صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۸۶۷۲۰
باهنر گفت: اواخر ماه شعبان من با آقای لاریجانی ملاقات داشتم، ایشان به صورت جدی می‌گفت «من نامزد نیستم». شورای وحدت تا جایی که ما اطلاع داریم، سراغ کسانی رفته که این‌ها خودشان اعلام کردند «ما نامزد هستیم» یا یکی از نزدیکانشان گفته ایشان نامزد هست و آن فرد هم موضوع را تکذیب نکرده، ولی آقای لاریجانی هر کسی از ایشان سوال می‌کند، می‌گوید «نه، من نیستم».
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۸ - ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۰

رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری گفت: لاریجانی به دولت روحانی اگر کمکی کرده، در راستای همکاری دو قوه است، نه در راستای هماهنگی دو تا جریان سیاسی.

به گزارش جماران، بخش‌هایی از گفتگو با محمدرضا باهنر را در ادامه بخوانید:

دو هفته پیش با آقای منوچهر متکی گفتگو کردیم، ایشان گفت «نام آقای لاریجانی در بین ۱۰ نامزد مورد بررسی شورای وحدت نیست». علت عدم انتخاب آقای لاریجانی یا عدم دعوت از آقای لاریجانی توسط شورای وحدت چه بود؟

اواخر ماه شعبان من با آقای لاریجانی ملاقات داشتم، ایشان به صورت جدی می‌گفت «من نامزد نیستم». شورای وحدت تا جایی که ما اطلاع داریم، سراغ کسانی رفته که این‌ها خودشان اعلام کردند «ما نامزد هستیم» یا یکی از نزدیکانشان گفته ایشان نامزد هست و آن فرد هم موضوع را تکذیب نکرده، ولی آقای لاریجانی هر کسی از ایشان سوال می‌کند، می‌گوید «نه، من نیستم». باز می‌گویم در عالم سیاست معنایش این نیست که ایشان متعهد است، قسم خورده است یا به کسی امضاء داده است که نیاید، اما در فضای سیاسی ایشان الان خودش که اعلام کند «جزو کاندیدا‌ها نیستم».

آقای قالیباف و آقای رئیسی هم تقریبا چنین شرایطی دارند؟

به قول یکی که می‌گفت ما کباب نخوردیم، ولی بوی کباب شنیدیم.

طیف جبهه پیروان و جامعه روحانیت در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ پشت سر آقای لاریجانی قرار گرفت، چرا در سال ۱۴۰۰ به آقای لاریجانی حتی یک تعارف خشک و خالی هم نکرد؟ آیا واقعا شورای وحدت از آقای لاریجانی عبور کرد؟

خیر این طور نیست، از روز اول که شورای وحدت راه افتاد، شورای ائتلاف نیرو‌های انقلاب یک بی‌معرفتی کرد و گفتند «این شورای وحدتی‌ها دنبال نامزدی آقای پورمحمدی هستند و اگر نشد، آقای لاریجانی نامزد شورای وحدت می‌شود». به همین دلیل شاید شورای وحدت یک مقدار محتاطانه دارد برخورد می‌کند، اما این رویکرد نه لَهِ آقای لاریجانی و نه علیه آقای لاریجانی است.

برخی می‌گویند «شورای وحدت به واسطه تصویب برجام در مجلس و حمایت‌های بی‌دریغی از دولت روحانی دل پری از آقای لاریجانی دارد» آیا این طور است؟

خیر این طور نیست، من به جلسات شورای وحدت می‌روم و شرکت می‌کنم. زمان برجام ما در مجلس بودیم و مواضع ما با مواضع آقای لاریجانی تفاوتی نداشت. البته شاید در برخی موضوعات دیگر من با آقای لاریجانی اختلاف نظر‌هایی هم داشته باشیم. در کل شورای ائتلاف خیلی آبش با آقای لاریجانی در یک جوی نمی‌رود؛ نه، شورای وحدت.

شورای وحدت نه صددرصد رد و نه صددرصد تأیید می‌کند بلکه مثل بقیه به آقای لاریجانی نگاه می‌کند. البته اگر یک زمانی آقای لاریجانی بیاید و بگوید من کاندیدا و نامزد هستم، می‌تواند جزو افرادی باشد که در شورای وحدت بررسی می‌شود.

