صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۹۷۹۶۸
پایگاه خبری "نشنال اینترست" بررسی می‌کند:
رهبری سیاسی افغانستان، فرصت‌های فراوانی داشت تا در راستای منافع آینده ملت افغانستان، خود را متحد کند. با این حال، در ۲۰ سال گذشته چنین چیزی اتفاق نیفتاد و اکنون شاهد وقوع فاجعه در این کشور و پیشروی‌های قابل توجه طالبان در خاک افغانستان هستیم.
تاریخ انتشار: ۱۹:۳۸ - ۰۲ مرداد ۱۴۰۰

فرارو- پایگاه خبری "نشنال اینترست" در گزارشی به دلایل اصلی وقوع بحران امنیتی کنونی در افغانستان و پیشروی‌های قابل توجه "طالبان" در این کشور پرداخته و به طور خاص چهار دلیل اصلی را در این رابطه مورد اشاره قرار داده است.

نشنال اینترست در این رابطه می‌نویسد: «همچون وضعیت عراق در سال ۲۰۱۱، خروج نیرو‌های نظامی خارجی از افغانستان نیز در این این کشور یک خلا امنیتی ایجاد کرده که عملا وضعیت در افغانستان را به حالتی هشدار‌دهنده رسانده است. گروه طالبان همزمان با خروج نیرو‌های آمرکیایی و ناتو از افغانستان، تا حد زیادی در پیگیری دستورکار‌های خود جسورتر شده اند و تاکنون بیش از ۱۲۰ منطقه (ولسوالی، معادلِ شهرستان در تقسیمات کشوری افغانستان) از مجموعِ ۳۸۷ منطقه این کشور را در کنترل خود گرفته اند. طالبان همچنین گذرگاه‌های مرزی مهم افغانستان در مرز‌های مشترک این کشور با تاجیکستان و ترکمنستان در شمال، با ایران در غرب، و پاکستان در جنوب این کشور را به تسخیر خود درآورده اند و به نوعی نظام سیاسی افغانستان را با محاصره‌اقتصادی مواجه کرده اند. پیشروی‌های طالبان در مدت کوتاه اخیر، بسیار شوکه کننده بوده و به نوعی یادآورِ بی نظمی و هرج و مرجی است که گروه داعش در سال ۲۰۱۱ در عراق ایجاد کردند.

به گزارش فرارو، در شرایط کنونی، عملا افغانستان و همچنین منطقه خاورمیانه، با نوعی "بحران انسانی" رو به رو است که پیش از این نیز راجع به آن هشدار‌های فراوانی داده شده بود. در این میان، چهار مولفه اساسیِ تاکتیکی، عملیاتی، راهبردی و سیاسی وجود دارند که در نوع خود دلایل اصلی پیشروی‌های اخیر طالبان در خاک افغانستان و شکست دولت این کشور را توضیح می‌دهند. در ادامه به این مولفه‌ها اشاره می‌شود.

تمرکز نامتوازن نیرو‌ها

مقر و پناگاه اصلی گروه طالبان از سال ۱۹۹۴ که این گروه ایجاد شد، مناطق جنوبی و جنوب شرق افغانستان و در جوار مرز‌های این کشور با پاکستان بوده است. از این رو، بسیاری از نیرو‌های امنیتی افغانستان به نحو گسترده‌ای در این مناطق مستقر شده اند که این مساله موجب شده تا بخش‌های مرکزی، شمالی و غربی افغانستان، کاملا آسیب پذیر شوند. برای مثال، از هر شش نیروی ارتش ملی افغانستان، چهار نفر در ولایات جنوب و جنوب شرق افغانستان نظیر پکتیا، قندهار، هلمند و ننگرهار مستقر هستند. این در حالی است که تنها یک نفر در بخش‌های شمالی و یک نفر در بخش‌های غربی و به طور خاص در ولایت هرات که با ایران هم مرز است، مستقر شده اند. این مساله حقیقتا یک چالش برای افغانستان به شمار می‌رود. خروج نیرو‌های خارجی از افغانستان نیز عملا موجب شده تا نقاط ضعف ارتش افغانستان خود را نشان دهند و طالبان هم توانسته با بهره گیری از آن‌ها (و همچنین با بهره گیری از چینش نامتوازن نیرو‌های امنیتی دراین کشور)، پیشروی‌های زیادی را در خاک افغانستان انجام دهد.

