فرارو- از زمان عقب نشینی نیروهای آمریکایی از افغانستان و سقوط دولت "اشرف غنی"، رئیس جمهوری سابق افغانستان در ماه آگوست سال ۲۰۲۱ میلادی و متعاقبا، اوج گیری مجدد طالبان در صحنه قدرت سیاسی افغانستان، بار دیگر این کشور وارد دورهای از آشوب و تنش شده است. در این مدت، جامه افغانستان با سیلی از چالشهای جدید به دلیل عدم آشنایی طالبان با اصول و مولفههای حکمروایی خوب/Good Governance رو به رو بوده است.
به گزارش فرارو، بخش قابل توجهی از جمعیت افغانستان، ناامید از شرایط جدیدِ ایجاد شده در کشورشان و هراسان از برخوردهای احتمالی طالبان با خود، راه مهاجرت و سکونت در دیگر کشورها را انتخاب کرده اند. در این میان، ایران به دلیل اشتراکات فراوان فرهنگی، تاریخی و مذهبی با مردم افغانستان، همواره یکی از مقاصد مهم مهاجران و پناهجویان افغانستانی بوده است. با این همه، سیل مهاجرتهای اخیر مردم افغانستان به سمت ایران، به ویژه همزمان با تشدید خشونتهای داعش و دیگر گروههای تندرو علیه اقلیتهای مذهبی در این کشور، موجب شده تا برخی ناظران و تحلیلگران کشورمان، نسبت به تداوم این روند و آثار و تبعات آن برای کشورمان هشدار دهند.
روندی که به نظر میرسد در ماههای آینده تشدید هم شود و حتی بسیاری بر این باورند که ابتکار عمل دولت ترکیه در تسریع فعالیتهای این کشور در احداث دیوار مرزی با ایران نیز تا حد زیادی با هدف در امان ماندن این کشور از چالشهای احتمالی، مساله حرکت مهاجران و پناهجویان افغانستانی از طریق ایران به سمت مرزهای ترکیه است. در این چهارچوب، منتقدان به طور خاص استدلال میکنند که در شرایطی که اقتصاد ایران زیر بار تحریمهای غرب قرار دارد و در عین حال، احتمال ایجاد برخی تنشهای امنیتی برای کشورمان به واسطه حضور مهاجران و پناهجویان افغانستانی وجود دارد، اساسا این مساله با سومدیریت رو به رو شده و خود میتواند موجب بحرانهای سنگینتر در آینده نزدیک برای ایران شود.
با این حال، در جبهه مقابل، برخی نیز بر این نکته تاکید دارند که ایران میتواند از دل آنچه تهدیدات مساله مهاجران و پناهجویان افغانستان در خاک این کشور عنوان میشود، فرصتهای قابل توجهی را برای خود ایجاد کند.
فرارو در گفتگو با "ابوالفضل ظهره وند"، سفیر سابق ایران در افغانستان و "محسن روحی صفت"، سرکنسول سابق ایران در پیشاور پاکستان، به بررسی این مساله پرداخته که آیا با توجه به شرایط کنونی کشورمان، حضور بیش از پنج میلیون مهاجر و پناهجوی افغانستانی در ایران را بایستی به مثابه یک فرصت و یا تهدید جدی ارزیابی کنیم؟ پاسخ ابوالفضل ظهرهوند و محسن روحی صفت به این پرسش را در ادامه بخوانید:
"ابوالفضل ظهره وند"، سفیر سابق ایران در افغانستان در گفتگو با فرارو گفت: «پناهجویان و مهاجران هم تهدید و هم فرصت هستند. با این حال، به نظر من وجه فرصتیِ آنها به مراتب قویتر از وجه تهدیدهایشان است. این بدان معناست که اگر ما یک مدیریت میدانی و رسانهای خوب و قوی انجام دهیم، فرصتهای این مساله به قدری زیاد است که تا حد زیادی میتواند، تهدیدات ناشی از سیل حرکت مهاجران و پناهجویان افغانستان به کشورشان را پوشش دهد. ما حتی با اتخاذ برخی سیاستهای روشن و قاطع میتوانیم، نگرانیهای امنیتی در مورد مهاجران و پناهجویان افغانستانی در خاک کشورمان را معکوس کنیم و حتی بنیانهای امینتی را تقویت کنیم».
