صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۵۶۴۶
تاریخ انتشار: ۱۵:۴۰ - ۱۳ شهريور ۱۳۸۹


«مکتب تفسیری‌ای که در چهار- پنج دهه‌ی اخیر در قم شروع شده و ما آن را مکتب قم می‌نامیم، و تفاسیر امام موسی صدر هم نمونه‌ای است از تفاسیر این مکتب، قرآن را محور اسلام قرار می‌دهد و این کتاب آسمانی را بر محور اخلاق، معنویت، انسانیت و کرامت بشری تفسیر می‌کند. مکتب قم عقیده دارد اخلاق، محور دین است و قرآن، «اخلاقی» است و به همین دلیل بایستی تفسیر قرآن نیز بر محور اخلاق صورت بگیرد.» جملات بالا چکیده‌ی سخنرانی دکتر مصطفی محقق داماد بود در مراسم رونمایی از تفاسیر امام موسی صدر که در مرکز فرهنگی موسسه شهر کتاب و هم‌زمان با شب‌های قدر برگزار شد.

این مجتهد و استاد حوزه و دانشگاه در ادامه‌ی سخنان خود با تصریح بر ماهیت «هستی» داشتن کرامت در قرآن گفت: «از هستی باید به «بایستی» رسید. یعنی حالا که پذیرفته‌ایم بشر دارای کرامت است، با این سوال روبه‌رو می‌شویم که بایستی چگونه برای او تصمیم گرفت؟ یا بشر چه عملی را بایستی بکند و چه عملی را نبایستی انجام دهد؟ همین نگرش روی دیدگاه فقها تاثیر خواهد گذاشت. اگر کسی بگوید بشر کریم است و خدا هم در قرآن به آن اشاره کرده، این اعتقاد در تصمیمات حقوقی او چه بازتابی خواهد داشت؟ این «هستی» به «بایستی»‌ها تسری خواهد یافت و در چنان صورتی است که دنیای ما دنیایی دیگرگون خواهد شد و تمام موازین اخلاقی دو مرتبه زنده می‌شوند و جان می‌گیرند.»

تفسیر قرآن یعنی چه؟
عضو دائم و رئیس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم، در شرح مفهوم تفسیر قرآن گفت: «این واژه را چند نوع می‌شود معنی کرد. مفهوم اول تفسیر این است که بگوییم قرآن مجید در ۱۴۰۰ سال قبل در یک مقطع تاریخی بر قلب پیامبر نازل و از دو لب ایشان با الفاظی معین و ظهوری خاص، خارج شده است. ظهور یعنی وقتی کلمه‌ای به گوش شنونده خورد، اول چیزی که شنیده و دریافت کرده «ظاهر» کلام بوده. در مفهوم نخست تفسیر، مفسر باید کشف کند در ۱۴۰۰ سال قبل وقتی فردی یک جمله یا آیه قرآنی را می‌شنیده، از آن چه می‌فهمیده است. در اصطلاح علم اصول به این کار می‌گویند کشف ظهور حین صدور. پس در این نگرش مفسر باید کشف کند در زمان حیات پیامبر وقتی آیه‌ای بیان می‌شد، مردم چه از آن می‌فهیدند. تفاسیر متعدد و بزرگی که در تاریخ ادبیات اسلامی و حتی شیعی داریم، بر همین روش عمل کرده‌اند. یعنی در پی کشف ظهور حین صدور بوده‌اند. لازمه‌ی این نگاه این است که قرآن را تاریخی فرض کنیم؛ یعنی زمان خاصی برای آن در نظر بگیریم. با چنین نگرشی نمی‌توان به تفاسیر کاربردی دست یافت. مفسرین در این شیوه می‌کوشند بدانند واژه‌های موجود در قرآن، ۱۴۰۰ سال قبل چه معنایی می‌داده است. اما تفسیر معنای دومی هم دارد و این معنی به تفسیر مستمر و مداوم دلات دارد؛ تفسیری که در بستر زمان جاری است.»