الان یک تعداد از عزیزان نامزد‌های ریاست جمهوری هستند که به شورای وحدت پیغام دادند «شما چرا ۱۰ نفر را دعوت کردید، چرا ما را دعوت نکردید؟». گفتیم فعلا ما این ۱۰ تا را گفتیم و پس فردا شاید پنج نفر دیگر را هم اضافه کنیم.

چند وقت پیش رفتیم مصاحبه با آقای عطریانفر و او یک نقل قولی از آقای لاریجانی آورد که گویا آقای لاریجانی دلخوری‌ای از جامعه روحانیت و جبهه پیروان دارد، این دلخوری به کجا برمی‌گردد؟

خیر مساله خاصی نیست. من در جلسه‌ای که اواخر شعبان با آقای لاریجانی داشتم از ایشان سوال کردم و گفتم «شما برای ریاست جمهوری می‌آیی؟» گفت «من نمی‌آیم»؛ البته من یک شوخی طنز سیاسی با او کردم و گفتم «آره، مگر این‌که چی بشه». این چی بشه یک واژه عرفی است. بقیه را هم من سوال می‌کنم و می‌گویند ما نیستیم، این را می‌گویم که «مگر چه اتفاقی بیفتد».

آقای لاریجانی از لحاظ مشی سیاسی عوض شده است؟

خیر، من به بعضی از آقایان، می‌گویم آن آقای منتسکیو هم که یک زمانی گفته تفکیک قوا، با بسیاری از اصول دموکراسی، مقصودش این نبوده که سه قوه در مقابل هم و علیه هم باشند، مقصود این بوده که سه قوه با همدیگر مملکت را اداره کنند. بنده در طول هفت دوره‌ای که در مجلس بودم، چه زمان آقای ناطق، چه زمان آقای حداد که نایب رئیس بودم و چه در زمان آقای لاریجانی اصولا معتقد بودم که مجلس باید راه‌انداز و گره‌گشای کار دولت باشد، یعنی دولت را باید هم هدایت کند، هم حمایت کند، هم رصد کند، هم نظارت کند.

این‌که مجلس فکر کند فقط باید دنبال مچ‌گیری از دولت باشد و دولت هم به این جمع‌بندی برسد که این مجلسی‌ها اصلا متوجه نیستند و من باید کار خودم را بکنم، قوه قضاییه هم بگوید در این مجلسی‌ها و دولتی‌ها نفوذی است، یک عده را بگیریم، یک عده را بازداشت کنیم، اینطوری نمی‌شود مملکت را اداره کرد.

آقای لاریجانی به دولت آقای روحانی اگر کمکی کرده، در این راستای همکاری دو قوه است، نه در راستای هماهنگی دو تا جریان سیاسی. اگر می‌خواهند یک عده ایراد بگیرند، من حالا خودم بر علیه خودم بگویم؛ من آن زمانی که آقای خاتمی سال ۷۶ رأی آورد، آقای ناطق که رقیبشان بود، رئیس مجلس بود. بنده هم که در مجلس نفوذ داشتم، رئیس ستاد آقای ناطق هم بودم.

آقای خاتمی انتخاب شد، بعد وزرایش را به مجلس معرفی کرد. جالب است که اولین کابینه‌ای که آقای خاتمی به مجلس معرفی کرد، دستش هم می‌لرزید، ما به تمام اعضای دولتش رأی دادیم. حق رئیس جمهور است. چون من انتخاب نشدم و یک نفر دیگر انتخاب شده که نباید چوب لای چرخ دولت گذاشت.

اولین بودجه‌ای که آقای خاتمی به مجلس داد، اتفاقا از شانس بد ایشان بنده رئیس کمیسیون تلفیق بودجه بودم. وقتی بودجه در مجلس تصویب شد، آقای مهاجرانی آن موقع سخنگوی دولت بود. من شب در خانه نشسته بودم و داشتم اخبار گوش می‌دادم، آقای مهاجرانی در قاب تلویزیون ظاهر شد و گفت «امروز قانون بودجه به دولت ابلاغ شده و این قانونی که مجلس تصویب کرده برای بودجه، خیلی قوی‌تر از لایحه‌ای است که ما به مجلس دادیم»؛ یعنی اینقدر ما همدلانه با دولت اصلاحات کار کردیم در حالیکه به لحاظ سیاسی رقابت خیلی تند و تیزی با هم داشتیم.

