن انقلابی!

این‌قدر صداهای متفاوت و عمیق را حذف کردید که به علی کریمی نوبت سخن گفتن رسید. او هرگز به دنبال این سخن گفتن نبود.

علی کریمی کت و شلوار پوشید و آمد در سخت‌ترین شرایط باری از دوش نظام بردارد و رییس فدراسیون شود. سیاه‌کارترین و خال‌بازترین نیروهای نظام به خط شدند تا او رای نیاورد. پس علی کریمی فوت‌بالیست درجه‌ی یک را شما تبدیل کردید به یک ناراضی حق‌به‌جانب. علی دایی و علی کریمی باید جای‌شان را بدهند به کسی که همه می‌دانند پرونده‌ی ناسالمی دارد اما معاون اول مجبور است جارو به دم کی‌روش ببندد و...

ام‌روز علی کریمی در خارج از ایران با «تو خفه‌»ی بی‌نظیرش انقلابی‌تر از بسیاری از بابصیرت‌ها عمل کرده است و اتفاقا خود را در معرض ماشین ترور سازمان رجوی قرار داده است...

روز هفتم:

آقای رییس دولت می‌آید در تله‌ویزیون و می‌گوید من همان اول زنگ زدم به خانواده‌ی مهسا امینی. در دنیا رییس جمهور زنگ می‌زند؟ نه اصلا فرمان‌دار زنگ می‌زند؟ بخش‌دار زنگ می‌زند؟! آقای رییس دولت! در دنیا یک قاضی محلی با اختیار کامل پرونده را در دست می‌گیرد و در چشم مردم و کنار هیات منصفه پرونده‌ی این‌چنینی را به سرانجام می‌رساند. چه نیازی هست به این خاله‌بازی‌ها؟!

دست کم نام فراسوی نیک و بد نیچه برای بسیاری آشناست. در نظر من رییسی پیش از نیک و بد است. او هنوز به مرحله‌ی تمیز نیک و بد نرسیده است. پس بی‌جاست اگر کسی او را مقصر بداند.

رییسی از کجا درآمده است؟ از هسته‌ی اصلی حکومت! چرا؟

چون حکم‌رانی سال‌هاست آدم‌هایی با هوش زیر متوسط می‌خواهد که در رابطه‌ی طولی بله‌قربان‌گو باشند. پیک باشند. امربر باشند. این موضوع فقط در راس نیست. در هر زیرشاخه‌ای به شکل فرکتالی بازتولید می‌شود. نتیجه؟ هیچ آدمی با هوش متوسط به راحتی حاضر به هم‌کاری با دولت نیست. مگر به دلیل منافع کوتاه‌مدت... مثل نفع مالی... این شبکه‌ی ناقص‌العقل‌هاست و این شبکه ام‌روز زمام‌دار کشور است.

ام‌روز نظام در بی‌کس‌ترین دوره‌ی چهل‌ساله‌ی خود است.

وقتی بین عادل و فروغی مخیر شدی و جوان مومن انقلابی را برگزیدی، باید به همین گرفتاری فکر می‌کردی. وقتی فلان پیک فرهنگی را به عنوان جوان مومن انقلابی مسوول تشخیص جای دوست و دشمن کردی باید به همین‌ها می‌اندیشیدی. حالا این‌ها حتا به تعبیر امنیتی‌ها توان جمع کردن بحران را نیز ندارند. چه رسد به کار اقناعی...

روزها قبل:

بیست سال پیش حدود سال هشتاد از ایالات متحده به ایران برگشته بودم و نگران کشورم بودم. اولین بار بود که گسل میان مردم به وجود آمده بود. مردم و نه اهل سیاست تبدیل شده بودند به این‌طرفی و آن‌طرفی. دوم خردادی و ضددوم‌خردادی. آن زمان تمام تلاش اجتماعی‌م را گذاشتم برای حل این گسل. داستان سیستان و لوح را همان موقع نوشتم.

داستان سیستان این پایان‌بندی را که داشت...

ره‌بر، همان‌قدر که ره‌برِ تیمِ حفاظت است، ره‌برِ مردم نیز هست، ره‌برِ نیروی انتظامی، ره‌برِ چتربازانِ مرزنشین، ره‌برِ جوانانِ برومند، ره‌برِ پیرمردانِ بی‌دندان، ره‌برِ فرزندانِ بی‌کسِ شهدا، ره‌برِ راننده‌های فرمان‌داری، ره‌برِ پسرانِ نمازِ جمعه، ره‌برِ دخترانِ خیابان، ره‌برِ هپی‌برادرز، ره‌برِ خواهرانِ زینب، ره‌برِ چپ، ره‌برِ راست، ره‌برِ استان‌دار، ره‌برِ فرمان‌دار، ره‌برِ بلوچ، ره‌برِ زابل، ره‌برِ سیستان، ره‌برِ شیعه، ره‌برِ سنی، ره‌برِ کرد و ترک و ترکمن، ره‌برِ یاروها، ره‌برِ بچه‌های نشرِ آثار، ره‌برِ بچه‌های مخالفِ نظام... ره‌بر همان‌قدر که ره‌برِ من هست، ره‌برِ رفیقِ شفیقِ من نیز هست. او بایستی ره‌برِ همه باشد...

و در لوح چنین شعاری را سرلوحه‌ی آن پای‌گاه اینترنتی قرار داده بودم.

فرهنگ مادر سیاست است. مضحک است تصویر فرزندی که تلاش می‌کند مادرش را بزاید...

و حالا سوگ‌مندانه باید بنویسم که همه‌ی ما حتا بازی‌چه‌ی نگاه سیاسی هم نیستیم. سال‌هاست که دو شاخه‌ی امنیتی کشور به جان هم افتاده‌اند. برای زدن هم هیچ ابایی از ضرر به مردم و حتا ضرر به ایران ندارند. چون در آن شبکه‌ی ناقص‌العقل‌ها، هر دو راس این‌ها اتفاقا هوش‌مندترین‌ها هستند. نگاه امنیتی‌ها ام‌روز بالادست همه‌چیز ایستاده است. چه در بحران جانشینی، چه در پرتاب رییسی به رییس‌جمهوری، چه در همین بحران ام‌روز، چه در ورود لباس شخصی به شریف (بعد از تجربه‌ی اسف‌بار کوی دانش‌گاه)، چه در فعال کردن گسل بلوچستان در میانه‌ی این روزها (بعد از تجربه‌ی اسف‌بار مسجد مکی)، همین نگاه کشور را اداره می‌کند. قسمت مردمی‌تر و عاقل‌تر نگاه امنیتی به خلاف تصور بعد از حذف قالی‌باف و لاریجانی از طرفین معادله، رییسی را می‌کوبد وسط صحنه و بازی را به هم می‌زند. چه بر سر مردم می‌آید؟ چه بر سر ایران می‌آید؟ چندان مهم نیست... پاکستان می‌شویم، شوروی می‌شویم، یا سوریه و لیبی؟ یکی از این نگاه‌ها شوروی بعد از فروپاشی را می‌پسندد و نگاه دیگر جمهوری اسلامی پاکستان را. اما اختلاف این دو هیچ بعید نیست ما را به سمت لیبی و سوریه ببرد..