عیسی در دین مسیحی، همان قرآن است در دین اسلام
عضو هیات عالی علمی دائره‌المعارف بزرگ اسلامی در ادامه به بیان دیدگاهش در خصوص قیاس بین جایگاه حضرت محمد(ص) در دین اسلام و جایگاه حضرت عیسی(ع) در دین مسیحی پرداخت و یادآور شد: «اشتباه بزرگ فراگیر این است که پیغمبر اسلام را در اعتقاد مسلمانان قیاس کنیم با حضرت عیسی در اعتقاد مسیحیان. آن‌گونه که ما حضرت محمد را پیغمبر خدا می‌دانیم، مسیحیان عیسی را پیامبر نمی‌دانند. در واقع عیسی در اعتقاد مسیحی، با پیامبر اسلام در اعتقاد مسلمانان تفاوت بسیار عمیقی دارد. در نظر ما پیغمبر کسی است که از جانب خداوند به او وحی می‌شود و او وحی خدا را به مردم می‌رساند؛ اما عیسی در نظر مسیحیت اینطور نیست. آنها عیسی را خدای نازل شده بر روی زمین می‌دانند یا خدای مجسم شده که پیام‌آور نیست و خود خداست، اما مجسم شده در قالب انسان. یعنی در عقیده‌ی مسیحیت، عیسی خدایی است که نازل شده؛ نه این‌که خدا جسم شده باشد؛ نه. آنها معتقدند عیسی خدای نازل است. اگر کسی هم بخواهد مقایسه کند بین اسلام و مسیحیت، عیسی را باید با قرآن مقایسه کند. یعنی عیسی در مسیحیت مثل قرآن است در اسلام. قرآن خدای نازل است؛ پرتوی مجسم خداوند است؛ تجلی مجسم‌شده‌ی خداست و به همین دلیل، هم حضرت عیسی و هم قرآن، «کلمه‌الله» هستند. زندگی مسیحیت در طول قرون چیزی جز تفسیر مستمر عیسی نبوده. دوام و بقای مسیحیت و طراوت مدام آن به تفسیر مدام از عیسی وابسته است. اگر بخواهیم مقایسه کنیم، باید قرآن را با عیسی مقایسه کنیم. هر دو کلمه‌الله هستند و هر دو محدث. تعبیر کلمه‌الله درباره‌ی عیسی، در قرآن آمده و قرآن عیسی را کلمه‌الله مجسم می‌نامد. شب قدر مسیحیت شب تولد عیسی است و خدا در آن شب از غیب تجلی کرده و به بشر این لیاقت را داده که تجلی خداوندی را ببیند. شب قدر برای مسلمانان هم شبی است که دریچه‌ی غیب با نزول قرآن به روی آنان باز شده است.»

قرآن زمانی نیست
مولف کتاب چهار جلدی دوره‌ی اصول فقه، با غیرزمانی دانستن قرآن تاکید کرد: «قرآن زمان ندارد و این ما هستیم که زمانی هستیم. هم‌چنان که خدا زمانی نیست، در تفکر الاهیات اسلامی نیز قرآن زمان نخواهد داشت. با پذیرش این نکته، تفسیر قرآن معنای دیگری خواهد یافت. یعنی خواهیم پذیرفت که همه‌ی مفسران، هم مفسر بوده‌اند و هم درست تفسیر کرده‌اند. مثلا هم طبری مفسر است، هم شیخ طوسی، هم خواجه‌ی طوسی، هم میرداماد و هم سایرین و همگی نیز درست تفسیر کرده‌اند. مفسر امروز هم، ما هستیم و تفکر تفسیری قرآن علی‌الدوام استمرار خواهد داشت. تجلی کلمه‌الله نمی‌تواند به پایان برسد و قرآن کلمه‌الله است. در هر عصری نیز ممکن است مفسرین نکات جدیدی را کشف کنند. تفسیر تبیان ارزش زیادی دارد، اما به این معنی نیست که باب تفسیر را ببندیم. علامه طباطبایی مرد بزرگی است، اما اینطور نیست که تفسیر ایشان را پایان تفسیر بدانیم. تفسیر نوع دوم، خلاف تفسیر نوع اول که دنبال ظهور حین صدور می‌گردد، همیشه تازه و جدید خواهد بود. تفسیر هرگز تعطیل نمی‌شود.»

