به گزارش فرارو به نقل از اکونومیست؛ فرهنگ سیاسی اوکراین مبتنی بر ارزشهای ضد استبدادی، دموکراتیک و جمهوری خواهانه است. بیشتر روسها تمایل دارند تزار خود را تایید کنند. اوکراینیها با او مخالف هستند. آنان در درون سیاست یک قرارداد اجتماعی را میبینند. این به دوران اولیه عصر معاصر باز میگردد زمانی که طبقه جنگجوی اوکراینی معروف به قزاقها با رهبران خود پیمان بستند پیمانی که برسمیت شناختن حقوق و آزادیهای آنان را تضمین میکرد. این طرز تفکر عمیق است و ریشه کن ساختن آن غیرممکن به نظر میرسد. قزاق، یک جنگجوی آزاد در استپ باز یکی از نمادهای هویت اوکراینی است.
اوکراین یک واحد سیاسی است و منحصرا بر هیچ هویت قومی، زبانی یا مذهبی متمرکز نیست و کثرت گرا است. شما میتوانید یک اوکراینی زبان، روس زبان یا یک تاتار کریمه باشید و همزمان آمادگی دفاع از اوکراین را داشته باشید. شما میتوانید ارتدوکس اوکراینی، کاتولیک یونانی، کاتولیک رومی، پروتستان، مسلمان یا یهودی باشید و شانه به شانه برای دفاع از این کشور بایستید. اوکراینیها یک رئیس جمهور روس زبان دارند که دارای ریشه یهودی است. هنگامی که "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهور روسیه چنین فردی را "نئو نازی" خطاب میکند تعصب خود را نشان میدهد.
اکنون نوشتن درباره اوکراین وحشتناک است. کی یف پایتخت ما با موشکها روبرو است. خبر میرسد که دوست صمیمی ام در دفاع از کشور جان باخته است. گزارشها اعتصابات در مناطق مسکونی، بیمارستانها و میادین مرکزی شهرها را نشان میدهند. ما نمیدانیم این وضعیت تا چه زمانی ادامه خواهد داشت.
اگر در کیف، خارکف، چرنیهف یا شهرهای دیگر اقامت دارید نمیتوانید مطمئن باشید که یک ماه دیگر زنده خواهید بود یا خیر. مهم است که جهان یک موضوع را درک کند: اوکراین در حال مقاومت است و به مقاومت خود ادامه خواهد داد. اوکراین روحیه استقلال طلبی باورنکردنی دارد. این روح برای قرنها وجود داشته است، اما اکنون با قدرت کامل خود را نشان میدهد. آزادی ویژگی اصلی هویت اوکراین به عنوان یک ملت سیاسی است.
اوکراینیها از نظر فرهنگی متفاوت از روسها هستند. زبان اوکراینی یکسان نیست (واژگان مشترک زبان اوکراینی با زبان بلاروسی و لهستانی بیشتر از زبان روسی است)، فرهنگ دو کشور متفاوت است، موسیقی آنان متفاوت از یکدیگر است، نمادها و نشانههای بصری و لباس ملی آن دو متفاوت از یکدیگر هستند. زمانی که پوتین میگوید اوکراینیها و روسها یک ملت هستند او تنها اشتباه نمیکند بلکه او فراتر از آن چیزی است که مبلغان شوروی ادعا میکردند. آنان تفاوت بین اوکراینی ها، روسها و بلاروسها را پذیرفته بودند. افکار پوتین کهنهتر از رهبران شوروی سابق است.
او در حال بازگشت به امپراتوری روسیه در قرن نوزدهم است با این ایده که یک ملت مشترک "روس" شامل "روسهای بزرگ"، "روسهای کوچک" (اوکراینیها) و "روسهای سفید" (بلاروسی ها) وجود دارند. این یک توهم است که او در آن زندگی میکند. این یک توهم جنایتکارانه است که او را وادار به اعلان جنگ در اوکراین و انجام حملات موشکی و هوایی به شهرهایی مانند خارکف میکند جایی که روسی بیش از هر زبان دیگری در آن صحبت میشود.