این نگاه امنیتی و این شبکه‌ی ناقص‌العقل‌ها نیاز به توضیحات بیش‌تری دارد. نوشتن از این دو برای من مثل کناسی است. این که رمان را در بازار عطاری زمین بگذاری و بروی سراغ این کناسی، حس و حالی دیگر می‌خواهد... و حالا روزهاست که رمان را زمین گذاشته‌ام و خاطرات پراکنده‌ی هر روز را ثبت می‌کنم.

روز آخر:

همه‌ی این‌ها را برای مردم ننوشتم. از آن گذشته از این توهمات هم ندارم که در این بلبله الالسن خیال کنم صدای مردم کشورم هستم! من این‌ها را برای همان‌ها نوشته‌ام که در این ‌سال‌ها هیچ وقت نخواستند بشنوند. هر جا بین یک فروغی و یک عادل مخیر شدند، طرف فروغی را گرفتند. هر جا میان مردم و حکومت قضاوت کردند، طرف حکومت را گرفتند... امیدی هم به شنیدن‌شان ندارم. آن‌ها خوب می‌دانند که من هم‌چنان عمیقا به امام دل‌بسته‌ام. به تعبیر همین جوانانِ اهلِ قاسم‌چک، به حفظ کشورم و حفظ نظام فکر می‌کنم. و هم‌چنان تا لحظه‌ی آخر رجاء واثق‌م تغییر این روند بی‌تغییر است... خوب می‌دانند که من هم‌چنان به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی اعتقاد دارم. خوب می‌دانند که اگر از من چیزی بخواهند برای کشورم دریغ نخواهم کرد. (از حق نگذریم در این مدت دو مسوول جمهوری اسلامی مرا خواستند. با خوش‌حالی و بی‌ناز و ادا رفتم. یکی روز شهادت امام رضا مرا به خانه‌اش خواند و من سرآسیمه رفتم که نظر بدهم، اما او به من توضیح داد که از سفر اربعین برگشته است و وضعیت جمع‌آوری زباله در عراق خیلی بد است. دیگری هم دعوت‌م کرد و من تا نصف جلسه فکر کردم پوشش جلسه موضوع انتشاراتی است، اما عاقبت فهمیدم که نه... واقعا موضوع‌ش راه‌اندازی یک انتشاراتی بزرگ است!!)

از این‌جا به بعد را برای تو می‌نویسم که در خیابانی و نمی‌خوانی نوشته‌ی مرا...

نسل جدید ما!

به خلاف تصور رسمی، تو را انقلابی و حق‌طلب می‌بینم. دم‌ت گرم و سرت خوش باد...

حضور تو در خیابان، (در حیاط مدرسه، پشت چراغ قرمز با فشردن بوق، دور میز کافه و حتا در خانه) از سر سیری نیست. از سر هیجان‌طلبی نیز. تو سهم‌ت را از کشورت و از سرنوشت‌ت می‌خواهی و سوگ‌مندانه باید اقرار کنم که هیچ سهمی در حکم‌رانی کشورت نداری... شاید برای من در دوره‌ای مثلا سورنا ستاری می‌توانست اثری از هم‌دوره‌ای‌هام در حکم‌رانی باشد، اما تو هیچ سهمی در حکم‌رانی نداری. حق تعیین سرنوشت تو از نظر من محترم است...

جمهوری اسلامی می‌توانست این حق را از طریق صندوق و بعدتر از طریق نظارت رسانه‌ای به تو بدهد. اما مهندسی کرد و نداد... (مهندس‌ترین مهندسان عالم، برادران یوسف بودند که سال‌ها بعد از آن مهندسی گرگ و چاه در خدمت عزیز مصر باز هم کوتاه نیامدند و گفتند برادری داشتیم که سال‌ها پیش گرگ خوردش!)

تصور درست از پیرامون‌ت داری. برای من همین که شعار عَلَضرت نمی‌شنوم عالی است. همان «تو خفه‌»ی علی کریمی به همه‌ی سخن‌رانی‌های این بابصیرت‌ها می‌ارزید!

شاید وقت تاریخ خواندن نداشته باشی. خیلی بد است. اما یادت باشد همین که تو ام‌روز در خیابان هستی و تغییر ایجاد می‌کنی، (کما این که بی‌شک راجع به گشت ارشاد تغییر ایجاد کرده‌ای) مرهون ۱۲۸۵ و مشروطیت است، مرهون ۱۳۳۲ و ملی شدن صنعت نفت است و اتفاقا از همه بیش‌تر مرهون ۱۳۵۷ و خود انقلاب اسلامی است. این هر سه پی‌آمد یک‌دیگر بودند. (بگذریم که جمهوری اسلامی به اشتباه و برای نام‌واره‌سازی و تشخص از مشروطیت شیخ فضل‌الله و از ملی شدن سید کاشانی را برگزید که هر دو نسبتی با اصل انقلاب نداشتند. و تلخ‌تر این که نسلِ اصیلِ پیش از خود را فراموش کرد.)

گول سیاسی نخور! تو موضوع‌ت ایران، پیش‌رفت ایران و حق تعیین سرنوشت است. تو دولت حداقلی می‌خواهی. رییسی باشد یا نباشد اهمیتی ندارد... از قانون اساسی فرانسه می‌شود ولایت فقیه درآورد و از جوچه‌ی کره‌ی شمالی می‌شود دموکراسی بیرون کشید. به مصوبات اعتنا نکن. مطالبات‌ت را واضح بیان کن و بگیر...

هیچ بی‌گانه‌ای دوست‌دار کشور من و تو نیست. ایرانی شاید پلوی سفارت خورده باشد، اما ننگ سفارتی بودن و بعدتر مستعمره بودن را نپذیرفته است. ایالات متحده در هیچ کشوری شادی مردمی را در این پنجاه سال تحمل نکرده است. یقین داشته باش اگر تو در معرض تشکیل دولت مردمی باشی، تو را به رسمیت نخواهد شناخت و برای مقابله با تو با همین احمد خاتمی و علم‌الهدی وا می‌بندد! خیابان تهران و خیابان ایران تعیین‌کننده است نه هیچ خیابان دیگری در جهان و پول توجیبی توست که تغییر مثبت ایجاد می‌کند نه هیچ ارز فرامرزی جهانی.

یادت باشد که تو زاییده‌ی نسل ارتباطات اتمیزه هستی و مدیون همین فن‌آوری ارتباطات مجازی هستی. آزادی تو ام‌روز وابسته به سرعت نت توست.

جمهوری اسلامی به دلیل تربیت فقهی صفر و یکی به موضوعات نگاه کرده است. عقب‌نشینی را هیچ وقت نیاموخته است. بنابراین خط را نگه می‌داشت تا آخرین قطره‌ی خون و بعد مجبور می‌شد کیلومترها عقب بنشیند. حال آن که می‌توانست پشت خط، خطی دیگر تعیبه کند و به صد متر عقب‌تر و خط مستحکم پشتی عقب‌نشینی کند و تلفات ندهد... در مسایل اجتماعی هم همه‌ی خطوط برای او خطوط قرمز و نهایی هستند... تو از این ایراد جمهوری اسلامی بیاموز و به موقع عقب‌نشینی کن تا تلفات ندهی.

جنبش تو سر نداشته باشد، به درک. مطالبات‌ت را واضح بیان کن...