او افزود: «البته که این مساله مشروط به این است که ما کلیت آن را به خوبی درک کنیم، ببینیم و سازماندهی مناسبی را نیز انجام دهیم. با این حال، اگر مساله مهاجران و پناهجویان افغان را رها کنیم، باید بگویم کافی است که از بیش از پنج میلیون مهاجر و پناهجوی افغانستانی که اکنون در خاک کشور ما هستند، تنها پنج هزار نفر، عنصر نامطلوب وجود داشته باشد. این مساله خود میتواند یک بحران و آنارشی (هرج و مرج) تمام عیار را ایجاد کند. از این منظر، من میخواهم بگویم که اگر مساله مدیریت نشود، قطعا تهدیدی جدی برای کشورمان است؛ اما اگر مدیریت شود، حتی اندک نگرانیهایی نیز که مطرح میشوند، امکان ظهور و بروز پیدا نخواهند کرد.»
سفیر سابق ایران ادامه داد: «به نظر من، ما در بحث نگاه راهبردی و ژئوپلیتیک به مسائل گوناگون تا حدی مشکل داریم. من از هشت ماه پیش، همین وضعیتی که امروز به آن در رابطه با افغانستان و بحران مهاجران و پناهجویان رو به رو هستیم را تحلیل کردم و حتی آن را در گفتگوهای رسانهای خود، بیان هم کردم. با این حال، من مساله مهاجران و پناهجویان افغانستانی برای کشورمان را نه یک چالش و بحران، بلکه با مدیریت هوشمندانه، یک ظرفیت و فرصت میبینم. فقط اینکه ما باید خوانش درستی از مساله داشته باشیم. در این صورت، ما حتی میتوانیم از این مساله نفع هم ببریم. به طور کلی من مساله افغانستان را بیش از تهدید، برای ایران یک فرصت میبینم. با این حال، حداقل در شرایط کنونی، نوع نگاه ما به موضوع افغانستان، منسجم نیست. مسالهای که حقیقتا نیاز به اصلاح دارد.»
"محسن روحی صفت"، سرکنسول سابق ایران در پیشاور پاکستان نیز در این باره به فرارو گفت: «در ابتدا باید عرض کنم که مساله مهاجرت افغانها به ایران و حضورشان در کشورمان، موضوعی جدید نیست و دهه هاست که شاهد آن هستیم. حتی در دوران قبل از انقلاب هم شاهد این مساله بودیم و در پی وقوع انقلاب اسلامی در ایران نیز که همزمان با حمله شوروی به خاک افغانستان بود نیز شاهد مهاجرت گسترده افغانها به ایران بودیم. در سالهای اخیر نیز مردم افغانستان در پی وقوع بحرانهای مختلف سیاسی و امنیتی، به کشورمان مهاجرت داشته اند. از این منظر، بحران مهاجران افغان به ایران را باید نوعی انباشت یک بحران تقریبا ۵۰ ساله دانست. در این چهارچوب، راه حلی هم که برای یک چنین موضوعی بایستی مطرح شود، علی القاعده نمیتواند، ماهیتی فوری داشته باشد و اساسا وجود هرگونه انتظاری در این رابطه نیز اساس غلط است و آنهایی که بر راه حلهای فوری در این رابطه تاکید میکنند نیز اساسا خودِ مساله و چالش را به خوبی نمیشناسند.»
