صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

در اینجا پنج فیلم تاثیرگذار و عمیق را معرفی کرده‌ایم که در دل داستان‌های واقعی یا خیالی‌شان، تجسمی از مهم‌ترین اصول و مفاهیم فلسفۀ شرقی را ارائه می‌کنند.
تاریخ انتشار: ۱۵:۰۶ - ۳۱ خرداد ۱۴۰۱
فرارو- با وجود تمام پراکندگی‌ها و تمایز‌هایی که میان مکاتب و آیین‌های مختلف شرقی وجود دارد، اما باز هم می‌توان اصول و مفاهیم مشترک زیادی را در میان آن‌ها یافت. این اصول و مفاهیم در کتب زیادی از جمله «اوپانیشادها» بیان شده‌اند.
 
به گزارش فرارو؛ در فلسفۀ شرقی زندگی سراسر رنج است، حتی اگر در ظاهر همراه با ثروت و دارایی‌های مادی باشد. آن چیزی که این رنج عمیق را شکل می‌دهد «خواستن» است؛ انسان تا زمانی که در بند خواسته‌ها باشد هرگز روی آسودگی را نخواهد دید و گرفتار یک چرخۀ ملال‌انگیز و دائمی خواهد بود. او رنج میکشد تا به چیزی برسد و وقتی رسید، دچار رنجِ ملال و دلزدگی می‌شود؛ و باز رنج یک خواسته و نیاز دیگر به سراغ او می‌آید.
 
وقتی این مفهوم را در کنار اعتقاد به مفاهیمی مثل تناسخ و چرخۀ ابدی زندگی بگذاریم، خواهیم دید که از منظر فلسفۀ شرقی، زندگی در حالت عادیش چه بیهودگی پایان‌ناپذیر و رنج‌آوری است. اما یک چیز هست که می‌تواند نقطۀ پایانی بر این بیهودگی باشد و انسان را به آسودگی برساند. ترک تعلق و رها شدن از خواسته‌ها راه رسیدن به آسودگی است. ترک تعلق می‌تواند از راه‌های مختلفی مثل تاملات معنوی و درونی و یا ریاضت‌های جسمانی به دست بیاید.
 
در اینجا پنج فیلم غیرمستند را معرفی کرده‌ایم که در دل داستان‌هایی که روایت می‌کنند، مهمترین اصول و مفاهیم فلسفۀ شرقی (و به‌ویژه اندیشۀ بودایی) را تجسم بخشیده‌اند. این فیلم‌ها فقط مضمونشان معنوی نیست بلکه تصاویر و جلوه‌های بصری‌شان هم درست مثل نقاشی‌های شرقی، منظره‌هایی هستند برای غرق شدن در تاملات معنوی.

۱. بهار، تابستان، پاییز، زمستان.. و بهار (۲۰۰۳)

این یکی از بهترین فیلم‌هایی است که با مضمون اندیشۀ شرقی ساخته شده است. برخی از اصلی‌ترین مفاهیم فلسفۀ شرق مثل سامسارا (چرخۀ زندگی)، کارما (اثر کردار) و نیروانا (آرامش و رهایی) در این فیلم به نحوی تاثیرگذار و درخشان به تصویر کشیده شده‌اند. این فیلم داستان مراحل مختلف زندگی یک راهب را روایت می‌کند که در معبدی زیبا در میان دریاچه‌ای کوهستانی تحت تعلیم یک استاد خردمند است. هر مرحله از زندگی او در قالب یک فصل روایت می‌شود؛ کودکی او در بهار، نوجوانیش در تابستان، جوانی‌اش در پاییز و میانسالی‌اش در زمستان؛ و نهایتا دوباره «چرخه» از سر گرفته می‌شود و خود او استاد یک کودک دیگر می‌شود. این فیلم روایتی از این عقیدۀ شرقی است که تاثیر کردار آدم‌ها روی دوش آن‌ها باقی می‌ماند و سرنوشت و مسیر زندگی آن‌ها را معین می‌کند. تنها راه نجات از تاثیر کردار، رها شدن از خواسته‌های نفس از طریق ریاضت و پارسایی است.
 

۲. چرا بودی دارما به شرق رفت؟ (۱۹۸۹)

این فیلم را بائه یونگ‌کیون (کارگردان، نقاش و استاد دانشگاه) در مدت هفت سال و تنها با یک دوربین ساخته است؛ این نخستین محصول سینمای کرۀ جنوبی است که در سینما‌های آمریکا اکران شد. این فیلم داستان سه راهب بودایی است که در سه مرحلۀ مختلف زندگی هستند؛ یک کودک، یک میانسال و یک پیرمرد. این فیلم مبتنی بر مفهوم «کوآن» است؛ کوآن به معنی پرسش‌ها یا معما‌های پیچیده و تامل‌برانگیزی است که اندیشیدن به آن‌ها به راهبان کمک می‌کند تا در تامل و تمرکز معنوی غرق شوند. هر کدام از این سه راهب پرسش‌هایی را طرح می‌کنند؛ پرسش‌هایی دربارۀ اینکه فلسفۀ ترک دنیا و ریاضت چیست، پیش از تولد کجا بوده‌ایم و پس از مرگ به کجا می‌رویم. این فیلم در قالب داستان عمیق و چندلایۀ خودش، مجموعه‌ای از لحظات ناب و تامل‌برانگیز را در کنار هم قرار داده که هرکدام وجهی ظریف از نگاه و اندیشۀ بودایی به هستی و زندگی را نشان می‌دهند.
 