من تمام تلاش‌م این است که به آن که تو را می‌زند یاد بدهم که نزند... این‌جور نیست که او هیچ نیاموخته باشد. همین که از تیر جنگی به ساچمه و ساچمه‌ی پلاستیکی و گلوله‌ی پینت‌بال رسیده است به اندازه‌ی چند ده کشته در روز پیش‌رفت است... او باید برود و یاد بگیرد که چرا از فتیه‌ی دهه‌ی شصت به عصبه‌ی هزار و چهارصد و یک تبدیل شده است. او هم کسی را ندارد که حرف تازه یادش دهد. اما تو هم یادت باشد که همین‌طور که تو درصدی معنادار از جامعه هستی، او نیز سهمی در جامعه دارد. او سهم تو را نداد، تو باید سهم او را بدهی که شکل او نشوی!

تعمیق هر گسلی میان مردم، هر گسلی، شیعه-سنی، پول‌دار-بی‌پول، طرف‌دار-مخالف، نخبه-پخمه، حتا کتک‌زن-کتک‌خور، باحجاب-بی‌حجاب به ضرر همه‌ی ایران است. بخشی در نظام این گسل‌ها را فعال می‌کنند، تو تلاش کن پل باشی میان دو سوی این گسل.

چرخه‌ی خشونت باید متوقف شود اما چرخه‌ی اعتراض نه...

جامعه‌ی ایران و حتا خیابان ام‌روز، توییتر نیست. صدا و سیما هم نیست. خودت باش...

در هر لحظه‌ای خودت مسوول رفتار خودت باش...

**

هر چه می‌نویسم پدربزرگی است... به کار نمی‌آید... کسی می‌تواند مطالبات را فهرست کند که از سوی حاکمیت امیدی به نقد شدن آن‌ها داشته باشد... امنیتی می‌گوید با کوچک‌ترین نرمش، راه را باز کرده‌ایم، پس هیچ راهی برای عقب‌نشینی باقی نمی‌گذارد... قبل و بعد هر بحران هم همین‌یم که هستیم.

**

پیش‌تر در مصاحبه‌ی دم خروس گفتم که نظام باید چند تغییر اضطراری انجام دهد. منتظر بودم تا کسی آن‌ها را از من بخواهد! هم‌چنان منتظرم...

آن که می‌زند و آن که می‌خورد، هر دو اگر نه فرزند، شهروند نظام‌ند... حتا اگر شبان‌-رمه‌ای هم حکم می‌رانیم، شبان با گوسفند این گونه تا نمی‌کند... دوربرگردان را رد نکنیم...