این دیپلمات سابق افزود: «مساله مهاجرت افغانها به کشورمان، اساسا یک موضوع بسیار پیچیده است. دلیل اصلی این موضوع نیز این است که خودِ مساله افغانستان یک موضوع پیچیده است. افغانستان از اقوام مختلفی تشکیل شده که برخی از آن ها، نسبتها و نزدیکیهایی نیز با ایران دارند و عین حال، فعالیتهای گسترده کشورهای خارجی در عرصه معادلات افغانستان نیز تا حد زیادی میتواند شرایط در این کشور را پیچیدهتر کند و بعضا امکان دارد، برخی طرفها که مثلا با ما مشکلاتی هم دارند، بخواهند در چهارچوب مساله مهاجرت افغانها به ایران، طرحهایی را علیه کشورمان به پیش برند.»
روحی صفت با اشاره مجدد به پیشینه مهاجرت افغانها به ایران گفت: «برای نخستین بار در سال ۱۳۶۴ یا ۱۳۶۵ بود که نخستین طرح جامع جهت ساماندهی مهاجران افغان در وزارت کشور ایران تهیه و تدوین شد. طرحی که البته در زمان خود، جز طرحهای خوب بود، اما متاسفانه استمرار پیدا نکرد. از آن سال تاکنون، وزارت کشور در چندین نوبت طرحهایی را در بحث مهاجران افغان تهیه کرده که روی کاغذ خوب و زیبا بوده اند، اما در عمل یا اصلا اجرا نشده اند و یا خوب اجرا نشده اند (ناقص اجرا شده اند). با این همه به طور خاص از شهریور ماه سال گذشته ما میتوانستیم کاملا این پیش بینی را داشته باشیم که با توجه به روند تحولات حاکم بر افغانستان، به احتمال فراوان با یک چالش مهم مهاجرتی از سوی اتباع افغانستان رو به رو شویم. همه میدانند که طالبان مدتی در افغانستان حاکم بوده اند و اساسا مردم افغانستان به آنها روی خوشی نشان نداده اند و حالا که آنها دوباره سر کار آمدهاند، بدون تردید شمار زیادی از اتباع افغانستان دست به مهاجرت خواهند زد. از این رو، این بحران به هیچ عنوان غیرقابل پیش بینی نبوده است. با این حال، حداقل من ندیدم که مسوولان وزارت کشورمان تدبیر خاصی را در این زمینه اندیشیده باشند.»
او ادامه داد: «از همان نخستین روزهای بحرانی شدن شرایط در افغانستان شاهد این بودیم که افغانها به نحو گستردهای و به طرق مختلف، همانطور که در برخی فیلمها نشان داده میشد، به سمت مرزهای کشورمان سرازیر میشدند. البته که در ایران هم هیچ تمهیدی برای این مساله اندیشیده نشده بود. ما میتوانستیم در ایران اردوگاههایی را برای مهاجران افغان در نقاط مرزی ایجاد کنیم و از سازمانهای بین المللی جهت کمک و ارائه خدمات به آنها کمک بخواهیم. با این حال، هیچ کدام از این اقدامات انجام نشدند. با این همه، با توجه به اینکه خودِ کشورمان به واسطه مسائل اقتصادی به شدت تحت فشار است، بدون تردید، بحران مهاجران و پناهجویان افغان در کشورمان، عملا فشار بیشتری را به ایران وارد خواهد کرد. نباید فراموش کنیم که ما خود در بحثهایی نظیر اشتغال، تورم و منابع مالی جهت امور داخلی کشورمان با چالشهای فراوانی رو به رو هستیم که اضافه شدن بحران جدید، نظیر بحران مهاجران و پناهجویان افغان، عملا وضعیت را برای ما بدتر نیز خواهد کرد. اضافه بر این ها، همراه با بحران مهاجران افغان چالش امنیتی نیز وجود دارد. البته که من این موضوع را سیاه یا سفید نمیبینم».