تقوای ابتدایی، تقوای ثانوی
مولف کتاب دو جلدی «روشنگری دینی»، با اشاره به تفسیر محی‌الدین بن‌عربی از یکی از آیه‌های سوره‌ی شورا گفت: «این آیه تصریح دارد خداوند با هیچ بشری سخن نمی‌گوید مگر با یکی از سه طریق «وحی» یا «از پشت حجاب» یا «توسط رسول». همه‌ی مفسران گفته‌اند منظور از رسول، جبرئیل است، اما محی‌الدین بن‌عربی عقیده دارد منظور از رسول، حضرت محمد(ص) است و خدا به واسطه‌ی نای رسول‌الله با کل امت اسلامی در تمام طول تاریخ سخن می‌گوید. طبق این تفسیر هر کس مسلمان باشد و مانوس با قرآن، مخاطب صدای خداوند می‌شود و اگر خودش دارد قرآن می‌خواند، گلویش، گلویی است که صدای خدا از آن بیرون می‌آید. رسیدن به این موقعیت شرایطی دارد که فرد بایستی واجد آن باشد و یکی از این شرایط دوری گزیدن از غوغاهاست. باید بکوشیم تا مطهر باشیم. پس قرآن از همان اول نیاز به یک تقوای ابتدایی دارد و سپس بحث تقوای ثانوی پیش می‌آید. تقوای ابتدایی تقوایی است که فرد باید داشته باشد تا قرآن با او صحبت کند. تقوای ثانوی وقتی ایجاد می‌شود که شخص تحت تربیت قرآن قرار گرفته باشد. تقوای اولیه همان پاکی قلب است برای شنیدن حرف حق. مفسرینی هم که از چهار یا پنج دهه‌ی قبل در ایران کارشان را آغاز کردند، تفسیرهای فنی قبلی را کنار گذاشتند و تصمیم گرفتند تفسیر قرآن را با زمان پیش ببرند. یک عده‌ای هم در مصر سبک دیگری از تفسیر را شروع کردند، که این سبک مورد پذیرش قم واقع نشد. امام موسی صدر هم که در عرصه‌ی تفسیر فارغ‌التحصیل مکتب قم است، جریان تفسیری مصر را نپذیرفت. مصری‌ها پرچم‌دار تفسیر علمی شدند و مثلا طنطاوی در تفسیر جواهر سعی کرده آیات قرآنی را با علوم روز ترکیب کند یا تفسیر المنار یک تفسیر پوزیتیویستی است. البته المنار تفسیر بزرگی است و من با کمال ادب اعتقاد دارم مرحوم علامه طباطبایی، در تفسیرشان از این تفسیر گرته گرفته‌ و از آن تاثیر پذیرفته‌اند.»