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
محمد
۲۱:۰۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۳
بی نام تو نامه کی کنم باز
سلام بر همه متفکران، چه آنها که در هر دوره قرون وسطایی محکوم شدند و چه آن ها که خود خون دل خوردند و جگر دریدند و نامشان و آثارشان ماند بازیچه دست ها تا روزی روزگاری برای نسلی که بفهمدشان.
ناشناس
۱۴:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۳
متاسفانه گرگی که به گله زده خودی هست هم در زاهدان و هم در سال هشتادو هشت در تهران و متاسفانه برخوردهاشون با مذهبیها با شدت بیشتری هست و ریزشهای بیشتری در پی دارد خدا کنه ایرانم هر روز پیشرفته تر و اباد تر بشه و حکومت افراد لایق و دانا را سر کار بیاره و با اختلاسها و دزدیها مقابله کنه و همه ی مردم ایران را خودی ببینه یبار امتحان کنه ببینه ایا مردم پشتش را خالی میکنن یا تا اخرین نفس مثل جنگ ایران و عراق پشتش محکم وایمیستن
ناشناس
۱۲:۱۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۳
چهلم دوم انقلاب با این روشها جواب نمیدهد
گلشن
۱۱:۵۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۳
چقدر دلسوزانه
رامبد
۱۱:۴۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۳
هر موقع آقای امیرخانی در چند جمله شفاف و واضح بیان کرد که چرا نظام و جمهوری اسلامی را دوست دارد من بقیه حرفاش را باور میکنم.
ناشناس
۱۰:۵۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۳
بسیار زیبا حرف دل اکثریت مردم ایران را بیان کرده
ناشناس
۰۹:۰۸ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۳
نویسنده های ناشی هم می دانند الان قلمفرسایی کار بیهوده ای است حالا اینهمه گفتی خوب نتیجه اش میشه یک خط که خودت بهتر می دونی ولی نمیخای بگی چون میترسی
ناشناس
۰۱:۱۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۳
اگر خوش باور و زود باور هستید قبل یا بعد از خواندن نوشته فوق ایشان را در ویکی پدیا مطالعه کنید
ناشناس
۰۱:۰۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۳
من با خواندن مقاله عصبی شدم از این حجم دورویی
و با خواندن نظرات نا امید شدم از این حجم نادانی
این مردم را نه دوباره که صدباره به یک روش میتوان فریفت
مادر
۰۰:۴۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۳
در کتاب چرا ملت ها شکست میخورند؟ موضوع جالب و مهم این هست که حکومت های تمامیت خواه دقیقا می دانند چه چیزی به نفع مردم و جامعه هست ولی منافع خودشان و اقلیت اطرافشان برای آنها اهمیت بیشتری دارد. اگر در ایران هم اینقدر دلسوزان هشدار می دهند ولی گوش شنوایی نیست، منافع شان در نشنیدن اندرزهاست.
ناشناس
۰۰:۰۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۳
بعضی نظراتت فقط یه نظیه بدون پشتوانه هست مثل خمس گرفتن از حساب بانکی بعد کم کم همه مردم پولشان را از بانک می کشند بیرون اصلا از کجا معلوم که خمسش را نداده اند مگر حکومت می تواند این کارها را بکند شما اختیارات حومت را خیلی گسترده کرده اید باید همه چیز را به مردم واگزار کنید همان طور که خدا ورسولش این کار را کرده اند حکومت فقط در جاییی وارد می شود که از عهده مردم ساخته نیست و...
ناشناس
۲۲:۳۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
ما روی استراتژیک ترین کالای جهان یعنی نفت و گاز خوابیدیم نشستیم و داریم سر یه سری موضوع بی مورد بحث میکنیم. من مطمعنم شرق و غرب دارن به حماقت ما می‌خندن. موضوع اصلا خمس و زکات و حجاب نیست موضوع نفت و گاز و هژمونی پترو دلار هست. اگه این نفت نبود همه ما مثل سومالی یایی ها باید دنبال غذا می‌گشتیم هیچکسم در مورد این موضوعات اصلا بحث نمی‌کرد.
ناشناس
۱۶:۰۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۳
نروژ هم نفت داره ولی ببین اون چطور پول نفت رو هزینه ملتش میکنه و ما چطور داریم پول نفت رو حیف و میل میکنیم پس به داشتن نفت نیست به نوع حکومت است
ناشناس
۲۲:۰۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
داشتم کتابی از اقای رضا امیر خانی که در سفر با هیت سیاسی موتلفه به کره شمالی نوشتند می خواندم. گفتند که در کره شمالی نه اینترنتی هست و نه ادرس ای میلی و نه در فروشگاههای مخصوص خارجیها خبر از پول ملی کره شمالی هست و هر چه هست دلار و یوان هست. خوب. به نظر می رسد حل مشکل الان برای حکمرانی داخل ایران تبدیل کامل ایران به مانند کره شمالی است. فقط یک اشکال کوچک وجود دارد. این اقایانی که ما می بینیم و سطح عقل انها به گفته اقای امیرخانی این است که می گویند که دشمن! از دستگاه بانکی و کارت به کارت برای دادن پول به مخالفان استفاده می کند تا این وزیر کشور هم بتواند راحت انها را شناسایی کند اصلا حتی در حد و اندازه مقامات وسازماندهی حزبی و تشکیلاتی کره شمالی یا کوبا هم نیستند که بتوانند حتی در حد انها باشند. نهایت ذهن های پیچیده انها در حد همین افای امیرخانی است که تصور می کنند با عده ای بچه طرف هست و می خواهد به گمان خود انها را از جیز شدن با زبان نرم بر حذر کند تا بیشتر بتوانند در کنار دوستان موتلفه و با رانت دولتی به کشورهای خارجی سفر کنند!
عاطف
۲۲:۰۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
احسنت بر نثر و قالب نوشتار تان ، رقص واژها آنقدر پر پیچ و تاب است که خواننده رو مسحور می کند و چون سحر شده ها غافل از بی انصافی های مکررش می شود .
کاش زمانی که در دولت روحانی که مردم زیر چرخ های بی تدبیری دولت تدبیر و امید به کما رفته بودند ، تک مضرایی می نوشتید و دوربرگردان های اقتصادی و سیاسی را گوشزد می کردید. تا وضع ارز از ۳ تومان به ۲۵ تومان نمی رسید پراید از ۸ تومان به ۱۶۰ تومان نمی رسید ،
ناشناس
۰۰:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۳
چقدر گیجی تو روحانی ث ریسی هر دو بازیگز این تعزیه اند
ناشناس
۲۲:۰۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
اقای رضا امیرخانی مطمین باشید حکومت با این تذکرات عقلانی نخواهد شد و همان روش را ادامه خواهد داد تا زمانی که سقوط کند
محمدحسین
۲۱:۵۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
عالی بود دو بار خواندم و لذت بردم.
من پنهان نمی کنم عمیقا مخالف نظام اسلامی بوده و هستم ولی پلی میان صفر ویک یعنی رفرمهای واقعی را علاج کار میبینم. اگر مسئولین نظام یا همان هسته سختی که استاد تعبیر فرمودند با یک جماعت در اقلیت معتقد در پیرامون آن با هشتاد میلیون ایرانی ساز مخالف بزنند کار به جنگ داخلی میرسد که مطلوب نظر هیچیک از ایران دوستان نیست.
ناشناس
۱۰:۵۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۳
ما هشتاد میلیون انقلابی داریم با درصد کمی که غالبا منافعی دارند ضد انقلاب .بهتره رفراندوم برگذار بشه
حمید
۲۱:۵۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
آفرین
متن بسیار مفیدی بود و لب کلام اینکه لازمه ساخت و پیشرفت هر کشور و سازمانی اعتراض هوشمندانه و منسجم مردم و پرهیز از ایجاد گسل ها است .
ناشناس
۲۱:۳۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
آقای امیر خانی بسیار شیوا و عالی تحلیل کرده. افسوس که مخاطبان اصلی این تحلیل گوششان به این حرفها بدهکار نیست و اگر عالم و آدم از هزاران تحلیل از این دست برایشان بیاورند، باز بر طلب ناهنحار خودش می کوبند.
ناشناس
۲۰:۴۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
بهترین تحلیلی که تا به امروز درباره اتفاقات اخیر خوندم. خوشحالم که با وجود اعتقاد به جمهوری اسلامی! ولی اتفاقات را بسیار منصفانه و واقع گرایانه می بینید، هر چند انتظاری غیر از این هم از شما نمی رفت. بماند که گوش کسی بدهکار نیست
ناشناس
۲۰:۴۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
از کسی مثل آقا رضا بعید بود. سالها مریدش بوده ام و مبلغ آثارش، ولی بعد ازین گویا باید با ۴قل وارد این آثار شد. مثل بسیاری به مهارت قلم و زیبایی معلولها راشمردید، قبول. ولی مطمئنید درعلت یابی انصاف رعایت شده؟ بعد ۴۰ سال یک نیروی استشهادی پیدا شده، فاکتورهای فرهنگی دولتهای قبلی رو داره باچنگ و دندان پرداخت می کنه. ادعای عصمت هم نداره. این حرفها در هر دوره ای ازین چهل سال شاید جهاد تبیین به حساب می آمد، ولی الان؟!
تقریبا همه نواقص رو کم و بیش همه قبول داریم و خیلی از این راه حلها هم مقبول، ولی پایان کار و نتیجه باید به این حجم یاس و ندامت منتهی بشه که وای اگر از پس امروز بود فردایی؟
یادم هست زمانی که مخملباف یک تنه رودر روی منافقین و مستکبرین ادبیات نوپای انقلاب رو با خون دل می نوشت، اما دغدغه های بیش از حدش به تحلیل حقیقت نینجامید و... افسوس!
عاقبت به خیر، انشاالله.
ناشناس
۲۰:۴۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۳
لااقل برای یکبار نشده به خود نهیب بزنید که شاید این شما باشید که خود برحق پنداری هاتون باعث شده به نظراتتون به تحلیل حقیقت نینجامه و دیگران را به خروج از دایره حقیقت طلبی متهم کنید! ...
آینه چون روی تو...
خود شکن آیینه شکستن...
علی
۲۰:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
قبول دارم که نظام حکمرانی از عقلا و افراد کاردان خالی شده
اما سهم اپوزيسیون در این امر زیاد نیست؟
چه کسانی در چارچوب قواعد بازی نظام وارد بازی شدند و بعد که باختند زیرمیز بازی زدند
آیا نظام حق نداشت اینها را حذف کند؟
که البته نکرد و چهارسال بعد دوباره با کمال پررویی و وقاحت وار درقابت شدند و این بار بازی را بردند
واقعا سهم اصلاح طلبان در این اوضاع کم نیست
ناشناس
۲۰:۴۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۳
ظاهرا تب بالای 40 درجه دادری!؟
ناشناس
۲۰:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
بقیه نظرات رو منتشر کن فرارو خبیث بسه جهت دهی افکار عمومی
ناشناس
۱۹:۵۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
یعنی شما تو این مدت از یک نفر حکومتی شنیدید بگوید یک بخشی از اعتراض ها به خاطر سو مدیریت و عملکرد ما هست. حاشا و کلا. همش دشمن، توطیه، رسانه های بیگانه. شما چی با بی عرضگی باعث و بانی نیستید. قطعا هستید یعنی ۹۹ درصد شما مقصرید. ۱ درصد هم کسانی که از این بستر رانت و فساد و انحصار به نفع خویش اقدام می کنند.
ناشناس
۱۸:۵۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
متاسفانه اعتقاد بر این است این درخت تنومند شده با این بادها نمی لرزد.
علیرضا
۱۸:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
آقارضا
از ترکیه چه خبر؟
از مصداق بارز جمع اسلام و پیشرفت و دموکراسی؟
اوضاعشون خوبه؟
ناشناس
۱۷:۳۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
همه اینها رو گفت که آخرش بگه نظام و رهبر خوبه، آدمهاش بد هستن : مخالف و موافق نظام، فرزند اگر نه ، شهروند نظامند
علی
۱۶:۵۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
درود بر شما
ناشناس
۱۶:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
آقای امیرخانی، جزو معدود مقاله های بود که دوبار و با دقت تا انتها خواندم و لذت بردم. مردم ایران علاوه بر نجابت، داری فهم و درک و حتی تجزیه و تحلیل هستند و بارها مشخص گردیده که با نجابت تمام سعی در اصلاح امور با ابزارهایی چون رای، تجمعات سکوت و غیره داشته اند ولی هر لیوانی یک گنجایش ظرفیت داشته وبیش از آن ظرفیت سرازیر میشود. پول زیاد تا جایی ثروت حساب میشود و بعد از آن قدرت به حساب میایید و حکومت علاوه بر این قدرت، از سلاح نیز بهره میبرد و در اوهامی بسر میبرد که اسبق، محمد رضا شاه که به ژاندارمی در منطقه و گارد جاویدان خود میبالید.
سمیرا حکیمی فر
۱۶:۲۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
یه قلم شیوا و جذاب و البته شیطانی و پر از مغالطه و قاطی کردن راست و دروغ و دادن آدرس غلط
مجال نیست تناقضات و دروغهای شاخدا را شمرد ولی خیلی مشخصه

