فرارو- پایگاه خبری "مدرن دیپلماسی" در گزارشی، به تحرکات اخیر نومحافظهکاران آمریکایی و همچنین مجتمعهای نظامی و صنعتی این کشور در اِعمال فشار علیه دولت بایدن، با هدف سوق دادن آن به مسیر شناسایی استقلال تایوان، به عنوان یک دولت مستقل و نَه بخشی از خاک چین پرداخته است. امری که در نوع خود عملا میتواند چین و آمریکا را وارد یک جنگ شدید کند که به احتمال فراوان منجر به جنگ جهانی سوم خواهد شد.
مدرن دیپلماسی در این رابطه مینویسد: «در شرایط فعلی، بسیاری از سیاستمداران آمریکایی مخصوصا نومحافظهکاران، جو بایدن رئیس جمهور آمریکا را متهم میکنند که اگر وی بخواهد از تهدیدات عینی آمریکا علیه چین در جبهههای مختلف عقب نشینی کند، عملا موجبِ از دست رفتنِ تایوان، و تسلط کامل پکن بر آن خواهد شد. این در حالی است که دولت آمریکا از فوریه سال ۱۹۷۲ که در جریان یک توافق تعهد کرد تا سیاست "چین واحد" را به رسمیت بشناسد و تایوان را به مثابه بخشی از خاک چین قلمداد کند، همواره نوعی تعهد را به پکن و تسلط آن بر تایوان داشته است. البته که ایالات متحده تاکنون این موضع را به چالش نکشیده (اگرچه همکاریهای گستردهای با تایوان در حوزههای مختلف دارد که بارها خشم چین را برانگیخته است). واشنگتن منفعت خود را در حل و فصل مسالمت آمیزِ مساله تایوان و ایجاد تعامل میان پکن و تایپه میبیند.
در این راستا، اگر دولت بایدن به این مساله همچنان پایبند باشد و در صورت وقوع درگیری میان چین و تایوان، به حمایت از تایپه با چین وارد جنگ نشود، نومحافظه کاران آمریکایی خواهند گفت که آمریکا تحت ریاست جمهوری بایدن در حراست از متحدان خود شکست خورده و چین نیز توانسته عملا گوی سبقت را از آمریکا برباید و تبدیل به قدرت اول جهانی شود.
همچین بایدن به شدت تحت فشار نئوکانهای آمریکایی (نومحافظه کاران) از این جهت است که وی حاضر نیست سیاست خارجی آمریکا را انگونه که مد نظر آن هاست تغییر دهد (نومحافظه کاران آمریکایی تا حد زیادی با مجتمعهای نظامی و صنعتی آمریکا هم پیمان هستند و عملا در راستای منافع آن ها، نظامی گری و تهاجم نظامی را اقصی نقاط جهان ترویج میکنند).
به گزارش فرارو، تایوان نه فقط به این دلیل که درخواستش مبنی عضویت در سازمان ملل به عنوان یک کشور از سوی این نهاد رد شده، بلکه به این دلیل که خودِ آمرکیا نیز در جریان توافق با چین در سال ۱۹۷۲ وعده داد که به هیچ عنوان با استقلال دولتی به نام تایوان موافقت نکند، نتوانسته عنوانِ دولت و کشوری مستقل را به خود بگیرد.
با این حال از سال ۱۹۷۲ تاکنون، مجتمعهای نظامی و صنعتی در آمریکا، همگی اقدامات متعددی را انجام داده اند تا در نهایت آمریکا را به سمت جنگ با چین در مورد مساله تایوان رهنمون کنند. در این راستا، درخواست نومحافظه کاران از دولت آمریکا جهت حمایت از یک اعلامیه عمومی مبنی بر اینکه تایوان، دیگر بخشی از خاک چین نیست، نمونهای از فشارهایی است که اکنون نومحافظه کاران آمریکایی بر بایدن و دولت وی اعمال میکنند. نباید فراموش کرد که اگر بایدن بخواهد به برخی نداها جهت تحریک چین در شرایط کنونی پاسخ مثبت دهد، جنگی تمام عیار با چین برای واشنگتن در پیش خواهد بود.
