مرد جوان که مخفیانه در خانه مجردی همسرش دوربین مداربسته کار گذاشته بود وقتی متوجه رفت و آمدهای نامتعارفی به این خانه شد به دادگاه شکایت کرد.
مرد ۴۵ ساله توضیح میدهد یک رابطه پنهانی چگونه زندگی او را دگرگون کرد و هزینه سنگینی بر دوشش گذاشت.
روز حادثه او را سر قرار در تهران سوار موتور کردم و با هم برای گشتوگذار به اطراف تهران رفتیم، در آنجا در خانه یکی از آشنایان من نشسته بودیم و داشتیم تریاک میکشیدیم و مشروب میخوردیم که فهیمه گفت باید برگردد و در حالت مستی به من گفت که شوهر دارد...
او سر هر مسئله کوچکی مرا تحقیر میکرد. از زندگی مشترکم راضی نبودم، اما نمیتوانستم از همسرم جدا شوم، چون هیچ پشتوانهای نداشتم و احسان هم این را میدانست بههمینخاطر من را اذیت میکرد. همین موضوع باعث شد تا من به سمت فرد دیگری کشیده شوم. قتل شوهرم برنامهریزی نشده بود و کاملا اتفاقی رخ داد.
سهیل گفت: من امیر را از قبل میشناختم. امیر از من خواسته بود تا همراه او به خانه مرد جوان برویم. ما با کلیدی که ناهید به امیر داده بود، در را باز کردیم و وارد آنجا شدیم. من و سهیل و امیر هر کدام ضربات چاقو را به پدرام زدیم. اما ضربه اصلی را که به قفسه سینه پدرام وارد شد، امیر خودش به او زد.
چند سال قبل در یک رستوران که فرهاد صاحب آن بود، مشغول به کار شدم. مدتی بعد از من دختری به نام شبنم در آن رستوران مشغول به کار شد. من به شبنم علاقهمند شدم و از او خواستگاری کردم. بعد از مدتی با هم عقد کردیم. ما دو سال بود عقد کرده بودیم. در این مدت من محل کارم را عوض کردم و در جای دیگری مشغول شدم، اما همسرم همچنان در آن رستوران بود. تا اینکه متوجه شدم همسرم با فرهاد رابطه دارد.
من از فریبا خواستم از حسام طلاق بگیرد تا بتوانیم با هم ازدواج و زندگی کنیم، اما فریبا بعد از مدتی پیشنهاد داد همسرش را به قتل برسانیم. من ابتدا با این کار مخالف بودم، اما در نهایت قبول کردم این کار را انجام بدهم. من میخواستم به فریبا برسم و به عاقبت کاری که کرده بودم فکر نمیکردم.
من خبر نداشتم که قرار است قتلی اتفاق بیفتد. کیوان گفته بود میخواهد شوهرم را گوشمالی بدهد؛ ولی نگفته بود میخواهد او را بکشد. من شوهرم را دوست داشتم. وقتی کیوان تلاش کرد ما را از هم جدا کند و نتوانست، من را هم گول زد و شوهرم را کشت.
من از زندگی با شوهرم اصلا راضی نبودم و بههمیندلیل محبتهای پسرداییام باعث شد به او علاقهمند شوم و با اینکه یک دختر و یک پسر دارم، به رابطه با او ادامه دهم. در این میان صابر مرتب میگفت: باید شوهرم را از سر راه برداریم. حالا هم فکر میکنم او شب حادثه وقتی ما در خانه نبودیم به منزلمان آمده و حبیب را کشته است
زن تنها وقتی ماموران را در ساختمان دید با صدایی بلند گفت که میخواهد سکوت شش ماهه اش را بشکند و راز پنهان زندگیاش را فاش کند تا هم به آرامش برسد و هم به ماجرای طلاهای سرقت شده بپردازد.
مدتی بود به رابطه پنهانی همسرم با یک مرد غریبه پی برده بودم. دیشب فهمیدم آنها با هم قرار گذاشته اند.
«از من خواست که با آن زن رابطه برقرار کنم. نازنین گفت: اگر بتوانی به او تجاوز کنی، آنوقت انتقام گرفتهام. من ابتدا فکر میکردم یک دعوای زنانه است و کمی هم من تفریح میکنم و همهچیز تمام میشود. شماره تلفن گلناز را گرفتم و چندباری هم با او تلفنی صحبت کردم و قرار ملاقات گذاشتیم. روزی که من به خانه گلناز رفتم، نازنین به من قرص ترامادول داده بود. اصلا در حال خودم نبودم. میخواستم با گلناز ارتباط برقرار کنم که زن مقاومت کرد و بعد هم شوهرش سررسید».
کم کم پای دوستان معتادش هم به خانه باز شد. او مرا مجبور میکرد بساط خوشگذرانیشان را فراهم کنم. در همین رفت و آمدها بود که «ناصر» را دیدم. او مانند بقیه دوستان شوهرم نبود. وضع مالی خوبی داشت. از رفتار و گفتار و نگاههایش احساس کردم توجه خاصی به من دارد. «منصور» هم این موضوع را فهمیده بود اما از آنجا که «ناصر» پولدار و دست به جیب بود و هزینه مواد و میهمانیها را میداد شوهرم به روی خودش نمیآورد.
متهم در پاسخ به این سؤال که چرا به همسرش وفادار نمانده است، گفت: زن من زن خوبی است، اما شیما خیلی خوب، فهیم، باشخصیت و بااحساس بود ضمن اینکه من فکر میکردم مثل شیما که نیاز به محبت دارد نیاز به محبت دارم و به همین خاطر هم بههم نزدیک شدیم.
زن فریب خورده: امیدوارم ردی از او پیدا کنم و پولم را پس بگیرم. این همه سرمایه و زندگی ام است و اگر از دستم برود دیگر نخواهم توانست روی پای خودم بایستم.
زن جوان هنگامی که همسرش با زنی دیگر در فرودگاه آماده یک سفر تفریحی بودند، مچ آنها را گرفت.
شریک شدن دختر و پسر جوان تحصیلکرده سرانجام خوبی نداشت و اختلافهای آنها بعد از 4 سال کار، با قتل دخترجوان پایان یافت.
قاتل مرد جوان، پس از دستگیری اعتراف کرد که به دلیل عشق به همسر مقتول دست به جنایت زده است.
این پرونده از بهمن پارسال و با طرح شکایت مرد جوانی که ادعا داشت همسرش با مردان غریبه رابطه پنهانی دارد در دستور کار دادگاه و پلیس قرار گرفت.