صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

مستند «گیاهخوار مجرم؛ شهرت، تقلب، فرار» (Bad Vegan: Fame. Fraud. Fugitives) روایت ماجرای رابطه‌ای عجیب و غریب و پر از فریبکاری‌های شگفت‌انگیز بین یک رستوران‌دار نیویورکی و مردی است که ادعا میکند می‌تواند او و سگش را به جاودانگی برساند.
تاریخ انتشار: ۰۳:۳۵ - ۲۶ فروردين ۱۴۰۱
فرارو- مستند‌های با موضوع «کلاهبرداری بزرگ» یکی از زیرشاخه‌های ژانر «جرایم واقعی» است که این روز‌ها نمونه‌های خیلی زیادی از آن پشت سر هم دارند ساخته می‌شوند. در همین دو سه ماهی که از سال ۲۰۲۲ گذشته سریال‌های «جعل آنا»، «ترک تحصیل» و «کلاهبردار تیندر» به قاب تلویزیون‌ها آمده‌اند که موضوع هرسه‌تایشان ماجرای کلاهبرداری‌ها و تقلب‌های خیلی بزرگ بوده است.
 
به گزارش فرارو؛ حالا این مینی سریال مستند را داریم که داستانی واقعی، ولی باورنکردنی را روایت می‌کند. مستند دربارۀ زنی به اسم سارما ملانگایلیس (Sarma Melngailis) است که صاحب یک رستوران گیاهخواری در نیویورک بود. او آنقدر ساده‌لوح بود که حاضر شد دو میلیون دلار از درآمد رستورانش را پای وعده‌های مردی به اسم آنتونی استرانگیس (Anthony Strangis) بریزد؛ فقط به این دلیل که آنتونی ادعا می‌کرد می‌تواند کاری کند که سگ محبوب او به اسم لئون جاودانه و نامیرا شود. او در نهایت به علت ناتوانی در پرداخت حقوق کارکنان و بدهی‌هایی که به سرمایه‌گذاران داشت دستگیر و محکوم شد.
در این مستند ما شرح و تفصیل جذابی از این ماجرا را می‌بینیم. بخش مهمی از مستند به مصاحبه با خود ملانگایلیس اختصاص دارد. گفته‌های خود او با اظهارات اعضای خانواده، کارکنان، دوستان و سرمایه‌گذاران تکمیل شده است. به نظر می‌رسد که همۀ این آدم‌ها برای سارما احترام زیادی قائل بوده‌اند؛ البته تا قبل از اینکه سر و کلۀ آنتونی پیدا شود. آن‌ها با سردرگمی شاهد وقوع فاجعه‌ای بودند که او برای زندگی خودش و دیگران رقم می‌زد.
 
سارما در کسب و کارش آدم باهوش و سخت‌کوشی بود و رستوران گیاهخواریش واقعا به تجارت موفقی تبدیل شده بود. اما او در زندگی شخصی و عاطفی‌اش نقطه ضعفی داشت که وقتی در فضای مجازی با استرانگیس آشنا شد باعث ضربه خوردن او شد. سارما در همین ارتباط مجازی عاشق آنتونی استرانگیس شد و ارتباطشان به دنیای واقعی کشیده شد. آنتونی ادعا می‌کرد که متخصص عملیات‌های مخفی است و خیلی وقت‌ها به جا‌هایی سفر می‌کند و کار‌هایی انجام می‌دهد که نمی‌تواند چیزی درباره‌شان بگوید.
یک بار که آنتونی مثلا به یکی از همین ماموریت‌ها رفته از سارما درخواست می‌کند که برایش مقدار زیادی پول بفرستد تا بتواند خودش را از شرایط سختی که در آن گیر افتاده بیرون بکشد. سارما قبول می‌کند و پولی را که در واقع حقوق کارمندانش بوده به صورت غیرقانونی از چرخۀ کسب و کارش خارج می‌کند و در اختیار آنتونی می‌گذارد.
 
رفته رفته آنتونی با دروغ و فریب یک جور دنیای عجیب و غریب خیالی برای سارما می‌سازد. او به سارما می‌گوید که هردویشان دائما تحت نظر برادر شرور آنتونی هستند و یک نهاد نیمه‌مافیایی و نیمه‌الهی به اسم «خانواده» هست که حاضر است از آن‌ها حمایت کند به شرطی که سارما ثابت کند به آنتونی وفادار است. تنها کاری که سارما باید می‌کرد این بود که هرچه آنتونی می‌گوید قبول کند و هرچقدر پول که می‌خواهد بدون سوال کردن به او بدهد. آنتونی گفته بود که با این کار او کم کم خودش را به «مراتب بالاتر» می‌رساند و این در نهایت باعث می‌شود که خودش و سگ محبوبش لئون به نامیرایی و جاودانگی دست پیدا کنند.
 
مکالمات ضبط شدۀ بین این دو نفر نشان می‌دهد که آنتونی با چه حالت تحکّم‌آمیزی با سارما حرف می‌زده و سارما هم با صدایی بی‌رمق و منفعلانه به او پاسخ می‌داده است. هر کسی که آشنایی‌ای با روانشناسیِ روابط کنترل‌گرانه داشته باشد در این مستند نمونۀ خوبی از این جور روابط را پیدا خواهد کرد (آنتونی حتی رابطۀ سارما با دوستان و خانواده و همکارانش را هم محدود کرده بود).
ایرادی که می‌شود به فیلم گرفت این است که در این مستند سارما خیلی توضیح روشنی دراین‌باره نمی‌دهد که دقیقا کی متوجه شد این مسیری که دارد می‌رود می‌دهد اشتباه است. شاید کسی بگوید پرسیدن این سوال به معنی سرزنش کردن قربانی است. اما واقعا خیلی مهم است که بدانیم چرا و چطور یک آدم تحصیل‌کرده و دنیادیده می‌تواند به این راحتی توسط یک قلدر فریبکار شستشوی مغزی داده شود.
 
منبع: theguardian.com
برچسب ها: مستند نقد فیلم
ارسال نظرات