یه قلم شیطانی از یه ذهن مریض و خطرناک
همین
ناشناس
۰۹:۰۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۳
میشه مغالطه هاش را بگید؟
ناشناس
۲۰:۴۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۳
مجال که بود؛ ظاهرا توان و عرضه اش نبود!
ناشناس
۱۶:۲۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
ما مردم ایران رو خوش باوری بیش از حد بیچاره کرده. شما هم به نظرات خوش باورانه برخی از مردم در مورد مقاله ایشان نگاه کنید و هم به خوش باوری خود مقاله. البته نمیدونم خود ایشان هم آیا به اندازه متن مقاله خوش باور است یا اینها را برای دل ساده ما مردم نوشته؟
چیزی که در مقاله پیداست این است که ایشان در بهترین حالت نظام را بر حق دانسته اما دارای اشتباهات بزرگ. راه حل ایشان هم اصلاحات بزرگ هست. به این ترتیب که مردم هم باید سهمکی داشته باشند ولی در چارچوب همین نظام. خوب حالا شما به ما بگویید کی گفته هر چی شما میگید همیشه درسته؟ چرا باید همیشه این نظام پا بر جا بمونه؟ ها؟ چرا؟
ناشناس
۱۶:۰۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
وقتی بصیرت نداشته باشی میشود همین . از نویسنده انقلابی تبدیل میشوی به نویسنده فتنه گر و ص.هیونیستی. هر کس موافق فتنه گران باشد قطعا تفکر ص.هیونیستی دارد
ناشناس
۱۲:۰۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۳
پس از همین الان بسیاری از خانواده های شهدا و بخش اعظم کارکندان دولت و خانواده هایشان و حتی نیروهای نظامی را فتنه گر بدان
رهگذر
۲۰:۴۱ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۳
تا تعیین کننده بصیرت داشتن و تشخیص دهنده فتنه و فتنه گر، که باشد؟ اگر به همین سادگی و توسط تو باشد! که من هم به خودم اجازه می دهم امثال شما را فتنه گر و بی بصیرت بدانم و بنامم! به همین راحتی...
و اینگونه است که 99 درصد مخلوقات خداوند در جبهه و جناح فتنه گران و صه یونیستها قرار گرفته اند و ...!؟
ناشناس
۱۵:۴۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
ایالات متحده در هیچ کشوری شادی مردمی را در این پنجاه سال تحمل نکرده است!!!
همین جمله ات یعنی اینکه طرف حکومت هستی نه مردم وگرنه برای رد این ادعایت دهها مثال وجود دارد
ناشناس
۱۵:۳۸ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
حرف حق گفته شد
خواهند پند گیرند یا ملال.
آقای امیرخانی متشکریم
ناشناس
۱۵:۳۱ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
خیلی وقت گذاشتم ، حرفاش رو‌خوندم!
در یک جمله میگم:
تو یک متوهم خود بزرگ بینی که ۱۰ درصد حرفات درست هست و بقیه ربط اشتباه موارد به هم!
همین که فکر می‌کنی ما جوانان چه انقلابی و چه عادی ، کسی را برای حرف جدید زدن نداریم ، همین که فکر می‌کنی کسانی که امروز در خیابان هستن حق هر کس را بر خلاف نظام به آنها خواهند داد ، همین که نمی‌فهمی ادامه اغتشاشات به جنگ داخلی با سرکردگی امثال علی کریمی بی سواد از لحاظ سیاسی ختم میشه و باز جرات می‌کنی حرف بزنی ، یعنی یک خود بزرگ بین هستی!
رهگذر
۲۰:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۳
و چرا خود شما فکر میکنی با این افکار مخالف آقای امیرخانی، یک متوهم خود بزرگ بین نیستی؟!
نگارینا
۱۵:۲۱ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
خوشحالیم از اینکه کسی که از خود نظامه و هنوز امام رو دوست داره این حرف ها رو بزنه.
ناشناس
۱۵:۰۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
برای تغییر مغزهای که پوسیدند ، برای ولیعصر درخت های پوسیده ، برای زندگی معمولی
محمد مهدی
۱۴:۴۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
سلام .
قانون ضمانت اجرا میخواهد و عدم رعایت قانون جرم دارد .پس قانون یعنی اجبار،و میشود گفت لااکراه فی الدین،
اکثر مطالب شما دقیقا صحیح است.
ولی میزان رای ملت است.
ملت ما هاشمی وکارگزاران لیبرال،
خاتمی و اصلاحات آمریکایی ،
روحانی و نیرنگ اعتدال را انتخاب کردند،
نمیشود جمهوریت یعنی رای مردم مردمسالاری باشد و هنگام قبول مسولیت و پاسخگو بودن همان جوانان و مردم رای دهنده خودشان طلبکار کل نظام شوند وخود را از انتخاب غلط واشتباه مبرا بدانند،،،
متاسفانه اکثر قلم بوستان و نخبگان این اشتباه بزرگ را کرده اند،،
الان ما باید مطالعه گر باشید که فریب آن دولتها و سلیقه ها را خوردند...
وچراباید پاسخگوی ان رای دهندگان ان زمان وان دولتها که برخلاف مصالح اسلام و مردم و کشور ورای ماخوذه عمل کردند باشیم....
جوادی
۱۴:۳۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
اقای امیر خانی اینهایی که نوشتی خیلی خوبند اصلا عالیست ولی کسی که باید به اینها عمل کند مردم نیست هسته سخت قدرت است دراین مدت این هسته سخت چه کار انجام داده آیا یک نفر فقط یک نفر استعفا داده حرف معقولی زده ؟مردم را به آرامش دعوت کرده ؟در هفته وحدت قرار داریم آیا کسی جواب گو بوده که چرا در تهران یک نمازخانه برای برادران اهل تسنن نداریم برادر بزرگوار مخاطب شما مردم نیستند مخاطب شما بالاییا هستند که انها نیز گوش شنوایی ندارند و الا نوشته شما عالیست
ناشناس
۱۴:۲۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
به فرارو توصیه می کنم مقاله های چنین افرادی که ذهن باز دارند را بیشتر منتشر کند
ناشناس
۱۴:۲۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
این صحبت ها را به گوش مسولیین برسانید خیال می کنند هر چه خود می اندیشند درست هست وبقیه رو بی شعور تصور می کنند
مهدی
۱۳:۵۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
جزء متن‌هایی بود که کامل خوندم
و اما
So what?
مگه نمیدونی که خودرای ها همه به یک سرنوشت دچار میشن و از خوندن این تحلیل‌ها که هیچ، حتی از سرنوشت قبلی ها هم عبرت نمی گیرند؟
مهدی
۰۱:۳۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۳
بیگ لایک داری
راضیم ازتون
خوب هوای ما را داری
احسنت
جدی گفتم
ممنون که انتشار دادی
ناشناس
۱۳:۵۱ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
من مطمئن هستم بالاخره چشم های بسته باز می شوند ونور را خواهند دید سختی ها هرچقدر طول بکشد تمام می شود امید هیچ وقت در قلب وجان من نمی میرد
ناشناس
۱۳:۴۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
اگر من تصمیم گیر بودم به امثال شما که فکر بازی دارید مسولیت می دادم اما متاسفانه من هیچ کارم
فرارو اگر منتشر نکنی با کیهان هیچ فرقی نداری
۱۳:۴۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
من در این شرایط که برای نسل من ساختند سوختم ولی به فکر سوزاندن نیستم چون خودم سوختم وساختم با همه شرایط من به دنبال مرهم هستم تا کسی مثل من وما نسوزد
معترضی از نسل سوخته
ناشناس
۱۳:۴۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
بسیار لذت بردم از شیوایی کلام جناب امیرخانی ولی حیف ...
ناشناس
۱۳:۳۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
مقاله خوب و تحلیلی بود اما متاسفانه بسیاری از قسمت های آن بر پایه اطلاعات ناقص و گاها نادرست بود