صدر، نتیجه‌ی پویایی مکتب قم
«امام موسی صدر در یکی از اصیل‌ترین خانواده‌های روحانی شیعه متولد شده‌اند. پدرشان مرجع تقلیدی بزرگ و جدشان نیز مرجعی بزرگوار بودند. برادرشان آیت‌العظمی رضا صدر بودند و در مقطعی که ایشان در قم درس می‌خواندند، استادان بسیار ارزشمندی در حوزه‌ی قم وجود داشت و این حوزه‌ انصافا حوزه‌ی علمی بود.» مصطفی محقق داماد، استاد گروه حقوق اسلامی دانشکده‌ی حقوق دانشگاه شهید بهشتی، پس از بیان نکات بالا افزود: «شما امروز ممکن است به قم بروید و تصویری از وضعیت کنونی این شهر داشته باشید، اما من به عنوان طلبه‌ای که هر دو مقطع قم را دیده، می‌گویم قم سابق چیز دیگری بود. حوزه‌ای بود سراسر تحصیل و تحقیق و پژوهش. طلبه‌ی قم جز امید به رشد علمی آرزوی دیگری در سر نمی‌پروراند و این در حالی بود که از مال دنیا هم چیزی در اختیار نداشت. نزدیک نماز مغرب که می‌شد همه‌ی طلبه‌ها جمع می‌شدند و نماز جماعت می‌خواندند و بعد از نماز عشاء طلبه‌ای را بی‌کار نمی‌دیدید؛ چرا که همه در کتاب‌خانه‌ها و حجره‌ها مشغول تحصیل بودند. قم در روزگاری که ما در آن تحصیل می‌کردیم، محیطی بسیار گرم، علمی و جدی داشت. امام موسی صدر در چنان محیطی رشد کرد. تنها استاد فقه‌اش هم مرحوم پدرم بود. من طلبه‌ی کم‌سن‌وسالی بودم، اما چهره‌ی ایشان را همچنان واضح به یاد دارم که چگونه از یک سو با جدیت درس می‌خواندند و از دیگرسو یک مدرس موفق بودند و مدرسه‌ی فیضیه از وجودشان استفاده می‌کرد.»

محقق داماد در مورد تفاسیر منتشر شده از امام موسی صدر تاکید کرد: «این آثار به‌رغم احترامی که به ناشر آن قائلم و انتشار آنها را کار ارزشمند تلقی می‌کنم، معتقدم نمایان‌گر تمام فکر آن بزرگوار نیست. این تفسیرهای چاپ شده، نتیجه‌ی سخنرانی‌های ایشان است برای جوانان و مردم عادی. مباحث عمومی و توده‌ای با مباحث پژوهشی خیلی فرق دارد. البته این مجموعه از اشتباه هم مصون نمانده و مترجم آن، حین ترجمه کار پژوهشی روی متن انجام نداده است.»

انسان، مرکزی‌ترین موجود در دستگاه فکری امام موسی صدر
«انسان، مرکزی‌ترین موجود در دستگاه فکری امام موسی صدر است و وقتی به چنین باوری در مورد انسان برسیم، پرسش‌های جدیدی پیش خواهد آمد که بایستی بر اساس همین نگرش پاسخ‌شان داده شود.» مهدی فیروزان، مدیرعامل شهرکتاب، در تشریخ خصایص تفسیر ایشان با تاکید بر نکته‌ی فوق گفت: «به نظر من تفاوت اصلی امام موسی صدر با بسیاری از همگنان‌شان در تفاوت نگاه‌ ایشان به انسان نهفته است. تعریفی که امام موسی صدر از انسان دارد، با تعریفی که حتی علمای روشن‌فکر ما از انسان ارائه داده‌اند فرق می‌کند. در طول تاریخ دیانت، همواره این سوال مطرح بوده که آیا انسان در خدمت ادیان قرار دارد یا ادیان در خدمت انسان قرار دارند؟ امام موسی صدر بر اساس همان دیدگاه‌شان، با اشراف بر قرآن اعلام می‌کنند ادیان در خدمت انسان قرار دارند، نه انسان در خدمت ادیان. اگر ما بتوانیم به یکی از دو پاسخ عرضه شده در برابر پرسش مطرح در قبال نسبت ادیان با انسان باور داشته باشیم، در واقع تکلیف خود را با جهان پیرامون روشن کرده‌ایم. متاسفانه هنوز بخشی از جامعه‌ی ما نمی‌داند که آیا دین را باید در خدمت انسان بشناسد یا انسان را در خدمت دین تلقی کند. آن گروهی که انتخاب آزاد را برای انسان به رسمیت می‌شناسند، معتقدند ادیان در خدمت انسان‌ها قرار دارند. امام موسی صدر دین را در خدمت انسان می‌شناسد و می‌گوید این دین بیش از آنکه راه آسمان‌ها را به ما نشان دهد، بایستی وسیله‌ای باشد برای زندگی امروز.»