دولت چین قویا بر این باور است که سرزمین تایوان که پس از استقرار نظام کمونیستی چین در سال ۱۹۴۹، شاهد فرار رهبران ارشد نظام جمهوری چین به خود بود، برای همیشه بخشی از خاک چین است و اگر قرار باشد این ادعا خدشه دار شود، پکن بایستی ورایِ تمامی اولویت هایش، خود را برای جنگی تمام عیار جهت بازپسگیری این سرزمین آماده کند.
با این همه در مدت اخیر، وقوع برخی تحولات در مورد مساله تایوان در آمریکا، تا حدی نگرانیهایی را در این کشور در مورد درگیری احتمالی آن با چین ایجاد کرده است. در این راستا در تاریخ ۱۰ سپتامبر سال جاری میلادی، "فایننشیال تایمز" در گزارشی با عنوانِ: "آمریکا خطر درگیری با چین را در پیِ پیشنهادی مبنی بر تغییر نام دفتر دیپلماتیک تایوان در واشنگتن به جان میخرد"، از فشار قابل توجهِ نئوکانهای آمریکایی بر بایدن جهت تغییر وضعیت دفتر نمایندگی تایوان در واشنگتن به یک سفارت ملیِ مستقل خبر داد.
البته که گزارش مذکور، تاکید میکرد که هنوز در این رابطه تصمیم نهایی گرفته نشده و عملی شدنِ این تصمیم به یک فرمان اجرایی از سوی جو بایدن رئیس جمهور آمریکا نیاز دارد. بدون تردید اگر یکچنین فرمان اجرایی صادر شود، دقیقا در نقطه مقابلِ "بیانیه شانگهای" در سال ۱۹۷۲ میان چین و آمریکا در مورد وضعیت تایوان خواهد بود و عملا آمریکا را به عصری باز خواهد گرداند که سلاحهای خود را به سمت چین نشان رفته بود و میتوانست ظرف ۱۰ دقیقه چین را با یک حمله ناگهانی هستهای هدف قرار دهد و توانمندیهای تلافی جویانه آن را نیز خیلی زود نابود سازد. بدون تردید شریاط جدید حتی خطرناکتر از بحران موشکی کوبا در سال ۱۹۶۳ خواهد بود. البته که دولت چین نیز این وضعیت را تحمل نمیکند و اقدامات خاص خود را انجام خواهد داد.
در این رابطه، روزنامه چینی "گلوبال تایمز" مینویسد: "اگر آمریکا و تایوان با هم همکاری و تبانی کنند و تایوان اعلام استقلال کند، چین باید با اقدامات سخت گیرانه اقتصادی و نظامی وارد میدان شود و به آنها درسی فراموش نشدنی را بدهد. در این راستا، از منظر اقتصادی، چین باید تحریمهای اقتصادی سنگینی را علیه تایوان وضع کند و حتی تایوان را به کل از حیث اقتصادی تحت محاصره قرار دهد. از منظر نظامی هم، بمب افکنهای چینی باید بر فراز تایوان به حرکت در آیند و حریم هوایی آن را در کنترل خود بگیرند. این همان گامی است که ارتش آزادیبخش چین باید دیر یا زود آن را بردارد. اگر تایوان بخواهد اعلام استقلال کند، چین دلایل کافی برای حمله به آن را دارد و میتوان حاکمیت خود را برای همیشه بر آن تحمیل کند. پیش بینی میشود که ارتش تایوان جرات نکند جلو پرواز جنگندههای چینی بر فراز حریم هوایی تایوان را بگیرد.
چین هیچوقت در نشان دادن واکنشی جدی و قاطع به مساله استقلال تایوان، تردیدی به خود راه نمیدهد. چین نباید در برابر رویههای اینچنینی سکوت کند، زیرا در صورت سکوت، شاهد برداشته شدن گامهای منفی بیشتر و حتی برگزاری نشستهای عیان و آشکار میان مسوول روابط خارجی و رئیس جمهور تایوان با مقامهای آمریکایی در واشنگتن خواهد بود. امری که کاملا در تضاد با منافع چین است".
