به گزارش فرارو به نقل از نشنال اینترست، رقابت با چین و روسیه عمیقا امنیت ملی و سیاست خارجی ایالات متحده را تغییر میدهد. سیاستگذاران در حال افزایش قابلیتهای نظامی آمریکا، بازنگری در سیاستهای کلیدی تجاری و تحکیم اتحادها هستند. به خصوص از زمان تهاجم روسیه به اوکراین، واشنگتن منطق مشابهی را در سیاستگذاری در حوزه انرژی اعمال میکند اگرچه دولت بایدن هنوز بر اساس پیامدهای ژئوپولیتیک برای اهداف انرژی و آب و هوا عمل نکرده است.
در هر دو زمینه، آمریکا به سیاستهایی نیاز دارد که تواناییهای فناوری ایالات متحده را تقویت کند و روابط را بدون کنار گذاشتن منابع انرژی لازم تقویت نماید. دو شریک کلیدی در شرق آسیا یعنی ژاپن و کره جنوبی باید ستونهای مهم استراتژی انرژی و آب و هوایی جهانی ایالات متحده در این دوره جدید باشند. گفتگوهای غیررسمی میان کارشناسان آمریکایی، ژاپنی و کرهای حکایت از وجود فرصتهای مهم دارند.
انسانها از زمان قبل از تاریخ ثبت شده برای دستیابی به انرژی با یکدیگر رقابت کرده اند. این رقابت با درگیری بر سر غذا انرژی بیولوژیکی که برای زنده ماندن نیاز داریم آغاز شد. همان طور که جوامع راههای جدیدی را برای به دست آوردن و استفاده از انرژی کشف کردند و توسعه دادند رقابت بر سر منابع انرژی و هم چنین فناوریهایی برای تبدیل انرژی به کار مفید از موتورهای بخار گرفته تا در نهایت راکتورهای هستهای گسترش یافت. در اواخر قرن نوزدهم و به ویژه در قرن بیستم، انرژی و سایر اشکال رقابت بین قدرتهای بزرگ جهانی شد.
تنش حول دسترسی به منابع انرژی در روابط بین الملل در دهههای اخیر رایج بوده است. این شامل فعالیتهای «منطقه خاکستری» چین و طرح ادعاهای سرزمینی دریایی در مناطق سرشار از منابع انرژی (و از نظر استراتژیک مهم) در شرق آسیا، تلاشهای روسیه برای استفاده از گاز طبیعی و نفت برای تبدیل آن به اهرم سیاسی و تلاشهای عربستان سعودی و روسیه برای کاهش تولید نفت غیرمتعارف ایالات متحده بوده است.
تهاجم روسیه به اوکراین تنشهای مرتبط با انرژی از قبل موجود را به سطوحی رسانده که از زمان تحریم نفتی اوپک در سال ۱۹۷۳ میلادی یا تحریم نفتی ایالات متحده علیه امپراتوری ژاپن در سال ۱۹۴۱ میلادی مشاهده نشده است. تحریمهای ایالات متحده و متحداناش بر بخش انرژی روسیه و قطع انتخابی عرضه نفت و گاز روسیه، بازارها و سیاستهای انرژی در اروپا، آسیا و نقاط دیگر را تغییر میدهد.
رقابت فناوری انرژی شامل سیاستهایی برای ارتقای نوآوری و هم چنین اطمینان از این که دیگران نمیتوانند بر بازارهای جهانی برای منابع مهم انرژی یا فناوریهای تبدیل تسلط پیدا کنند (یعنی سیستمهایی برای انتقال انرژی از شکلی به شکل دیگر به عنوان مثال، از نور خورشید، باد یا سوخت به برق) میباشد.
در ایالات متحده، رهبران سیاسی از تحقیق و توسعه در بسیاری از زمینه ها، مانند راکتورهای هستهای کوچک مدولار و سوختهای زیستی مایع حمایت کردهاند. کنگره هم چنین بر نقش چین در تولید پنلهای خورشیدی، توربینهای بادی و باتری ها، علاوه بر صنایع استخراجی که ورودیهای کالاهای کلیدی را تولید میکنند تمرکز کرده است.