برخلاف روسهای امروزی، اوکراینیها نوستالژی ندارند. گذشته بیشتر برای ما یک تجربه دردناک است. بنابراین، ما به هیچ عصر طلاییای نگاه نمیکنیم. شما نمیتوانید با شعاری مانند "اوکراین را دوباره عظمت بخشید" در انتخابات در این کشور پیروز شوید. "دوباره" برای ما واژه بدی قلمداد میشود: زمانی که از آن استفاده میکنیم اغلب در مورد جنایات گذشته میگوییم:"دیگر هرگز". ما بیشتر به آینده نگاه میکنیم تا گذشته.
تاریخ معاصر اوکراین داستانی درباره ارزش کرامت است. کرامت واژهای رومی که به ویژگیهای غیرقابل سلب طبقات بالا اشاره دارد به تدریج در سراسر جهان غرب تکامل یافت تا حقوق و آزادیهای اساسی را در برگیرد. اوکراین امروز کشوری است که در آن ارزش عزت و کرامت برای همگان ریشه دوانده است. این باعث وحشت در روسیه امروزی میشود که قصد دارد ارزشهای اقتدارگرایانه را بار دیگر احیا کند و تنها فرد با کرامت تزار یا دیکتاتور است.
حس هویت اوکراینی ما در چند سال گذشته شدت بیش تری پیدا کرده است. تجاوز روسیه از سال ۲۰۱۴ میلادی به تحکیم حس هویت اوکراینی در میان افرادی که ممکن است پیشتر احساس میکردند به فرهنگ روسیه تعلق دارند یا به فضای اطلاعاتی روسیه نزدیک شده بودند کمک کرد. تهاجم پوتین این روند را تسریع خواهد کرد.
زمانی که روسها ساختمانهای مسکونی را گلوله باران میکنند و میدان مرکزی خارکف در شرق اوکراین را تخریب مینمایند هر شلیک آنان از تعداد کسانی که با روسیه همدردی میکنند خواهد کاست. افرادی که ده سال پیش احساس میکردند به فضای فرهنگی روسیه تعلق دارند اکنون هویت قوی اوکراینی را احساس میکنند. آنان ممکن است به زبان روسی صحبت کنند یا به کلیسای ارتدوکس اوکراینی مرتبط با روسیه بروند، اما آنان اوکراینی هستند. روسیه نبرد برای تسخیر قلب و ذهن اوکراینیها را باخته است.
در نهایت، اوکراینیها به طور فزایندهای میخواهند با اروپا باشند. حدود ۸۶ درصد اوکراینیها از عضویت در اتحادیه اروپا و ۷۶ درصد آنان از عضویت در ناتو حمایت میکنند. برخلاف روسها که بسیاری از آنان غرب را دشمن خود میدانند اوکراینیها بیشتر احساس اروپایی بودن دارند و میخواهند بخشی از غرب باشند. در حالی که تانکها به آنان ضربه میزنند آنان انرژی تازهای با ارزشهای اروپایی به دست آورده و شجاعت باورنکردنیای در دفاع از آن از خود نشان میدهند.
این دگرگونی قابل توجه تنها دگرگونی هویت اوکراینی نیست. این گسترش ارزشهای اروپایی به شرق است. این داستان قدرت ایده اروپایی است که اروپای امروزی گاهی از آن دوری میکند. این داستانی از اومانیسم اروپایی است که ریشه در فلسفه یونان باستان، جمهوری گرایی رومی، جمهوریهای شهر ایتالیا، ایدههای عصر روشنگری و مقاومت ضد نازی دارد. اوکراینیها از طریق مقاومت خود در برابر امپراتوری پوتین نشان میدهند که این سنت اومانیستی قدرت، انرژی و شجاعت دفاع از خود را دارد.