۳. بودای کوچک (۱۹۹۳)

این فیلم را برناردو برتولوچی کارگردان نامدار ایتالیایی ساخته و کیانو ریوز نقش اصلی آن را ایفا کرده است. داستان فیلم دربارۀ جستجوی راهبان بودایی به دنبال کودکی است که آن‌ها فکر می‌کنند روح آموزگار تازه‌درگذشته‌شان در او حلول کرده است. آن‌ها فکر می‌کنند روح لامای بزرگ احتمالا در قالب یک کودک آمریکایی تناسخ پیدا کرده است. پدر کودک به همراه فرزندش به بوتان سفر می‌کنند تا با زندگی و عقاید راهبان بودایی بیشتر آشنا شوند. در این سفر، رئیس راهبان داستان زندگی «سیدهارتا» یا همان بودا را برای کودک تعریف می‌کند. در واقع این فیلم به یک معنا داستان زندگی بودا است و مهم‌ترین مراحل زندگی و اساسی‌ترین آموزه‌های او را به تصویر می‌کشد. بودا فرزند یک خانوادۀ صاحب قدرت و ثروت بود، اما وقتی به میان مردم رفت و با حقیقت پوچ و آمیخته با رنج زندگی آشنا شد، امور دنیایی را ترک کرد و به این اعتقاد رسید که سعادت و آسودگی حقیقی تنها با غلبه بر نفس و رها شدن از تعلقات مادی امکان‌پذیر است.
 

۴. ذن (۲۰۰۹)

این فیلم داستان زندگی دوگن زِنجی است. زنجی یک ژاپنی بودایی است که در قرن سیزدهم میلادی به چین سفر می‌کند و بعد از تعلیماتی که در آنجا می‌بیند به ژاپن برمی‌گردد و شاخه‌ای از ذن ژاپنی را که به «مکتب سوتو» معروف است پایه‌گذاری می‌کند. آموزۀ اصلی این مکتب تامل کردن بدون اندیشیدن به هیچ چیز خاصی است؛ یعنی تنها باید اجازه داد که جریان اندیشه، به شکلی کاملا آزاد از ذهن عبور کند و خود شخص هیچ دخالتی در آن نداشته باشد. دوگن به یک معنا یک مصلح مذهبی بود. او بعد از اینکه در چین به «روشنایی» رسید و به ژاپن برگشت، بودیسم ژاپنی را گرفتار انحرافاتی بزرگ یافت. او دید که راهبان ژاپنی غرق در شهوت و عیاشی هستند و به همین دلیل در مقابل دم و دستگاه راهبان ژاپنی ایستاد و بر لزوم احیای آموزه‌های ناب و خالص مذهبی تاکید کرد. علی‌رغم مخالفت‌ها، آموزه‌های دوگن در سراسر ژاپن پخش شد و بسیاری از فرقه‌ها و مکاتب مختلف بودایی به پیروی از تعلیمات او روی آوردند. تک‌تک دیالوگ‌های این فیلم مثل درسگفتار‌هایی برای شناخت اندیشۀ بودایی هستند.
 

۵. استاد ذن (۱۹۹۴)

این فیلم داستان زندگی بودی‌دارما است؛ یک راهب بودایی اهل هندوستان که به چین سفر کرد و برای نخستین بار مذهب بودایی را از هند به شرق آسیا برد. بودی‌دارما علاوه بر اینکه به عنوان پدر بودیسم چینی شناخته می‌شود، بنیانگذار تعلمیات بدنی موسوم به کونگ‌فوی شائولین هم به حساب می‌آید. این فیلم تصویری کامل و جامع از همۀ افسانه‌هایی است که پیرامون شخصیت بودی‌دارما به وجود آمده‌اند. گفته می‌شود که او در چین به مدت نه سال در یک غار به تامل و مراقبه پرداخت و پس از بیداری، این شیوۀ تامل و سایر دستاورد‌های معنوی خود را به پیروان چینی‌اش انتقال داد. بودی‌دارما مثل سایر آموزگاران سنت شرقی بر جستجوی حقیقت در درون تاکید می‌کرد و اعتقاد داشت که تنها با فرو رفتن در عمق خویشتن می‌توان از «خود» عبور کرد و با آن «خویشتن» برتر که همه چیز جهان را احاطه کرده است به اتحاد رسید.
برچسب ها: فلسفه شرق
ارسال نظرات