مثلاً علی کریمی
همه دیدند که در انتخابات فدراسیون فوتبال حتی کاپیتان تیم ملی و رفقای خاص آقای کریمی به ایشان رای ندادند
ناشناس
۱۳:۳۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
فرارو نظرات رو منتشر کن اینجا هم حرف نزنیم کجا حرف بزنیم
قول قران
۱۳:۳۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
مشکل کشور ما همین هست که نمی گزارد چنین صداهایی شنیده شود باید همه صدا ها وقول ها شنیده شوند بعد مردم خودشان بهترین را انتخاب می کنند
ناشناس
۱۳:۳۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
اقا رضا تو چقدر شبیه من هستی در اندیشه فکر نمی کردم کسی مثل من بیاندیشد
ناشناس
۱۳:۲۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
بسیار زیبا بود کلیت صحبت شما را پسندیدم ام ای کاش می شد با هم بحث کنیم وگفتگو ایا میشه شرایطی ایجاد شه برای گفتگو باهم
ممنونم
۱۳:۲۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
خیلی زیبا بود اقای رضا امیر خانی انگار شما در ذهن من بودید وذهن من را به روی با قلم به روی کاغذ اوردید خوش حالم که کسی حرف دل وذهن من را زد
متولد 68
۱۳:۲۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
ای کاش مقاله های من را هم کسی منتشر می کرد مقاله های من هیچ وقت به قلم تحریر در نیامد ودر ذهنم ماند دارم تلاش می کنم که ذهنم نمیرد اره من از نسل سوختم ام که استعدادمان سوخت در حالی که اگر به ما بهائ داده می شد شاید می توانسیم حداقل راه خود وشاید چراغ راه دیگران میشدیم
ناشناس
۱۳:۱۸ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
جای چنین تحلیل گرهایی که کم هم نیستند در صدا وسیما خالی است به اندازه تک تک انسانها خدا عقل به بشر داد که انسان با ان فکر کند ولی متاسفانه در روز قیامت خیلی ها اک مغزشون رو تحویل می دهند
ناشناس
۲۰:۳۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۳
حیف امثال آقای امیرخانی که وقتش در فضای مسموم و محیط آلوده ای همچون صدا و سیمای میلی که مخاطبان ناچیز و انگشت شماری دارد، تلف شود!
ناشناس
۱۳:۱۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
خاصیت اندیشه کردن بدون حد ومرز همین مقاله است که انسان را به سمت نور راهنمایی می کند
مجید
۱۳:۰۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
احسنت خیلی عالی کاش اونایی که باید می فهمیدن می خوندند
فرارو از تو انتظار دارم منتشر کنی خواهشا
۱۳:۰۸ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
باور کنید عین وشاید قشنگ تر از اینها این حرف ها رو من در ذهن می پروراندم وبهش فکر می کنم اما جایی نیست که صحبت ما را منتشر کند مردم همه استعداد دارند بگزاریید دیده شود صحبت مردم ما از دل جامعه امده ایم و همه مسایل را با پوست وگوشت نداشته مان حس می کنیم کافی است صدای تک تک مردم شنیده شوند همه ما استعداد های در حال سوختن هستیم
ناشناس
۱۲:۴۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
عاقلانه و منطقی نوشته.
از کامنتها می‌شود فهمید که حرف حساب دربین مردم هنوز هم خیلی خریدار دارد.
بهروز
۱۲:۱۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
تهشم که مردم باید عقب بشینن، نه مشتی یبارم اونا عقب وایسن مگه این مردم چه گناهی کردن که گیر یه مشت ناقص العقل افتادن، ما رنجوریم از تبعیض از ستم از اختلاس از ریا از بی دینی آقایان مدعی دین از هرزگی خودشون وبچه هاشون در سرتاسر دنیا از بی ارزش خواندن همین مردمی که از سر نادانی به اینا ارزش دادن، خسته ایم،،،،،،،،، خسته، واسه درک نکردنمون، واسه مگس و خس وخاشاک خواندنمون وا سه مرگ جزئی خواندنمون،
حمیدرضا تقوی نژاددیلمی
۱۲:۰۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
سلام و آدینه بخیر
خلاصه انتظار بسر رسید یک عقل و دل سلیم سکوت این برهوت را شکست. شیر مادر و نان پدر حلالت. حقا که رضا هستی . کیف کردم. این جسارت رضا امیرخانی در تاریخ ثبت میشود آنهم در این لحظه تاریخی از ایران عزیز. من یک مرد 62 ساله هستم که در زمان انقلاب 18 سال داشتم. و اگر بیراهه شیخ فظل الله در تاریخ مشروطیت و کاشانی در نهضت ملی شدن صنعت نفت را میدانستم و مطالعه داشتم گول نمیخوردم. تردید ندارم که اعتراض معمولی را به آشوب کشاندن جزو بی کفایتی حکمرانی جمهوری اسلامی است. و اینکه کتخور و کتک زن هردو جوان ایرانی هستند را کی باید بفهمد؟ لابد علم الهدی ؟ یا داماد شش کلاس سوادش؟ خدا بدادمان برسد.
سلام خدا بر رسول خدا(ص)
سلام خدا بر امیر مومنان(ع)
خدایا این بود استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی؟
ناشناس
۱۱:۳۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
درود بر شرفت که حرف دل مردم را زدی،ولی حکومت های مستبد و غیر مردمی،کور و کر هستند
ناشناس
۱۷:۴۱ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
قلم خوب. با حرف های خوب اما گاهی مغالطه...
ناشناس
۱۷:۴۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
حرف دل فتنه گران را زده نه مردم. مردم از فتنه گران بیزارند . فتنه گر تفکر صهیونیستی دارد و از مردم نیست
ناشناس
۱۱:۵۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۳
جناب ناشناس 17:42