در این راستا، یا آمریکا و یا چین باید خویشتنداری کنند و الا وقوع جنگ میان دو طرف در مساله تایوان حتمی است. در این رابطه چین متحدی نظیر روسیه دارد و آمریکا نیز متحدی نظیر بریتانیا. با این همه نتیجه یکچنین درگیری چیزی جز "جنگ جهانی سوم" نخواهد بود.
بسیاری از رسانههای آمریکایی نیز عملا به ابزارِ مجتمعهای نظامی و صنعتی آمریکایی و تبلیغات منفی آنها علیه چین تبدیل شده اند. آنها دولت چین را با حکومت نازیها در آلمان قیاس میکنند و به هر نحو ممکن بایدن را نیز تحریک میکنند تا در مسیر جنگ و درگیری با چین گام بگذارد. امری که نتیجه آن حقیقتا وخیم خواهد بود.
در ۱۴ سپتامبر سال جاری میلادی، سردبیر روزنامه "گلوبال تایمز" چین مینویسد: "چین بدون تردید نباید در برابر رویههای تهاجمی آمریکا عقب نشنینی کند. سیاست "چینِ واحد" اصلی بنیادین است که ما باید بر آن تاکید داشته باشیم. در جریان بحران موشکی سال ۱۹۶۳ کوبا، هنگامی که شوروی موشکهای خود را در نزدیکی سواحل آمریکا مستقر کرد، واشنگتن کاملا مایل بود تا جنگ جهانی سوم را در صورت لزوم و اگر نتوانست شوروی را قانع به خارج کردنِ موشک هایش از نزدیکی مرزهای خود کند، آغاز نماید. آمریکا در این مساله عملا خطر قرمز خود را مشخص کرد، شوروی هم نتوانست از این خطر قرمز بگذرد. اکنون باید صبر کنیم و ببینیم بایدن چه میکند. اگر او بخواهد تصمیمی اشتباه بگیرد و از استقلال تایوان حمایت کند، تبعات خسارت بارِ زیادی متوجه اقدام اشتباه وی خواهد شد».
ایران در این معامله هرکدام پیروزی به دست آورد جز ضرر ندارد و همه جوره ضرره . آمریکا پیروز بشه که معلومه .چین هم پیروز بشه تا پیروز برسه ایران رو غارت میکنه
نکته دیگه آمریکا و روسیه و چین و انگلیس و خیلی از کشور های دیگر با اسرائیل که سهام ها و سرمایه شرکت های بزرگ داره دوستند و هرکدام پیروز شوند با اسراییل مجبور به همکاری هستند
و نکته آخر همه دنیا در قدرتی پشت پرده و توسط کسانی کنترل میشن که قدرت و ثروت و نفوذ در تمام کشور ها دارند و جنگ ها و کشتار همه اگر اونا بخوان کنسل میشه برای همین میگن آخر زمان شده چون نابودی بشر اولویت قرار داده شده است تا یک ریست اقتصادی انسانی انجام شود
الان جریان خیلی فرق کرده
چه خیری از آمریکا دیدهاید؟
چین چه کار کرده که آمریکا تا حالا نکرده؟
وهمیشه پروزه های عملیش از قدرتش پایین تره تا بتونه به راحتی انجامشون بده
اینار در برابر چین واقع بینانه بتونه پنجاه الی شصت درصد توانش رو مصرف بکنه
واین اتفاق باید بیافته چون چین با دم شیر بازی کرده
از یک کشور درپبتی فرار می کنند و آنگاه ......
آمریکا تا الان حریف کی بوده ؟
تو جنگ اول و دوم جهانی وقتی اروپایی ها حسابی هم و لت وپار کردند تازه وارد شد.
حالا ببینیم با چین که یه حریف واقعیه وارد جنگ می شه یا نه
حتی اگه تو سرش هم بزنن چیزی نمیگه
پیشرفته ترین و متکامل ترین سیستم مالی و بیمه و مالیات دنیاست. اینجوری امریکا توانسته پول خود را هم معتبر دنیا کند . نه با های و هوی که مدیر جهانی تبلیغ می کرد. تلاش کنیم دشمن خود را بشناسیم و بعد تصمیم بگیریم چه جوری با ان مقابله کنیم.