مواد معدنی به اصطلاح حیاتی برای الکترونیک و باتریها یکی از نگرانیهای اصلی در آمریکا و سایر کشورها هستند. درخواستها برای اطمینان از دسترسی ایالات متحده به منابع داخلی و بین المللی، به اقدامات داخلی و بینالمللی دولت بایدن جهت داده و فهرست لوایح مربوط به کنگره موضوع تشویق استخراج و فرآوری جدید دیده میشود. دولت ترامپ نیز به این موضوع یعنی مواد معدنی حیاتی توجه داشت. این موضوع نشان میدهد که منافع ملی حیاتی ایالات متحده در این عرصه در معرض خطر است. مواد معدنی حیاتی تنها رابط بین انرژی و الکترونیک در دنیای به هم پیوسته امروزی نیستند.
جداسازی زیرساختهای انرژی کشورهای توسعه یافته از سیستمهای کنترل شبکهای که عملکرد ایمن و کارآمد را گاهی اوقات از راه دور تضمین میکنند به طور فزایندهای دشوارتر میشود. این امر رقابت مرتبط با انرژی را به رقابت موازی پرمخاطره پیرامون هوش مصنوعی، محاسبات کوانتومی و امنیت سایبری مرتبط میسازد. هکرها تاثیر خیره کنندهای بر تحویل بنزین خط لولهها از خود نشان دادهاند.
همان طور که رقابت ایالات متحده با چین عمیقتر میشود انتشار گازهای گلخانهای چین احتمالا به عنوان یک موضوع سیاسی و عملی مشکل سازتر خواهد شد. بر اساس دادههای ارائه شده توسط بانک جهانی، مجموع انتشار گازهای گلخانهای چین در فاصله سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۸ میلادی تقریبا سه برابر شده و از ۴.۳ میلیارد تن به ۱۲.۳ میلیارد تن رسیده است. نسبت به ایالات متحده، انتشار گازهای گلخانهای چین از حدود دو سوم انتشار گازهای گلخانهای ایالات متحده در سال ۱۹۹۷ (۶.۷ میلیارد تن) به بیش از دو برابر انتشار گازهای گلخانهای آمریکا در سال ۲۰۱۸ میلادی (۶ میلیارد تن) افزایش یافت.
در سال ۲۰۱۹ میلادی در گزارشی اشاره شده بود که انتشار گازهای گلخانهای توسط چین نه تنها از انتشار گازهای گلخانهای ایالات متحده بلکه از مجموع کل کشورهای توسعه یافته عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) نیز فراتر رفته است. با استفاده از دادههای بانک جهانی، میتوان محاسبه کرد که تا سال ۲۰۱۸ میلادی انتشار تجمعی گازهای گلخانهای چین از سال ۱۹۸۰ میلادی از مجموع انتشار گازهای گلخانهای ایالات متحده در همان دوره پیشی گرفته است. این موضوع نشان میدهد که پکن به مسئولیت خود برای کاهش غلظت دی اکسید کربن در اتمسفر و کاهش انتشار گازهای گلخانهای عمل نمیکند. این موضوع باعث پیچیدهتر شدن بحثهای آب و هوایی در داخل امریکا و دیپلماسی بین المللی میشود.
با نگاهی به آینده، بعید به نظر میرسد که ایالات متحده و چین برای ایجاد محدودیتهای عمیق و الزامآور دوجانبه درباره انتشار گازهای گلخانهای با یکدیگر همکاری کنند. همکاری قبلی دولت آمریکا و چین در توسعه و استقرار فناوریهای انرژی پاک، اگر نگوییم به طور کامل متوقف شده اما میتوان گفت از بین رفته است. در بخشهای مختلف اقتصادی، از جمله انرژی، فناوریهای پیشرفته به عرصه اصلی رقابت آمریکا با چین تبدیل شده اند. جنگ روسیه در اوکراین معضلات مرتبط با انرژی، امنیت و آب و هوایی را تشدید کرده است.
