صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۲۹۷۵۴
کیومرث اشتریان استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران :
به راستی امثال او چرا و چگونه حذف می‌شوند؟ چه کسانی از حذف او خرسندند و بهره می‌برند؟ مدیریت‌های عشیره‌ای صرفا به شادی و سرور در عشیره خود دلخوش هستند. تنها محدودی از کسان و اطرافیان خویش را می‌بینند.
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۲ - ۰۳ بهمن ۱۴۰۰

کیومرث اشتریان استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در روزنامه شرق نوشت؛ محمد فاضلی فخر دانشگاه است. قرارداد او تمدید نشده و دیگر اجازه تدریس در دانشگاه را ندارد.

از هنگامی که او را برای نخستین بار دیدم، همواره نظم فکری، هوش سرشار و غنای مطالعاتی‌اش، شور و شوقی در من برانگیخته است. او برای ایران دغدغه دارد، ساعت‌ها مطالعه می‌کند، خوش‌سخن، اخلاقی و دقیق است و استوار می‌نویسد.

چنین استادانی، به شمار اندک‌اند. او، هم در محافل دانشگاهی و نوشته‌های تخصصی خوش می‌درخشد و هم در فضای رسانه‌ای قلم به شرافت می‌زند. متأسفانه دانشگاه از وجود چنین شخصیت ارزشمندی محروم شد.

استادی دانشگاه برای او افتخار نبود، این دانشگاه بود که می‌باید به چنین فردی مباهات می‌کرد. او فخر دانشگاه بود.

به راستی امثال او چرا و چگونه حذف می‌شوند؟ چه کسانی از حذف او خرسندند و بهره می‌برند؟ مدیریت‌های عشیره‌ای صرفا به شادی و سرور در عشیره خود دلخوش هستند. تنها محدودی از کسان و اطرافیان خویش را می‌بینند. شناخت مدیریت در ایران شاید بدون شناخت مناسبات قومی، قبیله‌ای و عشایری امکان‌پذیر نباشد.

از این‌رو ابتدا باید پرسید اسباب قدرت قبیله‌ای، نوع سیاست‌ورزی در قبیله و عشیره چگونه است؟ چگونه می‌توان در یک قبیله و عشیره امتیاز، قدرت، نفوذ و ثروت به دست آورد؟ مناسبات عشیره‌ای مستقل از جهان است. فاصله بسیاری بین افکار عمومی عشیره و قبیله با افکار عمومی داخلی و خارجی وجود دارد. به همین دلیل است که برخی اتفاق‌ها در درون یک قبیله رخ می‌دهد که در منطق افکار عمومی و هنجار‌های یک جامعه متمدن شگفت‌آور است.

نخبگی و خبرگی یا سواد و دانش روز ارتباط معناداری با زندگی عشیره‌ای ندارد. اساسا سخن از زندگی اجتماعی در چنین فضایی بی‌معناست؛ چون مناسبات بسیار ساده‌تر از اینهاست. قدرت‌ورزی به غریزی‌ترین شکل ممکن رخ می‌دهد. نیازی به توسل و تمسک به روح قوانین و مقررات نیست، بلکه اعمال قدرت، مبتنی بر سازوکار‌های ماقبل اجتماعی و «طبیعی» است؛ همچون داشتن فرزند پسر، زور بازو، شمار اسبان و استران و.... عشیره، زندگی اجتماعی مستقلی دارد، ارتباطش با سرزمین موقتی و آسمان لحظه‌ای و جمع خودی است. محصولات ویژه خود را دارد و خودبسنده است.

با قواعد مدنی در زندگی اجتماعی شهری فاصله دارد. ارزش‌ها و هنجارهایش در محیط کوچک عشیره‌ای و باندی‌اش تعریف می‌شوند. «قواعد حقوقی»‌اش گاه چنان هستند که گسست گفتمانی حیرت‌آوری با مناسبات شهری و بین‌المللی دارند.

مرحوم شهید مطهری زمانی گفته بود فتوای روستایی بوی روستا و فتوای شهری بوی شهر می‌دهد. مدیریت عشیره‌ای، بوی عشیره می‌دهد و در حصار‌های تنگ باندی و جناحی محصور است. سوگمندانه باید گفت که این «سکتاریسم اجتماعی» به «سکتاریسم سیاسی-مدیریتی» تبدیل شده و روز به روز برای کشور هزینه حیثیتی می‌آفریند.