فیروزان ضمن تصریح بر اینکه: «نگاه تفسیری امام موسی صدر مبتنی است بر کرامت، آزادی و انتخاب انسان»، افزود: «نگاه فقهی ایشان مبتنی است بر تقدم انسان بر احکام، تقدم انسان بر مناسک و تقدم انسان بر سرمایه، بر وسایل کار و بر مواد اولیه. بر این اساس امام موسی صدر چون بر تقدم انسان معتقد است، در عرصه‌ی اقتصادی نیز، انسان را فقط در سود شریک می‌داند، نه در سود و زیان. نگاه امام موسی صدر به جهان نگاهی است انسان‌محور و همین نگاه در تفسیر ایشان نیز ظهور پیدا کرده. ایشان می‌گویند: پس اگر شرط نخست در فهم و تفسیر قرآن کریم مورد توجه قرار بگیرد، فهم و تفسیر قرآن منحصر به مفسران نخستین نخواهد بود؛ بلکه ما نیز این حق را داریم که قرآن را به یاری اطلاعات بیشتر و تجارب افزون‌تر در زمینه‌های مختلف، ژرف‌تر و با آگاهی روزآمدتری به عنوان انسان دریابیم.»

وی یادآور شد: «مرکزی‌ترین پدیده‌ی ذهنی امام موسی صدر، انسان است و این انسان مقدم است بر همه چیز. در تفکر ایشان انسان مسلمان و مسیحی و یهودی نداریم. چون نگاه امام موسی صدر انسانی است، در تمام مناسبات و تعاملات‌شان، طرف درگیر با هیچ اندیشه‌ای محسوب نمی‌شوند. چون انسان مد نظر اوست، چترش همه‌ی انسان‌ها را پوشش می‌دهد و این انسان بی‌توجه به اینکه چه درصدی از ایمان داشته باشد، برای امام موسی صدر، به خاطر انسان بودن دارای اهمیت است. از همین رو وی به راحتی می‌تواند تعامل داشته باشد، گفتگو کند و مشورت بگیرد. چون انسان در مرکز توجهات امام موسی صدر قرار دارد، مساله‌ی کرامت انسان پیش کشیده می‌شود و وقتی انسان دارای کرامت می‌شود، مقوله‌ی آزادی و اختیار مطرح می‌شود. در این دیدگاه چون انسان کریم است و نزد خدا کرامت دارد، ناگزیر باید آزادی داشته باشد و در همین‌جا بحث انتخاب مطرح می‌شود. وقتی سخن از انتخاب می‌رانیم مقوله‌ی اعتماد داشتن به انسان طرح می‌شود. هر گونه محدود کردن آزادی انسان، بدگمانی به خداوند است و چنین انسان آزادی است که نزد امام موسی صدر عزیز می‌شود. تفسیر امام موسی صدر برای انسان‌های آزاد نوشته شده و به همین دلیل، تفسیر ایشان تفسیر زندگی است؛ تفسیر کاربردی است؛ تفسیری است برای انسان. ایشان برای تحقق کرامت انسانی راه‌حل عرضه می‌کنند. امام موسی صدر پیش از آنکه فقیه و متفکر و رجل سیاسی باشد، یک اومانیست است با تمام مفاهیمی که در اومانیسم الهی می‌توان برایش تعیین کرد.»

مدیرعامل شهرکتاب در ابتدای سخنان خود، تفاسیر جدید منتشر شده از امام موسی صدر را محصول ترجمه‌ی تفاسیری دانست که ایشان در رادیوی لبنان، هر روز به مدت چند دقیقه در برنامه‌ی ویژه‌ی سحر، در ماه رمضان انجام می‌دادند. تفاسیر یادشده پس از دریافت فایل صوتی‌شان از رادیو لبنان، ابتدا با نام «تفاسیر السحر» به زبان عربی چاپ شده و اکنون برگردان فارسی آنها در اختیار هم‌وطنان امام موسی صدر قرار می‌گیرد.

برچسب ها: موسی صدر
ارسال نظرات