چهار سال قبل به دنبال کشتهشدن مرد جوانی به نام پدرام در خانهاش تحقیقات گستردهای از سوی مأموران آغاز شد. شواهد نشان میداد این مرد در غیاب همسرش با ضربههای متعدد چاقو از پا درآمده است.
شرق در ادامه نوشت: پلیس به بررسی در این خصوص پرداخت. همسر پدرام به نام ناهید به مأموران گفت: من و همسرم سالهاست با هم زندگی میکنیم و صاحب یک پسر هستیم. ما رابطه خوبی با هم داشتیم. من برای میهمانی همراه پسرم به خانه خواهرم رفته بودم، اما وقتی به خانه برگشتم با جسد خونین همسرم روبهرو شدم. نمیدانم چه کسی شوهرم را کشته است.
در حالی که شواهد نشان میداد این مرد قربانی جنایت یک آشنا شده و احتمالا قاتل یا قاتلان کلید در خانه را داشته و قربانی را غافلگیر کردهاند، فرضیه دستداشتن زن جوان در قتل شوهرش قوت گرفت.
وقتی پلیس به بررسی پیامکهای ارسالشده از گوشی ناهید پرداخت، به رابطه پنهانی وی با یک مرد جوان به نام امیر پی برد. به این ترتیب ناهید بازداشت شد.
این زن گفت: قبول دارم از مدتی قبل با مرد جوانی به نام امیر رابطه دوستانه برقرار کردم و گاهی اوقات با او تلفنی صحبت میکردم، اما من از نحوه قتل شوهرم اطلاعی ندارم. احتمالا امیر نقشه قتل را کشیده و آن را اجرا کرده است.
پلیس به ردیابی امیر پرداخت، اما نتوانست نشانی از وی به دست بیاورد. مأموران در ادامه موفق شدند دو همدست دیگر این زن را شناسایی و بازداشت کنند؛ چراکه از حساب بانکی این زن مبلغی پول به حساب متهمان ریخته شده بود.
در نهایت زن جوان به همدستی با این مردان اعتراف کرد و گفت: من و شوهرم همیشه با هم اختلاف داشتیم. من میخواستم از او جدا شوم، اما همسرم راضی به طلاق نبود. وقتی ماجرا را با امیر در میان گذاشتم او نقشه قتل شوهرم را کشید. من کلید خانه را به امیر دادم و او دو مرد را برای کشتن شوهرم اجیر کرد. آن روز طبق نقشه من و پسرم از خانه بیرون رفتیم تا امیر و دوستانش به نامهای سهیل و رامین وارد خانه شوند. چند ساعت بعد امیر برایم پیامک ارسال کرد و از من خواست مبلغ ۲۵ میلیون تومان به حساب سهیل و رامین واریز کنم.
به دنبال اظهارات این زن، دو قاتل اجارهای به مشارکت در قتل اعتراف کردند.
در حالی که چهار سال از این ماجرا گذشته بود پلیس نتوانست ردی از امیر به دست بیاورد و پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و سهیل و رامین به اتهام مشارکت در قتل و ناهید به اتهام معاونت از خود دفاع کردند.
در ابتدای جلسه وکیل اولیای دم به دفاع پرداخت و از طرف پسر قربانی درخواست قصاص را مطرح کرد.
سهیل گفت: من امیر را از قبل میشناختم. امیر از من خواسته بود تا همراه او به خانه مرد جوان برویم. ما با کلیدی که ناهید به امیر داده بود، در را باز کردیم و وارد آنجا شدیم. من و سهیل و امیر هر کدام ضربات چاقو را به پدرام زدیم. اما ضربه اصلی را که به قفسه سینه پدرام وارد شد، امیر خودش به او زد. ضربههای دیگر که من و رامین به قربانی زدیم کشنده نبود.
رامین نیز حرفهای همدستش را تأیید کرد و گفت: قبول دارم چند ضربه به پدرام زدم، اما ضربه کشنده نبود. ضربه اصلی را امیر خودش و به تنهایی به قفسه سینه پدرام زد و کار را تمام کرد.
سپس ناهید به اتهام معاونت در قتل شوهرش به دفاع پرداخت و منکر اتهامش شد. وی گفت: قبول دارم با امیر رابطه عاشقانه داشتم، اما من اطلاعی از نقشه او برای قتل نداشتم و نمیدانستم قرار است شوهرم را بکشد. او خودش دو متهم دیگر را برای قتل اجیر و با خود همراه کرده بود. من قبلا تحت فشار روانی در پلیس آگاهی اعتراف کرده بودم کلید خانه را به امیر دادهام. بعد از کشتهشدن شوهرم، از امیر هیچ اطلاعی ندارم و نمیدانم کجا گریخته است.
متهم درباره اینکه اگر با متهمان هیچ ارتباطی نداشته، پس چطور به حساب آنها پول ریخته است گفت: امیر از من درخواست پول کرد و من هم پول را دادم. من نمیدانستم این پول برای قتل شوهرم است. این یک نقشه علیه من بوده است و من این موضوع را نمیدانستم و از دادگاه درخواست دارم که من را تبرئه کند؛ چون من در قتل شوهرم نقشی نداشتم.
متهم درباره اینکه چرا با فردی غریبه رابطه برقرار کرده است، گفت: شوهرم گرفتاریهایی داشت و این اواخر خیلی به من بیتوجهی میکرد و من از شدت تنهایی به سمت امیر رفتم و اشتباه کردم. من میدانم اشتباه بزرگی کردم و به خاطر این مسئله پشیمان هستم و عذرخواهی میکنم، ولی من از شوهرم نفرت نداشتم که بخواهم او را از روی زمین محو کنم. او پدر فرزند من است و پسرم بعد از این ماجرا لطمه سنگینی را تحمل کرد. من یک مادرم؛ به خاطر پسرم و مراقبت از او هرگز چنین کاری نمیکردم.
وی همچنین درباره اینکه آیا میداند امیر کجاست، گفت: او ارتباطش را با من هم قطع کرده و من اصلا از اینکه حالا کجاست خبر ندارم؛ شاید از کشور خارج شده باشد. من اصلا نمیدانم کجاست و آدرسی هم ندارم؛ اگر چیزی میدانستم حتما میگفتم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.