با تفصیر شما بسیاری از خانواده شهدا و دلسوزان نظام هم حتی فتنه گر هستند. و چه خوب که حلقه تندرو ها و کر و کورهایی چون شما تنگتر و بسته تر میشه با دست خودتون
رهگذر
۲۰:۲۸ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۳
آقای پاسخ نویس فتنه ساز! بد نیست نگاهی به نظرات پیرامون همین کامنت داشته باشی تا بلکه توهم اظهار نظر به نمایندگی از طرف مردم از کله ات خارج شود! گرچه شما اعتقادی به حرف و خواست و نظر مردم ندارید؛ تا وقتی سندرم خود حق مطلق پنداری دارید!؟
ناشناس
۱۱:۳۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
درود بر شرفت که حرف دل مردم را زدی،ولی کو تاثیر؟؟؟
علی
۱۱:۱۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
خیلی عالی بود.
جناب امیرخانی چیزی را ناگفته باقی نگذاشتید.
بخصوص آن قسمت که شنونده سخن نسل جدید است، برازنده این نوشته بود، حق سخن را برآورده است.
مش قاسم
۰۱:۴۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۳
بجز یک چیز
برو یک بار قانون اساسی را بخوان
ناشناس
۱۱:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
گوش شنوایی نیست...
لانه جو
۱۱:۰۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
کو گوش شنوا ببم جان. این خانه از پای بست ویرانه......
علی
۱۰:۳۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
احسنت
راه درست همینی هست که جناب امیرخانی ترسیم کرده
ناشناس
۰۳:۳۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۳
امیرخانی طرف نظام هست نه مردم،، فقط چون استعداد بالای نویسندگی داره میتونه مردم عادی رو گول بزنه ولی دهه هشتادیا رو کور خونده!
ناشناس
۱۰:۲۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
واقعا جالبه که کسی این متن های تحلیلی رو نمی خونه و کامنتی هم نمیگدارن براش. اما برادر رضا روایت و برداشت کناسی ات درست است. نمی دانم تا کی منتظر رسیدن به دوربرگردان می مانی و همچنان سوار ماشینی هستی که به نظر خودت در دوربرگردان هم باید با سرعت 250 کیلومتر بر ساعت بپیچد. آن هم با راننده ای که به نظر خودت هم یک پایش درگیر شبکه ناقص العقل ها است و روی پدال گاز است و هم یک پایش به دوشاخه امنیتی بسته است که فاز و نول اش با هم نمی خوانند. به نظرت با این سرعت 250 کیلومتر ، پیچیدن باعث واژگونی نمی شود؟؟
پس آنهایی که با این سرعت می ر انند همان عاقل های سیستم هستند.
ناشناس
۱۶:۲۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
با این سرعت درلاین اشتباه رفتن ،یعنی هرثانیه ازمقصد دورشدن
ناشناس
۱۷:۵۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
ببخشید اشتباه مثبت دادم بنده با نظر آقای امیرخانی هزاران بار موافقم .
علی
۱۰:۰۱ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۳
اشتباه نکنید این سرعت زیاد به خاطر بریده شدن ترمز و افتادن در شیب تند است ، راننده
اگه عاقل باشه در رو باز میکنه میپره بیرون
ناشناس
۱۰:۲۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
زنده باشی! لذت بردم از قلم و از جان قلم! ای کاش حاکمیت نصف قلمت را می فهمید جان قلمت پیش کش!
مدرس خارج از قم
۱۰:۱۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
عالی بود. ای کاش نظام تا دیر نشده شیوه حکمرانی اش را عقلانی و واقع بینانه کند! والله این کشور تحمل یک انقلاب دیگر را ندارد!
ناشناس
۱۱:۱۱ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
اگر نیاز باشد که هست، نه یکبار که صدبار دیگر باید انقلاب کرد
احمد
۱۲:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
وقتی داستان نویس را تحلیل گر می دانید فاتحه حکمرانی مد نظرتان را باید خواند مقایسه حجاب و خمس فقط از یک بیسواد بر می آید مشکل این سرزمین همین آدم های بیسواد هستند که توسط عوام الناس گنده می شوند از امام جمعه اش بگیر تا نویسنده و فوتبالیستش بدون آنکه کاری کرده باشند تحلیل می کنند و متفکر عمل گرا که فهم سیستمی داشته باشد و همه جانبه موضوعی را درک کند و راه حل عملی ارائه کند هیهات است فضای شناخت نظری فضای عدم قطعیت و نسبی گرایی است ولی در عمل با توجه به میزان عدم قطعیت و برایند هزینه و فایده بدون قطعیت عمل می کنیم تحلیل یک موضوع با قصه گویی متفاوت است تمام پارامترهای تاثیر گذار بر یک موضوع و اثرات آن اگر دیده نشود راه حل ها نابود کننده خواهد بود
آقای محترم حجاب فقط یک امر دینی نیست بلکه مساله دخالت و تاثیر گذاری مستقیم بر زندگی دیگران است تغییر آستانه حساسیت جنسی ، ایجاد رقابت جنسیتی در جامعه، تخریب استراتژیک ترین بنای یک زندگی انسانی و دینی یعنی خانواده و در نتیجه نابودی احساس مفید بودن که اساسا برای هر فردی با هر قابلیت و استعدادی و با هر نژاد و ظاهری می تواند در حریم خانواده شکل بگیرد مساله ای است که نویسنده بی سواد به ذهنش هم خطور نمی کند و نسخه می پیچد
ناشناس
۲۳:۱۱ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
دیگه دیر شده چون نظام شیوه حکمرانیش را هم تغییر دهد اینقدر مدیران و مسئولینش و سر و بال و پایین در فساد و ولخرجی و دزدی به اسم اختلاس درگیر شده که ترک عادت موجب مریضی است و نمیتوانند از این همه منجلاب ناکارآمدی و فساد خارج بشن
ناشناس
۰۳:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۳
احمد برو ساندسیت بخور! خاک بر سرتون که فقط از کمر به پایین فکر میکنید،،، یعنی همه دنیا که حجاب اجباری نداره نابود شده و فقط جمهوری اسلامی آباده؟!
ناشناس
۲۰:۲۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۳
احمد خان درست می فرمایند... مقایسه خمس و حجاب، قیاس مع الفارق است؛ چون خمس از فروع دین است ولی حجاب حتی از فروع دین هم نیست! فقط مانده ام که چطور عده ای این توصیه دینی را اولاتر از عقل و فهم بشری و اصول و فروع دین جا زدند در جامعه فلک زده ما؟!
ناشناس
۱۰:۱۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
نظام مقدس اگر توان درست تجزیه و تحلیل داشت ، وضع کشور این نمیشد ، نظام فعلا به اسلحه خود می نازد ولی فراموش کرده اگر ملتی طغیان کند طومار حکومت را در هم خواهد پیچید !
ناشناس
۱۰:۰۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
درود بر تو زنده باد اندیشه و دانایی
ناشناس
۰۹:۵۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
حرف حساب
ناشناس
۰۹:۵۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
فارغ از طرز فکر که مسلما همه یکسان نیستند
امثال این اقا سواد دارند
و لایق کلمه استاد
نه حسن عباسی و رائفی پور و...
که چهار تا ایسم ایسم میگن و استاد به نافشون می بندند
ناشناس
۰۹:۳۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
دیر است.
ناشناس
۰۹:۳۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
