صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۸۳۲۳۳
محمدرضا خباز فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: با توجه به تجربیات گرانسنگی که در طول این سال‌ها به دست آوردیم، به این نتیجه رسیدیم که کاندیدایی اصلاح‌طلب برای سال ۱۴۰۰ معرفی کنیم و تمام عیار اصلاح‌طلب وارد میدان شویم.
تاریخ انتشار: ۱۱:۰۲ - ۱۹ فروردين ۱۴۰۰

محمدرضا خباز در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: بعد از گذشت ۴۲ سال از عمر انقلاب اسلامی همه جریانات سیاسی از جمله اصلاح‌طلبان تجربیات قابل اعتنا و اتکایی به دست آورده‌اند. ما فراز و فرود‌های زیادی را از سر گذراندیم. سال ۷۶ را دیدیم که علی‌رغم اینکه همه دستگاه‌ها مخالف کاندیداتوری گزینه ما بودند، سید محمد خاتمی با رای بالایی انتخاب شد.

سال ۸۴ و ۸۸ با توجه به اینکه بیش از یک کاندیدا داشتیم رای نیاوردیم و در سال ۹۲ هم علی‌رغم اینکه کاندیدای اصلی اصلاح‌طلبان محمدرضا عارف بود، به نفع حسن روحانی کنار کشید. در نتیجه اصلاح‌طلبان نتوانستند آن‌طور که باید و شاید اهداف اصلاح‌طلبانه خود را که بیشتر در فصل سوم قانون اساسی گنجانده شده، اجرا و پیاده کنند.

با توجه به تجربیات گرانسنگی که در طول این سال‌ها به دست آوردیم، به این نتیجه رسیدیم که کاندیدایی اصلاح‌طلب برای سال ۱۴۰۰ معرفی کنیم و تمام عیار اصلاح‌طلب وارد میدان شویم. به همین مناسبت هم نهاد اجماع‌سازی را شکل دادیم که متشکل از ۳۰ نفر از نمایندگان احزاب اصلاح‌طلب و ۱۰ نفر شخصیت‌های برجسته اصلاح‌طلبی است و این ۴۰ و اندی نفر قرار است یک گزینه اصلاح‌طلب را به جامعه معرفی کنند و قطعا اگر به یک کاندیدای اصلاح‌طلب برسیم جای هیچ شک و شبهه‌ای باقی نمی‌ماند که همه بر سر آن توافق کرده و انتخابات باشکوهی را رقم بزنیم.

اما به هر حال در فرآیند انتخابات باید منتظر اتفاقات مختلف بود. اگر بیش از یک نفر از اصلاح‌طلبان مورد تایید شورای نگهبان قرار گرفت، نهاد اجماع‌ساز گزینه اصلح را از میان کاندیدا‌ها انتخاب کرده و معرفی خواهد کرد. اگر یک گزینه اصلح از سد شورای نگهبان هم عبور کند که همگی بر سر آن اجماع می‌کنند، اما این موارد پیش‌بینی‌های امروز است. همانطور که به خاطر داریم در سال ۹۲ هم‌چنین شرایطی داشتیم.

کاندیدای اصلی جریان اصلاحات، آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی بود، اما با کمال تاسف شورای نگهبان صلاحیت ایشان را احراز نکرد. کاندیدای بعدی جریان اصلاح‌طلب هم محمدرضا عارف بود که شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان به این نتیجه رسید که اگر همزمان حسن روحانی با پیشینه اصولگرایی، اما معتدل و همراه با اصلاح‌طلبان در کنار محمدرضا عارف بماند، اتفاق سال ۱۳۸۴ تکرار خواهد شد. به این معنا که باز هم کاندیدای مورد نظر ما رای نمی‌آورد.

بنابراین با وساطت آقای خاتمی و مذاکره با آقای عارف، اصلاح‌طلبان به این نتیجه رسیدند که عارف به نفع روحانی کنار برود تا رای اصلاح‌طلبان به رای روحانی به عنوان یک اصولگرای معتدل اضافه شود. مرور این اتفاقات نشان می‌دهد که باید منتظر شرایط بود. الان هم باید منتظر شرایط بود. گرچه در حال حاضر اصلاح‌طلبان می‌خواهند تمام توان خود را مصروف کاندیدای اصلاح‌طلب کنند، اما به این معنا نیست که احتمال ائتلاف را صفر بدانیم، چرا که ممکن است در لحظات آخر نهاد اجماع‌ساز به تصمیمی غیر از این تصمیم برسد. بنابراین این احتمال رد شده نیست و ممکن است مجددا اصلاح‌طلبان و نهاد اجماع‌ساز برای پیروزی در انتخابات به تصمیم جدیدی برسند و اجماع دیگری را پیش ببرند. ن

باید فراموش کرد که چندین مرحله تا انتخابات باقی مانده است. باید دید چه کسانی ثبت‌نام می‌کنند، چه کسانی تایید صلاحیت می‌شوند و از همه مهم‌تر شرایط به چه صورت پیش خواهد رفت. همچنین اصلاح‌طلبان باید برای حضور حداکثری مردم پای صندوق‌های رای تلاش کنند.

تجربه دیرینه نشان داده که اگر مشارکت حداقلی داشته باشیم اصولگرایان رای می‌آورند، اما شرط موفقیت اصلاح‌طلبان انتخابات حداکثری است که ان‌شا‌ءالله با کمک همه تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران انتخاباتی شاهد حضور و مشارکت بالای ۶۰ درصد باشیم که قطعا آثار مثبتی برای نظام و کشور خواهد داشت.

در این حال برخی رقبای ما برای به دست آوردن یک دستمال، قیصریه را به آتش می‌کشند و حاضرند برای رای‌آوری کاندیدایشان حتی انتخاباتی با مشارکت ۳۰ درصدی را از سر بگذرانیم، اما ما اصلاح‌طلبان به فکر مشارکت حداکثری هستیم که می‌تواند موجب ایجاد وحدت در کشور شود.

ارسال نظرات