صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

روزنامه دولتی ایران در مطلبی طنزگونه در باره ترانه علیدوستی با تیتر "چریکی با صورت نشسته! "نوشت: خانم ترانه علیدوستی مبارز کهنه کار ایرانی سرانجام بعد از 38 سال مبارزه پنهانی وارد فاز علنی مبارزه شد.
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۹ - ۱۲ خرداد ۱۴۰۱

روزنامه دولتی ایران در مطلبی طنزگونه در باره ترانه علیدوستی با تیتر "چریکی با صورت نشسته! "نوشت: خانم ترانه علیدوستی مبارز کهنه کار ایرانی سرانجام بعد از 38 سال مبارزه پنهانی وارد فاز علنی مبارزه شد.

او که سال‌ها در پوشش جنین، نوزاد، دانش‌آموز و بازیگر مشغول مبارزه با حکومت بود در حاشیه جشنواره فیلم کن صراحتاً و شجاعانه اعلام کرد از صبح که از خواب بیدار می‌شود تا شب مشغول مبارزه با حکومت است. در این مطلب ابتدا نگاهی داریم به مهم‌ترین سوابق مبارزاتی این زن شجاع و در ادامه برنامه روزانه مبارزاتی او را مرور خواهیم کرد.

با لگد شروع شد!

اولین مبارزه ترانه به آبان ماه سال 62 برمی گردد. مادرش برای گرفتن چهل و هفتمین مرحله کوپن در صف ایستاده بود و تنها سه نفر تا گرفتن کوپن و رفتن زیر بار منت جمهوری اسلامی مانده بود. اما خوشبختانه ترانه که هنوز معلوم نبود اسمش ترانه خواهد بود یا کبری یا حتی تراب و تیمور با لگدی جانانه مادر را از گرفتن کوپن حکومت منصرف کرد.

وَنگی به بلندای فریاد!

یک ماه بیشتر از عمرش نگذشته بود که خانواده قصد حضور در راهپیمایی 22 بهمن را داشتند. هرچه تقلا کرد به آنها بگوید کرامت انسانی‌تان را به یک ساندیس نفروشید موفق نشد. پس تا می‌توانست ونگ زد و با دل درد نمایی تا پایان راهپیمایی خانواده را مشغول آروغ‌گیری کرد.

حکومت با «ه» دو چشم!

سال چهارم دبستان سر زنگ املا، پیه هزینه دادن برای مبارزه را به تن خود مالید و حکومت را با ه دو چشم نوشت. معلم مزدورش یک نمره از او کم کرد.

سه پنج تا شونزده تا!

سال اول راهنمایی یک ساعت تمام در مقابل معلم ریاضی مقاومت کرد و نپذیرفت سه پنج تا 15 تا می‌شود تا وقت کلاس و مزدور جمهوری اسلامی را تلف کند.

اتو علیه نظام!

همزمان با جنبش اتو، چروک‌ترین لباس‌هایش را اتو کرد تا حداکثر فشار را بر نیروگاه‌های جمهوری اسلامی تحمیل کند.

باعث الاختلاس!

با حضور در پروژه محمد امامی و گرفتن دستمزد میلیاردی سعی کرد پول‌های او را تمام کند. تا او با اختلاس دوباره منابع اقتصادی جمهوری اسلامی را تضعیف کند.

صورتی خط دار!

با پوشیدن لباس صورتی خط دار در جشنواره فیلم کن ضربه مهلکی به اعتبار صنعت مد و پوشاک ایران در مجامع بین‌المللی زد که سال‌ها قابل جبران نیست. خارجی‌ها که نمی‌دانند او با فرم دوران مدرسه به کن رفته!