سرکنسول سابق ایران در پیشاور پاکستان افزود: «به عقیده من بسیاری از افغانهایی که در سالهای گذشته به کشورمان آمده اند، انسانهایی امانتدار و خوب بوده اند. از این منظر، این تصور که تمامی مهاجران و پناهجویان افغان برای کشورمان تهدیداتی امنیتی هستند، به کلی تصوری غلط است. باید توجه داشته باشیم که انسانهای خوب و بد در تمامی ملتها وجود دارند. با این همه، به عقیده من با توجه به این که اوضاع کشورمان در مدت اخیر به سمت بهبود وضعیت اقتصادی حرکت نکرده، چالش اصلی در مورد مهاجران و پناهجویان افغان این خواهد بود که بدون تردید از منظر اقتصادی، در ماههای آتی، فشارهای بیشتری به کشورمان در رابطه با سیل مهاجرت افغانها پیش خواهد آمد.»
او در پایان گفت: «به طور کلی، ما در بحث کنترل ورود مهاجران افغان از مبدا و سرِ مرزهای خود، عملکرد مناسبی را نداشته ایم. ما نباید اجازه دهیم که تعداد زیادی از مهاجران افغان بدون هرگونه مدارک شناسایی مهاجرتی وارد خاک کشورمان شوند. این مهمترین کاری است که در مورد مهاجران افغان عملا انجام نشده است. در مورد طرحی که اخیرا از سوی وزارت کشور اعلام شده نیز که ظاهرا قرار است، سازمان مهاجرت در کشور تشکیل شود، به نظر من زمانی که تعداد مهاجران افغان در کشورمان کمتر بوده یعنی حدودا یک و نیم میلیون نفر، این طرح اجرایی نشده و شناسایی مهاجران افغان صورت نگرفته است؛ حال که این تعداد بر اساس برخی آمارها به بیش از پنج میلیون نفر رسیده است، میخواهند این کار را انجام دهند؟ خوب است که حالا هم این کار را انجام میدهند، اما به نظر من خیلی دیر یک چنین ابتکار ملی در حال عملیاتی شدن است. متاسفانه در کشور ما تا وضعیت بحرانی نشود و کارد به استخوان نرسد، اقدامی موثر انجام نمیشود. با این همه امید است که طرحهای جدید در مورد مهاجران افغان از سوی وزارت کشور، صرفا محدود به طرح و تئوری نماند و به مرحله عمل هم برسد.»
سحرگاهی ز بازیگاهِ طفلان،
کودکم با چشمِ تر برگشت ...
و با بغضی که بودش در گلو پرسید:
بگو بابا !
مهاجر چیست ؟
دشنام است یا نام است ؟!
از آن پرسش،
دلم لبریزِ یک فریادِ خونین شد،
و مرواریدِ اشکی
از کنارِ چشمِ من
بی پرده پایین شد .
ولی آهسته چشمم را
به پشتِ دست مالیدم ،
و در ذهنم برای آنچنان پرسش
جواب ِ نغز پالیدم ...
بدو گفتم:
ببین فرزندِ دلبندم !
تو میدانی که میهن چیست؟
بگفت: آری ،
تو خود روزی بمن گفتی
که میهن خانه اجداد را گویند .
زدم بوسی به رخسارش ،
و غمگینانه افزودم :
اگر در یک شب تاریک ،
مشتی دزد و رهزن ،
خانه ی بابات را سوزند
و هر سو آتش افروزند،
و تو از وحشتِ دزدان برون آیی،
و شبها را
به روی سنگفرشِ مردمِ دیگر بیاسایی،
مهاجر میشوی فرزند !
مسافر میشوی دلبند !
سرشکِ تازه یی چشمانِ فرزندِ مرا تر کرد ،
و اندوهی روانش را مُکدر کرد !
و آنگه گفت: دانستم ...
مهاجر آدمِ بیخانه را گویند .
و من مصراعِ شعر ساده اش را ساختم تک بیت،
و در زیرِ لب افزودم:
نِکو گفتی عزیز من !
مهاجر آدمِ بیخانه را گویند ،
مهاجر قمری بی لانه را گویند !!