صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۵۰۵۳۶
گذشته گذشت، ولی برای آینده عبرت بگیریم. مثلا در مورد رابطه با امریکا باید درست تصمیم بگیریم. اینکه فکر کنیم اول باید امریکا نابود شود تا ما زندگی عادی را آغاز کنیم، درست نیست. همچنین اینکه خیال کنیم با برقراری رابطه با امریکا انقلاب به پایان می‌رسد، تصور درستی نیست.
تاریخ انتشار: ۱۵:۰۴ - ۰۱ خرداد ۱۴۰۱

علی مطهری، نماینده سابق مجلس طی یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: اگر در روند تصمیم‌گیری‌های‌مان در مسائل حیاتی کشور از ابتدای انقلاب تاکنون دقت کنیم، درمی‌یابیم که سیاست ما سیاست دیوارخوری بوده است. یعنی آنقدر فرصت‌ها را از دست داده‌ایم که خورده‌ایم به دیوار، آنگاه از روی اجبار تصمیمی گرفته‌ایم و به عبارتی تصمیمی بر ما تحمیل شده است.

یک نمونه آن، موضوع گروگانگیری ما در سفارت امریکاست که آنقدر آن را طولانی کردیم که دیگر امریکا هم بی‌خیال شده بود و زمانی آزادی گروگان‌ها را پذیرفتیم که سودی به حال‌مان نداشت. یعنی زمانی پذیرفتیم که به دیوار خوردیم؛ آنگاه در الجزایر بیانیه‌ای را امضا کردیم که خسارت محض بود و تا سال‌ها پول‌هایی را بابت خسارت به امریکا پرداخت کردیم و هنوز گرفتار تحریم بابت آن ماجرا هستیم.

نمونه دیگر، روند تصمیم‌گیری درباره پایان دادن به جنگ تحمیلی است که باز فرصت‌هایی را از دست دادیم. مثلا می‌توانستیم زمانی که فاو و جزیره مجنون و شهر‌هایی مثل حلبچه در دست ما بود اعلام آتش‌بس کنیم، ولی زمانی این کار را کردیم که همه این‌ها از دست‌مان رفته بود و ارتش عراق به دست قدرت‌های جهانی کاملا مجهز شده بود و نیرو‌های ما دچار انفعال شده بودند و اعزام به جبهه دچار کاستی شده بود. یعنی باز زمانی پذیرفتیم که به دیوار خوردیم و اگر مرحوم آقای هاشمی نبود که واقعیات را به امام (ره) بگوید با سرنوشت بدی مواجه می‌شدیم و شرایطی مانند روز‌های اول جنگ پیدا می‌کردیم.

نمونه دیگر روند تصمیم‌گیری درباره صنعت هسته‌ای است که از توافق در سال ۱۳۸۲ سر باز زدیم و منجر به تحریم‌های سنگین در دولت دهم شد و مجبور شدیم بار دیگر مذاکره با امریکا را شروع کنیم که در دولت یازدهم منجر به برجام شد و برجام هم در کشاکش رقابت‌های سیاسی داخلی و ظهور پدیده عجیب ترامپ به محاق رفت و با تغییر دولت امریکا بار دیگر مذاکرات آغاز شد و در اسفند ۱۳۹۹ می‌رفت که توافق حاصل شود لکن باز رقابت‌های سیاسی باعث شد که ادامه مذاکرات به روی کار آمدن دولت جدید موکول شود و مذاکرات ۹ ماه به تعویق افتد و فرصتی را از دست بدهیم و اکنون در حالی در آستانه توافق باشیم که شرایط تغییر کرده، از طرفی امریکا در فضای سیاسی دیگری است و دولت امریکا در آستانه انتخابات مجلس نمایندگان از دادن امتیاز به ایران هراسان است و از طرف دیگر حمله روسیه به اوکراین و تحریم‌های غرب بر روسیه نگرانی این کشور از احیای برجام را افزایش داده و روسیه از ترس اینکه ایران جای صادرات نفت و گاز او را پر کند خواهان معلق ماندن برجام و ادامه تحریم‌های ایران است.

در واقع ما استاد از دست دادن فرصت‌ها هستیم تا به دیوار بخوریم و این به دیوار خوردن‌ها به قیمت تحمیل سختی‌های غیرضروری بر مردم و لاجرم فقر و تنگدستی آنهاست. نمونه دیگر همین آزاد کردن قیمت‌هاست که در شرایط ثبات نسبی اقتصاد کشور دست به این کار نزدیم و حالا در شرایط تحریم و بالا رفتن قیمت جهانی مواد غذایی در اثر جنگ اوکراین و افزایش قاچاق این مواد به کشور‌های همسایه و نیز کسری بودجه دولت، مجبور به انجام آن هستیم و طبعا مردم باید فشار اقتصادی دیگری را تحمل کنند.

فرصت‌های بهتری قبلا برای این کار وجود داشت و فرصت بهتری بعدا یعنی پس از احیای برجام و رفع تحریم‌ها وجود خواهد داشت، ولی اکنون که مجلس در بودجه سال ۱۴۰۱ ارز ۴۲۰۰ تومانی در نظر نگرفته است دولت چاره‌ای جز اجرای این اصلاح اقتصادی ندارد و البته همه باید او را کمک کنیم. سخن در این است که زمانی طرح‌های حیاتی کشوری را اجرا می‌کنیم که مجبور شده و به دیوار خورده‌ایم.

گذشته گذشت، ولی برای آینده عبرت بگیریم. مثلا در مورد رابطه با امریکا باید درست تصمیم بگیریم. اینکه فکر کنیم اول باید امریکا نابود شود تا ما زندگی عادی را آغاز کنیم، درست نیست. همچنین اینکه خیال کنیم با برقراری رابطه با امریکا انقلاب به پایان می‌رسد، تصور درستی نیست.

چه بسا رابطه با امریکا ما را در تحقق بخشیدن به برخی آرمان‌هایمان مثل آرمان فلسطین کمک کند. انزوای فعلی ما در جهان و میان دنیای اسلام بر ضد آرمان فلسطین است. خلاصه، قبل از خوردن به دیوار، مسیرمان را به سوی آنچه مصلحت مردم و کشور است، تغییر بدهیم.

ارسال نظرات
ناشناس
۱۵:۴۵ - ۱۴۰۱/۰۳/۰۱
تنها آدم معقولی که هنوز میتونه حرف معقول در دایره افراد در قدرت بزنه همین آقای مطهری است. لیکن باید گفت :
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من --- آنچه البته بجائی نرسد فریادست
ناشناس
۱۵:۳۱ - ۱۴۰۱/۰۳/۰۱
حداقل یک ذره پی بردند ولی بازهم همان آش و همان کاسسسسسسسسسسسسسه
ناشناس
۱۵:۱۹ - ۱۴۰۱/۰۳/۰۱
ميدوني چرا؟
چون فرصت ها از جيب ملت ميره....
ناشناس
۱۵:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۳/۰۱
زنده باد مطهری