طرفداران اولویت قائل شدن برای مسائل آب و هوایی و اقلیمی امیدوارند که توافق ایالات متحده و چین در مورد کاهش قابل توجه انتشار گازهای گلخانهای بتواند مسیر حصول یک توافق بلندپروازانه بین المللی برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای را تسهیل کند. این دیدگاه مدت هاست که نادرست بوده است. نخست آن که ایالات متحده هنوز سیاستهای داخلی خود را تدوین و اجرا نکرده است که به رهبران ایالات متحده اجازه دهد چنین تعهداتی را در قبال چین یا هر دولت دیگری انجام دهند. در این مورد صرفا مخالفت جمهوری خواهان صرفا مقصر اصلی نبوده است.
دموکراتها در سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۰ کاخ سفید و کنگره را تحت کنترل داشتند و برای مسائل دیگری مانند اصلاحات مهاجرتی اولویت قائل شده بودند. در موضعی مشابه، امروز، دموکراتهای کنگره نتوانستهاند محدودیتهای انتشار گازهای گلخانهای را وضع کنند و در عوض تقریبا به طور کامل بر هزینههای فدرال به ویژه از طریق اعتبارات مالیاتی تکیه کرده اند.
نکته دیگر آن که به نظر نمیرسد پکن نیز آماده انجام اقدامات بیشتری باشد. رهبران چین با اعلام غافلگیر کننده «شی جین پینگ» رئیس جمهور آن کشور مبنی بر این که چین تا سال ۲۰۶۰ بیطرفی کربن را هدف قرار خواهد داد دیپلماسی عمومی قابل توجهی را تقویت کردند. با این وجود، پس از آن به نظر میرسد چین چیزی برای عرضه نداشته است.
شی و سایر مقامهای چینی از شرکت در نشست آب و هوایی در گلاسکو خودداری ورزیدند. از آن زمان به این سو، اقتصاد چین با قرنطینههای مکرر به دلیل مقابله با کووید -۱۹ مواجه شده و ساخت نیروگاه زغال سنگ برنامه ریزی شده چین نسبت به سال ۲۰۲۱ افزایش یافته است.
علاوه بر این، رقابت شدید ژئوپولیتیکی مانع دیپلماسی میشود. در مورد چین نگرانیهای امریکا در مورد ادغام اجباری احتمالی تابوان با پکن تبدیل به موضوع فوری برای بررسی شده است. حمله روسیه به اوکراین در فوریه صرفا بارزترین نمونه از افزایش تنشهای امریکا با مسکو است. در این شرایط، حتی آن دسته از افرادی که تغییرات اقلیمی را تهدیدی وجودی میدانند میتوانند به طور منطقی بزرگترین خطرات آن را در مقایسه با چشمانداز جنگ با دشمنی مجهز به سلاح هستهای از نظر فناوری پیشرفته امری با اولویت ثانویه در نظر بگیرند.
به همین ترتیب، از آنجایی که چین بزرگترین تولید کننده گازهای گلخانهای در جهان است کاهش انتشار گازهای گلخانهای نیازمند پروژههای گسترده و پرهزینه برای مدرنیزاسیون بخش انرژی چین است. در دوره تشدید تنش ژئوپولیتیکی، رقابت شدید اقتصادی و تکنولوژیکی و درگیری نظامی احتمالی ایالات متحده کمتر مایل به حمایت از رشد اقتصادی، کارایی انرژی و رقابت کلی دشمن خود (چین) است. کنگره به ویژه در مورد شرکتهای انرژی و فناوری چینی که به دنبال بازار در ایالات متحده هستند بدبین است.