در این راستا شاهد بودیم که همزمان با خروج نیرو‌های خارجی از افغانستان، شمال این کشور شاهد پیشروی‌های سریع طالبان بود. ارتش افغانستان حتی در شناسایی نقاط ضعف خود و پوشش سریع آن‌ها نیز با ناکامی رو به رو شد و نتوانست واکنش‌های قاطعی را در برابر طالبان از خود نشان دهد. عدم نشان دادنِ واکنش به موقع در برابر طالبان نیز عملا یکی دیگر از ضعف‌های نیرو‌های امنیتی افغنستان بود که راه را برای طالبان جهت کنشگری در خاک افغانستان هموار کرد.

فقدانِ فرماندهیِ با ثبات مرکزی

در ۱۰ ماه گذشته، وزیر دفاع افغانستان به طور کلی از صحنه جنگ در افغانستان غائب بوده است. به دلیل تنش‌های سیاسی فراوان در دولت افغانستان، "اشرف غنی" رئیس جمهور افغانستان به عَمد، پست وزارت دفاع افغانستان را خالی نگه داشت و در نهایت شاهد بودیم که این رویکرد موجب شد تا نیرو‌های ارتش ملی افغانستان با حملات طالبان رو به رو شوند و آسیب‌های جدی متوجه افغانستان شود.

در پشت پرده، خودِ اشرف غنی مسوولیت جنگ را بر عهده گرفته است. وی کنترل ارتش افغانستان را با همکاری شماری از دستیاران غیرنظامی خود و افرادی که اساسا تجربیات نظامی چندانی ندارند به دست گرفته است. اشرف غنی بار‌ها فرماندهی ارتش را با تغییراتی رو به رو کرد که از جمله این تغییرات می‌توان به تغییر رئیس ستاد ارتش اشاره کرد که صرفا با اهداف سیاسی صورت گرفته است. این مسائل موجب شده اند تا فرماندهی ارتش افغانستان با یک ثبات در امر فرماندهی رو به رو نباشد و مدام با بی نظمی رو به رو شود. بدتر از همه اینکه در بحبوحه بحران، رئیس جمهور افغانستان، وزیر داخله (وزیر کشور) این کشور را نیز اخراج کرد که این مساله نیز وضعیت امنیتی در افغانستان را با هرج و مرج بیشتری همراه نمود.

در این راستا به دلیل فقدان فرماندهی مرکزی باثبات در افغانستان شاهد بودیم که بسیاری از فرماندهان نظامی، تصمیمات جداگانه‌ای را اتخاذ می‌کردند که این مساله خود موجب پیشروی‌های سریع‌تر طالبان در خاک افغانستان شده است. هنگامی که اشرف غنی وزرای دفاع و داخله جدید را نیز منصوب کرد، کمی دیر شده بود و طالبان عملا پیشروی‌های زیادی را در افغانستان انجام داده بودند.

درگیری‌های سیاسی و رهبری سیاسیِ ضعیف

درگیری‌های سیاسی قابل توجه در چهارچوب رهبری سیاسی افغانستان، نقش قابل توجهی در ایجاد وضعیت بحرانی در این کشور داشته است. امری که حتی دولت بایدن و مشاوران و دستیاران آن در مساله افغانستان را نیز تا حد زیادی شوکه کرده است. آن‌ها به هیچ عنوان انتظار نداشتند که طالبان با سرعتی بالا بتواند بخش‌های قابل توجهی از خاک افغانستان را در کنترل خود بگیرد.

با این همه، درگیری‌های سیاسی در افغانستان که به طور خاص در پی انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۹ و ادعای پیروی همزمانِ اشرف غنی و عبدالله عبدالله در این کشور، بار دیگر به اوج خود رسیدند و حتی در این میان شاهد برگزاری دو مراسم سوگند ریاست جمهوری جداگانه نیز در این کشور بودیم، همه در وخیم‌شدنِ وضعیت افغانستان، ایفای نقش کرده اند.