متن را کاملا خواندم. خیلی خوب نوشته شده بود اما تناقضاتی هم داشت به ویژه در انتها. شما که می دانید جمهوری اسلامی از افراد ناکارآمد و غیرمنعطف پراست، مردم به کرات تاوانش را داده اند و در بزنگاه ها به حکومت فرصت داده اند و عقب نشینی کرده اند، هرگز موضع گیری عقلانی از بالادستی ها اتخاذ نشده است(نمونه اش واکنش ها به اعتراضات این چهارهفته ومواردی که خودتان به درستی برشمردید)، شما که می دانید نسل جوان در زمینه اقتصادی و شغل و مسکن و آزادی های اجتماعی و سیاسی و انتخاباتی، هیچ افقی فراروی خودش نمی بیند، چطور انتظار دارید باز هم آنکه کوتاه بیاید و اشتباه عقب نشینی قبلی ها را تکرار کند. مگر می شود مردم تمام هزینه هارا متحمل شوند و باز هم خود مردم عقلانی عقب بروند تا آینده تاریک تر از پیش همانطور که خودتان هم می دانید، ادامه بیابد؟
رامین
۰۹:۲۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
ای درود بر او شرفت امیر خانی
قافل
۰۹:۱۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
چرخه خشونت باید متوقف شود ... لااقل با ایهام بنویس ... به کتک خور میگی سهم جلاد رو بده ... آخرشی .
ناشناس
۱۱:۲۸ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
دقیقاً برای همین بود که گفتم که این نویسنده اصل جنس منافقه
ناشناس
۰۹:۰۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
بسیار منطقی و درست تحلیل کردید
ناشناس
۰۹:۰۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
بسیار عالی
ناشناس
۰۹:۰۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
بسیار عااااالی
مجتبی
۰۸:۴۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
تبارک الله
ناشناس
۰۸:۲۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
آفرین بر شما برای اولین بار شاهد عقلانیت در رسانه های نظام در بحرانها بودم. آفرینواقعا آفرین از دل ما معترضین گفتی و چه عالی و خوب بهتر از خودمان شرح دادی
احمد
۰۸:۲۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
متن جالبی بود و قابل تامل .
رضا
۰۸:۰۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
اقای امیرخانی عزیز، رهبر انقلاب دلیل این اغتشاشات رو دو مورد فرمودن، یکی حسادت کشور های غربی به پیشرفت های ایران، یکی هم حسادت به سرود سلام فرمانده که باعث جذب ده ها میلیونی شده، بنابراین اساسا نظام هیچ کدوم از حرفا و مسئله ها و مطالبی که بیان کردید رو اساسا به رسمیت هم نمی شناسه و هیچ مشکلی هم وجود نداره.
راه حل شما در صورتی کاربرد داره که نظام هم این موارد رو مسئله خودش بدونه، وقتی نظام اساسا این موارد رو مسئله خودش نمی دونه راه حل شما کاملا بی ارزشه.
ناشناس
۱۶:۵۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
عالی
ناشناس
۱۷:۴۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
ربطی نداشت
ناشناس
۰۸:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
بسیار زیبا بود. و حاوی نکات جدی. ای کاش کسی باشد که بشنود
ح
۰۷:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
به هر حال ایشان هم در شمار برخی هنرمندان هستند و اظهار نظرشان اشکالی ندارد و البته اهمیت و ارزشی...
ناشناس
۱۱:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
بله فقط نظر یک مشت لات و الوات بی سرو پای باتوم به دست لباس شخصی و سایبری ارزش دارد، گاله رو ببندید زودتر وگر نه چیزی ازش باقی نخواهیم گذاشت
ناشناس
۰۷:۲۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
امیرخانی عزیز، بسی لذت بردم از نوشته ات. داریم چه میکنیم با هویت ایرانی و دینی مردم؟ آیا نمیدانند خداوند تزویر را در هم می‌شکند، هر قدر استوار و درهم‌پیچیده باشد؟ ما هم مثل شما صبر می‌کنیم، ولی بترسید که طوفان‌های رسوایی در راه است. این وعده حتمی الله به ریاکاران هست.
ناشناس
۰۷:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
پرت و پلا
ناشناس
۲۲:۰۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
پرت وپلا گویان همان طرفداران در خواب حکومتی هستند که نمیخواهند حقیقت جامعه را ببینند
ناشناس
۰۶:۲۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
متاسفانه نظام خودش خودش را به بن بست کشانده با اخرین انتخابات ریاست جمهوری ومجلس وبقیه .البته با وجود نخبه گانی مثل جنتی ۱۰۰ساله واندیشمندانی چون علم الخدا وخاتمی وحسن عباسی ها ورائفی پورها انتظار بیش از این هم نبود .کدام عاقلی درجهان به جنتی ۱۰۰سال مسئولیت میدهد که آقا داده اند
ناشناس
۰۶:۲۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
واقعا درسته.۴۴ سال مردم با رای با اعتراض با تحصن جلو مجلس.با هر شکل که درتوانشان بود معترض شدند ولی هیچ اثری نکرد.تا رسیدیم به بی ارزشترین پول ملی.نان کوپنی.اقتصاد دزد پرور.فرهنگ دروغگویی.چون کار را به اهلش نمیدهیم.
امیر
۰۶:۰۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
این بسیار عالی و خواندنی
حبذا
۰۵:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
بچگانه …
ناشناس
۱۴:۲۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
بالغانه ی شما چیه؟! هیچ !!!!
ناشناس
۰۴:۱۳ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
عالی
ناشناس
۰۳:۵۲ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
یکی به نعل یکی به میخ ..
ناشناس
۰۳:۰۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
فراروپیرم وبیمار با اینکه امشب حالم خیلی بدبود
تااین وقت شب بیدارماندم وکلمه به کلمه خواندمش آنان که دل درگرونظام دارندمثل امیرخانی یامن وبسیاری دیگرهمه سالهاست بارگرانی بردوش میکشیم درودبرآقای امیرخانی
ودرودبرفرارو بااینکه همیشه سانسورمیشوم امانمی رنجم .
ای وطن درپناهم گیر بی توهیچم
نسخه بی اصل ونسب هارامی پیچم
به نام نامی وطن خونم مباح
باهمه پیری بهروطن جان می دهم
ناشناس
۰۳:۴۱ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۳
دل در گرو کدوم نظام داری؟ نطامی که اختلاس ۹۲ هزار میلیاردی در فولاد مبارکه برایش آب خوردنه؟ نطامی که جنتی ۱۰۰ ساله مدیر ارشدشه؟ نظامی که تاج ریاکار و دو دره باز مدیر فوتبالشه و فروغی بیسواد مدیر سیمای میلیشه؟
ناشناس
۰۲:۱۹ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
تو هم از نظر اینها رفتی تو لیست بی بصیرتها.
zan zandgi azadi
۰۲:۱۱ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
بسیار زیبا بود.
ناشناس
۰۲:۰۱ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
عجب متن فخیم و عجیبی
مصطفی
۰۱:۴۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
عالیییییییییییییییییییییییییی
منصور نظری
۰۱:۴۷ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
درود بر شرفت و قلمت
حقگو
۰۱:۱۶ - ۱۴۰۱/۰۷/۲۲
احسنت!