توکیو و سئول از همکاری عمیقتر با ایالات متحده در زمینه انرژی، فناوری و آب و هوا استقبال میکنند موضوعی که هم در بیانیههای رسمی و هم در جلسات گفتگوی غیررسمی بین کارشناسان سه کشور مشهود است. ژاپن و کره جنوبی در حال حاضر رهبران تعامل با وزارت انرژی ایالات متحده هستند اگرچه بسیاری از تعاملات گذشته بر روی فناوریهای هستهای متمرکز بوده است. افزایش تعامل میتواند کمک قابل توجهی به دستیابی به اهداف اقتصادی، فناوری و آب و هوای ایالات متحده کند. اگر این همکاری با توجه به منافع و محدودیتهای ژاپن و کره جنوبی و حساسیتهای دو کشور دنبال شود میتواند مکمل مناسبات امنیتی ایالات متحده با دو کشور و تقویت همکاری در سایر زمینههای فناوری باشد.
یک چالش برای ایالات متحده همان طور که مقامهای ژاپنی و کره جنوبی به راحتی به آن اذعان میکنند آن است که نه توکیو و نه سئول مشتاق رویارویی با پکن یا مسکو نیستند. آن دو دولت تنها دولتهایی نیستند که چنین دیدگاهی دارند زیرا اکثر کشورها از نظر نظامی ضعیفتر از چین هستند و بسیاری از آنان نمیخواهند روابط تجاری و سرمایه گذاری هایشان با چین را به خطر بیاندازند. در مورد روسیه، دولتهای وابسته به انرژی محتاطانه عمل میکنند. مانند متحدان ایالات متحده در آسیا، بسیاری از متحدان اروپایی آمریکا نیز در برخورد با چین و روسیه محتاط هستند. استراتژیهای واقع گرایانه آمریکا برای رقابت قدرتهای بزرگ باید دیدگاه روشنی از آن چه که متحدان ایالات متحده انجام خواهند داد و انجام نخواهند داد را در بر گیرد.
از این منظر، همکاری در زمینه انرژی، فناوری انرژی و تغییرات آب و هوایی فرصت مهمی برای تقویت روابط اتحاد ایالات متحده است دقیقا به این دلیل که ایالات متحده میتواند با شرکای خود که تهدید مستقیم امنیتی برای رقبای آمریکا ایجاد نمیکنند کارهای بزرگی انجام دهد. به طور کلی، این شامل سیاستهایی برای گسترش مشارکتهای تحقیق و توسعه بین آزمایشگاههای دولتی، دانشگاهی و بخش خصوصی، تسهیل و رشد تجارت و سرمایه گذاری، و هماهنگ کردن مقررات و استانداردها میشود. تجارت یا سایر سیاستهایی که مستقیما چین را به چالش میکشند دشوارترین بخش برای همکاری هستند.
در نشستهای گفتگوی غیررسمی اخیر شرکت کنندگان از ژاپن و کره جنوبی خاطرنشان ساختهاند که چین بزرگترین شریک تجاری کشور دو کشور است. این تنها در مورد پول نیست بلکه در مورد زنجیره تامین نیز صدق میکند. مقامهای دو کشور میگویند که در بخش انرژی و فناوری انرژی، ژاپن به شدت به شرکتهای چینی برای قطعات خودروهای الکتریکی وابسته است در حالی که چین تامین کننده اصلی صنعت خورشیدی برای کره جنوبی است. هر دو دولت در حال بررسی مجدد زنجیره تامین هستند اما تغییرات پیچیده، پرهزینه و زمان بر خواهند بود.
کره جنوبی آسیبپذیر است زیرا اقتصاد آن کشور تنها یک سوم اقتصاد ژاپن میباشد که به نوبه خود حدود یک سوم اقتصاد چین است. بنابراین، تعجبآور نیست که کارشناسان کره جنوبی، دولت ژاپن را بیش از دولت خود مایل به حمایت از سیاستهای تجاری قاطعانه ایالات متحده در قبال چین قلمداد کرده اند. کارشناسان ژاپنی با این موضوع موافقت کردند و اظهار داشتند که توکیو هم اکنون در حال بحث درباره «جداسازی انتخابی» از چین در همراهی با واشنگتن است.