با این همه، رئیس جمهور افغانستان اشرف غنی نیز اطراف خود را با جمعی از دستیاران وفادار به خودش که عمدتا بی تجربه بودند، پُر کرد. اکثر این افراد که از هم ولایتی‌های اشرف غنی بودند، عملا در پیشبرد تصمیم‌ها و سیاست‌هایی نقش داشتند که در نوع خود تا حد زیادی، کلیت قومیت‌ها و جوامع گوناگون افغانستان را در نظر نمی‌گرفتند. این مساله آن هم در کشوری که به شدت از حیث قومیتی متنوع است، نکته چندان مثبتی نیست و می‌تواند خود تولید منازعه و درگیری کند.

همین مساله عملا افغانستان را وارد چرخه‌ای از منازعات سنگین داخلی کرده که در نوع خود تضعیف ارتش ملی این کشور را نیز به دنبال داشته است. در واقع، چینشِ سیاسی در افغانستان به گونه‌ای است که عملا درگیری‌های داخلی در این کشور را به نحو قابل توجهی تقویت می‌کند.

فقدان پشتیبانی هوایی و لجستیکی در افغانستان

بسیاری از مناطقی که ارتش ملی افغانستان در این کشور تحت کنترل خود دارد، لزوما از استحکامات نظامی خوب و همچنین پشتیبانی‌های نظامی کافی برخوردار نیستند. این مساله عملا آن‌ها را به اهدافی ساده برای طالبان تبدیل کرده است. راهبرد طالبان جهت تصرف مناطق روستایی، دو هدف تاکتیکیِ مشخص دارد: اول، طالبان سعی دارد این مناطق را که از استحکامات نظامی ضعیفی برخوردارند و پشتیبانی نظامی چندانی از آن‌ها انجام نمی‌شود و شمار نیرو‌های امنیتی افغانستان در آن‌ها کم است، تصرف کند (این مناطق به راحتی قابل تصرف هستند).

ثانیا، این پیروزی‌های طالبان موجب ایجاد ترس و وحشت در اقصی نقاط افغانستان می‌شوند و در عمل، موضع ارتش افغانستان و سربازان آن و متعاقبا امنیت بسیاری از نقاط حساس این کشور نظیر بزرگراه‌ها و سیستم‌های تدارکاتی در این کشور را نیز به نفع طالبان به خطر می‌اندازد. امریکه عملا به طالبان اجازه می‌دهد تا کنترل برخی مناطق اقتصادی حساس افغانستان را که بر اساس برخی ارزیابی‌ها قادرند ماهانه تا ۱۲۰ میلیون دلار سود اقتصادی را به این گروه بدهند، به دست گیرد.

در این چهارچوب، عدم ارائه پشتیبانی هوایی و لجستیکی مناسب از بخش‌های مختلف افغانستان، عملا موجب شده تا طالبان بتواند با آزادی عملی بیشتری، مناطق مختلف افغانستان را در کنترل خود بگیرد و شریان‌های حیاتی و اقتصادی افغانستان را که قادرند دولت مرکزی این کشور را نیز تحت فشار قرار دهند، تحت کنترل خود درآورد.

در شرایط فعلی، رهبران افغانستان باید اتحاد پیشه کنند و به نوعی سعی کنند که این کشور را از بحران خارج سازند. آن‌ها باید تمایلات طایفه‌ای خود را رها کرده و در راستای منافع ملی افغانستان و ایجاد آینده‌ای بهتر در این کشور گام بردارند. تنها در این صورت است که ارتش افغانستان قادر خواهد بود تا طالبان را شکست دهد».