همان آقای مهاجرانی را ما استیضاح کردیم، عبدالله نوری را استیضاح کردیم، اما گفتیم ما با بودجه بازی سیاسی نداریم. دولت یک بودجه‌ای داده، ما هم باید بررسی و تصویب کنیم، دولت هم باید مملکت را اداره کند. در همین مجلس فعلی دیدیم سر بودجه چه اتفاقی افتاد؟ آنقدر این بودجه دولت را زیر و رو کردند که حتی وقتی گزارش کمیسیون تلفیق را به صحن آوردند خود نمایندگان به آن رأی ندادند. این نوع برخورد‌ها یک مقدار از نپختگی است. حالا بردارند بگویند باهنر موقعی که مجلس بوده، با دولت همکاری کرده.

من افتخار می‌کنم با دولت همکاری کرده باشم، فارغ از این‌که دولت اصولگرا یا اصلاح‌طلب است؛ و جالب است که عکس این را هم من دارم مثال بزنم. آقای احمدی‌نژاد رئیس جمهور شد، ما هم در مجلس هفتم بودیم، آقای احمدی‌نژاد هم اصولگرا بود. ما در اولین جایی که با آقای احمدی‌نژاد دعوایمان شد، سر بودجه بود. سر اولین بودجه بحث‌های کارشناسی بین ما و دولت آقای احمدی‌نژاد اتفاق افتاد که لایحه‌ای که داده بود، از نظر ما لایحه علمی و مدبرانه‌ای نبود.

آقای لاریجانی از شورای وحدت، جامعه روحانیت یا جبهه پیروان دلخور است؟

من نشنیدم.

-آقای احمدی‌نژاد اخیرا یکسری افشاگری‌هایی داشت. آیا واقعا آقای احمدی‌نژاد چیزی برای افشاگری دارد؟ مثلا اخیرا گفته «جزیره خریده‌اند تا درصورت جوشیدن خشم ملت به آنجا فرار کنند!».

کسانی در یک مقطعی از زندگی‌شان یک مسئولیت‌های ویژه‌ای را پیدا می‌کنند؛ این پست‌ها که دائمی نیست، نمی‌ماند و می‌رود. حالا اگر کسی بخواهد از اطلاعات ویژه‌ای که آن زمان به دلیل آن مسئولیتش استفاده کند؛ می‌تواند به دادگاه مراجعه کند و بگوید «فلانی سوءاستفاده مالی را کرده است، این مدارک و اسناد را هم دارم»، و قوه قضاییه هم رسیدگی می‌کند. اما حالا اگر او بخواهد از اطلاعاتش استفاده حزبی، سیاسی و جناحی کند، این خودش یک جرم است و حتما مقامات اطلاعاتی کشور باید برخورد کنند.

حرف باید مستند باشد. اگر اسنادی را برداشته از محل وزارت اطلاعات و برده جای دیگری، خود این جرم است و باید رسیدگی شود. این‌ها مسائلی است که تعریف قانونی و حقوقی دارد.

سال ۸۸ ما بگم بگم‌هایی را از آقای احمدی‌نژاد مشاهده کردیم. فکر می‌کنید در سال ۱۴۰۰ همچنان بگم بگم‌های آقای احمدی نژاد همان اثرات را داشته باشد و همان دوقطبی‌ها را در جامعه ایجاد کند؟

نه، این‌ها یک مقدار نخ‌نما شده است.

بحث جزیره‌خریدن مسئولان از طرف آقای احمدی‌نژاد مطرح شده؛ واقعا چنین چیزی صحت دارد؟

من واقعا اطلاع ندارم. یک موقع کسی می‌گوید «یک نفر دزدی کرده»، با این جمله کسی از ۸۰ میلیون نفر جمعیت ایران متهم نمی‌شود، ولی یک موقعی است که می‌گوید «یک نماینده دزدی یا فلان کار را کرده»، در اینجا ۲۹۰ نماینده مورد اتهام قرار می‌گیرند و تک تک نماینده‌ها می‌توانند بر علیه تو اعلام جرم و اعاده حیثیت کنند. حالا اگر یک کسی بیاید و بگوید «مسئولان رفته‌اند فلان کار را کرده اند»؛ بالاخره باهنر جزو آن‌ها هست یا نیست؟ آقای فلانی جزو آن‌ها هست یا نیست؟ روسای جمهور سابق جزو آن‌ها هستند یا نه؟ این‌ها یک مقدار کار‌های پوپولیستی است؛ بگویم یا نگویم. خلاصه این حرف‌ها از جنس تبلیغاتی است که باید یک مقدار دعا کنیم که آخر و عاقبت همه ما ختم به خیر شود ان‌شاءالله.

ارسال نظرات