روان‌شناسی مدیریت سیاسی در ایران نیازمند آن است که دریابد چگونه ویژگی‌های روانی، عشیره‌ای و قبیله‌ای در فعالیت سیاسی و نهاد‌های حقوقی بازتولید می‌شود و از درون آن حلقه‌های تصمیم‌گیری پدید می‌آید؛ همه چیز به ظاهر مدرن است، اما در باطن و معنا چیزی جز بازتولید غریزه و قبیله در محفل سیاست نیست.

ارسال نظرات
ناشناس
۱۱:۱۰ - ۱۴۰۰/۱۱/۰۳
مطالبی که نوشتید خوب کاش خلاصه ای از کارنامه علمی ایشان ارائه میشد تا ملاک بهتری برای قضاوت داشتیم.
ناشناس
۱۰:۵۰ - ۱۴۰۰/۱۱/۰۳
احسنت
ناشناس
۰۹:۴۳ - ۱۴۰۰/۱۱/۰۳
شلوغش نکن. در دوره روحانی اصلاحطلبان بودند که عشیره ای نیروهای لائیک خود را در دانشگاه چپاندند.
کیشو
۰۹:۴۰ - ۱۴۰۰/۱۱/۰۳
اندر احوالات دانش و دانشگاهیان.......

"بر سر سه راهی" 


یک عمر دویدیم که استاد شویم 
استاد "پیام نور" و " آزاد" شویم ! 
در بحر علوم " میرداماد " شویم 
الگوی "عراق" و "گینه" و "چاد" شویم ! 

مستخرج سلول ز بنیاد شویم ! 
احیاگرزندگی به اجساد شویم! 
درمانگر فتق ناف و غمباد شویم! 
طراح دماغ پهن پهپاد شویم! 

مساح حیاط " برج میلاد" شویم! 
تخمین زن یارانه به تعداد شویم! 
تحلیلگر علوم نوزاد شویم! 
سرکاشف طرح کامل "کاد" شویم! 

با نسل جوان رفیق و همزاد شویم 
جوگیر شویم و بعد نقاد شویم! 
پیگیر حقوق کل آحاد شویم 
فریاد علیه ظلم و بیداد شویم ! 

افشاگر حزب هوچی باد شویم 
خصم 3000 بورس مازاد شویم!.... 

آن گاه چو داوود خطر یاد شویم ! 
احضار شویم تا که ارشاد شویم! 
دارای هزار عیب و ایراد شویم 
مغضوب نظر تا 180 شویم! 

مظنون به فریب قیز و آرواد شویم!؟ 
مزدور"سیا" و"خاد" و"موساد" شویم! 
همشهری "درویش گناباد" شویم! 
اخلالگر "چندم خرداد" شویم! 
استاد"ستاره دار" مازاد شویم!.... 


(یک)

یا این که مطیع امر و منقاد شویم 
مانند گالیله خصم الحاد شویم ! 
منكر ز وقوع جنگ اضداد شویم 
محبوس پرانتز و آكولاد شویم 
با کارت صدآفرین کمی شاد شویم ! 
با عزت و احترام هم یاد شویم .... 

(دو)

یا منكر اتهام افساد شویم 
خواهان کپی ز اصل اسناد شویم 
ناراضی شوروی قلمداد شویم! 
دلواپس هر قبیل رخداد شویم 
مجبور به ترک خاک اجداد شویم 

عازم به بلاد کافرآباد شویم 
در غرب مسافركش و قناد شویم 
گاریچی فیلم "دزد بغداد" شویم! 
حاضر سركار کل اعیاد شویم 

یک خارجی رام قلمداد شویم! 
تا آن که به شغل قبل ایفاد شویم 
تشویق کنند و نم نمک باد شویم 
از نخبه ترین گروه افراد شویم 
استاد "بل" و"پلانک" و"کنراد" شویم 

دارای محافظ و بریگاد شویم 
همسایه "خاوری" شیاد شویم!! 

(سه)

یا آنكه به این دیار معتاد شویم 
در عشق وطن فنا چو فرهاد شویم 
درخانه بمانیم و روانشاد شویم 
محزون ز نگاه اهل و اولاد شویم 

حسرت کش روزهای برباد شویم 
سربار کمیته های امداد شویم 
کاندید سفر به "مسگرآباد" شویم 
یک عمر دویدیم که استاد شویم ! 

"کیشو"  مهر ۱۳۹۲