ایالات متحده، ژاپن و کره جنوبی میتوانند شرکای نزدیک انرژی باشند زیرا آنان چالشهای مشترکی دارند و دارای قابلیتهای تکنولوژیکی چشمگیر هستند. علاوه بر این، در حالی که آنان رقبای تجاری در برخی زمینهها (مانند توربینهای گاز، راکتورهای هسته ای، پنلهای خورشیدی و خودروهای برقی الکتریکی) هستند اما اقتصادشان در سایر زمینهها مکمل یکدیگر میباشند (به ویژه در زمینه صادرات گاز طبیعی ایالات متحده، که برای استراتژیهای انتقال انرژی توکیو و سئول حیاتی است).
در حالی که قیمتهای بالای انرژی در حال حاضر یک محدودیت هستند گاز طبیعی و هیدروژن میتوانند برای کاهش و در نهایت حذف انتشار گازهای گلخانهای حیاتی باشند و باید محور تعامل انرژی و فناوری ایالات متحده با ژاپن و کره جنوبی قرار گیرند. نه ژاپن و نه کره جنوبی منابع انرژی داخلی برای تولید هیدروژن کافی یا توانایی آماده برای ذخیره دی اکسید کربن منتشر شده در طول پردازش را ندارند. در مقابل، ایالات متحده دارای مواد اولیه گاز طبیعی فراوان و ظرفیت ذخیرهسازی دی اکسید کربن گسترده است. آمریکا پنجمین ذخایر بزرگ گاز طبیعی جهان رادر اختیار دارد. به گفته کارشناسان ژاپنی و کره جنوبی، دولتهای آنها امیدوارند که ایالات متحده بتواند به عنوان تامین کننده مهم هیدروژن ظاهر شود.
انرژی هستهای نیز میتواند و باید اولویت بیشتری در همکاری ایالات متحده با ژاپن و کره جنوبی داشته باشد. همان طور که یکی از کارشناسان آمریکایی در بحثهای اخیر استدلال کرد آمریکا در بازارهای هستهای بین المللی بسیار از روسیه و چین عقب افتاده است دقیقا در زمانی که بسیاری از دولتها به طور فزایندهای به انرژی هستهای به عنوان منبع تولید برق با بار پایه صفر کربن علاقهمند هستند.
در ژاپن، مقام های دولتی انتظار دارند که انرژی هستهای بخش رو به کاهشی از برق کشور را تامین کند زیرا راکتورهای موجود هم چنان به کار خود ادامه میدهند اما تقاضای کلی برق افزایش مییابد. دولت قبلی کره جنوبی به دنبال تعطیلی راکتورها پیش از انقضای مجوز آن بود اما کارشناسان شاهد تغییراتی در سیاست سئول توسط رئیس جمهور جدید بودند.
بایدن و دیگر مقامهای ارشد آمریکایی پیشتر روابط ایالات متحده - ژاپن و ایالات متحده - کره جنوبی را به عنوان اتحادهای کلیدی در مواجهه با چالشهای قرن بیست و یکم آمریکا توصیف کرده اند. آنان هم چنین همکاری در زمینه فناوریهای انرژی پاک را با هر دو دولت مورد بحث قرار دادهاند.
آن چه در این میان یک کمبود محسوب میشود چشم اندازی جسورانه است که این دو کشور را از نظر اقتصادی و فناوری به آمریکا متصل سازد و در عین حال اهداف ژئوپولیتیک، انرژی و آب و هوایی ایالات متحده را پیش ببرد. اگرچه ارزشمند است اما تلاشهای معمول مانند نشست اخیر مشارکت انرژی پاک ژاپن و ایالات متحده برای این کار ناکافی به نظر میرسد.