اما برنامه روزانه مبارزاتی خانم علیدوستی

ساعت6 صبح: قطع کردن هشدار گوشی جهت دهن کجی به ساعت رسمی کشور و خوابیدن تا 10.
ساعت 10 صبح: نَشُستن دست و صورت و نشَستَن سر میز صبحانه جهت مخالفت با توصیه‌های وزارت بهداشت.
ساعت 10:10: خوردن ترکیب پنیر با عسل برای مبارزه با عرف تحمیلی ای که شهروندان را وادار به خوردن صبحانه‌های کلیشه‌ای همچون کره مربا یا نون پنیر گردو با چای شیرین می‌کند.
ساعت 11: پوشیدن مانتوی جلو باز جهت تضعیف صنعت دکمه‌سازی کشور.
ساعت 11:10: نبستن کمربند.
ساعت 11:20: نبستن کمربند ماشین هم!
ساعت 11:30: عبور از چراغ قرمز.
ساعت 12 تا 13:30: دور دور کردن در خیابان و 32 بار پلی کردن «محض رضای دخترو خودشو تو گل میپلکونه» جهت پایین نشان دادن سلیقه موسیقایی شهروندان.
ساعت 14: عوض کردن کانال همزمان با شروع اخبار.
ساعت 15: روشن کردن همزمان کولر و بخاری و باز گذاشتن همه شیرهای آب و روشن کردن چراغ‌ها.
16: تماس با پلیس 110 و فوت کردن.
ساعت 17: خوردن ماهی با دوغ جهت دهن کجی به آموزه‌های طب سنتی.
ساعت 18: تماس با اورژانس و فوت کردن.
ساعت 20: بوق زدن مقابل بیمارستان.
ساعت 21 تا 23: ادامه دور دور در خیابان‌ها و مبارزه موسیقایی با دو اثر فاخر «این شبی که میگم شب نیست» و «بوم بوم کنه قلبم.»
ساعت 24: خوردن نون خامه‌ای بعد از مسواک.
ساعت 1 بامداد: نخوابیدن.
ساعت2 بامداد: همچنان نخوابیدن.
ساعت 3 بامداد: متأسفانه خوابش برد!

ارسال نظرات
ناشناس
۱۵:۴۹ - ۱۴۰۱/۰۳/۱۲
خجالت بکش با اون روزنامه ات
ناشناس
۱۵:۳۹ - ۱۴۰۱/۰۳/۱۲
نویسنده این مطلب اگر پولی وحقوقی از روزنامه دریافت نمیکند اشکالی ندارد چون تشویق به نویسندگی میشود
شبیه به وقتی کودکان دوره هایی از خواندن نوشتن را پاس میکنند همه آن کلماتی که یاد گرفتند را اینجوری کنار هم به ترتیب زمان یادگیری می چینند
البته سالهای بعد بهتر خواهد نوشت تشویقش بفرمایید
رضا
۱۵:۱۶ - ۱۴۰۱/۰۳/۱۲
چه طنز سخیف و مسخره ای ! لااقل میدان یه طنز پرداز قابل می‌نوشت !
ناشناس
۱۳:۲۸ - ۱۴۰۱/۰۳/۱۲
مشخصه این روزنامه کجاش سوخته.
ح س
۱۱:۴۰ - ۱۴۰۱/۰۳/۱۲
این نویسنده محترم هنوز مفهوم طنز و مسخره کردن را یاد نگرفته است.
امين ميرزائى
۱۱:۲۷ - ۱۴۰۱/۰۳/۱۲
من با ترانه و مبارزاتش کارى ندارم مثلن این که تو جمشید و خورشید به جای خورشید حرف زد... گلشیفته فراهانی ام مثِ ترانه سوپر انقلابی بود تو میم مثلِ مادر ... پسرش الان یاغی شده سریال بازی میکنه و شناى پروانه میره ... علی شادمان منظورمه که تو ویلاییا بازی میکرد... به سردار حاج کاظمِ مطربم که هم تو آژانسِ شیشه ای بازی کرده هم تو مطرب طعنه نمیزنم ... فقط یه نکته ... از "الله الله تو پناهی بر شهیدان" رسیدیم به "سلام فرمانده"... خواننده اولی مبارز ِانقلابی سالِ ۵۷ بود که بعدِ انقلاب رفت كالیفرنیا تو کاباره خوند ... خدا به خواننده دومی رحم کنه كه نره مسكو برا خوندنِ باباکرم ... مداحای عزیزم که صبح تا شب مشغولِ تقلید از هایده ن ... فک میزنن و پاکت میگیرن ... مبارزاتتون قبولِ درگاه حق ... مخصوصن اونایی که ازشون سی دی غیر اخلاقی درومد ... !!!!!!!
ناشناس
۱۱:۰۸ - ۱۴۰۱/۰۳/۱۲
خدایی متن بامزه ای بود
ناشناس
۱۱:۰۲ - ۱۴۰۱/۰۳/۱۲
به قول معروف برو آب بریز جای که .....