ارسال نظرات
ناشناس
۰۹:۰۰ - ۱۴۰۰/۰۵/۰۳
هشدارهایی که جدی گرفته نمیشود!
فروپاشی افغانستان، فروپاشی برجام و سپس ایران
ناشناس
۰۷:۳۱ - ۱۴۰۰/۰۵/۰۳
چون این سرزمین ها هنوز کشور نیستند بلکه چند طایفه نابالغند.
گاندوی گند مغز
۰۶:۲۹ - ۱۴۰۰/۰۵/۰۳
فراروی عزیز ما حق دخالت در مسائل ساده و بی اهمیت درون خانوادگی افغانستان را نداریم. رسالت ما فقط مبارزه با آمریکای تروریست بود که زنان و کودکان را به خاک و خون میکشند و به نسل کشی شیعیان افغانستان پرداخته و حامی کشت مخدر است و مانع رشد و آزادی مردم افغانستان و عراق بوده و آنها را در تحجر نگاه داشته... خدا به هممممه هم سنگران ما در مبارزه با شیطان بزرگ از ونزوئلا تا کره شمالی توفیق روزافزون عطا کند و مشکلات ساده آنها هم به زودی با نبود محور شرارت حل خواهد گشن. چاپ کن فرارو که همه از نظرات وزین ما استفاده بفرمایند
آقای علامت تعجب !!!
۰۶:۱۸ - ۱۴۰۰/۰۵/۰۳
بر همگان مشخص شد که آمریکا برای منافع پلیدش و استفاده از نفت فراوان افغانستان !! در منطقه بود. حالا که کاملا مجبور به فرار شدند! مشخص شد که نقش آنها محور شرارت بوده و الان مردم افغانستان تمام مشکلاتشان حل شد و دیگر عاملی برای عقب ماندگی ندارند!! به لطف روشنگری های اخیر شریعتمداری و نمایندگان مجلس جهادی و ... هم فهمیدیم که برادران محترم طالبان هم مطالبات به حقی دارند و بابت مبارزه با آمریکا جایشان قطعا در بهشت است و خدا به درجاتشان بیفزاید و انشاء الله عاشقانشان در ایران را هم شفاعت کنند و با هم محشور شوند
محمد فقیه نوری
۱۶:۰۸ - ۱۴۰۰/۰۵/۰۳
چه عرض کنم
آقای علامت تعجب !!!
۰۶:۰۸ - ۱۴۰۰/۰۵/۰۳
هزار الحمدلله که شیطان بزرگ از منطقه خارج شد! مردم منطقه هم دقیقا همینو میخواستن!!! و به زودی با نبود ام الفساد، همممممه چیز به زیباترین و بهترین شکل ممکن خواهد شد!! در افغانستان هم برادران عزیز و نازنین ما !!! با هم کنار خواهند امد و بدون آمریکا هیچ تروریست پلیدی در منطقه وجود ندارد !!!!!
محمد فقیه نوری
۱۶:۰۸ - ۱۴۰۰/۰۵/۰۳
هنوز ایران هست
محمد فقیه نوری
۰۲:۰۶ - ۱۴۰۰/۰۵/۰۳
اشرف غنی رئیس جمهور غیر قانونی افغانستان با این رفتار های انحصار طلبانه اش باعث تشدید درگیری ها در افغانستان و کشوندن آن به درون همسایگان اش در حال حاضر تنها راه برای امنیت ایران بهتره مقامات نظام دنبال حمایت از عبدالله عبدالله به عنوان گزینه اول در افغانستان و اگر با عبدالله عبدالله نتونستیم پسر احمد شاه مسعود و صلاح الدین ربانی میتونن گزینه های مناسبی باشند متاسفانه پسر احمد شاه مسعود شده عروسک خیمه شب بازی اشرف غنی تا تاجیک ها را به کشتن بده الان باید بین هزاره ها و تاجیک ها اتحاد به نفع ایران برقرار کنیم اول تجهیز هدفمند قومیت های نزدیک به ایران بعد اگه این سیاست شکست خورد باید فکر حضور گسترده در افغانستان تا نزدیکی قندهار و غزنین باشیم و بیش از آن جلو تر نریم ما میتوانیم به دلیل اینکه طالبان مرزهای شرقی کشور را تهدید می‌کنند وارد جنگ بشیم ولی باید ریسک جنگ طولانی مدت را بکشیم من میگم سیاست جنگ نادر شاه افشار را دنبال کنیم یعنی استفاده از نیروهای ایلیاتی و پارتیزانی و حضور کم نیروهای منظم ما باید برای این عملیات درست برنامه‌ریزی کنیم نباید برای این عملیات عجله یا تعلل کنیم باید در زمان مناسب و در مکان مناسب بایک حمله برق آسا مثل تهاجم نازی ها به لهستان عمل کنیم البته این فقط به عنوان یک ایده برای زمانی که در جنگ مردمی قومیت های افغانستان شکست بخوریم آمریکا باید بدونه که ایران می‌تونه ژاندارم خوبی برای منطقه باشه فرارو لطفاً چاپ کن
ناشناس
۲۲:۲۱ - ۱۴۰۰/۰۵/۰۲
چون اربابها خواستند بپاشه همین